عضو تیم پیشین هستهای ایران در یادداشتی خواندنی برای رویترز پیامدهای عکس بازی نتانیاهو، وضعیت سیاسی ایران و آینده منطقه را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش جماران؛ سیدحسین موسویان، عضو تیم پیشین هستهای ایران و معاون اسبق در کمیته سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی در این یادداشت نوشته است:
نتانیاهو دریک شو تبلیغاتی ایران را به دوروغگویی متهم و با ارائه تعدادی فایلو سی ی مدعی شد که بعد از برجام ، ایران برنامه هسته ای خود را مخفیانه توسعه داده است.
ظریف وزیر خارجه ایران درباره ادعاهای نتانیاهو در تویئتی نوشت: "پسربچهای که نمیتواند از چوپان دروغگو بودن دست بکشد، باز هم میخواهد طبق عادتش عمل کند".
همانطور که من در کتاب هسته ای خود مستند کرده ام، مقامات اسراییل ازسال ۱۹۹۲ تاکنون سعی کرده اند جامعه جهانی را قانع کنند که ایران دنبال بمب هسته ای است تا بدینوسیله واقعیت وجود صدها بمب اتمی در اسرائیل را کتمان کنند.
نمایش تبلیغاتی این مقام اسراییلی در مقطع بسیار حساب شده ای صورت گرفت زیرا چند روز دیگر ترامپ رئیس جمهور آمریکا قرار است در مورد خروج از برجام تصمیم بگیرد.
درهرصورت نتانیاهو در شوی تبلیغاتی خود نتوانست هیچ مدرکی در مورد نقض برجام توسط ایران ارائه کند و ادعاهایش مربوط به گذشته فعالیتهای هسته ای ایران بود.
اجرای کامل تعهدات ایران در برجام بارها توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی وحتی مقامات امنیتی آمریکا تایید شده است. لذا تلاش نتانیاهو برای زمینه سازی خروج ترامپ از برجام بود.
در طول پانزده ماه گذشته، ترامپ در اجرای تعهدات برجامی امریکا کوتاهی کرده، مانع رفع تحریمهای مربوطه شده و از سایر کشورها خواسته با ایران همکاری اقتصادی نداشته باشند.
سیاستهای ترامپ برمبنای این تصور است که ازطریق اعمال فشار، ایران را تسلیم خواسته های خود خواهد کرد.
سابقه روابط ایران و امریکا نشان میدهد که ایران تسلیم فشارهای آمریکا نمیشود. تجربیات دست اول من از سوابق کاری گذشته به عنوان مسئول کمیته سیاست خارجی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی و سخنگوی پرونده هسته ای ایران نشان میدهد که ایران در مقابل فشارهای امریکا دست به هر کاری میزند تا دست برتر پیدا کند.
شیوه رهبران ایران این است که درمقابل فشار، با انعطاف ناپذیری و سرسختی واکنش نشان میدهند. تجربه گذشته مذاکرات هسته ای نشان داد در مقابل مخالفت امریکا با حق غنی سازی، ایران برنامه و توان هسته ای خود را توسعه داد. لذا کلید حل بحران هسته ای ایران تحریم ها نبود بلکه پذیرش غنی سازی و چرخه سوخت ایران بود که در حقیقت آمریکا تسلیم خط قرمز ایران شد.
تجربه جنگ هشت ساله علیه ایران هم همین واقعیت را نشان داد. باوجودی که همه قدرتهای جهانی و کشورهای عربی همسایه ایران با تمام قدرت حتی با استفاده سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک، از تجاوز صدام به خاک ایران حمایت کردند، با این وجود ایران مقاومت کرد و تمامیت ارضی خود را حفظ کرد.
اگر ترامپ میخواهد ۲۲ اردیبهشت از برجام خارج شود، نباید با این گمان باشد که ایران آسیب پذیر بوده و در تنگناست. علیرغم تصور برخی در واشینگتن، شاخصه های اقتصاد ایران قوی است. تولید سرانه ناخالص ملی ایران در سال گذشته ۱۱٪ بوده و قیمت فعلی نفت هم حدود ۷۰ دلار است. از نظر سیاسی همم شارکت ۷۲٪ مردم ایران درانتخابات اخیر ریاست جمهوری نشانه مهمی است.
مهمتر اینکه تظاهرات مخالف در چند ماه قبل در ایران را باید در چهارچوب رقابتهای سیاسی داخلی نگریست. البته مشکلات اقتصادی مردم هم واقعی وهم جدی است که بخشی از آن به خاطر حذف برخی از سوبسیدها در روند اصلاحات ساختاری بودجه کشور و بخشی به خاطر عدم پایبندی امریکا در رفع تحریمهای برجامی است.
اما مهم درک این مطلب است که بروز برخی اعتراضات مردمی در ایران، به معنی بحران و اغتشاش عمومی در کشور نیست. من خود در ایران شاهد بودم که چند روز بعد از تظاهرات اعتراضی، تظاهرات حمایتی به مراتب بزرگتر رخ داد که رسانه های غرب آن را پوشش ندادند.
با توانمنطقه ای، روابط با اروپا و گسترش روابط استراتژیک با قدرتهای بلوک شرق، منزوی کردن ایران دور از واقعیت است. سفر های اخیر رییس جمهور ایران به کشورهای هند و روسیه و ترکیه وعقد قراردادهای متعدد اقتصادی نیز مبین این حقیقت است.
ترامپ دچار یک اشتباه محاسبه استراتژیکی بزرگی خواهد شد اگر تصور کند که در مقابل خروج امریکا از برجام، ایران هیچ گزینه ای به جز متعهد ماندن به برجام نخواهد داشت. اجرای کامل برجام توسط ایران برای اعتماد سازی با جامعه جهانی را باید به حساب قدرت ایران گذاشت و نه ضعف.
در صورت خروج امریکا، ایران میتواند موضوع را از طریق کمیسیون مشترک با گروه ۱+۵ به شورای امنیت سازمان ملل کشانده و با اثبات عدم پایبندی، امریکا را منزوی کند. ایران همچنین میتواند برنامه های هسته ای خود را توسعه دهد که در این صورت جامعه جهانی، امریکا را مقصر خواهد دانست. لازم به گفتن نیست که این سیاست ترامپ، مسیر تشدید خطرناک خصومت با ایران است.
نهایت ادامه سیاستگذاری فعلی ترامپ میتواند به جنگ ختم شود، وضعیتی که برای آمریکا، ایران و منطقه اسفناک خواهد بود، منطقه را بی ثبات ترخواهد کرد به ویژه در زمانی که داعش در این منطقه در آستانه نابودی است.
اما ترامپ یک گزینه دیگر هم دارد که آن دیپلماسی است که درصورت کنارگذاشتن، سیاست زور و فشار میتواند موفق باشد. اگر ترامپ خواهان یک معامله بزرگتر با ایران است، شرط اول آن اجرای بی کم و کاست برجام و شرط دوم آن تعامل براساس احترام است ونه سیاست تحقیر.