رسانه ملی نباید فقط بلندگوی جناحها باشد، بلکه باید بلندگوی نظام باشد. معنای اینکه بلندگوی نظام باشد این است که بلندگوی عموم مردم اعم از گروهها، جناحها، احزاب، جمعیتها و آحاد مردم عادی باشد. متاسفانه اکنون رسانه ملی ما چنین نیست.
به گزارش جماران؛ روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
درباره رسانه ملی قضاوتهای متفاوتی وجود دارد. توجه به این رسانه و ارزیابی عملکرد آن توسط دست اندرکاران و مسئولان نظام با گرایش انتقاد از خود، میتواند از اقدامات مفید ایام دهه فجر باشد البته اگر بنا را بر این بگذارند که نقاط قوت رسانه ملی را تقویت و نقاط ضعف آن را برطرف نمایند.
یک قضاوت بدبینانه و افراطی درباره رسانه ملی این است که این رسانه فقط در اختیار یک جناح خاص است، یکطرفه عمل میکند، گرفتار سیاسی کاری است، منعکسکننده نظر عموم مردم نیست و اظهارنظرها را گزینشی پخش میکند.
این قضاوت را نمیتوان منصفانه دانست. انصاف این است که علیرغم وجود نواقص و نارسائیهای زیاد در رسانه ملی، که بعضی از آنها در همین قضاوت هم آمده، این رسانه نقاط قوت زیادی هم دارد و برای اظهارنظر درباره عملکرد آن باید جامع نگری شود. تلاش خبرنگاران و گزارشگران رسانه ملی برای انعکاس وقایع داخلی، منطقهای و جهانی با نگرش افشای توطئههای قدرتهای سلطه گر، تهیه و پخش گزارشهای پیشرفتهای علمی و پزشکی و دفاعی کشور، نقشی که رسانه ملی در آوردن مردم به صحنههای مهم و مورد نیاز انقلاب و نظام و کشور از قبیل انتخابات، 22 بهمن، روز قدس و در شرایط ویژهای که مردم با حضور خود بسیاری از توطئهها را خنثی میکنند دارد، از جمله خدمات بزرگ و موثر رسانه ملی است. بعضی مجموعههای تلویزیونی، برنامههای فرهنگی و مصاحبههای رسانه ملی نیز آگاهی بخش و مفید هستند هر چند اشکالات و ایراداتی نیز در این بخشها وجود دارد.
اینکه در مجموع با توجه به بودجه و نیرو و امکاناتی که در اختیار رسانه ملی است آیا این رسانه عملکردی متناسب با آنچه باید داشته باشد دارد یا نه، مطلبی نیست که بتوان بدون بررسیهای همه جانبه درباره آن نظر داد. به همین دلیل، اظهارنظر و قضاوت دقیق درباره عملکرد رسانه ملی برای افراد عادی و کسانی که تمام اطلاعات لازم برای چنین بررسی جامعی را در اختیار ندارند میسر نیست. در عین حال، اظهارنظر کلّی با توجه به آنچه مشاهده میشود و برآیند عملکرد رسانه ملی در جامعه است به ویژه با نقطه نظرهائی که مردم عاری از حب و بغضهای سیاسی و جناحی دارند میتواند قابل توجه و معیار و ملاک باشد. آنچه این مقاله برعهده دارد، همین اظهارنظر کلی است.
در همین چارچوب، قضاوت منصفانه اینست که رسانه ملی آن چیزی نیست که جامعه اسلامی و انقلابی و نظام مردمی ما اقتضای آن را دارد. اینکه رسانه ملی فقط حرف یک جناح سیاسی را میزند یک اشکال است ولی انتظار این نیست که حرف آن جناح را نزند. انتظار از رسانهای که عنوان «ملی» را بر خود نهاده این است که حتماً حرف آن جناح را هم بزند ولی نه فقط آن جناح، بلکه تمام جناحها بتوانند حرف خود را از این رسانه به گوش مردم برسانند. با اینحال، رسانه ملی نباید فقط بلندگوی جناحها باشد، بلکه باید بلندگوی نظام باشد. معنای اینکه بلندگوی نظام باشد این است که بلندگوی عموم مردم اعم از گروهها، جناحها، احزاب، جمعیتها و آحاد مردم عادی باشد. متاسفانه اکنون رسانه ملی ما چنین نیست و به همین دلیل است که در تاثیرگذاری از فضای مجازی عقب افتاده است.
برنامههای زنده رسانه ملی به ویژه تلویزیون، یکی از مشکل سازترین بخشهای این رسانه است. علاوه بر آن خانمها که بهترین زمانهای باردار شدن و ضرورت ماساژ دادن پاهای شوهران را تعلیم میدهند و توصیه میکنند و یا کارشناسان دینی، اعم از زن و مرد، که معجزاتی برای بادمجان و شتر به خورد بینندگان برنامههای خود میدهند، کارشناسان سیاسی و اعتقادی این رسانه هم مشکلات زیادی تولید میکنند که رفع و رجوع کردن آنها کار حضرت فیل است.
اینکه فردی را به عنوان صاحب نظر در فقه، تاریخ، علم کلام، سیاست، روان شناسی، امور نظامی، فلسفه، عرفان، علوم قرآنی، حدیث و... در یک برنامه زنده میان جمعی که فقط موظفند تصدیق کنند مینشانید و او درباره هر چیز و هر کس که بخواهد اظهارنظر میکند و خود را معیار اسلام میداند و آسمان و ریسمان میبافد تا خودش را ثابت و دیگران را نفی کند، این چگونه برنامهای برای آشنا کردن مردم با اسلام و انقلاب و سیاست میتواند باشد؟ اینکه در بررسی مسائل سیاسی داخلی فقط افرادی از یک طرز تفکر را کنار هم بنشانید و همان را که خودتان میخواهید از زبانشان پخش کنید، میدانید چه بازتاب منفی دارد؟ اینکه تلویزیون به ابزاری برای مطرح شدن مداحانی شده که خود را مجاز به آلوده کردن عزاداریها به خواب و خیال و دروغ و دخالت در سیاست و سرنوشت کشور میدانند، تبدیل شود میدانید چه به روزگار دین آورده است؟
اینکه آگهیهای بازرگانی شما زندگی اشرافی را ترویج کند و برای به دست آوردن درآمد بیشتر هیچ خط قرمزی را رعایت نکند چه نسبتی با دانشگاه بودن رسانه ملی که تعریف امام خمینی از این رسانه است میتواند داشته باشد؟ اینکه شرکتهائی معرفی شوند که با سخاوتمندی! هر روز یک خودروی گران قیمت و میلیاردها تومان پول و خانه به خریداران کالاهایشان هدیه میدهند، میدانید چه بلائی بر سر اقتصاد کشور میآورد؟
از اینها حساس تر، بازی کردن با آبروی افراد است. اینکه گزارشگرانی موظف شوند با سر هم بندی کردن راست و دروغ، این و آن را به خاطر اینکه حرفی غیر از حرف شما دارند وابسته به آمریکا و صهیونیسم معرفی کنند و هر برچسبی که بخواهند به پیشانی آنها بچسبانند و به آنها حق دفاع از خود را ندهید، چه تناسبی با رسالت رسانه ملی دارد؟ اینکه افراد شاخص و انقلابی و خدوم صرفاً به دلیل اینکه طور دیگری فکر میکنند یا حرفهائی دارند که شما نمیپسندید، ممنوع التصویر و ممنوع الخبر شوند و در مقابل، افرادی را که جز تکرار مکررات بیفایده حرف دیگری ندارند هر روز مطرح کنید، چه تناسبی با رسالت رسانهای شما دارد؟
این کارها اعتبار رسانه ملی را کاهش میدهد و این چیزی است که به نفع هیچکس نیست. ما میخواهیم رسانه ملی در چشم همه معتبر باشد و آحاد مردم تمام برنامهها و اخبار آن را منبع و مرجع بدانند و هیچ رسانه دیگری را جایگزین آن نکنند. این کشور و این نظام به رسانه ملی مورد اعتماد و صاحب نفوذ نیاز دارد، رسانهای که منعکسکننده نظر عموم مردم باشد و البته خط قرمزش، امنیت ملی و حفاظت از نظام جمهوری اسلامی باشد. اگر دست اندرکاران رسانه ملی برای برطرف ساختن این نواقص و باز گرداندن آن به جایگاه واقعی یک رسانه تراز نظام جمهوری اسلامی تلاش کنند، قطعاً موفق خواهند شد و از حمایت عموم نیز برخوردار خواهند بود.