امام(ره) از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، تأکید کردند که تنها راهکار برای اداره کشور، انتخابات است. آن زمان، عمده گروههای سیاسی در همه جریانهای سیاسی مذهبی و غیرمذهبی، با این رویکرد امام (ره) مخالفت میکردند. بسیاری از چهرههایی که همین حالا هم، از ضرورت مردمسالاری سخن میگویند، آن زمان از امام (ره) میخواستند، رفراندومی برگزار نکند.
به گزارش جماران؛ دستیار ویژه رئیس جمهور ایران در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی معتقد است: همین حالا میتوان در تلویزیون گفتوگوی ملی را آغاز کرد. میتوان همه جریانها را دعوت کرد تا نظرات خود را بیان کنند. اما متأسفانه این فرصت و تریبون، تنها در اختیار یک جریان سیاسی قرار میگیرد.
اهم گفتگوی علی یونسی با سالنامه روزنامه ایران را در ادامه بخوانید:
*انقلاب بسیار زود و با هزینه بسیار کمی پیروز شد تا جایی که نه فقط امریکا و شاه، بلکه همه غافلگیر شدیم. اگر به ثمر رسیدن انقلاب، کمی طول میکشید، بسیاری از مسائلی که بعدها مطرح شد، در جریان انقلاب مطرح و موضوعات میان جریانهای سیاسی مختلف، حلوفصل میشد و وفاقی در اصول کلی ایجاد میشد. در این صورت حتماً روند انقلاب به گونه دیگری رقم میخورد. چه بسا بسیاری از مشکلات دهه شصت هم، پیش از انقلاب حل و فصل شده و پس از انقلاب با آنها رو به رو نمیشدیم.
*پیش از 22 بهمن، همه جریانهای سیاسی، اعم از چپ و راست و ملیگرا و اسلامی با یکدیگر همکاری میکردند. هرچند صدا و سیما در فیلمهای مربوط به انقلاب، این وحدت را نمایش نمیدهد، اما واقعیت این است که سالهای 56 و 57 تجلی ظهور همه مردم و همه جریانهای سیاسی بوده است، ولو برخی بیشتر و برخی کمتر. این طور نیست که فقط مذهبیها در انقلاب، حضور فعال داشته و شهید داده باشند، به هر صورت حتی کمونیستها هم در مسیر انقلاب کشته دادند. این گروهها حتی در زندان هم سعی میکردند همدیگر را تحمل کنند.
*اگر انقلاب زمان بیشتری به درازا میکشید، در طول مبارزه، قطعاً ما به منشوری دست مییافتیم که میتوانست مبنایی برای حل اختلافها در دورههای بعد باشد و مسائل بعد از انقلاب به وقوع نپیوندد. حداقل اینکه مذهبیها میآموختند چطور باید با تحمل، با یکدیگر همکاری کنند. دست کم میتوانست به اینجا منتهی شود که غیرمذهبیها حق زندگی دارند، اما نمیتوانند وارد بخشهای کلان حکومت شوند. مانند آنچه امام(ره) در پاریس درباره جمهوری اسلامی گفت، اگر چنانچه انقلاب طول میکشید، سخنان امام(ره) به یک قاعده تبدیل میشد. اما هیچ کدام از آن مسائل گفته شده به استراتژی تبدیل نشد. به همین دلیل اندکی بعد از سال 58 برخی گروههای سیاسی مبارز پیش از انقلاب و برخی گروههای خودسر دست به اسلحه بردند.
*امام(ره) از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، تأکید کردند که تنها راهکار برای اداره کشور، انتخابات است. آن زمان، عمده گروههای سیاسی در همه جریانهای سیاسی مذهبی و غیرمذهبی، با این رویکرد امام (ره) مخالفت میکردند. بسیاری از چهرههایی که همین حالا هم، از ضرورت مردمسالاری سخن میگویند، آن زمان از امام (ره) میخواستند، رفراندومی برگزار نکند. آنان استدلال میکردند و به امام (ره) میگفتند، شما که انقلاب کردید، 30 یا 40 سال حکومت کنید و این زمان، یعنی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، وقت برگزاری انتخابات نیست.
*حتی آقای دکتر پیمان و گروه های چپ، میگفتند در هیچ انقلابی رسم بر این نبوده که بلافاصله فردای انقلاب انتخابات برگزار شود. اما امام(ره) بر برگزاری انتخابات، اصرار و پافشاری کردند که این رویه امام(ره) و برگزاری انتخابات آزاد، و کسب آرای مردم، بسیاری از مشکلات را حل کرد، زیرا اساساً انتخابات آخرین راه حل است.
*مذهبیها سرانجام به دو دلیل برگزاری رفراندوم را پذیرفتند؛ یکی از این دلایل، این بود که امام(ره) گفته بود، دیگری برای اینکه میدانستند احتمال پیروزی آنان در انتخابات زیاد است، اما دلیل خاص دیگری برای آن نداشتند. این نشان میدهد که جامعه مذهبی ما هنوز به آن حد از بلوغ سیاسی نرسیده بود که بخواهد از اهرم انتخابات و مراجعه به آرای مردم، برای پیروزی بر رقیب استفاده کند. علت هم این بود که ما تنها با تجربه نهضت مشروطه مواجه بودیم که با اعدام شیخ فضلالله نوری، اساساً مردمسالاری در ایران دفع شد و به حاشیه رفت و پس از آن هم، در دوره رضاخان دیگر تجربه مردمسالاری به طورکلی از میان رفت.
*همین حالا میتوان در تلویزیون گفتوگوی ملی را آغاز کرد. میتوان همه جریانها را دعوت کرد تا نظرات خود را بیان کنند. اما متأسفانه این فرصت و تریبون، تنها در اختیار یک جریان سیاسی قرار میگیرد. در حالی که باید اجازه داده شود، نمایندگان افکار، اندیشهها و جمعیتهای مختلف فرصت ابراز نظر و عقیده پیدا کنند، تا مردم نمایندگان خود را در صدا و سیما و تریبونهای رسمی ببینند، بشناسند و دلگرم شوند. چنانچه به قوم، گروه یا مذهبی فرصتی برای حضور در عرصه ندهیم، در نهایت خود مردم به حاشیه خواهند رفت. بنابراین، باید به همه جریانات سیاسی اجازه ظهور بدهیم. نباید هیچ جریانی از فرصت استفاده از تریبون تلویزیون محروم باشد.
*بعد از ناآرامیهای اخیر، اغلب جریانهای سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا به این فکر افتادهاند که باید کاری کرد. اتفاقاً اصولگرایان بیشتر نگران شدهاند، زیرا از نظر خود، احساس خطر جدی کردند. انتظار میرود این احساس خطر باعث شود که برخی دوست و دشمن را اشتباه نگیرند. کسی که در ایران مانده و دلسوزانه میخواهد همکاری کند، که دشمن نیست. از سوی دیگر، معتقدم همه باید به آن موضوعات اساسی که امام(ره) تأکید داشت، بازگردند. امام (ره) در وصیتنامه و سخنرانیهای خود، به همه این ضرورتها اشاره کرده است. محکمات صحبتهای امام(ره) برای ما راهگشاست، نه یک کلمه از میان سخنان امام(ره) را جدا و صحبتهای ایشان را تقطیع کنیم و بگوییم منظور امام(ره)، این بوده است بلکه باید به محکمات صحبتهای امام توجه شود. به عنوان مثال امام بارها نوشته و تأکید کردند که نباید نیروهای مسلح، در امور سیاسی دخالت کنند. تنها با عمل به همین خواست امام، بیش از نیمی از مشکلات حل میشود. یا امام مخالف حضور نیروهای مسلح در فعالیتهای اقتصادی بودند. اگر این اتفاق بیفتد و نیروهای نظامی، سازمان خود را از فعالیتهای اقتصادی، دور کنند، بسیاری از مشکلات حل میشود. ما نباید در مقابل اراده مردم بایستیم، به خط امام که کاملاً روشن است، باز گردیم. پس، با این تحلیل و تفسیر، میتوان اینگونه برداشت کرد که در کوتاه مدت، اتفاق خاصی در بحث گفتوگوی ملی نخواهد افتاد، مگر آنکه اتفاقهایی مانند دی ماه، همه را نگران کند.
*خوشبینم که این اتفاق یعنی گفتوگو میافتد، اما تدریجی خواهد بود، تا جایی که ممکن است ما متوجه تغییرات نشویم. من به قابلیت و ظرفیت جمهوری اسلامی برای حل مشکلات بسیار خوشبین هستم.
*{ درباره تغییراتی که به تازگی در تعیین ائمه جمعه برخی شهرها رخ داده}: اتفاق مبارکی است، بویژه آقای ابوترابی که روحانی اخلاقی و معتدلی است، آقای آل هاشم در تبریز هم به همین ترتیب. اساساً حضور آقای علی اکبری در ستاد نمازجمعه که فرد معتدلی است، بسیار مبارک است. این انتخابها و انتصابها جریان اعتدال را در میان ائمه جمعه تقویت میکند. در این شرایط، اگر در انتخابات آینده، شورای نگهبان از خود سعه صدر نشان بدهد، میتواند این حرکت را تقویت کند. در این میان انتظار داریم دولت در انتخاب مدیران ارشد شجاعت بیشتری از خود نشان بدهد. اینکه آقای روحانی میگوید افراد را از قطار انقلاب پیاده نکنیم، انتظار میرود بیش از همه خود دولت در این مسیر پیشگام باشد. نباید تنها به یک سفیر اهل سنت بسنده کرد، بلکه باید سعی کرد اهل سنت در سطوح بالاتر حضور داشته باشند.
*بدنه دولت در اجرای بخشنامه رئیس جمهوری درباره اقلیتها، چندان به آقای رئیس جمهور و به بنده که مسئولیت در این حوزه دارم، پاسخگو نیست. من که پیگیر این قضیه هستم، مقاومتها را میبینم. دولت باید نشان بدهد که در این پیچها و مسیرها قطار دولت، ظرفیت بیشتری دارد و از همه اقوام و اقلیتها و جریانهای سیاسی در آن سوار میشوند.
*انتظار این بود که دست کم یک اهل سنت به عنوان مشاور اهل سنت در کنار رئیس جمهوری محترم قرار بگیرد. این پیشنهاد من بود که البته هنوز هم از تحقق آن، مأیوس نشدم.