عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت: ما هیچگاه نباید از طراحى خبیثانه دشمنان خارجى و ایادى مزدور داخلى آنها که ان‌شاءالله بزودى دستشان به طور کامل رو خواهد شد، غافل باشیم و سپس با ساده انگارى افراطى به راه حل براى مسایل پیچیده و چندپهلو بپردازیم.

سید مصطفی میرسلیم

به گزارش جماران؛ عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت: «شک ندارم که توطئه‌گران مترصد فرصت‌هاى جدیدند و باز با سوارشدن بر نابسامانی‌هاى احتمالى داخلى به فتنه‌گرى و کینه‌توزى خود ادامه خواهند داد؛ این نتیجه تجربه چهل سال گذشته ما است.»

تجمعات اعتراضی در شهرهای مختلف پایان یافت و اوضاع به حالت عادی برگشت اما کسانی همچون مصطفی میرسلیم نسبت به فتنه گری های آینده هشدار می دهند و معتقدند نباید غافل شد و در مواجهه با مسائل پیچیده ساده‌انگاری کرد.

اما راهکار چیست و چه طور می شود توطئه گران را در نیت خود برای ایجاد ناآرامی در کشور ناکام گذاشت؟ میرسلیم رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی صداقت با مردم را راه اصلی می داند و می گوید: دولت و مجلس از تصمیمات غیراصولی برآمده از احساسات به جوش آمده از التهابات اخیر است پرهیز کنند.

مشروح گفتگو با مصطفی میرسلیم را در ادامه بخوانید.

****

اخیرا شما ادعا کرده اید که باید از آشوبهایى که به راه افتاد درس بگیریم و به شناخت ضعفها و اشکالات خود بپردازیم و پس از تشخیص موارد اصلى و فرعى و تعیین اولویت به چاره جویى آنها، به دست مجریانى پاکدست و با یارى گرفتن از خود مردم، مبادرت ورزیم. اینها نکاتى کلى است که اغلب مردم قبول دارند؛ آیا مى توانید مصادیقى را به طور مشخص ذکر کنید؟

در ادامه همان کلى گویى ها باید اضافه کنم که ما هیچگاه نباید از طراحى خبیثانه دشمنان خارجى و ایادى مزدور داخلى آنها که ان‌شاءالله بزودى دستشان به طور کامل رو خواهد شد، غافل باشیم و سپس با ساده انگارى افراطى به راه حل براى مسایل پیچیده و چندپهلو بپردازیم. 

یعنى فکر مى کنید این توطئه ها على رغم حضور جامع مردم در صحنه براى دفاع از کیان انقلاب ادامه خواهد یافت؟

من شک ندارم که آنها مترصد فرصت هاى جدیدند و باز با سوار شدن بر نابسامانی‌هاى احتمالى داخلى به فتنه گرى و کینه توزى خود ادامه خواهند داد؛ این نتیجه تجربه چهل سال گذشته ما است. 

پس راه نجات را چگونه ترسیم مى کنید؟ 

این سؤال یک پاسخ عمومى دارد و چندین پاسخ جزئى. اما پاسخ عمومى را از نظر اعتقادى مى شناسیم، نجات در صدق است. ما باید انتظار داشته باشیم که دولت و مجلس صادقانه مسائل را براى مردم تشریح کنند و از راه حلهاى غیر اصولى و مسکّنى که متأثر از احساسات به جوش آمده در التهابات اخیر است پرهیز کنند.

مثلا قانون هدفمندى یارانه ها تکلیف قیمت گذارى کالاها و خدماتى که از یارانه برخوردار بوده اند روشن کرده و نحوه هزینه نمودن درآمدهاى ناشى از تعدیل قیمتها را تعیین نموده است. صادقانه باید عملکرد گزینشى را که دولت دهم و یازدهم در اجراى ناقص آن قانون داشته اند نقادى کرد و به مردم شرح داد و این دولت هم اگر قادر نیست قانون را اجرا کند و فقط مى خواهد به توزیع یارانه نقدى بسنده کند ، بهتر است آن قانون جامع را به کمک مجلس اصلاح کنند یا صریح تر بگویم تغییر دهند!

در اجراى قانون مصوب قرار بود به تولید کمک شود ولى مقدار ناچیزى صرف بهبود تولید شد یعنى رقابت پذیرى کاهش یافت و به اشتغال ضربه خورد که اگر آن را با قاچاق ترکیب کنیم به رشد بیکارى و رکود مى رسیم که مى دانیم یکى از علل عمده نارضایتى مردم است. تا کى باید جوانان صبر کنند که پس از فراغت از دانشگاه وارد بازار کار شوند؟ چه آینده روشن و امید بخشى مى توان به صورت واقع بینانه براى جوانان و مشکلاتى که با آن از لحاظ اجتماعى و اقتصادى، دست و پنجه نرم مى کنند، ترسیم کرد؟ ما برخى از عواید حاصل از هدفمندى را به صورت غیر شایسته تقسیم کردیم و سرنوشت بخش دیگر نیز خیلى روشن نیست. 

یعنى چه ، روشن نیست؟

یعنى معلوم نیست مثلا چگونه براى بهبود بهداشت مردم صرف شده؛ البته مى دانیم طرح سلامت موجب افزایش درآمد پزشکان شده ولى این هدف قانون نبود. مثال دیگر این که نمى دانیم چه گرهى از تولید باز شد. مسئولان در ارائه آمار به مردم باید صداقت را مراعات کنند تا باعث افزایش اعتماد مردم شود و نه برعکس. 

پس به نظر شما طرح سلامت موفق نبوده است؟ 

از اعتبارى که براى آن صرف شد، اگر بخواهیم صادقانه نظر بدهیم ، بیشتر جامعه پزشکى بهره مند شد ولى موضوع اولویت بهداشت نسبت به درمان از مدّ نظر کماکان دور ماند! هنوز از فاضلاب بشدت آلوده تهران براى کشاورزى و تولید سبزیجات و صیفى جات استفاده و به خورد مردم داده مى شود، آلودگى هوا بى رحمانه قربانى مى گیرد....

ولى امسال با پیش بینى بموقع نسبت به تعطیل مدارس براى جلوگیرى از فاجعه اقدام شده است، اینکه قابل انکار نیست؟

نه، نه! ولى این راه حل نیست، نوعى پاک کردن صورت مسأله است؛ قرار نیست آلودگیها ما را فلج کند به گونه اى که ناچار شویم فعالیتهاى فرهنگى و سپس اقتصادى را تعطیل کنیم. تا کى مى خواهیم در این حالات اضطرار بمانیم؟ 

پس چاره چیست؟ 

در این مورد هم اگر صداقت به خرج دهیم زودتر مى توانیم به راه حل نزدیک شویم: از نظر ترابرى ، سیاست کلى مصوب استفاده از حمل و نقل عمومى با اولویت راه آهنى است؛ دولت و شهردارى به جاى رقابت با یکدیگر براى اجراى هرچه سریعتر و بهتر این سیاست ، بیشتر به مقابله سیاسى با هم پرداختند و در این میان حقوق شهروندى پایمال شد. صنعت نیز به جاى تغییر خط تولید خود از خودروى شخصى به خودروى عمومى ، با همان روش قبلى فقط درآمد و سود کوتاه مدت خود را در مدّ نظر قرار داد و خودروهاى سوارى بى کیفیت و آلاینده تولید کرد و مى کند و تحویل مردم مى دهد. مردم نیز در برابر کمبود امکانات ترابرى عمومى از وسائل شخصى ناچار استفاده مى کنند در حالى که ازدحام خودروها به جاى تسهیل رفت و آمد، در اثر راه بندانها ، وقت مردم را ضایع و اعصاب آنها را خورد مى کند و آلودگى هوا را بشدت افزایش مى دهد. ضمنا مقادیر هنگفتى سوخت که بخشى از آن وارداتى است هدر مى رود و اثر منفى بر اقتصاد ملى و اقتصاد خانوار مى گذارد. 

حتما امکان بهبود کیفیت خودروها و سوخت وجود دارد و برخى از تولید کنندگان خودرو هم اقداماتى انجام داده اند که درخور تقدیر است ولى متأسفانه بسیار محدود است و بعلاوه باید به این نکته مهم توجه کرد که ظرفیت خیابانها و توقفگاههاى تهران و سایر کلانشهرهاى کشور گنجایش این تعداد خودرو را ندارد. از این رو مسئولان ناگزیر شدند که طرحهایى نظیر زوج و فرد را تعمیم دهند در حالى که چاره اصلى در عدم حذف سهمیه بندى بود که دولت دهم بخطا سهمیه بندى را برداشت و دولت یازدهم هم آن را ادامه داد. سهمیه بندى سوخت ، در انتظار فراگیر شدن ترابرى عمومى چاره اضطرارى راه بندانها و اسراف سوخت و بویژه آلودگى هوا است. 

مسلماً کیفیت سوخت بسیار مؤثر است و مسئولان طبق برنامه براى دستیابى به کیفیت مطلوب تلاش کرده اند اما نتیجه با تأخیر حاصل شده و هنوز کامل نیست. تمام سوخت بنزین و نفتگاز توزیع شده از معیار مصوب یورو ٥ تبعیت نمى کند. البته براى تأمین یا تولید سوخت پاک باید هزینه کرد ، اگر پالایشگر یا وارد کننده هزینه نکند ، مردم باید براى درمان بیماریها و حساسبتهاى ناشى از آن هزینه کنند و این برخلاف قواعد احترام به حقوق عمومى است. 

شما اشاره به ازدحام و راه بندانها کردید، آیا این نتیجه تراکم جمعیت در کلانشهرها نیست؟

درست است و از این لحاظ نیز به نظر من صادقانه با مردم روبرو نشده ایم. هر منطقه اى از نظر زیستى ظرفیتى دارد که وابسته است به شرائط اقلیمى. دشت تهران که بین رشته کوه شمالى و ارتفاعات شرقى محاصره شده است از لحاظ جریان هوا محدودیت دارد؛ این محدودیت بویژه وقتى شرائط وارونگى در جوّ رخ مى دهد به تجمع آسیب زاى آلودگیها مى انجامد ؛ البته مشکلات دیگرى نیز نظیر تأمین آب بهداشتى وجود دارد که در مجموع برآورد مى شود در تهران، براى جمعیتى بیش از سه الى چهار میلیون نفر ، مشکلات آزاردهنده اى از قبیل آنچه امروز با آن مواجه شده ایم رخ مى دهد. بنابراین بارگذارى جمعیتى که از چند سال پیش در تهران انجام گرفته است منطبق بر ظرفیت زیستى تهران نبوده و تمام شهرسازى در کلانشهر تهران بدون توجه به نیازهاى زندگى توأم با آسایش انسان ، انجام گرفته است ازجمله بلندمرتبه سازیها و بویژه صدور پروانه بر خلاف ضوابط پهنه بندى مصوب شوراى عالى معمارى و شهرسازى....

انگیزه شهردارى چه بوده است؟ اگر خلاف بوده مگر مرجعى براى نظارت وجود نداشته است؟

انگیزه اصلى شهردارى در صدور چنان پروانه هاى مسأله دارى ، کسب درآمد از محل فروش تراکم بوده است تا جایى که حتى به افراد تراکم سیار واگذار کرده اند و متأسفانه این موارد هنوز برچیده نشده است. البته مشکل از حدود سال ١٣٧٣ شروع شد ولى بعداً تشدید شد و امیدوارم هرچه زودتر جلو این اجحاف به حقوق شهروندى گرفته شود. این که چه مرجعى باید رسیدگى کند روشن است : شوراى اسلامى شهر شهردار را انتخاب مى کند و مسئولیت نظارت بر فعالیتهاى شهردارى با آن شورا است ولى در دوره هاى قبل برخى از اعضاى شوراى شهر را شهردارى تطمیع مى کرد و عملا نظارت بر شهردارى راکد ماند و بسیارى از شهرداران مناطق گرفتار تخلفات شده اند هرچند در مجموع درآمد هنگفتى البته به قیمت تجاوز به حقوق عمومى براى شهردارى کسب کردند.

آیا شوراى کنونى مى تواند به وظائف خود عمل کند؟

امیدوارم بتواند والا همین خلافها با آثار سوء مستقیم و غیر مستقیمى که دارد براى مردم ایجاد عقده مى کند و سر از نارضایتى عمومى در مى آورد. البته این اصلاح ساده اى نیست زیرا شهردارى اکنون وارث شرائط عملکرد گذشته است و اگر بخواهد اعتماد مردم را جلب کند باید مانع خلاف جدید شود و به موارد خلاف گذشته نیز بسرعت رسیدگى کند؛ مفهوم آن خوددارى از افزایش بار جمعیتى و ابطال تراکم هاى واگذارى است اما این اقدام به کاهش درآمد شهردارى منجر مى شود که امروز در تأمین نقدینگى براى پرداخت حقوق کارکنانش دچار مشکل شده است، و اگر بخواهد رویه نادرست گذشته را ادامه دهد که ...پناه مى بریم به خدا! 

نتیجه این که ازدحام و مزاحمتها دراثر بى توجهى به سیاستهاى کلى مسکن و شهرسازى و تخلافات گسترده اجرایى و عدم نظارت است. البته مفهوم این مطلب آن نیست که هیچ اقدام سازنده اى در شهردارى صورت نگرفته ، امثال بزرگراهها و پلها و زیرگذرها... ولى مگر ما شهر را اصالتاً براى تردد خودروها مى خواهیم؟ آیا موقع آن فرا نرسیده است که به کرامت انسان و جایگاه اصیل او در شهرسازى نوین توجه شود؟ تا کى باید شاهد له شدن منزلت انسانها در مقابل خودرو ها و کسب درآمدهاى ناهنجار و تخلفها و اجحافها باشیم؟ اینها را نمى توان به بیگانگان نسبت داد ، اینها به سوء مدیریت ، عدم شایسته سالارى ، عدم نظارت، و نیز کندى و عدم تناسب روند رسیدگى به تخلفات و جرائم برمى گردد. ما اگر این مشکلات داخلى خودکرده را تدبیر کنیم هیچگاه بیگانگان جرأت نمى کنند بر ما طمع ببندند. خط مشى ما باید در صداقت با مردم و وفا کردن به قولهایى که به آنها مى دهیم و جلب اعتماد عمومى و فراهم ساختن مشارکت حداکثرى مردم باشد. والسلام.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 834014
  • منبع: خبرآنلاین
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.