ربط دادن این وقایع به من یک تهمت و سوءاستفاده از سوی دشمن است. در وهله اول جریانی به دنبال این بود که فرد یا افرادی را به عنوان مسئولان این اتفاق معرفی و بدین وسیله کمکاریهای خودشان را توجیه کنند. دسته دوم هم جریان دشمن است تا این شبهه را در اذهان عمومی ایجاد کند که در این کشور قطببندی صورت گرفته است و یکی از این قطبها جریانی را آغاز کرده و از مدیریتش ناتوان است.
به گزارش جماران؛ آیتالله علمالهدی در گفتوگویی ضمن بررسی مؤلفههای خط امام (ره) به بیان دیدگاهش در خصوص فیلم منتشرشده از مجلس خبرگان در ماجرای انتخاب رهبری در سال 68 پرداخت و گریزی هم به ناآرامیهای اخیر مشهد زد.
صحبت درباره مواضع انقلابی آیتالله علم الهدی که از سوی برخی تندروی نامیده میشود و بررسی اتفاقات صورت گرفته در اعتراضات مردمی مشهد و همچنین سرفصلهای فعالیت هیئت اندیشهورز ازجمله موضوعات طرحشده در این مصاحبه است.
*امام، روحانی انقلابی و دغدغهمند در سیاست را میپسندید
بهعنوان نخستین سؤال ضمن تشریح مؤلفههای خط امام، بفرمائید چه اقداماتی برای تداوم این معیارها صورت گرفته است؟
خط امام در سه جهت روحانیت، جامعه انقلابی و حکومت قابلبررسی است؛ درباره خط امام در روحانیت باید به این امر توجه کرد که روحانیت قبل از نهضت امام درباره حاکمیت حکومت اسلامی و دخالت در سیاست احساس مسئولیت نمیکرد و یا اینکه این حس بسیار کمرنگ بود زیرا اغلب حکومتها دستخوش جریانهای استعماری و استکباری بودند و برخورد با عوامل استکباری در یک حرکت انقلابی را شاید نتیجهبخش نمیدانسته و فکر میکردند برای تقابل با یک حکومت استکباری باید به حکومت استکباری دیگری وابسته بود و این خطر هم وجود دارد که اگر به منظور تقابل در جریان سرمایهگذاری قرار بگیریم کشور تحت نفوذ مارکسیست و سوسیالیسم برود و اگر در این تقابل به جریان مارکسیسم بهعنوان یک جریان الحادی بپیوندیم متأثر از نفوذ سیاست استکباری امپریالیستی میشویم. از همین لحاظ این دغدغهها باعث میشد که روحانیت شرایط لازم برای دخالت در سیاست و حرکت به جهت یک جریان انقلابی را در خودش نبیند.
*حوزههای داخل کشور پس از انقلاب در خط امام قرار گرفتند
امام بزرگوار قبل از شروع نهضت و حرکتشان بر این باور بودند که روحانیت باید بدون واهمه در عرصه سیاست قرارگرفته و به سمت حاکمیت یک نظام اسلامی حرکت کند بر همین اساس امام خمینی (ره) روحانی انقلابی و دغدغهمند در جریان سیاست و جریان حاکم بر سرنوشت مردم را میپسندیدند و این خط امام درباره روحانیت بود که پس از پیروزی انقلاب تثبیت شد و حوزهها پذیرای این تفکر شدند و حوزههای داخل کشور درخط امام قرار گرفتند.
خوشبختانه دخالت در سیاست و حکومت و بهنوعی مباشرت روحانیت در حاکمیت بهعنوان یک اصل ارزشی موردتوجه است بهویژه که امروزه روحانیون جوان دغدغهمند به عرصه آمده و به تمام معنا مجذوب خط امام و روحانیت شدند.
*امام نسبت به تحقق عدالت اجتماعی اسلام حساس بودند/از خط اجتماعی مد نظر امام دور افتادهایم
خط امام در جامعه نیز مشتمل بر این امر است که امام راحل جامعهای را میپسندید که در جهت مسائل سیاسی و معیشتی جامعه متقارن باشد و اختلاف طبقاتی در حوزه معیشت و زندگی وجود نداشته باشد از همین رو امام در خصوص تحقق عدالت اجتماعی اسلام حساس بودند و حاکمیت این دیدگاه باعث شد در طول این انقلاب 40 ساله، مسائل معیشتی مردم به طرف متقارن بودن و شدن پیش رود البته گاهی اوقات نیز مسائل و مشکلات مختلف اقتصادی پیش میآمد تا اینکه متأسفانه از این مسئله فاصله گرفتیم و در حال حاضر نیز در شرایط فاصلهدار قرار داریم و این چنین است که در جامعه فعلی عدهای سوار ماشینهای میلیاردی میشوند درحالیکه در این میان کسانی هستند که قادر به استفاده از مترو و وسایل عمومی نیستند و متأسفانه ما در این خصوص در وضع نابسامانی قرار داریم و از خط اجتماعی مدنظر امام دور افتادهایم.
*استفاده از تعبیر تبارسالاری در انقلاب درست نیست
این انحراف که از خط اجتماعی امام صورت گرفته باعث ایجاد طبقه اشرافی و نوعی تبارسالاری شده است به نظر شما این مسئله از کجا شکل گرفت و چرا به این سمت رفتیم؟
استفاده از تعابیری نظیر تبارسالاری در انقلاب ما درست نیست چراکه برای ما برخورداری از معیشت و زندگی مهم است و هرگز اینطور نبوده که به افراد مرفه ارزش بدهیم و تبارسالاری به این معناست که الحمدالله ما این را نداریم اما اینکه عدهای از لحاظ معیشتی در سطح بالا قرارگرفته و عدهای نیز در پایینترین سطح زندگی میکنند به دلیل مدیریت اجرایی جریانهای کارگزار در جامعه بود و مشکل اصلی این تفکر نیز این است که آنها اعتقاد کاملی نسبت به اقتصاد اسلامی نداشته و به سمت سرمایهداری رفتند.
گروه دیگری هم که به حکومت رسید معتقد به اندیشههای سوسیالیستی و دولت سالاری بود البته این طبیعی است که هر دولتی از یک بینش و یک تیم اقتصادی خاص برخوردار بود و همین امر نیز نوساناتی را در ایجاد خط مدنظر امام در خصوص جامعه ایجاد کرد.
*مجلس و دولت نباید استکبارستیزی را فراموش کنند/استکبارستیزی مؤلفه اصلی خط امام در حکومت بود
امام در حکومت هم بر خط خاصی تأکید داشتند و در زمان حیاتشان آن را شکل دادند و این خط که امام راحل اصرار خاصی برای حاکمیتش داشتند مسئله استکبارستیزی در جهت مدیریت کشور بود و همواره به عنوان یک اصل قطعی مطرح میشد این مسئله از دیدگاه دینی هم یک مسئله مبنایی است و امام خمینی در مدیریت حکومتی بسیار بر این اصل مقید بودند و بر اساس این نظریه مؤلفه مدنظر امام جریان حاکم اعم از مقام رهبری که در رأس قرار دارد و کارگزاران حکومتی در برنامهریزی و اجرا که عمدتاً شامل مجلس و دولت میشوند نباید استکبارستیزی را فراموش کنند و همه مسائل ازجمله مدیریت سیاست خارجه باید بر اساس استکبارستیزی باشد. خوشبختانه این اصل تا به امروز با قاطعیت مقام معظم رهبری حاکم است و علیرغم اینکه نظام دیپلماتیک در دولتهای مختلف متفاوت بوده اما به دلیل اینکه این اصل متکی به رهبری است تاکنون محفوظ مانده است.
*مقام معظم رهبری کاملاً از اصل استکبارستیزی پاسداری میکنند
اما برخی مخالف نظر شما و معتقد هستند که ما از گفتمان مقاومت که همان استکبارستیزی است به گفتمان سازش روی آوردهایم، شما این موضوع را نقض میکنید؟
بله؛ به نظرم ممکن است که جریانهای کارگزار در عرصه رقابتهای بینالملل دچار نوساناتی شوند اما چون مسئله استکبارستیزی قائم بر رهبری بوده، دچار هیچ خلأ و نوسانی نشده است. حالا ممکن است سیاستها در مرحله اجرا طوری تنظیم شود که به جای تأکید بر مقاومت مبتنی بر تعامل باشد اما مقام معظم رهبری کاملاً این اصل را پاسداری کرده و تا حالا نگذاشتند که اصل استکبارستیزی لطمه بخورد دلیل دیگر هم رفتار جریان استکبار با ما، نسبت به گذشته و زمان امام است.
فکر میکنید مهمترین چالشها و بحرانهایی که در این 39 سال به کشور و مردم تحمیلشده است شامل چه مواردی میشود؟
علیرغم اینکه فراز و نشیبهایی در جریان نظام وجود داشته و دارد ولی خوشبختانه به خاطر وجود رهبری در خط ولایتفقیه، حتی اعمال سیاستهای مختلف در برنامهریزی و اجرا جامعه دچار چالش عمیق نشده است البته در این خصوص نارساییها و ناهمواریهای مختلفی وجود دارد که آنهم به دلیل سیاستهای مختلف دولتها در پیمودن مسیر انقلاب است.
*کارگزاران نظام باید ضمن اعتقاد به این رهنمودهای رهبری به پیگیری آن برای رفع مشکلات و ناهمواریها بپردازند
راهکار شما برای رفع نقاط ضعف که ممکن است پیش روی انقلاب قرار بگیرد چیست؟
به نظرم رهنمودهای مقام معظم رهبری طرح یک سلسله مسائل اساسی و کلی نیست بلکه خوشبختانه این رهنمودها وارد عرصه راهکارها و مؤلفهها هم شده است و تنها راهحل مشکلات این است که جریانهای کارگزار نظام، ضمن اعتقاد به این رهنمودها به پیگیری آن برای رفع مشکلات و ناهمواریها بپردازند و مطمئناً مشکلات پیش رو در این صورت قابلحل و فصل است.
خانواده شما بارها مورد سوءقصد منافقین قرارگرفتهاند، ماجرا و دلیل این حملات چیست؟
سالهای نخست انقلاب در کمیته منطقه 10 مسئول بودم و بهتبع آن برخوردهای زیادی با منافقین داشتم و فضا را لااقل در محدوده حوزه استحفاظی خودمان برای آنها تنگ کرده بودیم، منافقان نیز ما را بهعنوان نقطه هدف در نظر گرفته و اقداماتی نظیر ترور بنده یا خانواده را صورت دادند که به نتیجه نرسید و با شکست مواجه شد.
*همواره مبانی التقاطی مجاهدین خلق را نقد میکردیم
تقابل شما با مجاهدین خلق مربوط به چه حوزههایی میشد؟
در وهله اول در حوزه مسائل فکری با آنها تقابل داشتیم؛ محدوده زندگی ما در میدان خراسان و خیابان 17 شهریور بود و همواره مبانی التقاطی آنها را نقد میکردیم و به جوانانی که به سمت آنها گرایش پیدا میکردند بصیرت داده و انحراف اعتقادی مجاهدین خلق را مطرح میکردیم که بعدها در کمیته منطقه 10 این مقابله به تقابل فیزیکی منجر شد و بسیاری از خانههای تیمی آنها متلاشی و برنامههایشان در خصوص ضربه زدن بهنظام ناکام ماند و طبیعتاً بنده تبدیل به نقطه هدف آنها شدم.
نظر شما درباره جایگاه ایران در منطقه و مناسبات جهانی در شرایط فعلی چیست؟
منطقه خاورمیانه از ابتدای مدرنیسم موردتوجه استعمار و استکبار بود البته تفکر مدرنیته میخواست همه کشورهای جهان سوم را به خودش جذب و آقایی استعمار را در دنیا تثبیت کند اینها از ابتدا به دلیل منابع ثروت در اندیشه تسلط بر این منطقه بودند تا علاوه بر اداره بخشی از کره زمین، نیازهای اقتصادی و نظامی خود را تأمین کنند.
*انقلاب اسلامی رشته اقتدار آمریکا در منطقه را از هم گسست
پس از فروپاشی دولت عثمانی و تکهتکه شدن کشورهای اسلامی، کشورهای استعماری همواره درصدد ایجاد یک محور قدرت برای خودشان بودند و اسرائیل را نیز به همین دلیل ایجاد و روی سیادت آن بر منطقه حساب میکردند. نظام شاهنشاهی هم با همین انگیزه مورد توجه استعمار و استکبار قرار گرفت و شاه بهعنوان ژاندارم منطقه انتخاب شد تا بهخوبی بتواند محور قدرت آنها را در منطقه حفظ کند این مطالبه نیز حدوداً محقق شد زیرا در صورت بروز کوچکترین مشکل در جریان توسعه استکبار و استعمار غرب در منطقه، آنها با یک حرکت سیاسی، نظامی یا تهدید قدرت ایران بر منطقه فائق میشدند در مسئله زفار و جریان عمان شاهد بودیم وقتیکه نظام کمونیستی، دولت عمان را تهدید کرد که از استعمار غرب خارج و مستعمره شوروی شود اینها از وجود شاه در سرکوبی این قیام استفاده و بدین ترتیب قدرت خودشان را در عمان تثبیت کردند. در مسئله جنگ بین عراق و اسرائیل نیز نظیر این اتفاق رخ داد و ایران پشتیبانی نامحدودی از اسرائیل به عمل آورد و این رژیم جعلی را بر کشورهای عربی مسلط کرد. جریان استعمار با پشتیبانی اقتصادی عربستان و حمایت نظامی ایران به مدیریت این منطقه میپرداخت حالآنکه پیروزی انقلاب این قاعده را برهم زده و رشته اقتدار امریکا را در منطقه از هم گسست.
بنابراین طبیعی است که در حال حاضر نیز با اندیشه انقلابیمان بتوانیم در بافت سیاسی منطقه نقش داشته باشیم و در آن نفوذ کنیم تا دست استکباری غرب از این منطقه بهعنوان منطقه مسلماننشین بشر قطع شود. تشکیل جریان مقاومت مؤید این تأثیرگذاری است چراکه تمام جنگهای نیابی آمریکا در منطقه با شکست مواجه شده و اسرائیل در وضعیت فوقالعاده ناتوانی قرارگرفته که در تاریخ بیسابقه است و به امید خدا پیشبینی مقام معظم رهبری مبنی بر پایان حیات این رژیم جعلی تا یک ربع قرن دیگر نیز محقق میشود؛ بنابراین هرچقدر که میتوانیم بایدجریان انقلابی خودمان را در منطقه نفوذ دهیم تا ملتها در جهت تضعیف نظامهای دستنشانده غربی حرکت و قیام کنند و بدین ترتیب سفره استکبار و استعمار از منطقه جمع شود.
*ماجرای انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری در سال 68
انتشار فیلمی از مجلس خبرگان در خصوص انتخاب مقام معظم رهبری که حضرت آقا با ادبیات متواضعانه سعی دارند اعضای خبرگان را راضی کنند که به ایشان برای رهبری رأی ندهند یکی از مباحثی است که طی هفتههای گذشته مطرح شد، ضمن توضیح در مورد این موضوع تحلیل شما از حواشی این ماجرا چیت چیست؟
بنده آن موقع عضو خبرگان نبودم و از نزدیک شاهد و ناظر جریان نبودم و طبیعتاً نمیتوانم اصل قضیه را بیان کنم؛ اما برخی جریانها سعی داشتند در خصوص این مسئله شبهاتی را ایجاد کنند؛ نخست اینکه گفتند قانون اساسی قبلی شرط رهبری را مرجعیت قرار داده درحالیکه آنوقت مقام معظم رهبری عنوان مرجعیت را در بین شیعه نداشتند و از همین رو این مسئله را بهعنوان یک اشکال مطرح کرده و از بیرون به آن دامن زدند مسئله دیگر این بود که فتوای برخی از فقها نظیر صاحب جواهر و دیگران بر این اساس است که رهبری و ولیفقیه باید مجتهد مطلق باشد یعنی برای رسیدن به درجه اجتهاد، استدلال بخشی از ابواب فقه کافی نیست و رهبری باید در تمام ابواب فقه قدرت استنباط داشته باشد این دو اشکال آن زمان در مورد شخص مقام معظم رهبری مطرح شد البته این موارد در جمع خبرگان مورد تشکیک نبود و بیشتر این شبهات از بیرون وارد میشد. متأسفانه افرادی هم که صحنه را مدیریت میکردند شاید در خصوص باورمندی رهبری مقام معظم رهبری دچار تردید بودند و صحنه را آنطور که شایسته بود مدیریت نکرده و حتی به طرح برخی از شبهات و اشکالات در این خصوص پرداخته و عنوان کردند در قانون اساسی سابق، مرجعیت شرط رهبری بود که این اصل در متمم قانون اساسی حذفشده است اما این سند به تصویب مردم نرسیده است درحالیکه امام خمینی این تجدیدنظر قانون اساسی و حذف مرجعیت را امضا کرده بودند و در آن زمان عشق و ارادتی که به امام راحل در جامعه وجود داشت و در ایام رحلت و تشیع ایشان کاملاً مشهود بود نشان میداد متمم قانون اساسی که توسط امام امضا شده است هرگز مورد تردید جمعی از مردم قرار نمیگیرد.
بنابراین بر مبنای فقهی میتوان گفت یک تصویب فحوایی از سوی مردم وجود داشت ولو اینکه عیناً تصویب نشده باشد این امر حتی مورد تأیید مراجع تقلید آن زمان هم بود اما عدهای بر این امر تشکیک داشتند و این موضوع از سوی برخی که جلسه را مدیریت میکردند، مطرح شد. مسئله دیگر هم اجتهاد مطلق مقام معظم رهبری بود که این موضوع نیز تقریباً از بیرون القا و هدایت میشد در همان زمان ما بهعنوان افرادی که ناظر این قضیه بودیم با این سروصداها برخورد میکردیم و پاسخمان هم این بود مرجعیتی که در قانون اساسی قبل آمده به دو معنا است و اکثریت مردم فحوای آن را که مورد تأیید امام بود را پذیرفتهاند. نکته دوم این است که مرجعیت به دو معناست و شامل مرجع شأنی و مرجع فعلی میشود و مقام معظم رهبری که در آن زمان به دلیل حیات مراجعی نظیر آیات عظام گلپایگانی، اراکی و ...که معاصر با امام راحل بودند در جایگاه مرجع فعلی قرار نداشتند اما مرجع شأنی بودند و مرجعیت بعدیشان هم دلالت بر این امر دارد.
*آیتالله فاضل لنکرانی گفت اقای خامنهای را مجتهد مطلق میدانیم
عنوان مرجع عنوان عام است و عدهای مسئله اجتهاد مطلق را مطرح کرده و میپرسیدند ایشان مجتهد مطلق هستند یا متجزی؟ پاسخ هم این بود که نمیتواند ادعا کند که مقام معظم رهبری مرجع متجزی است و کدام شأنی از شئون فقه و بابی از ابواب فقه وجود دارد که مقام معظم رهبری در این باب قدرت استنباط ندارد. آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی خدمت آیتالله گلپایگانی رسیده بودند و ایشان فرموده بودند مرا مجتهد مطلق میدانید یا نه، آیتالله گلپایگانی در پاسخ فرموده بودند بله؛ شما مجتهد هستید ایشان هم فرموده بود من و چند نفر دیگر که شاید عددمان به 10 نفر برسد در خبرگان شهادت به اجتهاد آقای خامنهای دادیم و ایشان را مجتهد مطلق میدانیم یعنی این تشکیکات را به مراجع هم رسانده بودند و ایشان هم بهعنوان یک مرجع مطلق بر این امر شهادت دادند و متأسفانه ادارهکنندگان این صحنه بر شبهات دامن میزدند و این فیلم نیز دقیقاً به پخش اشکالاتی میپردازد که از سوی این آقایان مطرحشده است و همه ماوقع ازجمله فرمایشات مرحوم آیتالله مشکینی را که فصلالخطاب بود را منتشر نکردند.
یک روز قبل از اینکه آیتالله گلپایگانی بر پیکر امام راحل نماز بخوانند، مجلس خبرگان انتصاب آیتالله خامنهای به رهبری را تصویب کرده آن شب بنده بهاتفاق دو نفر از علمای تهران به منزل مرحوم آیتالله گلپایگانی رفتیم ایشان به دلیل ضعفی که داشتند قادر به حرکت نبوده و روی تخت دراز کشیده بودند و من پای تخت، خدمتشان عرض کردم که برای پرسیدن سؤال مهمی خدمت شما رسیدهایم اگر بر ما تکلیف کنید که پاسخ سؤال را به هیچکس نگوییم با شما عهد شرعی میبندیم که بیرون این اتاق در این خصوص باکسی صحبت نکنیم و در درگاه خدا بر این جواب شما احتجاج میکنیم که اگر ما مطابق نظر شما عمل کردیم در درگاه خدا حجت داریم و در غیر این صورت حجتی نداریم ما پیرو و تابع امام راحل بودیم چراکه ایشان بهعنوان مرجع تقلید و فقیه در رأس نظام حضور و برحَسَب ولایتی که داشتند از نظر ما حجت امام زمان بودند ما نیز در انقلاب و سیاستهای مرتبط با نظام دخالت و شرکت میکردیم.
الآن که ایشان از دنیا رفتهاند آن ولایت دیگر وجود ندارد خبرگان هم آقای خامنهای را تأیید کردهاند و اگر نظر شما در خصوص رهبری ایشان همان ولایت امام است به ما بفرمایید و ما تبعیت میکنیم و فرمایش شما برای ما حجت است اگر همنظر شما این نیست ما عهد میکنیم این مطلب را بیرون از اتاق عمومی نکنیم پس از پایان سخنانم ایشان نشسته و فرمودند من هم به صراحتاً نظرم را میگویم و شما هم بهجای مخفی کردن آن را اظهار کنید در حال حاضر که بنیانگذار انقلاب از دنیا رفته است عمل ما دائر بر دو قِسم است یا اینکه بگوییم آقای خامنهای رهبر این مملکت است و هیچکس غیر از ایشان صلاحیت ندارد یا اینکه کشور را تحویل رضا پهلوی بدهیم شکل سومی هم ندارد. بحث رهبری موقت هم اصلاً مطرح نبود کسانی که در آن مجلس رأی به رهبری آقا دادند، ایشان را بهعنوان ولی امر مسلمین پذیرفتند و بر همین اساس تا زمانی که شرایط رهبری در ولی امر مسلمین سقوط نکند اقامه حکمش واجبالاجراست مگر اینکه به دلیل برخی مصالح مجبور به لغو حکم خود شود.
منظورتان از نظر فقهی است؟
بله، امام زمان (عج) فرمودهاند مردم در تأمین ولیفقیه و ولیامر مکلف هستند که به احادیث و فقهای جامعالشرایط مراجعه کنند و طبق این روایت خبرگان بهعنوان نماینده مردم موظف به انجام 3 تکلیف شرعی هستند تا آن موضوعی که در خطاب امام زمان آمده است را کشف، معرفی و از طرف مردم با وی بیعت و بر حَسَب وکالت مردمی بر عملکرد ایشان نظارت کنند تا شرایطی که باعث انتخابشده است در وی باقی بماند.
خوب این اکثریت یک مجتهدی را بهعنوان ولی امر انتخاب و با وی از طرف مردم بیعت میکنند و در قبال اقامه حکم این ولیفقیه موظف هستند و این امر را نمیتوان محدود به هیچ شرط و شروطی کرد زیرا بیعت قرارداد نیست.
پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع)، خوارج خدمت امام حسن (ع) رسیدند و خطاب به حضرت گفتند ما حاضریم با شما بهعنوان خلیفه بیعت کنیم به شرطی که با معاویه بجنگی حضرت هم در پاسخ فرمودند: بیعت مشروط، ممکن نیست و بیعت باید مطلق باشد شما باید امامت مرا بپذیرید. البته برخی از فقها معتقدند که بیعت یک قرارداد است و میتوان آن را مشروط کرد اما امام رضوانالله هم مثل بسیاری از فقها بر این عقیده نبودند.
اینکه در اسناد خبرگان چه گفته و چه نوشتهشده است نیز مربوط به اجرای کار و مدیریت صحنه برخی عزیزان میشود.
*خبرگان بارها رهبری آیتالله خامنهای را صددرصدی تائید کردند
رأیگیری که مرداد 68 بعد از بازنگری قانون اساسی انجام شد به چه صورت بود؟
همهکسانی که باید آنجا رأی میدادند، فقیه بودند. از آن موقع تا به امروز چندین بار رأیگیری شده است؛ چند سال پیش در دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری و در جریان فتنه 88 هم مرحوم هاشمی رأیگیری کرد که نظر 100 درصدی فقها هم این شد که رهبری نظام در کره زمین منحصر به آقاست.
این مسائل به دلیل برخی از موارد خواهناخواه در مجلس خبرگان به بحث گذاشته میشود اما کسی میتواند سخن از رهبری دائم و موقت کند که رهبری امام خمینی (ره) را قبول نداشته باشد اما حرف این است که آن زمان کل امورات کشور بر مبنای نظر فقهی امام اداره میشد بنابراین بیعت قرارداد نیست و نمیتوان آن را مشروط کرد.
*تواضع رهبری در قبال پذیرش این مسئولیت ناشی از زهد و تقوای ایشان است
بهطورکلی نظرتان درباره انتشار چنین فیلمهایی چیست؟
انجام اقدامات اینچنینی کار دشمن است، بهویژه که فیلم منتشرشده ناقص بود و بخشهایی از آن پخش شد که دشمن روی آن نظر سوء داشت شاید پخش کامل فیلم این جلسه مشکلی نداشته باشد.
متأسفانه فرهنگ دینی و اسلامی ما برای دشمنان قابل توجیه نیست در فرهنگ دینی ما قدرتیابی خلاف است چراکه طبق نظر اسلام ما در عرصه سیاست موظف به تکلیف بوده و قدرت محور نیستیم و اگر کسی قدرت محور باشد یعنی حُب مقام دارد اگر مقام معظم رهبری در آن جلسه از خودشان دفاع کرده و میگفتند که به من رأی بدهید ازنظر ما فسق بود درصورتیکه ایشان بر مبنای عدالت، تواضع کردند و دلشان میخواست این تکلیف از گردنشان برداشته شود اما بیگانگان بافرهنگ تواضع و خشوع آشنا نبوده و غرق در فرهنگ قدرت و قدرتیابی هستند و بر اساس این فرهنگ به تحلیل مسائل میپردازند و از همین رو تواضع ایشان را اینگونه تفسیر کردند که ایشان، خودشان را قبول نداشتند درحالیکه این در فرهنگ دینی ما یک اصل است آقا در جریان مرجعیت همچنین نکتهای را فرموده و گفتند که از مرجع دیگری تقلید کنید زیرا خود را در قبال بار تکالیف شرعی و خدا مسئول میدانند و این مسئولیت در برابر خداوند سنگینتر از برابر مردم است.
مردم راضی میشوند اما خدا جز بهحق راضی نمیشود درحالیکه برخی با این مبانی فرهنگ دینی ما آشنا نیستند و این نقطه قوت آقا را تبدیل به نقطهضعف کردند درحالیکه این موارد ناشی از زهد و تقوای معظم له است.
*اینکه فیلم محرمانه خبرگان از چه طریق به دشمن رسیده، یک مسئله است
به نظر شما رسانههای داخل نظام باید پیش از سوءاستفاده جریانهای معاند باید اقدم به پخش آنها کنند یا اینکه موافق با محرمانه ماندن این اسناد هستید؟
اسناد باید محرمانه بماند همانطور که در همه جای دنیا اسناد سیاسی محرمانه است چون در فضایی هستند که آن روز اتفاق افتاده و تابع شرایط و مقتضیات آن ایام است و افشای این موارد در شرایط کنونی که متفاوت با آن روزگار است کار صحیحی نیست بهعنوانمثال من در شرایطی حرفی میزنم که ممکن است الآن آن را قبول نداشته باشم بنابراین اسناد باید محفوظ بماند حالا این سند از کجا به دشمن رسیده یک مسئله است.
*انقلاب بر اساس مبارزه است
تعریفتان از انقلابی گری و مرزبندی آن چیست؟ آیا میتوانیم در عین انقلابی بودن از سوءاستفاده معاندان نیز در امان باشیم؟
مقام معظم رهبری مکرر فرمودند که انقلاب تمام نشده است و ما در حال حاضر در میانه راه هستیم در سال 57 انقلاب ما آن روز به پیروزی نهایی نرسید بلکه به نقطهای رسید که ما ضمن آن وارد عرصهای از قدرت شدیم و توانستیم اهرمی را با عنوان حکومت اسلامی به دست بگیریم بنابراین انقلاب همچنان ادامه دارد. ما نیز همچون روزهای نخست نظام در معرض کفر ستیزی و انحراف ستیزی در مبارزه هستیم امام، انقلاب را با مبارزه شروع کردند و این مسیر تا روز نهایی شدن انقلاب هم دقیقاً برهمین اساس است.
*باید با جریانی که مانع پیشرفت و انحراف انقلاب است، بجنگیم
یعنی ما باید با آن جریانی که مانع پیشرفت انقلاب و انحراف آن است بجنگیم زمانی آقا فرمودند که زمان شاه مسیر مبارزه مشخص بود اما در حال حاضر که انقلاب به پیروزی رسیده، هم مسیر مبارزه عوضشده و هم طرف آن تغییر کرده است و همه رسانهها و امکانات استکباری و عوامل نفوذی در تقابل با انقلاب هستند. قبل از پیروزی انقلاب جنگ یا انحراف نداشتیم چون امام به عنوان معیار انقلاب حضور داشتند و اگر انحرافی رخ میداد خودشان آن را حلوفصل میکردند علاوه بر این در آن ایام انقلاب به گستردگی حال حاضر نبود و انشاءالله بهزودی کل منطقه و جهان را فرامیگیرد پس خود این گستردگی نیز خطر انحراف را افزایش میدهد.
در حال حاضر ما بهعنوان انقلابیون باید با انحراف و کفر که مانع اصلی انقلاب است بجنگیم طبیعی است که در میدان مبارزه، جریانهای مقابل هم آرام نگرفته و ما را به اشکال مختلف نظیر ترور شخص، ترور شخصیت و یا ترور نفوذ اجتماعی سرکوب میکنند از همین رو ما باید بر ایستادگی و مقاومت خودمان بیافزاییم و به دلیل سرکوبی آنها عقبنشینی نکنیم و فقط به تداوم انقلاب بیاندیشیم راهی که حضور در آنهمراه با برخورد است.
*استفاده از تعابیری نظیر تندرو و کندرو در مسیر انقلاب، اشتباه است
برخی معتقدند که شما بهنوعی تندروی دارید؟
اگر بحث ما تداوم انقلاب باشد تندی و کندی در مسیر انقلاب اصلاً تأثیرگذار نیست به شما میگویند باید این مسیر را طی کنید تا به نقطه هدف برسید آیا میتوان گفت که تند نرو و یواش برو اگر واقعاً مسیر، مسیر انقلاب است چرا سرعت گرفتن فرد یا افرادی برای دستیابی به آن باید ضد ارزش تلقی شود؟ اما گاهی میگویند فردی از معادلات خارجشده است اگر بخواهیم از این معادلات خارج شویم خودمان از منحرفین هستیم و دچار انحراف شدیم اما اگر در معادلات انقلاب قرار داریم کند و تند بودن بیمعنی است و به نظرم این در پویایی انقلاب تأثیر معکوس بگذارد ممکن است بنده در قبال مسئلهای احساس خطر کنم و بجنگم اما دوست من چنین حسی نداشته باشد.
*برخیها معتقدند انقلاب در سال 57 تمامشده است
وقتی مسیر ما در انقلاب کاملاً واضح و حاکمیت دین در جهان است پس این تعابیر تندی و کندی مال افرادی است که واقعاً قائل به تداوم انقلاب در مسیر اصلیاش نیستند و معتقدند انقلاب در سال 57 تمامشده است و باید الآن زندگی آرامی داشته باشیم این افراد اصلاً انقلاب را قبول ندارند و تنها خواستار نابودی نظام ستمشاهی و حاکمیت نظام اسلامی بودند این افراد در اداره کشور هم قائل به تأمین منافعشان هستند بنابراین اگر فرمایش رهبری مبنی بر اینکه در نیمهراه انقلاب هستیم و به آخر آن نرسیدهایم را قبول داشته باشیم پس نباید تصویری از تندی و کندی ارائه دهیم.
*برخورد ما در مقابل دشمن باید ابتکاری باشد
برخی مواضع به دلیل همین تندی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
سوءاستفاده نیز به 2 شکل است بالاخره دشمن قصد دارد از همهچیز به نفع خود استفاده کرده و ما را بکوبد پس اگر ما عقبنشینی کنیم آنها پیشروی میکنند و برخورد ما شکل انفعالی میگیرد درصورتیکه برخورد ما در مقابل دشمن باید ابتکاری باشد اگر هم نگرانی از این بابت است که این برخوردها باعث مخدوش شدن تصویر انقلاب در میان دشمنان میشود که باید بگوییم کار دشمن همین است که اهداف انقلاب را وارونه جلوه دهد.
* اگر کُند عمل کنیم، محکوم به انفعال هستیم
بنابراین اگر ما کُند باشیم محکوم به انفعال هستیم و اگر تند باشیم برچسب میخوریم پس چهره انقلابی در هر دو صورت ازنظر دشمنان مخدوش است و همین زمینهای برای راهاندازی یک عملیات روانی میشود که خطرات این موضوع بهمراتب بیشتر است.
*ربط دادن ناآرامیهای مشهد به من تهمت و سوءاستفاده است
برخی مطرح کردند که اعتراضات صورت گرفته در مشهد به دلیل اظهارات شما بود اشارهای به علت و شکل ناآرامیهای دیماه کنید.
ربط دادن این وقایع به من یک تهمت و سوءاستفاده از سوی دشمن است. در وهله اول جریانی به دنبال این بود که فرد یا افرادی را به عنوان مسئولان این اتفاق معرفی و بدین وسیله کمکاریهای خودشان را توجیه کنند. دسته دوم هم جریان دشمن است تا این شبهه را در اذهان عمومی ایجاد کند که در این کشور قطببندی صورت گرفته است و یکی از این قطبها جریانی را آغاز کرده و از مدیریتش ناتوان است.
*مردم به دلیل وجود نارسایی و مشکل تحریک میشوند نه سخنان من
اصل قضیه که دروغ است زیرا بنده در جمعه قبل از حادثه در خطبهها مطلبی با این عنوان که توهین به رئیسجمهوری که از سوی حجت امام نصبشده حرام و شرعاً جایز نیست را گفتم و این مطلب در روزنامه دولتی کشور هم منعکس شد، بنابراین چگونه میتوانم مردم را تحریک به انجام چنین اقداماتی نمایم؟ گاهی گفته میشود که موضعگیریهای فلانی باعث شد که مردم تظاهرات کنند خوب چاره کار چیست؟ یعنی من نباید نقدها و موضعگیریهایم را که با حفظ حرمت مطرح میشود را عنوان کنم علاوه بر این مردم به دلیل وجود نارسایی و مشکل تحریک میشوند نه سخنان من.
در دورانی که مسئله برجام مطرح شد و مذاکرات در جریان بود مقام معظم رهبری فرمودند ما اجازه نمیدهیم این قرارداد باعث سلطه استکبار بر ما شود بر همین اساس دوستان ما تجمعی با عنوان «اجازه نمیدهیم» را راهاندازی کردند که از ابتدا تا انتهای مراسم حرمت دولت حفظ شد و به کسی توهین نشد و این تجمع 30 هزارنفری در اوج آرامش برقرار شد پس اگر ما میخواستیم سر و صدا راه بیاندازیم توان مدیریتش را هم داشتیم و طرح این سخنان معقول نیست.
*مبارزه با اشرافیگری و مطالبه حق مردم را مکرراً در خطبهها گفتهام و مختص به امروز نیست
ریشه این مسئله و سیر وقایع به چه ترتیبی بود؟
اصل اتفاقاتی که در مشهد رخ داد سوءاستفاده بود مردم مشکلاتی داشتند اما جریان فراخوانی که مردم را به صحنه آورد جریان دشمن بود.
*مردم ناراحتی و مطالبات به حقی داشتند
پس مطالبات به حقی بود که مورد سوءاستفاده جریان معاند قرار گرفت.
مردم ناراحتی و مطالبات به حقی داشتند که دشمن از آنها با خبر بود و این فراخوان که از ساعت فلان در فلان جا حاضر شوید از سوی دشمن بود.
در نماز جمعه خطاب به مردم گفتم شما به هر فراخوانی که نباید پاسخ مثبت دهید شما ابتدا باید به این توجه کنید که دعوتکننده چه کسی است آیا این فراخوان از سوی مرجع تقلید، یک جریان معتبر سیاسی یا مسئول نظام است که شمارا برای حضور در تجمعات دعوت میکند. پس چطور میشود که خودم در برپایی غائله نقش داشته باشم.
بحث دیگری که مطرح شد این بود حضرتعالی که در زمان فعلی برای مردم حق اعتراض قائل هستید چرا سابق بر این در خصوص گرانیها و مشکلات اقتصادی موضعگیری نکردید چرا که این مسائل محدود به این ایام نیست.
همین حرف نیز متأسفانه ریشه در غرضورزی برخی افراد یا گروههایی دارد که به طرح این مطلب میپردازند. خطبههای من از ابتدا تاکنون موجود است و میتوان به آنها مراجعه کرد من مکرراً در خصوص اشرافیت و مبارزه با تجملپرستی صحبت و با هر اقدامی که منجر به توسعه این فرهنگ میشود مخالفت کردهام و در خصوص فقر و حمایت از قشر کارگر خطبه خوانده و نقدهایی بر روابط کارگر و کارفرما داشتهام. حتی در خصوص نادیده گرفتن حق و حقوق کارگران که بعضاً مطرح میشد سخنرانی کردهام و این موضوع تازهای نیست که به آن پرداخته باشم. بلکه موضوعات اینچنینی را طی دو سال در قالب سبک زندگی اسلامی مطرح کرده و حمایت از معیشت مردم را دائماً متذکر میشدم. قشر کارگر مشهد و خراسان شاهد این قضیه هستند چون پیگیر این مسئله بودند چگونه است که افرادی به طرح این تهمتها میپردازند که البته خود این مسئله نیز از دو حالت خارج نیست اینگونه افراد یا دشمن هستند یا مغرض.
*باید اختیار عمل را از رسانههای فرصتطلب بگیریم
به دوستان همعرض کردهام شما برای دریافت و مطالعه سخنان بنده به رسانههای معاند مراجعه میکنید درصورتیکه خود ما برای انتشار این مطالب سایت داریم و علاوه بر این میتوانید این مسائل را از خود من جویا شوید نه اینکه به آن سایتها مراجعه کنید، زیرا این رسانهها از نیم ساعت خطبه استدلالی و تحلیلی بنده به انعکاس یک جمله میپردازند آنهم نه به صورت کامل بلکه سر و ته آن را میزنند و از آن یک عبارت تند و تیز ارائه میدهند تا بدین وسیله از ما یک چهره عبوس و بداخلاق به نمایش بگذارند.
متأسفانه این رویه در خصوص روحانیون و ائمه جمعه مرسوم شده است که هجمه به آقای صدیقی آخرین آنها بود در صورتیکه برخی مقامات سیاسی دیگر علناً با اظهاراتی نظیر بیسواد، بیشناسنامه، ترسو و ... به مردم و منتقدان توهین میکنند. راهکار شما برای مقابله با شایعات و دسترسی مردم به اطلاعات صحیح چیست؟
همافزایی رسانههای خودی مهمترین اقدام در این زمینه است بهعنوانمثال باید سخنان بنده را رسانههای خودمان منعکس کنند تا اختیار عمل را از رسانههای فرصتطلب بگیرند اما وقتی چنین همتی در رسانههای خودی نیست طبعاً امور توسط رسانههای معاند مدیریت میشود و مشخص است که آنها چه هدفی دارند.
*از شکایتم در مورد شایعه احضار بنده به شورای عالی امنیت ملی صرف نظر کردم
شایعه شد شورای عالی امنیت ملی شما را در پی این وقایع احضار کرد و که بعداً تکذیبیهای منتشر و خبر از شکایت شما از عاملین این خبر مطرح شد این روند به کجا رسید؟
ما از منتشرکنندگان این خبر کذب شکایت کردیم و دادسرا پیگیر است و درصورتیکه آنها مطلب منتشرشده خودشان را تکذیب کردند و برخی آقایان نیز از پایگاه اطلاعرسانی که به نام آنها این خبر را منتشر کرده بود شکایت کردند و مدعیشدند از قول ما دروغ گفتهاند و ما هم از شکایتمان صرفنظر کردیم.
*در رابطه با وقایع مشهد حدود 850 نفر بازداشت شدند/وجود این اقلیت در نظام 40 ساله امری طبیعی است
در آستانه چهلمین سالگرد هستیم و بههرحال انقلاب بر اساس یک مبنایی صورت گرفت چه میشود که متأسفانه شاهد انتشار تصاویر و فیلمهایی هستیم که در پی ناآرامیها برخی در صحن مسجد گوهرشاد شعارهای ساختار شکنانه مطرح میکنند؟
اینها در صحن گوهرشاد نبود. در ایام شلوغیها بعضیها تا نزدیک حرم آمدند اما این مطلب که در صحن شعار دادند دروغ بود این اتفاق حتی در محدوده حرم نیز نیفتاد و کسی شعار نداد و معترضان تا رینگ شیرازی آمدند. بههرحال جریانی که از این اتفاقات بهرهبرداری میکند وابسته به دشمن استکباری هستند و هنگامیکه وارد عرصه میشوند تعدادشان بیش از 40-50 نفر هم نبود که بخشی از آنها هم نوجوانانی بودند که از هر شرارتی استقبال میکنند؛ بقیه اصلاً با شعار همراهی نمیکردند بنابراین این جمعیت معلومالحال در مقایسه با آن سیل عظیم مردم انقلابی عددی نیستند ما در مشهد 2 راهپیمایی مهم داشتیم نخست راهپیمایی 9 دی و دیگری هم چند روز بعد به مناسبت مخالفت با غائلههای پیشآمده بود که تا میدان فردوسی ادامه داشت و همه بیانگر نفرت از استکبار و ایادی نفاق است. در رابطه با وقایع مشهد حدود 850 نفر بازداشت شدند که تعداد بسیاری از آنها بیانگیزه بودند که از سروصدا خوششان میآید و سرشاخهها حدود 40-50 نفر بودند بنابراین وجود این اقلیت در نظام 40 ساله امری طبیعی است و نمیتوان آنها را معیار یک ملت 80 میلیونی انقلابی دانست دشمنان ما نیز این موضوع را خوب میفهمند آمریکا الآن بیستوچند سال است که اطراف ما را گرفته اما جرأت نزدیک شدن به ما را ندارد زیرا به این تحلیل رسیده است که ملت ایران فراتر از این معترضان است منتها از این وقایع استفاده تبلیغی و روانی میکند.
*شورای اندیشهورز مأمور شناسایی علل پیشرفت و عقبماندگی کشور است
مقام معظم رهبری بر شورای اندیشهورز تأکید داشتند نقش و اهمیت این مجموعه را در برهه کنونی چگونه ارزیابی میکنید؟
آقا به این موضوع اشاره داشتند که در جریان انقلابی وجود جریانی که پیگیر خود انقلاب باشد امری ضروری است تا بدین ترتیب حوادث و نوع مدیریتها در حفظ مؤلفههای اصلی انقلاب موردبررسی قرارگرفته و در پی آن علل پیشرفتها و عقبماندگیها مشخص و علل آن معرفی شود، معظم له مجلس خبرگان را نیز برای انجام این مأموریت انتخاب کردند اعضای این مرکز نیز بلافاصله با حضور تعدادی از اعضا که در مسائل اجتماعی و انقلابی فعال هستند، اقدام به تشکیل مجلس اندیشهورز به دبیری آقای بوشهری کرد و تاکنون نیز جلساتی با حضور آیتالله جنتی برگزار شده و میشود.
این شورا کار خود را با تشکیل کارگروههایی با حضور نخبگان کشور آغاز کرد تا مؤلفههای اصلی انقلاب را براساس اندیشههای امام استخراج کرده و آنها را مورد ارزیابی قرار دهند تا مشخص شود چه مقدار از این مؤلفهها اجرائی شده و چه تعداد در شرایط فعلی جامعه قابلاجراست.
خودتان عضو این شورا هستید؟
بله.
تاکنون چند جلسه برگزارشده است؟
جلسات متعددی برگزار شده است.
*نتیجه شورای اندیشه ورز بر حَسَب مصلحت اعلام میشود
قرار است خروجی جلسات به چه صورت منعکس شود؟
با توجه به تداوم این جلسات نتیجه را بر حَسَب مصلحت و دستور مقام معظم رهبری و نظریه عمومی اعضای خبرگان اعلام میکنیم.
کارگروهها به چه ترتیب دستهبندیشدهاند؟
کارگروهها در قالب 6 گروه تقسیمبندی شدهاند و در هر حوزه اساتید دانشگاه، نخبگان حوزه علمیه و عرصههای سیاسی حضور دارند.