طبیعی است که دست اصلاحطلبان برای پیگیری مطالبات مردم چندان هم باز نیست و با توجه به محدودیتهای گستردهای که برای آنان ایجاد میکنند، نمیتوانند در طراز مطالبات جامعه اقدام کنند. ولی این امر بدان معنا نیست که راه دیگری برای پیگیری و تحقق مطالبات و خواستهای مردم وجود نداشته باشد.
به گزارش جماران؛ مرتضی مبلغ، فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که به دلایل مختلف و با پشتوانه تجارب متعدد ثابت شده که هیچ راه سازندهای جز اصلاحات برای حل و کاهش مشکلات مردم و کشور وجود ندارد و گذر از اصلاحطلبی به معنای ورود به ورطه خطرناک و دلهرهآوری است که خیری برای جامعه در آن ممکن و مقدور نیست.
***
آقای مبلغ، اخیر انتقادات بسیاری نسبت به شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان وارد میشود که بعضاً هم دلیل آن را عملکرد فراکسیون امید در مجلس و شورای شهر میدانند. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
عموماً انتقادات به شورای عالی سیاستگذاری از سوی سه دسته از افراد انجام میپذیرد. دسته اول، رقبای اصلاحطلبان هستند و طبیعی است که رقبا با هرگونه اقدام اصلاحطلبان بهویژه اقدامی که منشأ اثر باشد مخالفت میکنند.
دسته دوم از سوی تعداد اندکی از اصلاحطلبان است که به دلایلی از جمله عدم توفیق آنها یا افراد مورد نظرشان در قرار گرفتن در فهرست نامزدهای انتخاباتی مسئلهدار شدهاند و برخلاف تعهداتشان به اجماع و وحدت، ساز مخالف میزنند. این عده حتی در انتخابات شوراها هم لیستهای متفاوتی دادند و دست به کارهای عجیبی زدند که علیرغم منافات آن با ضرورت حفظ وحدت، با تعهدات سیاسی، اخلاقی و تشکیلاتی آنها نیز در تعارض بود.
دسته سوم نیز عمده فعالان اصلی اصلاحطلب هستند که همواره به دنبال اصلاح و ارتقا کار جمعی و تشکیلاتی هستند و برای رفع نقایص و ارتقا سطح شورای عالی انتقاد میکنند و پیشنهادات سازندهای را هم ارائه میکنند.
همانطور که اشاره کردید، یکی از دلایل انتقادها بهویژه از سوی گروه سوم، برخی ضعفهای منتخبان بهویژه فراکسیون امید است. البته در مورد نمایندگان مجلس در فراکسیون امید باید سطح توقع را متناسب با واقعیتها تنظیم کرد. فراموش نکردهایم که فهرست نامزدهای امید در چه شرایط و با چه راهبردی بسته شد. در اوج رد صلاحیت اصلاحطلبان که تعداد انگشت شماری از نامزدها در سراسر کشور باقی مانده بودند و با راهبرد جلوگیری از تکرار مجلس تندرو و غوغاسالار، چارهای جز گزینش افرادی که کمتر شناخته شده و فاقد تجربه و تعهد سیاسی، اخلاقی و تشکیلاتی، نبود.
قطعاً فراکسیون امید با همین شرایط هم میتوانست بهتر و مؤثرتر کار کند و این انتقاد به آنها وارد است. در مورد شورای شهر هم به نظر میرسد اعضای شورا با توجه به شرایط وخیمی که کار را تحویل گرفتهاند، نسبتاً موفق عمل کردهاند، هرچند عملیات روانی گستردهای نسبت به شورا و شهرداری از سوی رقبا و مخالفان در جریان است. البته شورا و شهرداری در چنین شرایطی باید بسیار با دقت و حساسیت کار کنند و از هرگونه حاشیه فاصله بگیرند زیرا به برخی از حاشیهها انتقاد وارد است و به دست مخالفان و منتقدان بهانه داده است.
بسیاری از سیاسیون مانند آقای منتجبنیا، موافق شورای سیاستگذاری نیستند و آن را یک بدعتگذاری میدانند، ارزیابی شما چیست؟
ابتدا باید بگویم بسیاری از سیاسیون مخالف شورای سیاستگذاری نیستند بلکه به عکس تعداد قلیلی مخالف شورا هستند و قریب به اتفاق اصلاحطلبان نسبت به این نهاد و اصلاح و ارتقاء آن اجماع دارند. نظر آقای منتجبنیا در مخالفت با شورای سیاستگذاری نظر شخصی ایشان و کاملاً محترم است، اما این نظر را حتی خود ایشان هم قبول ندارند. این را هم باید بگویم که هر بدعتی مذموم نیست. برخی بدعتها مثلاً بدعت در برخی از آموزهها و احکام الهی و اعتقادات مسلم دینی، مذموم است، اما بسیاری از بدعتها بهویژه در عرصه سازماندهی و حل و فصل مسائل و مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... اتفاقاً میتواند بسیار مفید و راهگشا باشد.
در مورد شورای سیاستگذاری هم شما ملاحظه میفرمایید که احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب نهادی را تشکیل دادهاند که با اتکا به خرد جمعی و در راستای منافع ملی و مصالح عمومی تلاش میکنند و موفق هم شدهاند تا اختلافها و تفاوتها را به حداقل رسانده و آنها را به وحدت راهبردی تبدیل کنند. همچنین از این طریق سطح فعالیت و اثرگذاری خود را در پیگیری نیازها و مطالبات جامعه به نحو چشمگیری ارتقا دهند.
شورای سیاستگذاری خوشبختانه از سال 92 تاکنون، توانسته پیروز انتخابات باشد، اما اخیرا و با توجه به اعتراضات اخیر دیماه که در سراسر کشور رخ داد، نشان داد که جریان اصلاحات نتوانسته اعتماد و نظر مردم را آنطور که باید حفظ کند. آیا معتقد به تغییر در عملکرد شورای سیاستگذاری هستید؟
طبیعی است که دست اصلاحطلبان برای پیگیری مطالبات مردم چندان هم باز نیست و با توجه به محدودیتهای گستردهای که برای آنان ایجاد میکنند، نمیتوانند در طراز مطالبات جامعه اقدام کنند. ولی این امر بدان معنا نیست که راه دیگری برای پیگیری و تحقق مطالبات و خواستهای مردم وجود نداشته باشد. به دلایل مختلف و با پشتوانه تجارب متعدد ثابت شده که هیچ راه سازندهای جز اصلاحات برای حل و کاهش مشکلات مردم و کشور وجود ندارد و گذر از اصلاحطلبی به معنای ورود به ورطه خطرناک و دلهرهآوری است که خیری برای جامعه در آن ممکن و مقدور نیست.
مهم آن است که اصلاحطلبان با تمام توان و بدون غفلت و کوتاهی به نحو مؤثرتر و کارآمدتر در عرصه حاضر باشند و با روشهای مدنی و تعاملی، سعی در ایجاد تغییرات مثبت و سازنده در رویکردها و سیاستهای جاری حاکمیت کنند، تا بسترهای مناسبتر و فوریتر برای کاهش و حل مشکلات اقشار مختلف مردم فراهم شود.
در مورد عملکرد شورای سیاستگذاری هم باید نقاط ضعف برطرف شود و سطح مدیریت، سازماندهی و تعاملات آن با چهرههای جدید و توانمند، از طریق به کارگیری سازوکارهای مناسبتر ارتقا یابد.
اخیرا برخی از اصلاحطلبان، پیشنهاد «پارلمان اصلاحات» را مطرح کردهاند، آیا شما موافق این موضوع هستید؟ تشکیل پارلمان اصلاحات تا چه میزان میتواند به وحدت و انسجام تمامی احزاب جریان اصلاحطلب منجر شود؟
بحث «پارلمان اصلاحات» سالهاست که توسط افراد مختلف اصلاحطلب مطرح میشود. مشکل آن است که هنوز تعریف روشن و عملیاتی از آن ارائه نشده و هر فردی هم معنا و مفهوم متفاوتی را از این اصطلاح در ذهن دارد. به نظر من آنچه که مهم است، این است که سازوکار وحدت و انسجام اصلاحطلبان باید حول دو ویژگی توسعه و تحقق پیدا کند.
ابتدا مشارکت هرچه فراگیرتر اصلاحطلبان در آن و دوم دموکراتیکتر شدن آن. حال اسم سازوکار جدیدی که واجد این دو ویژگی باشد را میتوان هر چیزی گذاشت. پارلمان، مجمع، کنگره یا ... .
مناسبترین جایگاه بررسی و تدوین و اجرای چنان سازوکاری نیز شورای عالی سیاستگذاری است که شایسته است در اولین فرصت به آن پرداخته شود.
اعلام شده که آقای موسوی خویینیها در گذشته یکبار برای دیدار با رهبری درخواست دادهاند اما با این درخواست موافقت نشده است،چرا بااینوجود بار دیگر به او چنین پیشنهادی داده شد؟
من از این موضوع اطلاعی ندارم. البته ممکن است برخی از اصلاحطلبان به ایشان یا افراد دیگری پیشنهاد دیدار را داده باشند.
با توجه به گذشت 6 ماه از شروع دولت دوازدهم، عملکرد آقای روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا شما قبول دارید که رئیسجمهوری دیگر وامدار جریان اصلاحطلبی نیست؟
اولاً اصلاحطلبان هیچگاه نخواستهاند که آقای روحانی وامدار آنان باشد. مهم آن است که آقای روحانی از یکسو بتواند پایگاه اجتماعی خود را حفظ کند و از سوی دیگر به تعهدات خود به مردم عمل کند. ثانیاً در خصوص عملکرد آقای روحانی در دولت دوازدهم باید گفت که ایشان در کنار زحماتی که میکشند و خدماتی که انجام میدهند، نقاط ضعف و اشکالهایی نیز داشته است که مهمترین آنها به انتخاب برخی مدیران متوسط یا ضعیف، ضعف و ناکارآمدی اطلاعرسانی و ارتباط و تعامل با جامعه و فقدان انسجام لازم بین مدیران اقتصادی ایشان، اشاره کرد.
از ایشان توقع بود در شرایطی که افراطیون و مخالفان این همه سنگاندازی میکنند و شرایط بینالمللی هم ایران را تحت فشار گذاشته است از برخی مدیران کارآمد و شجاع استفاده میکرد و در اطلاعرسانی و تعامل با جامعه به نحو مؤثرتر و سازندهتر عمل میکرد و در سیاستهای اقتصادی هم با انسجام بیشتری اقدام میکرد. امروز نحوه اطلاعرسانی و تعاملات دولت بهگونهای است که تندروها و مسببان اصلی مشکلات جامعه، توپ را به میدان دولت انداختهاند و دولت نتوانسته عملیات آنان را خنثی و از خود دفاع کند.
اخیرا آقای عارف و جمعی از اعضای فراکسیون امید با سید محمد خاتمی دیدار داشتهاند و در آن دیدار آقای عارف از کم و ضعیف شدن ارتباط دولت با فراکسیون امید خبر دادند، ارزیابی شما چیست و مهمترین دلیل آن را در چه میدانید؟
به نظر من این امر در عین اینکه حاکی از کم توجهی دولت به مهمترین پشتیبانان خودش است، یکی از انتقادهای جدی به برخی از اعضای کابینه نیز به دلیل همین خطای فاحش آنها است. اما این بحث به خود فراکسیون امید هم باز میگردد. فراکسیون امید باید در این زمینه فعالتر و جدیتر عمل کند و اعضای کابینه را وادار به تعامل سازنده کند. گاهی یک نماینده با شجاعت و پیگیری خواسته مهمی را محقق میکند، چطور یک فراکسیون نمیتواند به تحقق این امر مبادرت ورزد؟
آقای روحانی با انتخاب کابینهای اکثراً اصولگرا، نشان داد که سعی دارد طبق مشی و رویکرد اصلی خود حرکت کند، آیا این انتخابات و سایر رفتارهای ایشان با اصلاحطلبان مانند کمرنگتر شدن ارتباطات را ناشی از همین موضوع میدانید؟
من مشکل آقای روحانی را در آنچه که شما میگویید نمیدانم، بلکه مشکل ایشان را در غفلت از اموری میبینم که پیشتر به آن اشاره کردم. در شرایطی که همه چیز برای ارتقاء دولت و عملکردها و تعاملات سازنده فراهم بود و جامعه به آن امید بسته بود، متأسفانه از آن غفلت شد. به نظر من اکنون زمان کافی برای جبران کاستیها وجود دارد و شایسته است تا سریعاً اقدام شود. تندروهای داخلی و خارجی نه به کشور رحم میکنند نه به مردم نه به دولت و نه به نظام.