رییس فرهنگستان علوم در نامهای خطاب به دبیرخانه هماندیشی اسلامی با بیان این که علم ماهیتی متفاوت با دین دارد و به این جهت نمیتوان آن را به صفت دینی متصف کرد، گفت: وقتی مطلب سیاسی با مساله علمی خلط میشود، هر چه بکوشند به نتیجه نمیرسند. البته وجود علوم دینی محرز است، اما آنها علومی هستند که مسائلشان مسائل دینی است، ولی علمهای دیگر هر یک مسائل خاص خود را دارند و با روش خاص به تحقیق و پژوهش در مسائل میپردازند.
به گزارش جماران، دکتر رضا داوری اردکانی از اساتید بنام حوزه فلسفه و رییس فرهنگستان علوم در نامه خود خطاب به دبیرخانه هماندیشی اسلامی آورده است: «باسمه تعالی؛ دبیرخانه محترم هماندیشی اسلامی، با سلام و درود،
از دعوتی که فرمودهاید، تشکر میکنم. متأسفانه من توفیق شرکت در نشست علم دینی و علوم انسانی اسلامی را ندارم. کسی را هم نمیتوانم به عنوان نماینده معرفی کنم. این بحث چنانکه توجه دارید 30 سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمیرسد که در آینده نیز به نتیجه برسد.
وقتی مطلب سیاسی با مساله علمی خلط میشود، هر چه بکوشند به نتیجه نمیرسند. علم ماهیتی متفاوت با دین دارد و به این جهت آن را به صفت دینی نمیتوان متصف کرد. به عبارت دیگر وصف دینی نمیتواند صفت ذاتی علم باشد. البته وجود علوم دینی محرز است و این علوم در همه جا و بخصوص در کشور ما جایگاه ممتاز دارند؛ اما آنها علومی هستند که مسائلشان مسائل دینی است.
علوم فقه و اصول فقه و حدیث و تفسیر و کلام و حتی فلسفه اسلامی در زمره علوم اسلامی هستند. علمهای دیگر هر یک مسائل خاص خود را دارند و با روش خاص به تحقیق و پژوهش در مسائل میپردازند و ملاک درستی و نادرستیشان رعایت روش است.
هیچ علمی را با ملاک بیرون از آن نمیتوان سنجید. چنانکه حکم در باب فقه و حدیث با ملاک و میزان متدولوژی علم جدید اعتبار و وجهی ندارد. البته دین و دینداران میتوانند نسبت به مسائل همه علوم و بخصوص علوم معروف به علوم انسانی و اجتماعی نظر انتقادی داشته باشند و پس از مطالعه و آشنایی کافی که البته به آسانی حاصل نمیشود، در مباحث آن علوم چون و چرا کنند؛ اما این چون و چرا در نقد علم است، نه اینکه علم تازه باشد. ما هنوز به این مرحله نرسیده ایم.
توجه داشته باشید که علم اجتماعی علم نظم جامعه مدرن است. در 300 سال اخیر در غرب علوم اقتصاد و تاریخ و حقوق و جامعهشناسی و مردمشناسی و ... به وجود آمده و تحقیقات عظیمی در مسائل آن علوم صورت گرفته است که بیاطلاع وسیع و دقیق از آنها و بدون نقد و تحقیق نمیتوان درباره آنها حکم کرد و مثلاً تصمیم گرفت که علم دیگری جانشین آنها شود.
علم اجتماعی جدید با نظم تجدد تناسب دارد. ما اگر نظم دیگری جز نظم تجدد در نظر داریم و به چگونگی قوام و به راه تحقق آن میاندیشیم و برای رسیدن به آن میکوشیم شاید در راه علمی متناسب با نظم تازه قرار بگیریم. در این مورد هم توجه داشته باشیم که علم و جامعه با هم قوام مییابند. جامعه کنونی ما جامعه توسعهنیافته است. این جامعه همه نیازهای جامعه مدرن را دارد، بیآنکه از تواناییهای آن برخوردار باشد.
اگر میتوانستیم خود را از این وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعهای را بیابیم که در آن روح دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سودای مصرف آخرین تکنولوژیهای ساخته جهان توسعهیافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیش رویمان گشوده میشد.
توجه داشته باشیم که علم یک طرح مهندسی ساختنی نیست، یافتنی است.
من حرف دیگری ندارم و چیز دیگری نمیتوانم بگویم، جز اینکه خوبست که اگر میتوانیم به جای بحث درباره علوم اجتماعی اسلامی، در باب شرایط امکان تجدید عهد دینی و بنای یک جامعه اسلامی بیندیشیم و در این راه به لطف پروردگار علیم امیدوار باشیم.
رضا داوری اردکانی».