هفته قبل یک مدیر کهنهکاری که به میانهروی شهرت داشت، صندلی مدیریت شبکه سوم سیما را به جوانی واگذار کرد که در گزارشهای رسانهها و عملکرد او نشانههایی از میانهروی برجسته نیست.
به گزارش جماران؛ روزنامه ایران نوشت: «صدای انتقادها را میشنویم»؛ این وعدهای بود که علی عسکری، رئیس سازمان صدا و سیما یک سال و نیم پیش بعد از مراسم تشییع پیکر آیتالله هاشمی رفسنجانی بیان کرد. جایی که مردم حاضر در مراسم علیه سیاستهای «رسانه ملی» شعارهای زیادی داده بودند. اما به اعتقاد منتقدان انتصاب مدیر شبکه سوم سیما در هفته گذشته نشانهای بود بر اینکه صدای انتقادها نه شنیده نشده که حتی شاید قصدی هم برای شنیدن آن وجود ندارد؛ هفته قبل یک مدیر کهنهکاری که به میانهروی شهرت داشت، صندلی مدیریت شبکه سوم سیما را به جوانی واگذار کرد که در گزارشهای رسانهها و عملکرد او نشانههایی از میانهروی برجسته نیست. مدیری که از قضا سابقه چندانی هم در سازمان صدا و سیما ندارد.
فروغی؛ ژن خوب یا جوان شایسته؟
نام علی فروغی در روزهای اخیر تابلوی جدیدی شده برای نشانه رفتن تیر انتقادات به سمت جام جم. این جوان که هنوز 30 سال هم ندارد، سال 86 وارد رشته حقوق دانشگاه امام صادق تهران ودرنهایت از این دانشگاه با مدرک کارشناسی ارشد حقوق فارغالتحصیل شد. همین اعداد ساده نشان میدهند که او چقدر «سریع» و «زود» پلههای ترقی را طی کرده است. سرعتی که خیلیها آن را به گرایش سیاسی فروغی در نزدیکی به طیف مخالفان سرسخت دولت و همین طور داشتن نسبت فامیلی با برخی چهرههای متنفذ مربوط میدانند. فروغی در بهترین حالت میتوانسته سال 92 در مقطع کارشناسی ارشد حقوق از دانشگاه امام صادق فارغالتحصیل شده باشد. به فرض اینکه بلافاصله به خدمت سربازی هم رفته و آن را تمام کرده باشد، او از سال 94 یعنی همین سه سال پیش میتوانسته وارد خدمت در نهادهای عمومی و دولتی شود. بعد از این سه سال حالا فروغی یکی از مدیران بلندپایه سازمان صدا و سیما است و در واقع کرسی پر بیننده ترین شبکه این رسانه را در اختیار دارد. حالا منتقدان میپرسند او چگونه پلههای ترقی را در این سه سال کوتاه با این سرعت طی کرده است؟ این سؤالی است که هنوز جواب خاصی به آن داده نشده مگر اینکه برخی مدافعان او میگویند طرح این سؤالات از روی حسد منتقدان صدا و سیما به انتصاب یک مدیر جوان است. از جمله علی نادری، سردبیر سایت رجانیوز- از رسانههای نزدیک به جبهه پایداری و مخالف دولت- در این باره نوشته است: «سالها صدا و سیما در اختیارشان بوده، بهترین ساعت آنتن، بیشترین حمایت مالی و اسپانسر تبلیغاتی. حالا که باید برای انتصاب جوانی پرانرژی به جای مدیران مسن خوشحال باشند، اعلام خطر میکنند! با این همه فرصتی که به شما داده، ژست اپوزیسیون را میگیرید، پس بگذارید مدیریتش هم دست انقلابیها باشد!»
اما این توجیه برای منتقدان صدا و سیما و انتصاب خبرساز فروغی خیلی قانع کننده نیست. حالا بحث انتصابهای فامیلی و خانوادگی علی فروغی به میان کشیده شده است؛ او فرزند باجناق غلامعلی حدادعادل است. به عبارتی حدادعادل به عنوان یکی از چهرههای شاخص جریان اصولگرا شوهر خاله فروغی محسوب میشود. اما به موازات این وابستگیهای فامیلی، گرایش سیاسی فروغی هم که او را در زمره طیف مخالفان سرسخت دولت و اصلاحطلبان قرار میدهد، برای بسیاری جای تأمل دارد و سؤال برانگیز است. سؤالی از جمله اینکه آیا انتصاب یک جوان زیر 30 سال با این سابقه تحصیلی، وابستگیهای خانوادگی و سیاسی و درنهایت تجربه کار در صدا و سیما صرفاً به دلیل «شایستگی» او بوده یا موضوع دیگری در کار است؟ حالا خیلیها در شبکههای اجتماعی میگویند احتمال دوم در این شرایط منطقیتر به نظر میرسد. چیزی که اصطلاحاً از آن با عنوان «ژن خوب» یاد میشود.
مدیر جدید با سابقه خاص
علی فروغی پیش از اینکه جای پورمحمدی را در مدیریت شبکه سه بگیرد، رئیس مرکز بسیج صدا و سیما و مدیر مرکز تخصصی معاونت فرهنگی- اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین بود. جایی که به نوشته باشگاه خبرنگاران، همچنان زمام مدیریتش به دست خود او خواهد ماند. آن طور که روزنامه شرق روز پنجشنبه نوشته بود: «در سابقه مسئولیتهای مدیر تازه رسیده شبکه سه، قائممقامی بنیاد اندیشههای امام در نهاد رهبری در دانشگاهها، فرماندهی پایگاه بسیج، عضویت در شورای معارف صدا و نیز شوراهای عالی فیلم، پویانمایی و شورای عالی کتاب بسیج نیز به چشم میخورد. علی فروغی سردبیری برنامههای مختلف رادیویی و تهیهکنندگی و کارگردانی چند مستند تلویزیونی را نیز در کارنامه دارد.»
اما در دو روز اخیر فروغی بیشتر با مستندی جنجالی و حاشیهساز که دیماه سال گذشته از شبکه سوم سیما پخش شد، شناخته میشود؛ مستند «خارج از دید». این مجموعه 10 قسمتی از همان زمان پخش تیزرهای تبلیغاتیاش مورد انتقاد و اعتراضهای زیادی قرار گرفت. این مستند قرار بود در روزهای منتهی به 9 دی هر شب روی آنتن برود اما با شروع اعتراضات دیماه، پخش آن برای چند شبی متوقف شد. اما این توقف موقتی بود و درنهایت از 27 دیماه پخش آن از سر گرفته شد و اعتراضها و انتقادها به صحت نداشتن روایتهای این مستند باعث توقف پخش آن نشد. حالا اما با رفتن تهیه کننده این مجموعه مستند به شبکه سوم سیما، در فضای مجازی نگرانیهایی جدی برای آینده برنامههای پرمخاطبی چون برنامه «90» ایجاد شده. برنامه «90» خصوصاً با پرداختن مستمر به موضوع فسادها و پشت پردهها در فوتبال کشور در سالهای اخیر اهمیتی بیش از یک برنامه ورزشی پیدا کرده تا آنجا که حتی یک بار تهیهکننده و مجری آن یعنی عادل فردوسیپور در سال 2009 توسط مجله «نیوزویک» به عنوان یکی از 20 چهره قدرتمند ایران معرفی شد. حالا منتقدان این انتصاب در شبکههای مجازی پیشبینی میکنند که با حضور فروغی در شبکه سوم سیما، برنامه «90» به عنوان پرمخاطبترین برنامه تلویزیون ایران در ادامه راه خود با مشکلاتی مواجه شود و عادل فردوسیپور نتواند مانند دوران مدیریت پورمحمدی در این شبکه به تهیه گزارشهای جنجالی بپردازد.
جام جم انتقادناپذیر
یک سال و نیم بعد از آنکه علی عسکری در پاسخ به شعارهای اعتراضی مردم منتقد رسانه ملی گفته بود «صدای انتقادها را میشنویم»، نه تنها نشانه چندان پررنگی از شنیدن این انتقادها دیده نمیشود، بلکه خیلیها نگران تندتر شدن رویکرد صدا و سیما در موضوعاتی هستند که قسمت عمده انتقادها را شامل میشود. در زمان مدیریت کوتاه محمد سرافراز در صدا و سیما جمع زیادی از مدیران معتدلتر و میانهروتر جای خود را به جوانان تندتری داده بودند. اما با استعفای زودهنگام سرافراز و آمدن علی عسکری، خیلیها امیدوار شدند که رویکرد صدا و سیما در مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قدری تغییر کند. علی عسکری مدیری بود که در فضای عمومی به میانهرو بودن و حتی در مواردی نزدیکی به آیتالله هاشمی رفسنجانی شناخته میشد. گذر زمان اما چیز دیگری را نشان داد.
همان ماههای ابتدایی دوران مدیریتی علی عسکری بود که آیتالله هاشمی رفسنجانی درگذشت و در شب درگذشت وی چهره به چهره شدن علی عسکری با فاطمه هاشمی بر سر پیکر آیتالله در جماران یکی از حواشی پر سر و صدای آن ساعات بود؛ جایی که فاطمه هاشمی خطاب به علی عسکری این گونه اعتراض کرد: «پدرم همیشه از شما تعریف میکرد و قبولتان داشت، اما شما با پدر ما در تلویزیون چه کردید؟» در هفتههای اخیر هم پخش برنامههایی علیه پیامرسانهای خارجی و «تحریف» سخنان مردمی که با آنها مصاحبه شده بود در تلویزیون از یک سو نشان از ادامه سیاستهای قبلی این مجموعه داشت و از سوی دیگر انتقادهای زیادی را به دلیل صداقت نداشتن صدا و سیما برانگیخت.
پیوند خوردن مؤسسه «اوج» با صدا و سیما و دادن زمام ساخت پر بینندهترین سریال تلویزیونی سالهای اخیر به این مجموعه هم از دیگر نشانههایی بود که حکایت از استمرار و حتی تقویت سیاستهای مورد علاقه طیف مخالف دولت در رسانه ملی دارد. با این تفاسیر به نظر میرسد انتصاب علی فروغی آخرین نمونه از این دست سیاستها نیست که حتی میتوان آن را شروع دورهای جدید در پیگیری جدیتر این دست سیاستگذاریها دانست. چیزی که میتواند در ماهها و هفتههای آینده با انتصاب چهرههایی مشابه ادامه یابد.