مخالفت های احمدی نژاد به شکل سخنرانی و نامه آن هم به مقام رهبری، ویژگی خاص احمدی نژاد است. البته می خواهم بگویم که همه روسای جمهور به این سطح از مخالفت نرسیدند و حتی نوع مخالفت های آنان با هم یکسان نیست.
به گزارش جماران؛ محسن غرویان استاد حوزه معتقد است: احمدینژاد خود را در مقامی بالاتر از رهبری قرار میدهد و به ایشان میگوید که این کارها را انجام دهید، رییس قوه قضاییه را برکنار کنید و چه کنید و چه نکنید. یعنی ایشان به رهبری دستور میدهند. این رفتارها نشان میدهد که ایشان یک تقابلی با بالاترین مقام رسمی کشور دارند.
محسن غرویان البته این اپوزیسیون شدن را مخصوص دوران پس از ریاست جمهوری نمی داند و معتقد است که در همان دوران ریاست بر قوه مجریه هم در برخی مواقع شاهد اختلافات و اعتراضاتی از سوی او بوده ایم.
غرویان با اشاره به اینکه محمود احمدی نژاد یکی از روسای جمهوری که بیش از بقیه روسای جمهور به درجه مخالفت با نظام رسیده است می گوید: ایشان از نظر روحی و روانی یک آدم ماجراجو است و ذاتا چنین خصیصه ای در او وجود دارد.
این استاد حوزه در ادامه با مقایسه رفتارهای محمود احمدی نژاد با سید محمد خاتمی می گوید: آقای خاتمی همچنان با متانت رفتار می کنند و وقتی که دوره ریاست جمهوری شان به پایان رسید مخالفت علنی نکرده و نمی کنند و یا هیچگاه موج آفرینی نکرده و حرکتی انجام نمی دهند که در جامعه التهاب ایجاد شود. ولی آقای احمدی نژاد صریح و آشکار موج به راه می اندازند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
چرا در مورد برخی از سیاسیون و بویژه روسای جمهوری گاها شاهد هستیم که آنها جزیی از اپوزیسیون نظام می شوند و دست به اقداماتی می زنند که انگار نه انگار روزی در این کشور سکاندار قوه مجریه بوده اند؟
وقتی قدرت از انسان گرفته می شود، برایش سخت و غیرقابل تحمل است. این موضوع در مورد روسای جمهور بیشتر از سایر مقامات دیده می شود. به همین دلیل کسانی که رییس جمهور می شوند و بعد قدرت را از دست می دهند، یکسری موضعگیری هایی را نسبت به وضعیت کشور اتخاذ می کنند. البته این در مورد همه صادق نیست. اما خود یک مساله مهم است.
البته نشانه هایی از این اپوزیسیون شدن در برخی موارد در زمان ریاست جمهوری افراد هم خود را نشان می دهد و تنها مختص به دوران پایان کار آنان نیست...
روسای جمهور با رای مردم انتخاب می شوند. رای مردم نشان دهنده سلیقه اکثریت آنان است. اما قوانین کلی ما گاهی با خواست و رای مردم سازگاری ندارد. لذا رییس جمهوری که نماینده اکثریت بوده احساس می کند که با برخی از قوانین کشور نمی تواند خود را هماهنگ کند یا آن را در تضاد با خواسته های مردم می بیند. این است که در مقابل بعضی از قوانین و اصول و مقررات حالت اپوزیسیون می گیرد و با آنها به مخالفت می پردازد. فکر می کنم ریشه اصلی همین باشد. روسای جمهور بعضی از قوانین را دست و پا گیر می دانند و مقابل آنها می ایستند. برخی از مصادیق و اشخاص هم هستند که خیلی قدرت طلب هستند یعنی به یک حد خاصی از قدرت قانع نمی شوند. دوست دارند طبق نظرات خود همه چیز پیش برود. آن وقت است که محدودیت را بر نمی تابند. به همین دلیل است که گاها در برابر قوه قضاییه و یا قوانین مجلس می ایستند.
بنابراین رییس جمهور وقتی رای می آورد و به قدرت می رسد احساس می کند طرفداران زیادی دارد و از محبوبیت بالایی هم برخوردار است و افراد زیادی دورو برش هستند. پس از به پایان رسیدن ریاستش همین احساس را دارد و به پشتوانه همین حس داشتن طرفدار دوست دارد که هرگونه که خودش دوست دارد حرکت کند. اما وقتی می بیند تفکر دیگری مزاحم او است لذا در مقابل آنها می ایستد.
شاخص ترین فردی که در بین روسای جمهور ایران به اپوزیسیون تبدیل شد، آقای احمدی نژاد است. آیا خصیصه قدرت است که او را به این مرحله رساند یا پای مسائل دیگری در میان است؟
عوامل زیادی وجود دارد. ایشان از نظر روحی و روانی یک آدم ماجراجو است و ذاتا چنین خصیصه ای در او وجود دارد. البته آن حس قدرت طلبی را هم باید به آن افزود. ایشان در دوره ریاست جمهوری هم یازده روز وظایف و تکالیف قانونی خود را رها کرده و خانه نشین شدند و در مقابل رهبری انقلاب ایستادند. واسطه های زیادی را رهبری فرستادند تا ایشان را به سر کار بازگردانند.
حرکت های ایشان علیه علی لاریجانی در صحن علنی مجلس، و ماجرای انتشار فیلمی از یک جلسه خصوصی در حافظه تاریخی ملت ما مانده است؛ اتفاقی که بعد از آن مقام رهبری فرمودند که این کار هم خلاف اخلاق و هم خلاف شرع و قانون بود. الان هم می بینیم که ایشان نامه هایی را خطاب به رهبری می نویسند که تاکنون هم رهبری پاسخی را به او نداده اند. ایشان در واقع در مقامی بالاتر از رهبری خود را قرار می دهد و می گوید که این کارها را انجام دهید، رییس قوه قضاییه را برکنار کنید و چه کنید و چه نکنید. یعنی ایشان به رهبری دستور می دهند. این رفتارها نشان می دهد که ایشان یک تقابلی با بالاترین مقام رسمی کشور را دارند. عجیب این است که در داخل نظام و عضو مجمع تشخیص مصلحت هم هستند و چنین کارهایی را می کنند. به هر حال این اقدامات در ذهن مردم سوالات زیادی را ایجاد کرده است.
اپوزیسیون شدن اینگونه افراد و یا از سوی مقابل اعمال محدودیت ها برای برخی از آنها، باعث نمی شود که بر اعتبار جمهوری اسلامی تاثیر منفی بگذارد؟
چرا تاثیرگذار است. اینها برای مردم جا سوال دارد. آقای خاتمی به نظر من همواره سکوت کردند و نقش اپوزیسیون بودن ایشان خیلی بروز و ظهوری ندارد. آقای خاتمی همچنان با متانت رفتار می کنند و وقتی که دوره ریاست جمهوری شان به پایان رسید مخالفت علنی نکرده و نمی کنند و یا هیچگاه موج آفرینی نکرده و حرکتی انجام نمی دهند که در جامعه التهاب ایجاد شود. ولی آقای احمدی نژاد صریح و آشکار موج به راه می اندازند.
مخالفت های احمدی نژاد به شکل سخنرانی و نامه آن هم به مقام رهبری، ویژگی خاص احمدی نژاد است. البته می خواهم بگویم که همه روسای جمهور به این سطح از مخالفت نرسیدند و حتی نوع مخالفت های آنان با هم یکسان نیست.
ولی باز هم یک سوال تکراری وجود دارد و آن اینکه چرا برخوردی با او صورت نمی گیرد و دستگاه قضایی در برابر او سکوت کرده است؟
کل این اتفاقات برای مردم هم سوال ایجاد کرده و می کند که عدالت در مورد برخورد با این حرکت هایی که انجام می شود چه اقتضایی دارد. البته مهمتر اینکه نوع برخورد نظام با روسای جمهور متفاوت است. اینها برای مردم جای سوال است و اتفاقات خوشایند و خوبی برای نظام نیست.