درباره نقش مجلس معتقدم اولین قدمی که باید برداشته شود این است که مجلس دهم در اصلاح نظام انتخابات اقدام کند؛ اگر نظام انتخابات در شیوه نظارت، برگزاری انتخابات و نامزد شدن، در هر انتخاباتی اعم از ریاست جمهوری، خبرگان، مجلس و شوراها اصلاح شود، قدم بزرگی برداشته شده است.
پایگاه خبری جماران؛ کمرنگ شدن امید در جامعه هشداری است که اخیرا از سوی کارشناسان و جامعه شناسان مطرح میشود. چه چیزی باعث کاهش امید در جامعه شده است و ریشه بیاعتمادیها و حوادث اخیر چیست؟
حجتالاسلام والمسلمین احمد مازنی میگوید: اعتماد در بخشهایی آسیب دیده است اما احساس بی عدالتی بیش از بیاعتمادی در حوزههای مختلف وجود دارد.
به عقیده مازنی مهمترین حوزه که شاید از نظر افکار عمومی کمتر محسوس باشد، ولی تأثیرگذاری آن بیش از حوزه سیاسی است، حوزه قدرت است. اگر عدالت در حوزه قدرت در چارچوب قانون اساسی، که عهد بین ملت و حاکمیت است، وجود نداشته باشد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود.
متن گفت و گو با حجت الاسلام احمد مازنی را در ادامه میخوانید:
* در سالی که روزهای پایانی آن را سپری میکنیم، حوادث بسیاری رخ داد و صدای افزایش بیاعتمادی مردم به مسوولان شنیده شد؛ به نظر شما چه عواملی باعث کاهش میزان اعتماد عمومی شده است؟
مازنی: از دوره مشروطه تا امروز بحث گذار ایران از سنت به مدرنیته مطرح است. اختلاف بین نیروهایی که اصرار دارند همچنان در گذشته باقی بمانند و نیروهایی که تلاش میکنند با مدرنیسم آشتی کنند، این دوره را بسیار طولانی کرده و آسیبهای جدی به جامعه وارد کرده است. برخی از صاحبنظران هم معتقد هستند آشتی بین سنت و مدرنیسم لزوماً به معنای زیر پا گذاشتن سنتها نیست، بلکه ما باید با حفظ اصول و سنتها وارد فضای جدید شویم و با این ابزار، سنتهای نیکو را حفظ کنیم و سنتهای غلط را هم کنار بگذاریم تا بتوانیم پیش برویم. مدرنیسم ابزار ارتباطی و اطلاع رسانی را وارد جامعه ما کرده که این ابزار بسیار گسترده است.
در گذشته این امکان یا وجود نداشت یا محدود بود، در حد رادیو و تلویزیون که آن هم در محدوده کنترل حکومتها قرار داشت. در گذشته مرزهای جغرافیایی وجود داشت، ولی امروزه مرزهای جغرافیایی وجود ندارد و ابزار ارتباطی، جهانی شده و دهکده جهانی اتفاق افتاده است. جامعه ما نیز متأثر از عوامل محیطی جهانی است که بخشی از این عوامل به طور طبیعی اطلاعات را بدون جهت گیری خاصی منتقل میکند، به همین دلیل هم آشنایی فرزندان ما با مسایل اجتماعی و سیاسی، مسایل مربوط به جنبههای مادی و معنوی و فردی و اجتماعی نسبت به گذشته بسیار زیاد شده است. البته بخشی از این اطلاعات هم واقعاً جهتگیری دارد؛ یعنی نظام سلطه، چه در سطح بین الملل، چه در سطوح منطقهای تلاش دارد با استفاده از ابزار اطلاعرسانی اهداف سیاسی و فرهنگی خود را ترویج دهد. علاوه بر شبکههای اینترنتی و فضای مجازی، دهها شبکه ماهوارهای فارسی زبان در دسترس مردم ایران است که با ساخت فیلم، سریال و انعکاس اخبار، در خانوادههایی که پیشتر دانستههایشان در حد اطلاعات داخلی بود، نفوذ کرده و اطلاعات هدفمند خود را در اختیار مردم قرار دادهاند. از طرفی به دلیل نزاع بین سنت و مدرنیسم ما نتوانستیم از این ابزار به درستی استفاده کنیم: استفاده از شبکههای ماهوارهای را ممنوع کردیم ولی مردم از آنها استفاده میکنند؛ بخشی از فضای مجازی را فیلتر کردیم اما مردم از فیلترشکن استفاده میکنند و این اطلاعات از کانالهای غیررسمی در اختیار مردم قرار میگیرد. این فراوانی اطلاعات در حال حاضر و سوگیری بخشی از آنها سبب کاهش اعتماد عمومی به مثابه بخشی از سرمایه اجتماعی شده است.
این کاهش اعتماد، هم بین اقوام و هم بین مردم و مسوولان اتفاق افتاده است. افزون بر این، سوءتدبیر مسؤولان هم در کاهش این اعتماد مؤثر بوده است. نمونههای بسیاری از این سوءتدبیر وجود دارد. مثلاً ما نتوانسیم نوع تعامل و ارتباط بین اقوام و مذاهب ایرانی را درست تعریف کنیم، وقتی تعامل بهدرستی تعریف نشود، اقوام، ادیان و مذاهب مختلف که به طور کلی ایران را تشکیل میدهند، دچار بحران هویت میشوند.
مقام معظم رهبری، در دیدار با نمایندگان در شروع کار مجلس دهم، گفتند که گسلهای قومی، سیاسی، مذهبی و جناحی را فعال نکنید یا به تعبیر من تحریک نکنید. این یک نکته مهم راهبردی بود که زمینه تحریکپذیری و فعالشدن این گسلها وجود دارد، بهویژه مواقعی که کشور با یک بحران داخلی، منطقهای یا بینالمللی مواجه میشود. سال ۱۳۵۷در نتیجه فروپاشی نظام سلطنت، بحران روابط بینالملل و محدود شدن روابط با بسیاری از قدرتها، در تمام مناطق کشور شاهد بروز این گسلها بودیم. در شمال، ترکمن صحرا، شرق، بلوچستان، تبریز و حزب خلق مسلمان، در جنوب کشور، خلق عرب و در منطقه دیگر از غرب در کردستان، هر جا که زمینه وجود داشت، یکسری عوامل گسلها را تحریک کردند و ما دچار بحرانهای فراوانی شدیم که از آنها عبور کردیم. باز در داخل کشور به صورت فراگیر منافقین و گروههای غیرمذهبی بودند که قبل از انقلاب در مبارزه با شاه نقش داشتند؛ ولی در ادامه مبارزه مسیرشان تغییر کرده بود. در حال حاضر نیز به دلیل تحریمها، تغییرات ایجاد شده در روابط بین الملل، امضای توافقنامه برجام که گامی بزرگ در جهت نشان دادن ایران به عنوان قدرت برتر منطقهای بود که توانست با قدرتهای سلطه دنیا مذاکره کند و قدرتهای بینالمللی را به چالش بکشد و به توافق برسد. همچنین بعضی اتفاقات خاورمیانه باعث میشود گسلهای داخلی ایران هم تحریک شود و این تحریکها زمینه آسیب زدن به اعتماد را فراهم میکند.
*شما بیشتر به دلایل بیرونی اشاره کردید در حالیکه برخی کارشناسان عملکرد مسوولان و دستگاههای اجرایی از جمله صداوسیما و بیتفاوتی به مطالبات واقعی مردم را در سرخوردگی مردم موثر میدانند. اتفاقات یکسال گذشته همگی ریشه بیرونی داشت؟
مازنی: حضرت امام (ره) و سایر بزرگان و صاحبنظران همواره تأکید داشتند که ما اگر در داخل انسجام داشته باشیم میتوانیم با توطئهها و دسیسههای بدخواهان مقابله کنیم. به نظر بنده یکی از سوءتدبیرهایی که منجر به فعال شدن این گسلهای داخلی میشود، ناهماهنگی بین دستگاههایی است که مسؤول این امر هستند.
مثلاً در قضیه فوت آقای سیدامامی و فعالان محیط زیست، گزارشهایی که به مجلس ارائه شد، حکایت از ناهماهنگی بین بخشهای متولی بررسی این پرونده داشت که قطعاً این ناهماهنگی آسیب زننده است.
اختلاف نظرها باید یکجا جمع و تبدیل به نظر رسمی واحد شود و موضع نظام باشد. در قضیه دراویش هم، در شیوه اقدام، زمان اقدام و روشهای اطلاعرسانی ناهماهنگی وجود داشت. پیروان مذاهب و ادیان و اقوام مختلف یک هویت واحد به نام ایرانی بودن، دارند.
*پیروان مذاهب و ادیان و اقوام مختلف یک هویت واحد به نام ایرانی بودن، دارند
اگر بخواهیم کنار هم، زیستی سالم داشته باشیم، با تأکید بر اینکه اکثریت ایران مسلمان اثنی عشری و شیعه دوازده امامی هستند، با توجه به مکتب اهل بیت(ع) شیوه زندگی ما باید توأم با دوستی و برادری باشد. ائمه (ع) توصیه به تعامل با اهل سنت داشتند و به شیعیان توصیه میکردند که در نماز جماعتشان شرکت کنند، اگر مریض شدند از آنها عیادت کنند، در تشییع جنازهشان شرکت کنند و با آنها ازدواج کنند. برای رابطه با اقلیتهای دینی هم یک روابط کامل و سالم را تعریف میکردند. مثلاً اگر مسلمانی به امام میگفت که پدرم مسیحی است، دینش با دین من متفاوت است یا رفتارهایش ناشی از کینه و نفرت است، امام میفرمودند به عنوان پدر به او محبت کن. امام صادق(ع) و امام رضا (ع) با پیروان ادیان و مذاهب دیگر بحث آزاد و مناظره میکردند و در عصر آنها زندگی توأم با همزیستی دوستانه و منطقی بین مسلمانان و پیروان سایر ادیان و مذاهب برقرار بود. در جامعه ایرانی، با این تفاوت اقوام و ادیان و مذاهب، اگر از قومی یا پیرو دین و مذهبی سوءاستفاده شد، نباید آن را به همه پیروانشان نسبت دهیم و به همه آنها جسارت کنیم.
در قضیه دراویش نیز عدهای در بین آنها نفوذ کردند و تعدادی از دراویش نیز مشکل داشتند که کاری خلاف امنیت ملی انجام دادند، اما نباید آن را به همه دراویش نسبت داد. در گزارشی از صدا و سیما، آنها فرقه انحرافی خوانده شدند؛ درحالیکه ما حق نداریم، اگر یکی از مذاهب و فرق با اعتقادات شخصی و مذهب ما سازگار نیست و آن را به مفهوم مذهب قبول نداریم، این مطلب را در عرصه عمومی یا رسانه ملی مطرح کنیم. این یک نمونه سوءتدبیر است. باید از وقوع این حوادث پیشگیری کنیم و چنان ارتباطهای اطلاعاتی، امنیتی و ارتباطات فرهنگی بین اقوام و گروههای مختلف مسوولان برقرار باشد که چنین حوادثی اتفاق نیفتند. اگر هم جایی چنین اتفاقی افتاد ما باید آن را به عنوان حرکتی سوءاستفاده کننده از آن قوم و مذهب تعریف کنیم.
*بر پایه اعلام منابع رسمی، یازده میلیون حاشیهنشین در کشور وجود دارد و شانزده میلیون در واحدهای فرسوده زندگی میکنند، به نظر شما افزایش فاصله غنی و فقیر و پررنگ شدن شکاف طبقاتی چقدر میتواند در ناامیدی جامعه و بروز رفتارهای اعتراضی نقش داشته باشد؟
مازنی: در سالهای ابتدای انقلاب، اقتصاد دولتی بود. در سالهای پس از جنگ و دهه دوم گرایش به اقتصاد خصوصی و تعدیل اقتصادی مطرح شد که تا حدود بسیار زیادی سبب رونق اقتصادی شد؛ اما از همان زمان به تدریج فاصله درآمد و برخورداری دهکهای مختلف زیاد شد و امکان استفاده افرادی از رانت به وجود آمد که این امر موجب شکاف طبقاتی شد. در حال حاضر عده زیادی از افراد جامعه هستند که از حداقل معاش بهرهمند نیستند و افرادی هم هستند که سرمایه و درآمد بسیار بالایی دارند.
این امر طبعاً از عواملی است که به اعتماد که سرمایهای اجتماعی است، آسیب میزند و اساساً با هیچ مبنا و معیاری از مبانی و معیارهای دینی ما سازگار نیست. امام علی (ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: « مارأیت نعمه موفوره الّا و فی جانبه حق مضیّع ». «هرجا شما دیدید ثروت انباشتهیی به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایع شده ی فراوانی وجود دارد». یا میفرمایند: هیچ کاخ برافراشتهای ندیدم الّا اینکه در کنار آن کوخی را دیدم. آنچه اکنون در مناطق مختلف تهران و حاشیه آن، کلان شهرهای ایران و روستاهای آن میبینیم به هیچ وجه با ارزشهای دینی و انقلاب اسلامی سازگار نیست و قطعاً اگر این وضعیت ادامه پیدا کند ما با اعتراض جدی مردم مواجه میشویم.
*آیا در بودجه سال آینده اقداماتی برای کاهش شکاف طبقاتی درنظر گرفته شده است؟
مازنی: به نظر بنده هم در برنامه توسعه و هم در بودجه تلاشهایی شده است که انشاءالله تا حد زیادی به کاهش فاصله طبقاتی کمک میکند. برای مثال حقوق مقامات و مدیران در سال آینده افزایش نخواهد داشت؛ ولی حقوق سایر افراد به صورت پلکانی با درصد بیشتری افزایش پیدا میکند؛
یعنی ما از حقوق دولتی کسانی که درآمد بیشتری دارند کم و به آنهایی که درآمد کمتری دارند، اضافه میکنیم. به عقیده بنده این گام خوبی است، اما کافی نیست.
*به عقیده برخی از کارشناسان بی عدالتی سیاسی و اجتماعی در جامعه بر ایجاد شکاف بین مردم و مسوولان وکاهش اعتماد عمومی تاثیر میگذارد. راه حل این مساله را در چه میبینید؟
مازنی: بنده معتقد هستم برای حل مسائل کشور باید کار اساسی کرد و ما باید یکبار برای همیشه تکلیف اقتصاد، روابط بینالملل، سرمایه گذاری خارجی، روابط کارگر و کارفرما، مالیاتها و بسیاری مسایل دیگر را روشن کنیم و به یک وحدت نظر و درک مشترک درباره وضع موجود برسیم. برای این منظور، بنده طرح گفتوگوی ملی را مطرح کردم که به نظرم چاره مشکلات ماست.
گفتوگوی ملی به این معناست که چهرههای شاخص مستقر در همه شؤون قدرت اعم از قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، بهویژه در حوزه سیاست، در ارتباط با چالشها و مشکلات کشور به یک درک مشترک برسند. ابتدا درباره مصادیق مشکلات اصلی کشور، سپس راه حلهای آن مشکلات و در نهایت، در چگونگی اجرای راه حلها برای عبور از وضع موجود به وضع مطلوب، که بیشترین مشکل جامعه ما در این بخش است، به وحدت نظر برسند. متأسفانه ما درگیر رقابتهای کودکانه شدهایم که هیچ مبنایی ندارد و این درگیریهای کودکانه بسیاری از اوقات به صورت جنگ قدرت در میآید، آن هم در لباس مقدس روحانیت.
بر اثر این درگیریها مرز منافع ملی و منافع جناحی با هم خلط میشود، بنابراین تلاشهای ما اساسی و ریشهای نیست.
به عقیده بنده مقام معظم رهبری باید کمک کنند که بتوانیم این مسیر درست را طی کنیم. اگر مقامات ارشد کشور این راه حل را نپذیرند، تنها دو راه حل وجود خواهد داشت یا خشونت که شیوه درست و پسندیدهای نیست یا قهر که اگر بخشی از نخبگان ملت قهر کنند، به مشکلات کشور بی اعتنا میشوند و میگویند هرکس در موضع قدرت است، اگر فکر می کند وضع موجود، راهحلها و چگونگی حل آنها را درک کردهاست، خودش مشکلات را حل کند. در نتیجه این بیاعتنایی، بیگانگان در امور مملکت ما دخالت میکنند و مردم هم آن سرمایه اجتماعی که اعتماد است را از دست میدهند و ناامیدی بیشتر میشود. به نظر بنده مهمترین مسأله به دعوا در موضع قدرت برمیگردد که راهحلش هم گفتوگو است و قاعدتاً در گفتوگو جایگاهها، مشکلات و راه حلها روشن میشود. حتی ممکن است به این نتیجه برسیم که اصلاحاتی در نظام انتخابات انجام دهیم.
* گفتوگوی ملی هر از گاهی مطرح میشود اما عملا اتفاقی ر خ نمی دهد؛ این پیشنهاد شما در چه مرحلهای قرار دارد؟
مازنی: گفتوگوی ملی ابتدا تک صدایی بود که از مجلس مطرح شد. در گام بعدی فراکسیون امید آن را به عنوان طرح تصویب کرد، سپس ملاقاتهایی با بیش از چهل نفر از چهرههای سرشناس جناحهای مختلف انجام شد. افرادی مانند: سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی، موسوی خویینیها، موسوی لاری، احمد توکلی، باهنر، حداد عادل، ابوترابی، پورمحمدی، آیتالله اختری، عباس عبدی، فرشاد مؤمنی، عارف، لاریجانی و… که از طیفهای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی هستند. در حال حاضر ما بیش از صد اسم را انتخاب کردهایم که تعداد معینی از آنها به عنوان هسته اولیه، درباره شکلگیری برنامه گفتوگوی ملی و تعیین نقشه راه تصمیم بگیرند.
*یکی از مسایلی که گفته میشود در ناامیدی اجتماعی موثر بوده، به وجود آمدن احساس فقدان عدالت بوده است. آیا این احساس در کاهش اعتماد هم موثر بوده است؟
مازنی: معتقدم قضاوت ما درباره میزان اعتماد و امید در جامعه باید مبتنی بر یافتههای پژوهشی باشد. آیا یافتههای پژوهشی علمی وجود دارد که این مسأله را بررسی و با سالهای قبل یا کشورهای دیگر مقایسه کرده باشد؟ بنده میپذیرم که امید و اعتماد در زمینههایی آسیب دیده است، اما در مجموع، مردم ایران در مسایلی وحدت نظر دارند: اول، اعتقاد به اسلام و پایبندی به مذهب؛ دوم، اعتقاد به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی که مردم آن را قبول دارند و معتقدند باید تقویت و تحکیم شود؛ سوم، اعتقاد به متحد بودن در برابر دشمن خارجی؛ و چهارم، اعتقاد به آرمانهای انقلاب و نقش دشمن در عدم موفقیت در بسیاری از این زمینهها.
مقام معظم رهبری مکرر میفرماید به دشمن توجه داشته باشید. البته برخی منکر این امر هستند ولی این یک واقعیت است. آقای ترامپ و نتانیاهو با چه زبانی بگویند ما دشمن شماییم! ممکن است ما در شیوه برخورد با دشمن بتوانیم به گونهای عمل کنیم که با کمترین آسیب از این دشمنیها عبور کنیم، اما واقعیت این است که این دشمنیها را نمیشود انکار کرد. هشت سال دفع مقدس واقعیت بود. هشت سال اول انقلاب که سالهای تأسیس آن بود، درگیر مستقیم جنگ بودیم. ترویستها هفده هزار نفر از مردم کشور را در نقاط مختلف ایران شهید کردند. هرچند بخشی از تحریمها، مربوط به بیتدبیری برخی از مسؤولان کشور بوده است و باید از این جهت از مردم عذرخواهی کنند، اما بخش قالب توجهی از تحریمها به این دلیل بود که آنها هر وقت زمینهای مناسب برای ابراز دشمنی دیدند، ما را تحریم کردند. اما درباره احساس بیعدالتی فکر میکنم این احساس در حوزههای مختلف وجود دارد.
مهمترین حوزه که شاید از نظر افکار عمومی کمتر محسوس باشد، ولی تأثیرگذاری آن بیش از حوزه سیاسی است، حوزه قدرت است. اگر جریانهای سیاسی مختلف در حوزه قدرت، احساس برخورداری از امکان برابر برای رقابت نداشته باشند، بحران مشروعیت به وجود میآید. اگر عدالت در حوزه قدرت در چارچوب قانون اساسی، که عهد بین ملت و حاکمیت است، وجود نداشته باشد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ چون قانون اساسی که مهمترین قرارداد اجتماعی و میثاق ملی است، به دلیل اعمال سلیقه حاکمان و بعضی جناحها شکاف برداشته است. برای نمونه یک فرد از اقلیتی مذهبی در شورای شهر، کارهای معمولی شهری را انجام میدهد که در آن موقعیت نیازی به اعتقادات و باورهای مذهبی خاصی نیست، اما من تشخیص میدهم حضور این شخص مخّل اسلام است! این باعث احساس بیعدالتی میشود. وقتی در آن حوزه عدالت رعایت نشد، بیعدالتی گسترش مییابد و در گام بعدی دولتی میشود که در آن اختلاس سه هزار میلیاردی اتفاق میافتد یا دکل گم میشود. دولتی که بیشترین درآمدهای نفتی را در طول عمر کشور داشت، ولی از طریق تقسیم این پول بین مردم معضل یارانه را به وجود آورد که الان ما درگیر آن هستیم. ما بیش از ۴۷ الی ۴۸ هزار میلیارد در سال یارانه پرداخت میکنیم. هرچند این پول برای عدهای از افراد جامعه اهمیت دارد؛ ولی برای بسیاری از افراد مبلغ ناچیزی است که حتی پول تو جیبی فرزندانشان هم نیست. این پول اگر تدبیر میشد، میتوانست تبدیل به ریل، قطار و هواپیما شود یا در حوزه کشاورزی، صنعت و اشتغال هزینه شود و مشکلی از مشکلات جامعه را حل کند. اینها محصول دولتی است که از رانت قدرت استفاده میکند و به سمت رانت ثروت و سوءاستفادههای دیگر میرود. به دلیل همان بیعدالتی شاهد هستیم که رئیس آن دولت از کل نظام طلبکار است، با پوپولیستیترین روشها روی کار میآید و با پوپولیستیترین روشها از تمام مواهب و امتیازات مادی و معنوی قدرت استفاده میکند و همه ارزشها را برای ادامه دولتش هزینه میکند. از قدرت هم که کنار میرود، با پوپولیستیترین روشها در موضع اپوزیسیون قرار میگیرد. مردم با دیدن این اتفاقات احساس میکنند بیعدالتی اتفاق افتاده است. در عین حال میبینیم کسانی که به آن وضعیت انتقاد داشتند، در حصر یا در محدودیتهای رفت و آمد و ارتباط قرار گرفتهاند. برای مثال به جای بردن نام آقای خاتمی، میگویند رئیس دولت اصلاحات! اگر عدالت در جامعه ما بود، آقای خاتمی باید در موضع عالیترین مشاور مجلس یا دولت یا رهبر یا قوه قضاییه قرار میداشت.
فردی که گفتوگوی تمدنها و فرهنگها را در عرصه بینالمللی به اتفاق آراء در سازمان ملل به تصویب رساند، حتماً قادر به مشورت دادن هم هست اما ایشان محدود میشود و در عوض اجازه میدهیم افرادی مانند آقای احمدینژاد به همه دستگاههای ما اعتراض کنند و عوام گرایی از نوع دیگر را در جامعه ترویج دهند. این اتفاقات معلول عدم رعایت عدالت در حوزه سیاست و قدرت است که در بقیه بخشها هم شاهد آن هستیم.
*نقش نظارتی مجلس در کاهش فساد و افزایش امید چقدر میتواند موثر باشد و چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
مازنی: درباره نقش مجلس معتقدم اولین قدمی که باید برداشته شود این است که مجلس دهم در اصلاح نظام انتخابات اقدام کند؛ اگر نظام انتخابات در شیوه نظارت، برگزاری انتخابات و نامزد شدن، در هر انتخاباتی اعم از ریاست جمهوری، خبرگان، مجلس و شوراها اصلاح شود، قدم بزرگی برداشته شده است. دغدغه و نگرانی نمایندگان مردم باید پاسخگویی به خدا و مردم باشد نه ترس و نگرانی از شورای نگهبان، سپاه، نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات. در قدم دوم مجلس به جای اینکه وقتش را صرف وضع قوانین متعدد و جلسات متکثر خسته کننده کند، به نظارت به معنای واقعی بپردازد و البته نظارت هم ابزار گروکشی و مچگیری نباشد.
ما در زمینه مشکلات مؤسسات اعتباری و مالباختگان آنها سؤال از رییس جمهور را تهیه کردیم. ما این سؤال را منطقی مطرح کنیم و آقای رئیس جمهور هم پاسخ دهد. اما اگر رییس جمهور یا نمایندگان از این سؤال استفاده سیاسی کنند، امر نظارت به معنای واقعی محقق نشده است؛ یا درباره حسابهای قوه قضاییه من از وزیر دادگستری سؤال کردم. ایشان در کمیسیون قضایی توضیح دادند و من قانع نشدم. خب ایشان به صحن بیایند و توضیح دهند.
اگر نمیخواهند، به صورت غیرعلنی توضیح دهند تا موضوع بر مردم روشن شود. به نظر بنده اگر این نظارتهای واقعی محقق شود زمینه تحقق عدالت بیشتر میشود.