ریشه یابی کنید که چرا مداحان جای خطبا را گرفتهاند و افراد روحانی در دوران حاکمیت خود از بسیاری از مسئولیت های روحانیتی کنار گذاشته شدهاند و جایگاه هزار ساله روحانیت درحال یک دگردیسی کامل است؟
به گزارش جماران، روزنامه جمهوری اسلامی در سر مقاله امروز خود نوشت: هر چند موج برخاسته از سخنان رئیسجمهور روحانی درباره دایره گسترده نقد که با واکنش تند عدهای از علمای حوزه علمیه مواجه شد، با توضیحاتی که دفتر رئیسجمهور داد فروکش کرد، ولی این واقعه به تجربهای منجر شد که اگر مورد توجه قرار گیرد، بسیار سودمند و آینده ساز خواهد بود.
تجربهای که از این واقعه به دست آمده این است که حضرات روحانی نباید بدون بررسی و تحقیق درباره سخنی که برای آنها نقل میشود، موضعگیری کنند. ممکن است آقایان در مواردی احساس وظیفه شرعی برای جلوگیری از یک انحراف عقیدتی نمایند و همین احساس وظیفه انگیزهای شود جهت موضعگیری و اعلام نظر و یا حتی اعلام خطر. این امر، کاملاً معقول و منطقی است ولی برای رسیدن به چنین احساس وظیفهای باید مراحلی طی گردد و جوانب امر کاملاً سنجیده شود تا آنچه گفته میشود از اتقان لازم برخوردار باشد و موجب پشیمانی و وهن کسانی که موضع میگیرند نشود.
یکی از این جوانب، شناسائی فرد یا افرادی است که آغازکننده ایراد و اعتراض هستند و تلاش میکنند دیگران را وادار به ورود به این میدان کنند. آغازگر ماجرای اعتراض به سخن رئیسجمهور روحانی درباره نقد، یک فرد غیرروحانی بیاطلاع از مبانی عقیدتی بود که از یکطرف کاملاً جناحی عمل میکند و از طرف دیگر بشدت جویای نام است. اطلاع یافتن از این واقعیت میتواند کمک خوبی باشد به حضرات علما که در موضعگیریها تامل بیشتری کنند و با بررسی بیشتری به نتیجه برسند.
یکی دیگر از جوانب، شنیدن صدای خود گوینده است که کمک زیادی به فهمیدن صحیح مقصود وی میکند. در دنیای امروز که دنیای پرشتاب ارتباطات، اعم از سمعی و بصری، است به دست آوردن صدا و تصویر افرادی که سخن گفتهاند کار آسانی است به ویژه آنکه شخص رئیس جمهور همواره سخنان خود را از طریق دفتر خود در معرض دیدن و شنیدن عموم قرار میدهد.
از جمله دیگر جوانب امر، تامل در کلمات گوینده است. اگر رئیسجمهور گفته باشد پیامبر اسلام را میتوان نقد و رد کرد، تردیدی باقی نمیماند که این سخن با عصمت منافات دارد و قابل قبول نیست. اما وقتی میگوید خود پیامبر ا کرم(صلیالله علیه و آله) و سایر معصومین اجازه نقد میدادند، معنی این سخن این نیست که سخنان و نقطه نظرهایشان مردود بود بلکه منظور این است که معصومین آمادگی داشتند سخنان مخالف را بشنوند و توضیح و پاسخ بدهند و نظر و سخن خود را تحکیم کنند. این روش دو فایده دارد. اول اینکه سخن و نظر مخالفان در دل و ذهن آنها نمیماند و هر کس هرچه میخواهد میگوید و دوم اینکه با استفاده از این فرصت آزادی بیان، سخن و نظر خود معصومین میشود و ابهامی باقی نمیماند.
بالاتر از حضرات معصومین علیهم السلام، خداست که وقتی انسان را آفرید به ملائکه اجازه داد نظر مخالف خود را بگویند و البته جواب آنها را هم داد. آیا با این نقدی که ملائکه نسبت به خلقت خدا کردند، به خدائی خدا لطمهای وارد شد؟!
وقتی رئیسجمهور میگوید معصومین هم اجازه نقد به خودشان را میدادند، روشن است که معصوم بودن آنان را قبول دارد و لوازم عصمت را هم میداند و به همین دلیل باید سخن او را طوری معنا کرد که با عصمت و لوازم آن منطبق باشد نه اینکه یکی بگوید معلوم میشود وقتی در حوزه بودی درست درس نخواندی، دیگری بگوید اصلاً سواد نداری و آن دیگری بگوید هرچه خواندی فراموش کردی!
این مطالب را با این هدف مطرح نکردهایم که از شخص خاصی حمایت کرده باشیم. به رئیسجمهور روحانی هم انتقاداتی داریم که در موارد زیادی مطرح کرده ایم از جمله در همین ماجرای نقد در سرمقاله «فرار از متن چرا؟» (26/10/96). هدف ما این است که با صمیمیت و دلسوزی به بزرگان روحانیت بگوئیم حفاظت از کیان روحانیت، که وظیفه مهم شماست، ایجاب میکند وقت گرانبهایتان را صرف امور مهمی کنید که رابطه مستقیم با همین وظیفه مهم شما دارد. امروز، سرگرم شدن شخصیتهای سیاسی و روحانی کشور به مسائل فرعی و حاشیهای و غفلت آنها از مسائل اصلی، زمینه را برای اشغال شدن عرصه فکری و اعتقادی مردم توسط دشمنان اسلام و نظام اسلامی فراهم ساخته و آنها در تکاپوی ویران ساختن «پای بست» هستند. در چنین وضعیتی بزرگان روحانیت نباید اجازه بدهند عدهای آنها را مشغول «در فکر نقش ایوان» بودن کنند. این را باور بفرمائید که پشت پرده این دعواها که هر روز بر سر یکی از حاشیهها پیش میآید، دستهای آلوده اما بظاهر زیبائی در کارند که اگر درست شناسائیشان کنید خواهید دید به کسانی تعلق دارند که با اصل اسلام و نظام مشکل دارند. حتی آن کسی که در همین ماجرای نقد رئیسجمهور را متهم به بیسوادی کرد در دوران دفاع مقدس، رفتن به جبهه را با استناد به مرجع تقلیدش جایز نمیدانست! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
بزرگان روحانی ما امروز باید حضور جوانان 15 تا 30 سال در اغتشاشات اخیر را ریشه یابی کنند و ببینند آنها علیرغم اینکه در سراسر عمر خود در فضای تبلیغات جامعه اسلامی و انقلاب قرار داشتند چرا به تحریک یک کانال مجازی به مساجد و حسینیهها و دفاتر ائمه جمعه حمله کردند؟ تحقیق و بررسی کنید ببینید چرا مردم اینهمه به اخبار رسمی بیاعتمادند و تحت تاثیر شایعه پراکنیها قرار میگیرند؟ به این سوال پاسخ بدهید که چرا دهها موسسه با برچسب کار فرهنگی هزارها میلیارد تومان بودجه از دولت میگیرند و هیچ کار مثبتی نمیکنند و به اصل نظام هم فحش میدهند و طلبکاری میکنند؟ ریشه این گرایش غلط را بیابید که حوزههای علمیه را به بودجههای دولتی وابسته کرده و به عواقب خطرناک آن برای روحانیت شیعه نمیاندیشد. ریشه یابی کنید که چرا مداحان جای خطبا را گرفتهاند و افراد روحانی در دوران حاکمیت خود از بسیاری از مسئولیت های روحانیتی کنار گذاشته شدهاند و جایگاه هزار ساله روحانیت درحال یک دگردیسی کامل است؟
بی تعارف باید بگوئیم مشغول شدن حضرات روحانی به حواشی و در بسیاری از موارد فاصله گرفتن آنها از مردم، عامل اصلی این وضعیت است که اگر ادامه پیدا کند به «فاجعه» منجر خواهد شد. آیا قرار است اجازه بدهید این فاجعه رخ دهد و شما برای جلوگیری از وقوع آن هیچ اقدامی نکنید؟
جوابیه عزت الله ضرغامی
پاسخ ضرغامی به سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی :
«بسمه تعالی»
برادر گرامی جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای مسیح مهاجری
باسلام و تجدید دوستی و ارادت
احتراماً، در مورد سرمقاله امروز تحت عنوان «سخنی با بزرگان و روحانیت» و مواضع روزهای اخیر روزنامه جمهوری اسلامی در مورد سخنان رئیس جمهور، لازم دانستم از باب ادب و احترام به جنابعالی، موارد زیر را به استحضارتان برسانم.
۱- قبل از هر چیز، از اقدام انقلابی شما در چاپ یادداشت تفصیلی من در اردیبهشت 78 و در دفاع از شهید مطهری(ره) تحت عنوان «خویش را تأویل کن نی ذکر را»، سپاسگزاری میکنم.
متأسفانه آن روزنامه دوره اصلاحات که متن مشروح آقای اکبر گنجی تحت عنوان «دین ستیزی و دین گریزی» را در تحریف آراء و افکار شهیدمطهری منتشر کرده بود، حاضر نشد پاسخ علمی و مستند تهیه شده، با حدود 50 ارجاع دقیق را چاپ کند.
حرکت آن روز شما در دفاع از اندیشه ناب روحانیت و شهید مطهری ستودنی است.
۲- نمیدانم نویسنده سرمقاله امروز خود شما هستید و یا همکار محترم دیگر. اما هر چه هست قاعدتاً این متن مورد تأیید جنابعالی است.
شما علماء و روحانیت را متهم میکنید که بدون تحقیق و مطالعه، سخنان رئیس جمهور را نقد کردهاند. آیا همین اشکال در مورد خود شما صادق نیست؟
شما چگونه این نسبت را به بزرگان میدهید، در حالی که عین ویدئوی سخنان رئیس جمهور در دسترس همه قرار گرفته و آن عزیزان مثل دیگران، مشروح محتوای آن را به صورت کامل رؤیت کردهاند.
۳- اگر این نوار صدبار هم دیده شود، نتیجه همان است. هم صراحت رئیس جمهور محترم در جملات و هم روح حاکم بر بحث کاملاً مشخص است که منظور چیست. حال اگر دفتر ریاست جمهوری، پس از این اعتراضات، با انتشار بیانیهی اعلام میکنند که منظور ایشان چیز دیگری بوده است، سلمنا. میپذیریم. تقریباً مثل دهها موضع دیگر آقای رئیس جمهور!
۴- سخنان مراجع عالیقدر و علماء برجسته کشور هم همین است که چه لزومی دارد که رئیس جمهور محترم به جای پرداختن به اشتغالات مهم اجرایی کشور وارد این مباحث حساس شوند و نتوانند به درستی از آن خارج شوند!
البته فرصتی هم که شد تا برخی گفتارها و مقالات دقیق و عالمانه و روشنگر هم در همین موضوع منتشر شود که به نوبه خود بسیار لازم و سازنده بود.
۵- پیشتر هم آقای رئیس جمهور با استناد به حوادث صدر اسلام، نتیجهگیری کرده بود که مواضع معصومین(علیهم السلام) به نوعی مؤید مذاکره با دشمن است و قاعدتاً هم تأییدی بر مواضع انقلابی آن روزشان در مذاکره با آمریکا! رهبری معظم انقلاب در تاریخ 15/7/94 در این باره فرمودند:
«وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکرهی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشاندهندهی سهلاندیشی است، نشاندهندهی نرسیدن به عمق مسئله است. اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکرهی به معنای امروزی نیست؛ مذاکرهی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابنسعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف] این بود؟ تاریخ را اینجور میفهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطرهی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّهای واقعاً با نگاه سهلاندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال میآورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی اینقدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. این که حالا به این معنا مذاکره نبود.»
به نظر میرسد آن نگرانی درست بوده است و رئیس جمهور محترم کماکان به همان رویه ادامه میدهند. در حالی که برای اثبات ضرورت نقد در جامعه لازم به این همه آسمان، ریسمان کردن نیست. کافی است خودمان به «نقد» پایبند باشیم.
۶- جنابعالی علماء را متهم کردهاید که بر اساس یادداشت کوتاه من، این مواضع را اتخاذ کردهاند، و با عباراتی چون «غیرروحانی»، «بی اطلاع از مبانی عقیدتی»، «جناحی» و «جویای نام»، بنده را مورد لطف قرار دادهاید.
ظاهراً رفتار آقای رئیس جمهور در برخورد با منتقدان و استفاده از کلماتی چون «افراطی»، «بزدل»، «بیسواد»، «عصر حجری»، «بیکار»، «متوهم»، «دروغ پراکنی»، «کارشکنی»، «عقب مانده»، «بروند به جهنم»
، «بیشناسنامه» الگوی مواضع شما قرار گرفته است.
آقای روحانی، صفات برجسته و ممدوحی هم دارند که پیشنهاد میکنم آنها را الگوی خود قرار دهید، نه نحوه مواجههی ایشان با منتقدان!
۷- به جنابعالی پیشنهاد میکنم از رئیس جمهور محترم بخواهید، در فرصت مقتضی، موضع قاطع امام خمینی(ره) در صدور حکم اعدام سلمان رشدی مرتد را هم در یکی از نشستهایشان تبیین کنند تا علاقمندان به ایشان، تحت تأثیر تحلیلهای قبلی، سلمان رشدی را صرفاً یک منتقد تلقی نکنند! و آن حکم تاریخی را زیر سؤال نبرند.
۸- شهید مطهری در بیان لغزشگاههای اندیشه، از عامل «شخصیت گرایی» در کنار سایر عوامل نام میبرد. آیا اگر این سخنرانی، توسط رئیس جمهور قبلی ایراد شده بود، بازهم شما همین مواضع را داشتید! پاسخ را به وجدان خودتان واگذار میکنم.
۹- شهید مطهری در تفسیر آیه پنجم از سوره مبارکه «قیامه» میگوید: منظور قرآن از جمله «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ» این است، که انکار منکرین معاد، ریشه فکری و اعتقادی ندارد، بلکه آنان چون میخواهند گناه و فجور مرتکب شوند، برای آن نظریه پردازی و مکتب سازی میکنند! و این کار را هم از انکار مسلمات آغاز میکنند.
لزومی ندارد که برای اثبات یک رویه خاص رفتاری، حتماً حوزههای قطعی دیگر زیر سؤال رود. باید از مواضع تهمت دوری کرد.
۱۰- شهید مطهری در تفسیر آیه چهارم از سوره مبارکه مطففین هم در تبیین آیات ابتدایی سوره در مورد کم فروشان، که بالاخره روزی خواهد آمد که اعمالشان توزین میشود، میگوید آیه «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»، در مورد قیامت به واژه «ظن و گمان» اشاره میکند نه «یقین». یعنی لازم نیست که حقیقت بسیار مهمی مثل معاد و روز قیامت، موردیقین آدمها قرار گیرد، وقتی محتمل بزرگ است حتی اگر احتمال هم کم باشد، عقل سلیم حکم میکند که جانب احتیاط و آینده نگری مراعات شود.
جناب آقای مهاجری عزیز، وقتی نصایح دلسوزانه بزرگان مؤثر واقع نمیشود، جز نگرانی از احتمال موج انتقاد و اعتراض به اینگونه مواضع، چه چیزی میتواند بازدارنده باشد؟
مقاله «فرار از متن چرا؟» خود شما در هفته قبل مؤید همین حقیقت است.
۱۱- سخن آخر این که بعد از این گفتگوها، خوب است به یک نتیجه مشترک موردقبول «برد _ برد» برسیم که معتقدم باید هدف نهایی همه ما باشد و آن اینکه آقای رئیس جمهور محترم، بیشتر به وظایف اصلی و اولویتهای امروز مردم بپردازند تا طرح موضوعات حاشیهساز و منحرف کننده، که باعث دلسردی مردم از کارآمدی مسئولان میشود.
شخصاً شما را عالمی انقلابی و شجاع با سوابق ارزشمند دوران مبارزه میدانم و به دوستی و مراودات گذشتهام با شما افتخار میکنم.
درخواستی از جنابعالی برای چاپ این یادداشت، در پاسخ به سرمقاله امروز ندارم.
اصل مقاله و پاسخ را در کانال تلگرامیام میگذارم و از اینکه انگیزه نوشتن این یادداشت را به من دادید سپاسگزارم.
ممکن است جوانی از بند رسته هم به شاه مصر بگوید که بردهای در زندان به نام یوسف «تعبیر خواب» میداند، این خیلی خوب است.
با احترام
سید عزت الله ضرغامی