برجام یک شاهکار بود. یک شاهکار دیپلماتیک برای ایران که نه در گذشته سابقه دارد و نه در آینده نزدیک میتوان چنین دستاوردی را پیشبینی کرد. کسانی که این حرفها را از سر امنیت و شکم سیری میزنند، یادشان رفته «برجام» در شرایطی به نتیجه رسید و توافق هستهای زمانی امضا شد که تولید و فروش نفت ایران به حداقل رسیده بود و کمکم ایران را به سمت سناریوی «نفت در برابر غذا» میبردند.
به گزارش جماران؛ روزنامه ایران نوشت: از سخنانش بوی گلایه میآید؛ میگوید اصلاحطلبان، نه سال 92 و نه سال 96 دنبال سهم خواهی نبودند و چون عقل ایجاب میکرد، از حسن روحانی حمایت کردند و حالا هم حکم عقل میگوید از دولت حمایت شود. با این همه گلایهمند است و با خنده میگوید با این که الان به اندازه پیش احساساتش همراهی نمی کند، اما از حمایت از روحانی هیچ وقت پشیمان نبوده و نیست؛ رئیس جمهوری را سیاستمداری باهوش میداند و میگوید خیلی وقتها اصلاحطلبان میخواستند موردی را با روحانی مطرح کنند اما همان موقع میبینند که رئیس جمهوری در یک سخنرانی به آن موضوع پرداخته و حرف دلشان را زده است. با همه آزردگی، وقتی به انتقادهای مخالفان از «برجام» میرسیم، قاطعانه مخالف خوانیها را مردود میداند. میگوید مخالفان دولت که سالهای سال مذاکرات هستهای بیسرانجامی را دنبال کردند، اگر امکانش را داشتند به توافقی دهها پله پایینتر از «برجام» رضایت میدادند اما«هنرش را نداشتند». مشروح گفتوگوی «ایران» با علی شکوری راد دبیر کل حزب اتحاد ملت ایران را در زیر میخوانید.
چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم، گفتوگویی با شما داشتیم که به صراحت تأکید داشتید آقای روحانی نه تنها در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری پیروز خواهد شد، بلکه میزان آرایش نسبت به دوره قبل افزایش مییابد. پیشبینی شما که درست هم درآمد ناظر به چه تحلیلی بود؟
فضای عمومی جامعه را میتوان دو گونه تحلیل کرد، چرا که صورت ظاهر مسائل، یک چیز را نشان میدهد و عمقش چیزی دیگر. بعضی وقتها مردم، اظهار نظرهایی میکنند که وقتی دقیق نگاه کنیم میبینیم عمدتاً واکنشی و گاهی هم عمیق است. برداشت من از فضای جامعه این بود که اگر ما دستاوردهای دولت اول آقای روحانی را برای مردم درست تبیین کنیم، جامعه همراهی کرده و آن جو احساسی مبنی بر اینکه «این دولت هم برای ما کاری نکرد» تغییر میکند، چرا که آن زمان، هم صداوسیما و هم رسانههای مخالف دولت، تبلیغات سنگینی کرده بودند تا القا کنند دولت آقای روحانی دستاورد قابل توجهی نداشته است. این رسانهها تلاش داشتند دستاوردی چون «برجام» را معکوس نشان دهند. در حالی که دولت دستاوردهای قابل توجهی داشت که میشود به آن توجه کرد. بههمین دلیل در صدد برآمدیم برای مردم توضیح دهیم دستاوردهای دولت چقدر مهم است و چقدر در سرنوشتشان اثرگذار بوده. خوشبختانه فضای جامعه تغییر کرد و افرادی هم که ابتدا یک مقداری منفعل شده بودند، بتدریج یخشان باز شد و همراهی کردند و بعد هم هشتگ #تغییرات_ملموس داغ شد و مردم کم کم پی بردند در دولت اول آقای روحانی چه اتفاقاتی افتاده است. در این میان نقش شخص آقای خاتمی هم برجسته بود و نمیتوان تأثیر حمایت ایشان را نادیده گرفت. مجموع اینها باعث شد آقای روحانی در انتخابات با یک جهش رأی نسبت به دوره قبل پیروز شود. خب این را ما میتوانستیم پیشبینی کنیم و به همین دلیل امیدوار بودیم ولی باید اذعان کنم ما در خوشبینانهترین وضعیت هم این فاصله رأی را پیشبینی نمیکردیم.
پیشبینی خوشبینانهتان چند رأی بود؟
دلمان میخواست و امیدوار بودیم بیش از دفعه اول رأی بیاورد، در حد 2 تا 3 میلیون رأی؛ هفت میلیون را پیشبینی نکرده بودیم.
بهعنوان یک فعال سیاسی و انتخاباتی، بزرگترین اشتباه اصولگرایان در انتخابات سال گذشته را چه میدانید؟
اصولگرایان در گذشته یک اشتباه خیلی فاحشی کردند که خیلی به آنها ضربه زد. آن اشتباه این بود که پیروزی و روی کار آمدن احمدینژاد را برای خود پیروزی تلقی کردند. قبل از احمدینژاد، اصلاحطلبان و اصولگرایان زورآزمایی میکردند و همدیگر را به عقب هل میدادند. اصلاحطلبان، اصولگرایان را هل میدادند و اصولگرایان، اصلاحطلبان را و در این فرآیند، دو طرف وضعیت را پیشبینی میکردند. در این میان احمدینژاد آمد و اصولگرایان را به جلو هل داد تا فشار بیشتری به اصلاحطلبان وارد شود. در مرحله اول اصلاحطلبان کنار زده شدند اما احمدینژاد باز هم اصولگرایان را هل داد تا آنکه آنان سکندری رفته و باوجود خوشحالی اولیه، تعادلشان بر هم خورد و زمین خوردند. زمین خوردنی که دیگر نتوانستند برخیزند. با آمدن احمدینژاد اصولگرایان هم گفتمانشان را و هم انسجامشان را از دست دادند. در این فاصله با فوت بزرگانی چون مهدوی کنی و عسگراولادی رهبریشان را نیز از دست دادند و عملاً برای انتخابات چیزی در دست نداشتند. با این همه بخشی از اصولگرایان سعی کردند به تأسی از آبادگران در انتخابات شورای شهر دوم، حرکت تازهای انجام دهند. در انتخابات شورای شهر دوم، کسی پیشبینی نمیکرد آبادگران پیروز شوند اما این اتفاق افتاد. بخشی از اصولگرایان برای انتخابات سال گذشته در پی تکرار آن الگو بودند و در صدد برآمدند با تشکیل جمنا و طرح کاندیداتوری آقای رئیسی حرکت جدیدی آغاز کنند. در حالی که بستر نارضایتی عمومی خیلی برای آنها مناسب به نظر میرسید و آنها فکر میکردند رابطه روحانی با اصلاحطلبان و مردم ضعیف شده است و حالا میتوانند از شرایط به نفع خود بهرهبرداری کرده و با مقداری نوآوری، میدان را به دست بگیرند. با عزم و ابتکار عمل اصلاحطلبان، بستر اجتماعی برای حمایت مجدانه از روحانی مجدداً فراهم شد و فضا را تغییر داد. آنها خیلی خوش خیالانه سعی کرده بودند سناریویی را پیش ببرند. اذعان کنیم تا حدی هم موفق بوده و رئیسی را بهعنوان چهرهای جدید معرفی کردند و هر طور که بود توانستند برایش 16 میلیون رأی جور کنند. اما حمایت پرشور و یکپارچه اصلاحطلبان از روحانی، افزایش مشارکت مردم و جهش رأی او را پیشبینی نکرده بودند و در نهایت برآوردهایشان غلط از آب درآمد. ضمن آنکه در استرس روزهای آخر انتخابات چند اشتباه فاحش کرده و با سقوط گفتمانی، بدنه خود را هم منفعل کردند. در حقیقت افراطیون آنها به طمع پیروزی بزرگ در انتخابات، هدف سیاسی «روحانی با رأی حداقلی در یک انتخابات کم شور و هیجان» را تبدیل کردند به «روحانی با رأی حداکثری در یک انتخابات پرشور و هیجان» و یک شکست بزرگ را برای اردوگاه خودشان رقم زدند.
اشاره داشتید که صداوسیما و رسانههای مختلف تلاش کردند در «برجام» نعل وارونه بزنند. به محض اینکه آقای روحانی پیروز و دور تازه مذاکرات هستهای با 1+5 آغاز شد، مخالف خوانی و «دلواپسی» هم شروع شد. یک بار در آستانه امضای «برجام» این تحرکات به اوج رسید؛ یک بار در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و حالا هم بعد از خروج امریکا از توافق هستهای. نمونه مؤخرش هم بیانیه آیت الله جنتی در قامت رئیس مجلس خبرگان رهبری بود که خواستار عذرخواهی رئیس جمهوری به خاطر برجام شده است. چقدر این انتقادها را با واقعیت شرایط ایران در آستانه «برجام» و شرایط امروز کشور، منطقه و جهان مقرون به انصاف و واقعیت میدانید؟
برجام یک شاهکار بود. یک شاهکار دیپلماتیک برای ایران که نه در گذشته سابقه دارد و نه در آینده نزدیک میتوان چنین دستاوردی را پیشبینی کرد. کسانی که این حرفها را از سر امنیت و شکم سیری میزنند، یادشان رفته «برجام» در شرایطی به نتیجه رسید و توافق هستهای زمانی امضا شد که تولید و فروش نفت ایران به حداقل رسیده بود و کمکم ایران را به سمت سناریوی «نفت در برابر غذا» میبردند. شرایط بحرانی آن زمان موجب شد رهبر معظم انقلاب تصمیم به «نرمش قهرمانانه» بگیرند و اجازه دهند با امریکا بهمنظور ایجاد یک توافق، مذاکره شود. حداکثر چیزهایی که یک دولت میتوانست در توافق با کشورهای بزرگ 1+5 بهدست بیاورد، در «برجام» به دست آمد. کسانی که دم از باخت میزنند و مدعی میشوند که دولت روحانی امتیاز داد و امتیاز نگرفت، هنرشان این بود که سالهای سال مذاکرات هستهای بدون دستاورد انجام دادند که به صدور قطعنامهها و تحریمهای شدیدتر میانجامید. ولی دولت روحانی دستاورد درخشانی داشت و در این میان دیپلمات برجستهای چون ظریف نقش ویژهای ایفا کرد به گونهای که امروز مورد تحسین همه کسانی است که الفبای دیپلماسی را میدانند. مخالفان دولت، به خاطر حسادتشان به دستاوردهای دولت، به «برجام» حمله میکنند. اگر آنها خودشان میتوانستند برجامی با چند پله پایینتر امضا کنند، میکردند. اما چون هنرش را نداشتند، نتوانستند توفیق دولت روحانی را تحمل کنند و لذا تخطئه میکنند. تخطئه کردنشان هم به خاطر ایران نیست، به خاطر اسلام نیست، به خاطر مردم نیست. بهخاطر این است که خودشان نتوانستند و توفیقی نداشتند. مبنای مخالف خوانی هایشان این است که «چرا من نتوانستم؟»، «چرا دولتی که ما با آن مخالفیم، توانست چنین دستاوردی داشته باشد؟» چون هنرش را نداشتند، مدام بر این طبل کوبیدند که «ما خیلی در برجام به امریکا امتیاز دادهایم و بر این اساس ادعا میکردند که امریکا هرگز از برجام خارج نمیشود.» مدام گفتند «برجام» به ضرر ما و به سود امریکا تمام شد. در حالی که برجام به ضرر امریکا بود و به همین دلیل هم از آن خارج شد. زمانی دولتِ ما میگفت برجام بازی برد-برد با کشورهای قدرتمند جهانی است. اما اینها میگفتند:«خیر؛ این گونه نیست. در برجام ایران باخته و امریکا برده است.» اما ترامپ آمد و گفت امریکا باخته و ایران برده است. بههمین دلیل از آن خارج شد؛ حالا که ترامپ از برجام خارج شده اینها یک بازی برد- برد با ترامپ تلقی کردهاند. ترامپ میگوید من بردم که از توافق هستهای خارج شدم و اینها میگویند چون «برجام» ممکن است با مشکل مواجه شود، ما بردیم. بازی برد-بردشان با ترامپ است و از آن ابراز خوشحالی میکنند. در حالی که برد-برد دولت آقای روحانی با 1+5 بود و کاملاً مشخص است یک برد-برد منطقی بود. مخالفان داخلی برجام بعد از خروج امریکا از «برجام» خوشحالند، چون فکر میکنند ممکن است دولت در تنگنا قرار بگیرد؛ در حالی که امریکا پیشتر عملاً از برجام خارج شده بود و خروج رسمیاش تأثیر حاد چندانی نداشت و ممکن است در آینده هم آنطور که فکر میکنند نداشته باشد. چه بسا خروج این «مزاحم»، فرصت دیپلماتیک جدید برای ایران ایجاد کرده تا بتواند با تمام جهان به غیر از امریکا تعامل منطقیتر و گسترده تری داشته باشد. امروز میبینیم ایران در افکار عمومی جهانی در موضع حق قرار گرفته و امریکا در موضع باطل. در حالی که قبل از امضای برجام ایران در افکار عمومی جهان در موقعیت انزوا و 1+5 در موضع انسجام قرار داشت. ما دلمان نمیخواست امریکا از برجام خارج شود؛ اما حالا که امریکا دچار این خطا و تخلف شده، برای ما یک موقعیت ممتاز دیپلماتیک جدید به شمار میآید.
تلاشهای ترامپ برای باز کردن باب تازه گفتوگو با ایران را چگونه میبینید؟
ترامپ آدمی است که مصالح خودش را بر مصالح امریکا ترجیح میدهد؛ آدمی نیست که به فکر مصالح خودِ امریکا باشد؛ به فکر مصالح خودش است و اگر بتواند در سابقه خودش توفیقی را ثبت کند، آن کار را انجام میدهد. او بیزینس من است؛ اهل معامله است و هر جا نفعی عایدش شود، پای معامله میآید ولی بهطور کلی فعلاً ترامپ نشان داده به لحاظ سیاست خارجی بخصوص در منطقه، به نفع اسرائیل عمل میکند. علیالظاهر پیوندهای خانوادگی و داماد یهودی او در این سیاستها کم تأثیر نیست. خودش هم پیوندها و علقههایی نشان داده و فعلاً در چارچوب منافع اسرائیل عمل میکند. اما اگر احساس خطر کرده یا منافعش اقتضا کند، ظرفیت چرخشهای 180 درجهای دارد. ترامپ ممکن است هر اتفاقی را رقم بزند. ترامپی که امروز سر جنگ دارد و سیاستهایش نشان میدهد در عمل«رژیم چنج» را دنبال میکند، اگر منافعش اقتضا کند و سودش را از کشورهای عربی برده و امکان دوشیدن بیشتر از آنها نداشته باشد، چه بسا سیاست جدید اتخاذ کند.
یکی دیگر از موضوعاتی که مخالفان دولت القا میکنند، تناقض رفتار حسن روحانی است. برای نمونه در فیلترینگ تلگرام، تلاش زیادی شد تا القا کنند حسن روحانی در خلوت یک حرف میزند و در جمع یک حرف دیگر. چنانکه رحیم پورازغذی در سخنرانیای که خیلی هم انتقاد برانگیز شد، رئیس جمهوری را به تناقض گویی و دروغگویی متهم کرد...
این حرف که رئیس جمهوری نباید دروغگو باشد، درست است؛ این را قبلاً ما هم گفته بودیم. اما بقیه مسئولان از جمله خود آن سخنران هم نباید دروغگو باشند؛ بقیه هم نباید دروغ بگویند. این که این افراد آقای روحانی را متهم به دروغگویی کنند به این دلیل است که اینها رقیبند و از این حرفها میزنند. اگرچه من این انتقاد را دارم که آقای روحانی در موضوعی مانند رفع حصر، همه تلاشش را نکرد اما در مورد تلگرام نمیتوان چنین ادعایی را مطرح کرد. در موضوع تلگرام آقای روحانی حداکثر تلاشش را کرد ولی موفق نشد. کسانی که دنبال فیلتر تلگرام بودند ابتدا شورای عالی فضای مجازی را که با فرمان رهبر معظم انقلاب تشکیل شده و ترکیبش را هم ایشان تعیین کردهاند مرجع تصمیمگیری در این زمینه میدانستند. آقای روحانی آنجا تلاش کرد تا شورای عالی فضای مجازی، به فیلتر تلگرام رأی ندهد. اما آنها وقتی از این شورا ناامید شدند، آنچه خودشان مبنا و معیار قرار داده بودند را نیز دور زده و از طریق قوه قضائیه حکم فیلترینگ تلگرام را گرفتند.
فیلترینگ تلگرام چقدر موفق خواهد بود؟
موفق نبود و به نظرم موفق هم نمیشود. هم این مقداری که روحانی مسأله را کش داد تا این قضیه به اینجا برسد، فرصتی شد برای اینکه مردم آگاهتر شوند. امروز میبینیم که فیلترینگ تلگرام موفق نبوده است. بلکه نتایجی بر خلاف منویات افراد و نهادهایی که دنبال فیلتر تلگرام بودند، داشته است. وقتی تلگرام با45 میلیون کاربر فیلتر میشود و بر اساس گزارشها تنها یک میلیون از آن خارج شدهاند، یعنی 44 میلیون از فیلترشکن و وی پی ان استفاده میکنند. وقتی فیلتر شکن روی گوشی سوار میشود، نه تنها تلگرام بلکه صدها سایت و کانال نامناسب نیز در دسترس نوجوان و جوان قرار میگیرد. به این ترتیب کسانی که در شرایط عادی به این سایتها و کانالها دسترسی نداشتند، ممکن است به فضاهای دیگر هم سرک بکشند و این نقض غرض کسانی است که دستور مسدودسازی تلگرام را دادند. آن هم در حالی که بیش از 90 درصد کاربران همچنان براحتی به تلگرام دسترسی دارند. مجموعه این نتایج گاهی این سؤال را پیش میآورد که مدافعان فیلتر تلگرام، یا فضای مجازی را درست نمیشناسند یا واقعاً به رغم ظاهرالصلاحی غرضشان همین است و پوستین را وارونه پوشیدهاند.
دو سه ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته که با مشارکت حداکثری مردم و حضور بیش از 40 میلیون نفر پای صندوقهای رأی همراه بود، عدهای در فضای مجازی حرف از شرکت در انتخابات یا از رأی دادن به آقای روحانی ابراز پشیمانی کردند. چند ماه بعد نیز اعتراضهای دی ماه پیش آمد. مخالفان دولت سعی داشتند دولت را تنها مخاطب اعتراضهای مردم بدانند. چقدر این ادعا صحت داشت؟
بهنظر میرسد شخص آقای روحانی بعد از انتخابات چند اشتباه کرد؛ اشتباه اولشان این بود که فضای قبل از انتخابات را به بعد از انتخابات تسری داد و همان ادبیاتی را که زمان رقابت انتخاباتی به کار میبرد تا مدتی بعد از انتخابات ادامه داد و این باعث شد فضا خیلی رادیکال بشود، چرا که نحوه موضعگیریشان باعث نگرانی در مقامات دیگر شد. همان موقع این بحث بین اصلاحطلبان مطرح بود که به آقای روحانی بگوییم کمی فتیله را پایین بکشد. یک بار بحث جدی انجام دادیم که چند نفر به آقای روحانی بگویند مقداری ملایمتر باشد. اوضاع همین گونه ادامه یافت تا زمانی که برادر رئیس جمهوری بازداشت شد و آقای روحانی ناگهان فتیله را پایین کشید و بدجور این کار را کرد. دوم اینکه آقای روحانی در انتخابات توانسته بود با حامیان خود ارتباط خوبی برقرار کند بعد از انتخابات این ارتباط را قطع کرد. ستادهای آقای روحانی انتقاد داشتند که ما رها شدیم. جوانهای زیاد و با انگیزهای جمع شده و با شور و اشتیاق فعالیت کرده بودند. اما فقط از حزب منتسب به آقای روحانی تجلیل شد. این موجب سرخوردگی بدنهای شد که برای پیروزی روحانی تلاش کرده بودند. ارتباط اصلاحطلبان با آقای روحانی هم بعد از انتخابات به حداقل رسید. در این اثنا فقط ایشان یکی دو دیدار با آقای خاتمی داشتند که محرمانه بود و ما اطلاع از چند و چونش نداریم. حزب اتحاد ملت قریب سیصد ستاد در سراسر کشور داشت اما تقاضایمان برای ملاقات با رئیس جمهوری بعد از انتخابات بیپاسخ ماند.
پشیمان شدید؟
نه؛ چون هم در سال 92 و هم 96 به حکم عقل از آقای روحانی حمایت کردیم. دنبال چیزی نبودیم؛ عقل حکم میکرد و همان کار را انجام دادیم و آنچه حکم عقل بوده، پشیمانی ندارد. اما در اثنایی که رابطه روحانی و اصلاحطلبان کمرنگ و اصلاحطلبان در حمایت از روحانی منفعل شدند، عدهای توانستند صحنه را بهدست بگیرند. اصولگرایان اشتباه بزرگی کردند و فکر کردند حالا که اصلاحطلبان منفعل هستند، میتوانند علیه آقای روحانی میدانداری کنند و مردم را بهدنبال خود بکشند. به همین دلیل میدان را برای اعتراض باز کردند؛ اما به محض اینکه میدان باز شد، اپوزیسیون برانداز میدان را به دست گرفت. اعتراضهای دی ماه با خطای اصولگراها آغاز شد و با میدانداری براندازها ادامه پیدا کرد و خیلی زود به خشونت کشیده شد و خیلی زود هم خاتمه پیدا کرد. اصلاحطلبان اعتراضهایشان را همیشه توأم با عقلانیت و هدفمندی انجام داده و از خشونت پرهیز میکرده اند؛ به همین دلیل در این حرکت اعتراضی که خیلی زود به خشونت گرایید، اصلاحطلبان همراهی نکردند. با وجود اینکه اعتراضها گاه توأم با حق بود، ولی روشی که به کار رفت، روش درستی نبود. بعد هم چون یک جنبش بیسر بود، خیلی زود به سرآمد. ما هیچ گاه از حمایت از آقای روحانی پشیمان نشدیم؛ الان هم پشیمان نیستیم؛ فکر میکنیم عاقلانهترین کار را انجام دادیم؛ الان هم عاقلانهترین کار را حمایت از دولت میدانیم. هر چند احساس ما الان به اندازه گذشته با ما همراهی نمیکند.