در روزهای اخیر دوباره مساله شنود مکالمات به عنوان یک مساله و اقدام ناپسند مورد توجه قرار گرفت. ابتدا یکی از اصولگرایان شاخص مدعی شد که سخنان محفلی و ...

به گزارش جماران، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: خصوصی و اظهارات آقای خاتمی به گوش آنان و هرکس که لازم باشد می‌رسد. مخاطبان نیز به درستی این سخنان را نشانه‌ای از اعلام رسمی شنود کردن نشست‌های ایشان و احیانا اصلاح‌طلبان دانستند. اگر چه وی در ادامه این برداشت را رد کرد و مدعی شد که منظورش اطلاع از طریق غیرشنود بوده است. ولی داشتن بهانه برای ورود به بحث شنود نه به آن اظهارنظر و نه به این تکذیبیه احتیاجی نبود و نیست و البته این باعث تاسف است. همین چند سال پیش بود که در دفتر آقای علی مطهری شنود پیدا شد و جنجال بی‌سرانجامی بالا گرفت. اخیراً نیز دستگاه‌های شنود از دفتر رهبری اصلاحات شناسایی و جمع‌آوری شد. مخالفت با شنود به طور معمول از چند موضع است. مهم‌تر از همه ورود به حریم خصوصی افراد و غیرقانونی بودن این اقدام است. شنود باید مبتنی بر مجوز قضایی باشد، ولی مساله این است که صدور چنین حکمی چون بدون اطلاع شنودشونده است (طبعا با اطلاع او نیز نمی‌تواند صورت گیرد) بنابراین حقی را از مردم و شنودشوندگان ضایع می‌کند که خودشان اطلاعی ندارند و اعتراضی هم نمی‌توانند انجام دهند. متاسفانه مقررات و قوانین روشنی هم در این زمینه نداریم و حتی اگر شنود با حکم قضایی هم باشد به‌شدت محل ابهام است، چه رسد به اینکه شنودها با اجازه مقام قضایی نباشد، یا اجازه عام داده شود که قطعاً مورد قبول نیست. بنابراین وجه غیرقانونی و حتی غیر شرعی و غیر اخلاقی بودن آن برجسته می‌شود. ولی بنده در این یادداشت می‌خواهم بگویم که در ردّ شنود، منطق قوی‌تری نیز وجود دارد. حتی اگر فرض کنیم مشکل اخلاقی و حقوقی شنود هم حل شود، به نظر من مشکل غیر عقلانی بودن آن حل نخواهد شد. چرا؟ شنود قدرتی فریبنده و در ضمن منحرف‌کننده است. شاید این داستان را شنیده باشید که یک نفر از پیامبری درخواست کرد که قدرت فهم سخنان حیوانات را به او بدهد. بر اثر اصرار و با وجود نهی او از این خواسته این قدرت را به دست آورد. یک روز شنید که خروس خانگی به سگ او می‌گوید که فردا اسب ارباب می‌میرد و گوشت آن نصیب تو می‌شود. ارباب فوری اقدام کرد و اسب را به بازار برد و فروخت و به خیال خود زرنگی کرد. این کار سه روز در مورد سایر حیوانات او ادامه یافت تا اینکه روز چهارم به سگ گفت نگران نباش فردا ارباب خودش می‌میرد و غذای اضافی زیادی نصیب تو می‌شود. ارباب نزد پیامبر رفت که فکری به حالش کند، آن پیامبر گفت که این از عوارض زبان حیوانات دانستن است. اگر همان روز اول اسب تو می‌مرد، دیگر تمام می‌شد آن اسب بلاگردان تو بود و اکنون کاری نمی‌توان کرد. شاید این افسانه باشد، ولی واقعیتی مهم در آن است. انسان‌ها برای ایجاد روابط و رفتار عادی و سازنده در جامعه باید از ابزار عرفی و عمومی خود سود بجویند. شعاع دید ما یا قدرت شنوایی ما یا توان بویایی ما محدود است و همین برای یک زندگی سالم ما کفایت می‌کند. حال اگر به هر دلیلی یکی از این قوا به طرز ناعادلانه‌ای نزد عده‌ای تقویت شود، ایجاد ارتباط سازنده را دچار اختلال می‌کند. یکی از بدترین ویژگی‌های اخلاقی، سخن‌چینی است که در واقع همان شنود سنتی است. یعنی کسی از سخنان فرد دیگری درباره من و شما مطلع می‌شود یا خودش می‌شنود و آنگاه آن سخن را به من و شما منتقل می‌کند، در حالی که این سخن می‌تواند منشأ کدورت و اختلاف شود و اگر منتقل نشود، اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد. شنود و اتکا به مفاد آن برای شنودکننده خطرناک است. نه فقط بی‌اعتمادی را در جامعه دامن می‌زند، بلکه سوگیری افراد را به یکدیگر دچار اختلال جدی می‌کند. یکی از عوامل بی‌اعتمادی در جامعه ایران همین نوع رفتار است. بطور طبیعی منافعی هم در شنود است ولی هزینه‌های آنچنان است که هیچ عقل معمولی تن به آن نخواهد داد. آیا این بدان معناست که شنود بطور کلی باید حذف شود؟ خیر، شنود نوعی امکان در مقابله با کسانی است که در امور خلاف و جاسوسی هستند و الا اینکه چند نفر دور هم بنشینند و حرف بزنند چه جایی برای شنود است؟ شنود باید علیه کسانی انجام شود که بطور مشخص در حال انجام فعالیت پنهانی (و نه غیر آشکار) هستند. احزاب سیاسی و افراد بطور طبیعی در جلسات خصوصی حرف می‌زنند و بحث می‌کنند، ولی این به معنای رفتار پنهانی نیست. ولی اگر کسی در حال برنامه‌ریزی نظامی یا جاسوسی است و... طبعاً فرق می‌کند. به نظر می‌رسد که استناد به اطلاعات و داده‌های ناشی از شنود نیز نمی‌تواند منشأ داوری درباره افراد شود. همه می‌دانیم که فضای سخنان دو یا چند نفری به کلی متفاوت با سخنان عمومی و رسمی است و دقت و اعتبار کافی ندارد. یک نفر در یک گفت‌وگوی دو نفری درباره شخص ثالث بدی می‌گوید، این را نباید معیار داوری او درباره آن نفر سوم بدانیم. در سیاست نیز همین منطق حاکم است. به علاوه در انتقال شنود بسیار گزینشی عمل می‌کنند. باید با شنود به عنوان یک فرهنگ که می‌تواند در جامعه و میان مردم هم رواج داشته باشد، مقابله کرد. شنود، قدرت و اطلاعات زیانباری را در اختیار صاحب آن قرار می‌دهد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.