به گزارش جماران؛ دیپلمات سابق ایران و کارشناس مسائل بین الملل با تاکید بر اینکه اگر برجام نبود نابود می شدیم، گفت: برجام باقی می ماند ولی از لحاظ بهره مند شدن از امکاناتی که برجام می توانست در اختیار ایران قرار دهد، در همان حدودی که تاکنون بوده و نفتی صادر می شود و به صورت مستقیم و غیرمستقیم کالاهایی وارد می شود، ادامه پیدا می کند. اما اینکه کمکی به شکوفایی اقتصادی کند یا باعث سرمایه گذاری خارجی شود امکان پذیر نیست.
طرف غربی از همان گام های نخست در انتظار آرام شدن فضای پسابرجام و اعتمادسازی برای ورود دوباره به بازار ایران بود اما به نظر می رسد با عملکردی که از سوی هر دو طرف پیش گرفته شده، هرگز چنین فضایی فراهم نشود. طرف ایرانی قادر به یک صدا کردن فضای داخلی خود در حمایت از برجام نیست، و طرف اروپایی با بهانه کردن آمریکا و نه رایزنی با آن، نتوانسته شرکت ها و بانک های خود را متقاعد به فعالیت در ایران کند.
در چنین شرایطی کسی در آمریکا به قدرت رسیده که علاوه بر مطرح کردن ادعای عدم پایبندی ایران به توافق هسته ای، تهدید به خروج از آن می کند و همین امر اندک اعتمادی که با رفت و آمدهای دیپلماتیک طرف های ایرانی و اروپایی شکل گرفته بود را از بین می برد. هدف اصلی آمریکا نیز دقیقا همین است؛ دور کردن سرمایه گذاران و تاجران از بازار ایران و تحمیل هرچه بیشتر فشارهای اقتصادی بر کشورمان.
فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و کارشناس مسائل بین الملل گفت: آمریکا جنگ فرسایشی با ایران را شروع کرده و حداکثر کاری که می خواهد انجام دهد این است که هزینه های یک جنگ بزرگ و طولانی را به ایران تحمیل کند و با تضعیف اقتصادی ایران زمینه هایی را برای تضعیف درونی آن فراهم کند. تاکنون هم هزینه های زیادی پرداخت شده و مشکلات اقتصادی هم در ایران وجود دارد.
***
با توجه به تهدیدهای ترامپ، اروپا تا کجا حاضر است در برجام بماند و برای آن هزینه کند؟
اروپایی ها در برجام خواهند ماند، از آن دفاع هم خواهند کرد ولی برجام را باید شرکت ها و موسسات اروپایی اجرا کنند وگرنه دولت می گوید ما موافقیم و تمام است اما بانک ها و شرکت ها همکاری نخواهند کرد و دولت های اروپایی هم مزاحم عدم همکاری آنها نخواهند شد، چراکه بخش اروپایی یکی انگلیس است که وزیر خارجه اش به ایران آمد، خواسته های خود را مطرح کرد، حداقل تصور می کرد امکانات رهایی مادر جوان دو تابعیتی که در اینجا در بند است، به احترام او فراهم شود که بتواند با دست بازتری برود و دفاع کند که انجام نشد. از سوی دیگر ولیعهد عربستان به انگلیس سفر کرد و زمینه های کافی را فراهم کرد، به طور کلی نمی توان خیلی به همکاری انگلیس امیدوار بود.
در آلمان هم وضعیت تقریبا به همین شکل است چراکه آنگلا مرکل، صدراعظم این کشور اعلام کرده تا زمانیکه نابودی اسرائیل در دستور کار ایران قرار دارد، نمی تواند به همکاری جدی با آلمان امیدوار باشد. فرانسه هم وزیر خارجه اش به تهران سفر کرد و ممکن است رئیس جمهورشان هم بیاید ولی آنها هم با اسرائیل و آمریکا دوست تر هستند تا با ایران. و رعایت آنها را خواهند کرد، اما آقای ترامپ هم نیازی ندارد که اعلام کند از برجام خارج می شود. چراکه ترامپ خروج ندارد، یا پذیرش است یا عدم پذیرش. عدم پذیرش وی یعنی زدن زیر امضایی که به آن متعهد است. آمریکا اصلا نیازی به این مسئله ندارد، چون برجام قرارداد دوستی ایران و آمریکا نبوده و نیست، قراردادی بوده که باطل کننده تحریم های بین المللی شورای امنیت بوده و حالا آمریکا می گوید آن تحریم ها برداشته شد، من یک جانبه هر تحریمی را که به صلاح بدانم وصل می کنم.
کمااینکه ایران حتی پیش از آنها ورود کالاهای آمریکایی را ممنوع کرد و معاملات را ممنوع کرد. بنابراین این یک امر متقابل است، منتهی آنها دست بالا را دارند از لحاظ نیاز ما به بعضی چیزها و بعضی پول های ما که در آنجا قفل شده است. همچنین آمریکا از بانک ها و موسسات بین المللی می خواهد که اگر با ایران معامله کنند، دیگر به آمریکا نیایند و این بد است چراکه حتی در چین می بینیم که بانک ها با ایران همکاری نمی کنند. یک بانک است که آن هم خودش در تحریم آمریکا قرار دارد، بنابراین برجام باقی می ماند ولی از لحاظ بهره مند شدن از امکاناتی که برجام می توانست در اختیار ایران قرار دهد، اما در همان حدودی که تاکنون بوده و نفتی صادر می شود و به صورت مستقیم و غیرمستقیم کالاهایی وارد می شود، و ادامه پیدا می کند. اما اینکه کمکی به شکوفایی اقتصادی کند یا باعث سرمایه گذاری خارجی شود امکان پذیر نیست.
ایران تاکید داشته که بر اساس سود و زیان برجام در این توافق می ماند. اینطور که گفتید طرف های غربی در لفظ به برجام پایبند هستند و در عمل به شکل دیگری است.
در عمل اگر همین برجام ناقص نبود ما الان نابود شده بودیم، به زانو در آمده بودیم و فلج هم شده بودیم و در این فاصله است که ما توانسته ایم به اعتبار همین برجام ناقص صادرات نفت خود را به بیش از سه برابر افزایش دهیم، پتروشیمی خود را افزایش دهیم، و با هند و چین و روسیه و چند کشور دیگر نیز روابطی را برقرار کنیم وگرنه فقط ایران است که در هر لحظه ای که مایل باشد می تواند برجام را لغو کند، یعنی ایران با یک سویچ در یک ثانیه می تواند برجام را لغو کند. چون ایران تحت پایش سازمان انرژی اتمی است و کافی است با یک سویچ چراغ ها و دوربین های پایشی را خاموش کند و از آن لحظه برجام خودبه خود لغو شده و از همان لحظه شش قطعنامه تحریم کننده سازمان ملل مجددا فعال می شوند و ایران تحت تحریم بین المللی قرار می گیرد. آن زمان است چین و روسیه و کشورهای دیگر هم حق ندارند با ایران معامله کنند، نه اینکه بخواهند یا نخواهند. این دیگر در اختیار ایران است.
با توجه به پیشروی های طرف غربی، ایران تا چه زمان از ماندن در برجام سود می برد؟
ایران هر لحظه می تواند از برجام خارج شود. اما موضوع این است که در ایران ما تصور می کنیم که دنیا باید خود را با ما تطبیق دهد در حالیکه ما باید خودمان را با دنیا تطبیق دهیم، دنیا بزرگتر از ما است.
در حوزه موشکی شاهد هستیم که طرف های غربی با هم همراه هستند، در این زمینه هم باید با دنیا همراه شویم؟
حوزه موشکی با مسئله تعامل با دنیا فرق می کند اما به آن وابسته است. اگر ما با دنیا در تعامل بودیم بجای انزوا، اصلا این موضوع مطرح نمی شد چراکه ما حق داریم موشک بسازیم، و حق داریم از خودمان دفاع کنیم، ناچار هم هستیم دفاع کنیم. منتها وقتی در بعضی شعارها پافشاری می کنیم و در نابود کردن بر یک کشور خاص تاکید می کنیم، وقتی شعارها همه در این جهت است که برایمان جنبه تقدس پیدا کرده و قابل بازگشت هم نیست، باید بهایش را بپردازیم، باید ایثار کنیم، باید خودمان را برای راه حل نهایی هم آماده کنیم، که ظاهرا همین راه حل هم بر اساس این شعارها یعنی جنگ.
نیت طرف غربی نیز همین بود که برجام باب خروج ایران از انزوا باشد و بعد در مسائل دیگر هم بشود با هم به گونه ای تعامل کنند که به سمت جنگ نروند، اگر طرف ایرانی هم چنین تفکری داشته باشد، مشکلی حل نمی شود.
طرف ایرانی دو بخش است؛ طرف دیپلماتیک ایران که کاملا هم گام با افکار و روش های بین المللی است و به صلح می اندیشد، در هر مملکتی دیپلماسی مامور ایجاد زمینه های صلح است و در مقابل دیپلماسی بال دفاعی و نظامی رقم گرفته که آنها مامور جنگ هستند، بستگی دارد که در چه کشوری کدام یک از اینها سلطه داشته باشد. الان احساس می کنیم تدریجا گروه اصولگرا که خواهان جنگ هستند و به شهادت و معاداندیشی بیشتر نزدیک هستند، دست بالا را دارند و در آمریکا هم گروه ترامپ که خود را کاملا به نتانیاهو چسبانده و عربستان هم که هیچ ابایی ندارد از اینکه بگوید با آنها هم دست شده است، همه نظامی فکر می کنند، بنابراین اروپا تلاش هایی کرد، آمد و رفت ها و توصیه و اندرز که ایران قواعد بین المللی را رعایت کند اما ایران معتقد است که قواعد بین المللی را که مورد تایید خودش است را رعایت می کند و راجع به سایر قوانین بین المللی تعهدی ندارد.
یعنی ایران و طرف آمریکایی به سمت جنگ می روند؟
آمریکایی ها خواهان جنگ هستند اما دو دیدگاه متفاوت وجود دارد؛ آمریکایی ها روش شان این است که کشور مخالفی که می خواهند علیه اش یک تصمیم رادیکال بگیرند، به سمت یک جنگ فرسایشی سوق می دهند و در آن جنگ گرفتارش می کنند و طبیعتا هر کدام که قوی تر باشد، پیروز می شود. میلوسویچ در یوگسلاوی را به جنگ فرسایشی سوق دادند و میلوسویچ هم می توانست درک کند آیا می تواند با آمریکا طرف شود یا نه، به مقاومت پرداخت و نتیجه این مقاومت آسیب جدی به یوگسلاوی و بعد هم فرار میلوسویچ بود. در لیبی هم قذافی را به سمت جنگ فرسایشی سوق دادند و پس از فرسوده شدنش آن هم مجبور به فرار شد و به آن سرنوشت دچار شد، در مورد صدام هم همین سیاست را پیاده کردند. آقای بشار اسد را هم به سمت همان جنگ سوق دادند، در آنجا داعش به داد بشار اسد رسید یعنی ناگهان یک گروه وحشی سر برآورد که غرب نابودی او را به نابودی بشار اسد ترجیح داد و حال معلوم نیست برای حفظ مقام و موقعیت خود در آینده تا چه اندازه حاضر خواهد بود که به سازشی مانند آقای اون در کره شمالی تن دهد.
اگر آمریکا بخواهد در مورد ایران هم به این سمت برود، نقش اسرائیل تا چه اندازه خواهد بود؟
اسرائیل یک حالت متضادی دارد، از طرفی علاقمند است که این سیاست های تند نسبت به اسرائیل ادامه پیدا کند، یعنی از این شعارهای تند که تا حالا بهره مند بوده، کماکان بهره مند باشد و از طرفی نگران است که با قدرت گرفتن جناح مقاومت در مقابل خود ناگهان در موضع ضعیف قرار بگیرد، البته موضع ضعف اسرائیل هم حد و حدودی دارد، در آنجایی که کاملا در معرض خطر قرار بگیرد، از بمب هسته ای استفاده خواهد کرد. تاکنون هم نشان داده که از لحاظ گستاخی یک چنین احتمالی را نمی توان از نظر دور داشت، عجالتا از این شعارهای تند استفاده می کنند تا برای خودشان آزادی عمل قایل شوند، زیر بار قطعنامه های شورای امنیت نمی روند، و به خانه سازی در سرزمین های اشغالی ادامه می دهند و این مسائلی است که در سایه عملکرد گروه های افراطی تاکنون انجام شده ولی این کار ریسک است چراکه حتی اگر اسرائیل از بمب هسته ای هم استفاده کند، حکم نابودی خود را امضا کرده زیرا در آن صورت می شود یک کشتار قبل از خودکشی.
عربستان نیز با حمایت های تسلیحاتی که از سوی غرب دریافت می کند، اهداف مشابهی دارد.
عربستان به فکر خودش است چون می داند با این ثروتی که سالیان دراز در اختیار داشته، به سرعت بر آگاهی ملت اش افزوده می شود و ملت آن به زودی خواهد گفت که چه وضعیتی است که یک مملکت باید ملک یک خاندان باشد، تعداد زیادی از افراد پول ها را جمع می کنند و غالبا هم به خارج منتقل می کنند. غرب و آمریکا هم عربستان را به عنوان کشوری که در آن انبوه ذخایر وجود دارد، نگاه می کنند تا با حمایت از این خاندان مقدار بیشتری از آن پول ها را از چنگ این کشور در آورند. عربستان عملا با این ترفند دشمنی عرب-اسرائیل را به دشمنی عرب و عجم تبدیل کرده است.
این جنگ فرسایشی از کدام جبهه آغاز می شود؟
آمریکا جنگ فرسایشی با ایران را شروع کرده و این جنگ فرسایشی یعنی گرفتار شدن ایران در یک جنگ اما نه با آمریکا. آمریکا دیگر با تجربیاتی که با افغانستان و عراق کسب کرده، در سوریه هم فقط با آسیب رساندن و موشک زدن ضربه می زند ولی به هیچ وجه از طریق زمینی وارد جنگ نمی شود. آمریکا حداکثر کاری که می خواهد انجام دهد این است که هزینه های یک جنگ بزرگ و طولانی را به ایران تحمیل کند و با تضعیف اقتصادی ایران زمینه هایی را برای تضعیف درونی آن فراهم کند. تاکنون هم هزینه های زیادی پرداخت شده، مشکلات اقتصادی هم در ایران وجود دارد و آنها هم آنقدر بی تجربه نیستند که بخواهند خودشان را در ایران مانند ویتنام درگیر رویارویی مستقیم کنند. آنها فقط می خواهند آسیب برسانند.
مذاکرات هسته ای آمریکا و کره شمالی بر تصمیم اردیبهشت ماه ترامپ درمورد توافق ایران چه تاثیری خواهد داشت؟
وضعیت ایران با کره شمالی متفاوت است. کره شمالی برای بقای خود و حکومت آقای اون حاضر است تن به یک سازش هایی بدهد که ابزار معامله آن سازش ها هم بمب هسته ای و ابزار پرتابش است که در اختیار دارد، سعی می کند بعد از این با اعتبار داشتن این ابزار به این قمار تن بدهد. در مورد ایران مسائل ایمانی وجود دارد که حل مسائل فلسطینی ها را تبدیل به استراتژی اصلی کرده که همه چیز پیرامون این استراتژی می چرخد.