عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه ذات و ماهیت انقلاب‌ها به واسطه ایده و اندیشه‌ای است که تولید می‌کنند، عنوان کرد: نظام بین‌الملل و بازیگران اصلی آن به گونه‌ای عمل کردند که ایران نتواند انقلاب خود را بازتولید کند

 

به گزارش جماران، نشست «انقلاب اسلامی و تحولات نظام بین‌الملل؛ از نظریه تا عمل» از سلسله نشست‌های علمی همایش ملی انقلاب اسلامی در منظومه فکری امام خمینی(ره)؛ از نظریه تا عمل، به همت این مرکز و با همکاری پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، صبح امروز چهارشنبه، ۱۸ بهمن‌ماه سال جاری، با سخنرانی دکتر غلامرضا کریمی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در محل پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی برگزار شد.

کریمی در این نشست سخنان خود را با اشاره به موضوع بحث آغاز و اظهار کرد: بنا نداریم بحث کنیم انقلاب اسلامی چگونه اتفاق افتاد، آنچه که امروز مهم است این است که بین پدیده انقلاب در سال ۵۷ و نظام بین‌الملل چه نسبتی وجود دارد، پایان نامه‌ها و پژوهش‌های بسیاری در این زمینه انجام شده، اما بحث ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و نظام بین‌الملل است.

وی ادامه داد: انقلاب پدیده‌ای است که قدرت اجتماعی بر قدرت سیاسی تفوق پیدا می‌کند و جابه‌جایی صورت می‌گیرد و نظام جدیدی شکل می‌گیرد. انقلاب پدیده نادری است، مردمان و رهبران انقلاب‌ها برجسته هستند، در مجموع می‌توان ۶ تا ۷ انقلاب اصیل را نام برد که البته وقوع انقلاب اصیل اکنون سخت است.

حیطه تاثیرگذاری انقلاب گسترده‌تر شده، در حوزه نظام بین‌الملل مجموعه دولت‌ها هستند که با هم کنش دارند، بر اساس تجربه تاریخی ما، قدرت‌های اصلی هستند که نظام بین‌الملل را شکل می‌دهند، یا نظام توازن قوا را داریم، یا نظام دوقطبی و یا تک‌قطبی را داریم که جایگاه کشورهای ابرقدرت یا قدرتمند در این نظام تعیین‌کننده است.

در عرصه سیاست خارجی همه کشورها به دنبال به حداکثر رساندن منافع خودشان در نظام بین‌المللی هستند، یعنی هر کشوری می‌خواهد بگوید در محیط بین‌المللی تمام منافع من تامین شود، اما از آنجا که این نظام بین‌الملل در حدود ۲۰۴ کشور در دنیا است، همه این منافع در فضای بین‌المللی به هم گره می‌خورد و مبنای تعیین کننده و به هدف رسیدن اهداف؛ میزان قدرت است. هر کشوری که قوه نفوذ و اعتبار بیشتری در نظام بین‌المللی دارد، احتمال اینکه بتواند منافع بیشتری کسب کند بیشتر است.

کریمی همچنین با بیان اینکه کشورهایی که بودجه بیشتری دارند، حوزه نفوذ آنها گسترده‌تر است، گفت: در کشورهای همسایه ما کشوری مانند ترکمنستان حوزه نفوذ آن حتی خلیج‌فارس هم نیست، یعنی حوزه نفوذ آن صرفا محدوده مرزهای جغرافیایی خود است، اما در عین حال برخی حوزه نفوذ بیشتری دارند، کشوری مانند آمریکا حوزه نفوذ و عمل آن فقط قاره آمریکا نیست، بلکه کل دنیاست.

وی افزود: به میزان اعمال قدرتی که یک کشور می‌تواند انجام دهد، حوزه نفوذ مشخص می‌شود. پس در تعاملی که کشورها با هم انجام می‌دهند مرزهای نفوذ هر کشور مشخص می‌شود.

کریمی یادآور شد: حال در ایران یک انقلاب اسلامی رخ می‌دهد که به نوعی چارچوب‌های نظام دوقطبی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. یعنی یک طراحی آمریکا در منطقه در مقابل قطب جماهیر شوروی انجام می‌دهد که نظام حکومتی ایران بتواند امنیت او منطقه خلیج‌فارس و حتی گسترده‌تر، خاورمیانه و آسیای میانه را تامین کند، اما یک انقلابی در آن رخ می‌دهد که این انقلاب نه تنها آن نقش را نمی‌خواهد انجام دهد که دقیقا برعکس آن نقش را دنبال می‌کند و شاهد تاثیرگذاری جدی انقلاب اسلامی بر روی نظام بین‌الملل هستیم، به دلیل کار ویژه‌ای که انقلاب اسلامی قبل و بعد از پیروزی داشته است.

عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی افزود: در دنیا انقلاب‌های محدودی داشته‌ایم، انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب چین، انقلاب کوبا و انقلاب نیکاراگوئه از جمله آنهاست که در حد انقلاب ایران اما محدود بود و یک روندهایی برای همه طی شده و یک برداشت این است که حیطه تاثیرگذاری این انقلاب‌ها بر روی انقلاب ایران چگونه بوده. در جمهوری اسلامی هم این بحث مطرح است که انقلاب اسلامی تمام شده، جمهوری اسلامی ایجاد شده یا انقلاب اسلامی معطوف به مبدا وقوع انقلاب اسلامی بوده و بعد از آن انقلابی نداریم.

کریمی با بیان اینکه ایده‌ها و اندیشه‌هایی برای هر انقلاب متصور است، افزود: در انقلاب فرانسه بعد از گذشت چندین سال، آن کسانی که انقلاب کردند از فرایند انقلاب کاملا حذف شدند. ایده و اندیشه انقلاب فرانسه تا سال‌های سال در جهان تاثیرگذار بود، یعنی ذات و ماهیت برخی از انقلاب‌ها به واسطه آن ایده و اندیشه‌ای است که با خود تولید می‌کنند نه به واسطه نظام حکومتی که ایجاد می‌کنند.

وی ادامه داد: از این منظر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه هم به لحاظ اندیشه‌ای پرقدرت بوده هم در حیطه‌ای که بسیاری از افراد، دانشجویان و ... گرایش به اندیشه‌های مارکسیستی پیدا می‌کنند، توانسته نظام‌های سیاسی مشابه خود را بازتولید کند. بیش از ۴۰ کشور مشابه نظام انقلابی روسیه نظام سیاسی خود را بازتولید کردند، حالا یا با زور و توانمندی اتحادیه جماهیر شوروی بوده و یا قدرت اندیشه‌ای مارکسیستی مباحثی را که مطرح می‌کرده که آن‌قدر پرقدرت بوده که توانسته طرفدارانی را در کشورها پیدا کند.

کریمی گفت: حال باید دید در انقلاب اسلامی با چه وضعیتی مواجه هستیم، اعتقاد ما بر این است که کاری که حضرت امام و مردم ایران انجام دادند، به لحاظ اندیشه‌ای بسیار پرقدرت است، یعنی توانایی تاثیرگذاری گسترده در نظام بین‌الملل را داشته، اگر دیدگاه‌های اندیشمندان غربی را بررسی کنید ملاحظه می‌کنید چقدر این بحث را جدی گرفته‌اند، مثلا کسینجر که یکی از اندیشمندان بزرگ است می‌گوید آیت‌الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرده است، تصمیمات او آن‌چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع برنامه‌ریزی را از نظریه پردازان و سیاستمداران غربی گرفت. ایده و اندیشه‌ای که توسط انقلاب اسلامی به محیط داخلی و محیط بین‌الملل ارائه شده، ایده پرقدرتی بوده منتها شاید بدشانسی که انقلاب اسلامی آورد این بود که قدرت‌های بزرگی که بازیگران اصلی نظام بین‌الملل بودند این تجربه را داشتند که در مقابل یک بازیگر جدید (بازیگری که در مقابل نظام بین‌الملل بازیگر شورشی تلقی می‌شود) به گونه‌ای رفتار کنند که اجازه ندهند انقلاب خود را بازتولید و تکثیر کند، یعنی وقتی تحولات سال‌های ۵۸ به را مشاهده می‌کنیم، می‌بینیم بازیگران اصلی نظام بین‌الملل به گونه‌ای عمل کردند که ایران فرصت بازتولید انقلاب خود را نداشت، در کل این سال‌ها شاید تنها چارچوبه سیاسی نزدیک ایران، به غیر از تحولات ۵ ساله اخیر، حزب‌الله لبنان بوده آن هم در حد کشور نیست و در حد یک گروه سیاسی است و تفاوت‌های زیادی با انقلاب اسلامی ایران دارد.

وی با طرح این پرسش که آیا اینکه ما نتوانستیم در محیط بین‌الملل نظام سازی کنیم، ناشی از ناکارآمدی سیستم ما بوده یا ناتوانی ما در عملیاتی کردن اندیشه‌ها بوده و یا فشارهای بین‌المللی به قدری قوی بوده که اجازه حرکت ما را ندادند؟ عنوان کرد: شاید شروع تحولات و نقطه اوج ایدئولوژی‌گرایی ما که مبتنی بر دین اسلام بوده، واقعه «تسخیر لانه جاسوسی» بوده است، این اتفاق نقطه تفاوت ما با محیط بین‌المللی را به اوج می‌رساند و به همین دلیل حضرت امام از آن به عنوان انقلاب مهم‌تر از انقلاب اول یاد می‌کنند، چرا که نقطه افتراق را به خوبی نشان می‌دهد.

کریمی با اشاره به مشاهده واکنش ایران از سوی نظام بین‌الملل گفت: چه بحث تسخیر لانه جاسوسی و دیگر اتفاقات، نظام بین‌الملل تلاش خود را بر این می‌گذارد که انقلاب اسلامی باید محصور در درون مرزهای خود باشد. درسال‌های ۵۸ و ۵۹ به قدری ایده‌های انقلاب اسلامی پرقدرت است که از مرزهای کشور بیرون می‌زند و در کویت و در عراق که بسیاری پیش‌بینی می‌کردند در عراق مشابه انقلاب اسلامی رخ می‌دهد که صدام چه با اطلاعات از دیگر کشورها و از داخل، به سرعت آن فرایند را از بین برد و بعد از آن غرب با سناریوی حمله نظامی به ایران به نوعی تلاش کرد صدور انقلاب اسلامی و بحث ام‌القرای امت اسلامی را کاملا در درون مرزهای ایران محصور کند.

وی افزود: لذا شاهد افزایش فشار نظام بین‌الملل علیه ایران هستیم و شرایطی که ایران پی می‌گیرد با توجه به اندیشه‌های خاص حضرت امام و سیاست «نه شرقی، نه غربی» بوده است و نه تنها با آمریکا تعاملی صورت نمی‌گیرد که از اول تقابل با غرب یکی از پایه‌های اساسی نظام جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد، با شرق هم به نوعی به لحاظ ایدئولوژیک تضاد جدی پیدا می‌کند، لذا تا زمانی که نظام دو قطبی حاکم است ایران اگر چه به عنوان نظام پرقدرت در عرصه بین‌المللی نقش ایفا می‌کند، اما تقابل آن با دو قطب نظام بین‌الملل است و یکی از مقامات وزارت دفاع آمریکا در آن مقطع می‌گوید که ما در همه مسائل بین‌المللی بعد از ۱۹۴۵ در تضاد آمریکا با شوروی قرار داشتیم اما در مورد جنگ عراق با ایران اشتراک منافع داشتیم و در اینکه ایران در این جنگ پیروز نشود، آمریکا و شوروی اشتراک نظر دارند و با ایران به عنوان بازیگری که در مقابل نرم‌های نظام بین‌الملل قرار گرفته و می‌خواهد با چارچوب‌های این نظام تقابل داشته باشد، تقابل دو قطب اصلی تا ۱۹۹۰ خود را نشان می‌دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی گفت: در تحولات بعد از جنگ جهانی دوم، از میان حوادث بسیار مهمی که در نظام بین‌الملل تاثیرگذار بوده یکی را انقلاب اسلامی و دیگری را فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی می‌دانند. بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، نظام بین‌الملل نظامی تثبیت یافته و مشخص نیست، البته هر کشور و نظام سیاسی در محیط بین‌المللی وقتی ابزارهای مناسب قدرت داشته باشد می‌تواند تاثیرگذار باشد، برخی از کشورها کوچک هستند اما حوزه اثر و منافع جدی در نظام بین‌الملل ندارند، اما ایران هم به دلیل قرار گرفتن در منقطه استراتژیک و دارا بودن نفت و هم اینکه انقلاب کرده، در حوزه منطقه خاورمیانه و نظام بین‌الملل کشور تاثیرگذاری است، لذا حوزه اثرگذاری خود را به ویژه در منطقه اعمال می‌کند. از این مقطع زمانی به بعد و بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، اکثر نظریه‌پردازان نظام بین‌‌الملل را نظام تک‌قطبی می‌دانند و اهداف این قطب تعیین‌کننده نظم بین‌المللی نقاط مختلف دنیا است. البته این حرف با چالش مواجه شده و سال ۱۹۹۱ تا الان را دوره گذر می‌دانند و معتقدند هنوز نظام بین‌الملل مشخصی شکل نگرفته است.

وی افزود: انقلاب اسلامی از ابتدا در مقابل این چالش جدی قرار داشت که از منظر ایدئولوژیک به روندها و تحولات بین‌المللی نگاه کنیم و یا از منظر منافع ثابت کشورمان به این تحولات بنگریم، این چالش در بین مسئولین و دولت‌های مختلف وجود داشته و هیچ‌گاه به جدیت نرسیده است و هنوز هم بحث از ابتدا شروع می‌شود که آیا سازمان‌های بین‌المللی خوب است و آیا ما باید در آنها فعال شویم یا خیر؟ یک عده می‌گفتند اینها ابزار دست قدرت‌های استکباری است و نرم‌های بین‌المللی را ترویج می‌کنند و درصدد تثبیت وضعیت موجود هستند، یک عده هم معتقد بودند که ما از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در جهت مقابله جدی با نظام بین‌الملل و نرم‌های بین‌المللی برنیامده‌ایم و سازمان ملل را پذیرفتند، سازمان کنفرانس اسلامی را پذیرفتیم، نهادها و هنجارهای بین‌المللی را پذیرفتیم، اما بر مبنای عملکرد دولت‌ها دچار افراط و تفریط‌‌های گوناگون شدیم.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.