فاطمه هاشمی در مورد آیتالله هاشمی گفت: ایشان محور اعتدال بود. هر وقت بین چپ و راست درگیری شدیدی ایجاد میشد یا یکی بر دیگری حاکم میشد پدر میتوانست اعتدال را حفظ کرده و کشور را از تک محوری نجات دهد. در انتخابات ریاستجمهوری 92 هم تاثیر حضور پدر را دیدیم. در آن مقطع پدر، گروه و دستهای نداشت اما وقتی حمایت خود را از روحانی اعلام کرد تحول بزرگی در رای روحانی ایجاد شد زیرا تا پیش از آن آرای روحانی خیلی پایین بود.
به گزارش جماران؛ فاطمه هاشمی با اشاره به حاشیهسازیهای مخالفان آیتالله هاشمی برای او و خانواده اش گقت: حاشیهها حتی قبل از ریاستجمهوری پدر وجود داشت؛ مثلا به من و فائزه بدحجاب میگفتند چون روسری رنگی سر میکردیم، ولی پدر در مقابل این فشارها به ما میگفت که به خاطر خدا و نظام اسلامی، صبوری کنید.
فاطمه هاشمی با اشاره به اینکه «پدر اعتقاد داشت که در دعواها هرچه کمتر جواب بدهیم، بهتر است چون عدهای هستند که کارشان ایجاد دعواست»، اظهار کرد: تندروهای اصلاحطلب و اصولگرا چون با مشی اعتدالی پدر مخالف بودند، اوایل با خود وی مخالفت میکردند، اما دیدند چون به نتیجه نمیرسند، سراغ خانواده رفتند.
وی همچنین افزود: به محسن گفتم که اشتباه کردی که گفتی فرزندان آیتالله هاشمی ممکن است با تحریک دیگران، موضعگیری میکنند. به محسن گفتم ما اعتقادات خود را بیان میکنیم و به وسیله دیگران تحریک نمیشویم.
متن کامل گفت و گو با فاطمه هاشمی درباره تاثیر درگذشت آیت الله هاشمی بر خانواده، دولت و تحولات سیاسی ایران به شرح زیر است:
این روزها در آستانه سالگرد فوت آیتالله هاشمی هستیم. درگذشت آیتالله چه تاثیری بر خانواده ایشان گذشته است؟
خیلی سخت است برای اینکه پدرمان همه زندگی ما بود. خود من روزی نمیشد که پدر را نبینم و با وی صحبت و مشورت نکنم. پدر در زندگی همه اعضای خانواده حتی نوهها تاثیرگذار بود. ما به راحتی درباره مسائل مختلف با پدر صحبت میکردیم. الان هر جا میرویم چه در خیابانهای تهران، چه شهرستان، چه منزل از پدر خاطره داریم به خاطر همین نبودش برای ما خیلی سخت است.
در خانواده شما چه کسی بیشتر از همه با پدر مشورت می کرد و چه کسی بیشتر حرف پدر را گوش می داد؟
همه ما به حرف پدرمان گوش میدادیم البته پدر هم هیچ وقت چیزی را به ما تحمیل نمیکرد. از دوران کودکی یادم نمیآید پدر چیزی به ما تحمیل کرده باشد. هیچ وقت از وی تحکم، دعوا و برخوردی ندیدم. تذکراتش هم با شوخی و خنده بود. یادم میآید ظهر وقت نماز به ما میگفت من رفتم نماز بخوانم، او دوست داشت همه ما نماز اول وقت بخوانیم ولی نمیگفت بروید نماز اول وقت بخوانید یا اینکه پدر به مطالعه خیلی علاقه داشت و همیشه برای ما کتاب میخرید. وقتی ما کتاب نمیخواندیم فقط میگفت بچهها دستتان کتاب نمیبینم. در همین حد.
هر کس هم که حرفی با پدر داشت با وی در میان میگذاشت و مشورت میکرد. پدر هم نظرش را میگفت و در پایان بیان میکرد که نظر من این است ولی شما هر اقدامی که لازم میدانید انجام دهید. مثلا من مصاحبههای خود با رسانهها را به پدر می دادم تا آنها را بخواند. ایشان میگفت بخشهایی از مصاحبه را حذف کن ولی من میگفتم به این دلیل میخواهم این گفته در مصاحبه بماند. پدر هم میگفت نظر من خلاف نظر شماست و اگر شما به نظر خود پایبند هستید همانگونه عمل کنید. پدر با همه ما بچهها، مادر و حتی نوهها هم همینگونه رفتار میکرد.
رویکرد پدر در مسایل سیاسی هم همینگونه بود؟
در مسائل سیاسی هم چیزی به ما تحمیل نمیکرد، پدر مسائل سیاسی را برای ما تحلیل کرده و نظر خود را بیان میکرد و بعد میگفت خودتان تصمیم بگیرید.
از زمان ریاستجمهوری آیتالله هاشمی، حاشیهسازی مخالفان برای خانواده وی آغاز شده بود. در تحلیل این اتفاق گفته شد که مخالفان برای انتقام گرفتن از آیتالله هاشمی سراغ خانواده او رفتند. پدر به فرزندان توصیهای مبنی بر این داشت که به گونهای رفتار کنید که مخالفان بهانهای برای هجمه به من نداشته باشند؟
این حاشیهها حتی قبل از ریاستجمهوری پدر و زمانی که رییس مجلس هم بود وجود داشت. مثلا من و خواهرم آن زمان روسری رنگین سر کرده و جوراب سفید پا میکردیم به همین دلیل به ما میگفتند بدحجاب اما هر روز که میگذشت حاشیهسازیها هم بیشتر میشد چون تندروهای اصلاحطلب و اصولگرا با مشی اعتدالی پدر مخالف بودند. اوایل با خود وی مخالفت میکردند اما دیدند چون به نتیجه نمیرسند، سراغ خانواده رفتند. به قول محمدرضا بهشتی، آنها خانواده هاشمی را گروگان گرفتند. پدر هم در مقابل این فشارها به ما میگفت به خاطر خدا و نظام اسلامی صبوری کنید.
به نظر شما رویکرد سکوت ایشان در برابر هجمهها جواب داد؟
بالاخره ایشان اعتقاد داشت که در دعواها هر چه کمتر جواب بدهیم بهتر است چون عدهای هستند که کارشان ایجاد دعواست. در خاطرات ایشان هم اشاره شده است که اوایل بین دولت، مجلس و سپاه همیشه دعوا بوده است و به جای انجام وظایف باید این دعواها را حل میکردیم.
شما اشاره کردید که همیشه با پدر درباره مسایل مختلف صحبت و مشورت داشتهاید. آیا به آیتالله هاشمی انتقاد هم میکردید؟
قابل انتقاد نبود، چیزی ندیدم که انتقاد کنم.
یکی از ویژگی های آیت الله هاشمی این بود که چیزی برای مخفی کردن نداشت و در خاطراتش به سفرها و تفریحات هم اشاره میکند. این ویژگی در میان افراد خانواده ایشان هم وجود دارد؟
سایر اعضای خانواده هم همین خصیصه را دارند به خاطر همین هم این حرفها را علیه ما میزنند. پدر با ریاکاری و زهدفروشی مخالف بود و معتقد بود زهد این نیست که آدم روی گلیم بنشیند بلکه زهد این است که آدم منابعی در اختیار داشته باشد ولی به آن وابسته نباشد. پدر معتقد به خلق ثروت و توزیع درست آن بین مردم بود و این را هم به ما یاد داده بود. شما اکنون اگر به خانه اکثر علما بروید میبینید آنجا اندرونی و بیرونی وجود دارد ولی ما در خانه مبلی داشتیم که کارگر پدر که از رفسنجان میآمد روی همان مبل مینشست و امیرعبدالله هم که به خانه ما آمد روی همان مبل نشست. دروغ میگفتند که ما در کاخ زندگی میکنیم. وقتی هم که پدر فوت کرد همه آمدند منزل و زندگی ما را دیدند.
تبدیل شدن منزل جماران به موزه هم میتواند به خوبی بیانگر سبک زندگی آیتالله هاشمی باشد.
خودشان میخواستند که منزل ما به موزه تبدیل شود. میگفت 30 سال زندگی سیاسی من اینجا بوده و خوب است که به موزه تبدیل شود.
منزل جماران شخصی است؟
نه، به دولت تعلق دارد و پدر اجاره میداد و الان تحویل دفتر نشر آثار امام خمینی (ره) شده است چون منزل در محوطه جماران بود. امام خمینی(ره) به خاطر مسائل امنیتی و در خطر بودن جان پدر از وی خواستند که به جماران بروند. البته بعضی از خانه های جماران مصادرهای بود و پدر گفت به خانه مصادرهای نمیرود. این خانهای که پدر در آن مستقر شد متعلق به فردی بود که خودش میخواست آن را بفروشد چون به خاطر رفت و آمدها و ملاقاتها اذیت میشد. پدر سه بار با صاحبخانه صحبت کرد که خودتان مایل به فروش هستید یا به زور میخواهند منزل را از شما بخرند؟ که طرف گفت خودم میخواهم بفروشم و به وی هم منزلی در خیابان عمار دادند ولی باز هم پدر به من گفت بررسی کنم آیا این فرد از منزل خود رضایت دارد؟ و وقتی رضایت این فرد را به پدر اعلام کردیم سپس پدر به منزل جماران آمد.
اخیرا برادرتان محسن در مصاحبهای گفته بود که بعضا فرزندان آیتالله هاشمی بخاطر تحریک دیگران برخی موضعگیریهایی دارند. این گفته برادرتان صحت دارد؟
نه، من به محسن گفتم خیلی اشتباه کردید چنین حرفی زدید. همان جا که مصاحبه پخش میشد من به محسن پیام دادم که این حرف اشتباهی است که گفتید.
خب شاید شما اینگونه نیستید. سایر اعضای خانواده شاید تحریک شوند.
نه، محسن من و فائزه را میگفت. من به محسن گفتم ما اعتقادات خود را بیان میکنیم و به وسیله دیگران تحریک نمیشویم.
پس از فوت آیتآلله هاشمی، چه کسی طرف مشورت فرزندان آیتالله است؟
هیچ کس. قبل از فوت پدر جمعهها در منزل وی جمع میشدیم ولی من دیگر جمعهها به آنجا نمیروم چون برای من زجرآور است و همه آن خاطرات برای من تکرار میشود. زمانهایی که با هم هستیم در مورد مسائل مختلف صحبت کرده و مشورت میکنیم ولی قرار نیست که همیشه با هم در همه مسائل مشورت کنیم. شنبهها هم که برای ملاقات مهدی به زندان میرویم، یکدیگر را آنجا میبینیم.
پس از فوت آیتالله هاشمی آیا مشکل یا محدودیتی در فضای سیاسی، اجتماعی برای فرزندان وی ایجاد شده است؟
نه واقعا برای ما فرقی نکرده است. فقط محبت مردم به ما خیلی بیشتر شده است. به خاطر مظلومیت پدر و اعتباری که از پدر گرفتهایم نگاه مردم خیلی به ما فرق کرده است. البته بعضی از اعضای خانواده را ممنوعالخروج کردهاند که زمان حیات پدر هم این کار انجام شده است. چهار نفر ممنوعالخروج بودند که به دو نفر پاسپورتها را بازگرداندند ولی دوباره هر دو نفر را ممنوعالخروج کردند.
دلیل ممنوعالخروجی را اعلام کردهاند؟
گفتهاند ممنوعالخروجی به دلیل شکایت در دادگاه فرهنگ و رسانه است.
شاید علاقه دارند فرزندان آیتالله در ایران بمانند و جایی نروند.
ما که جایی نمیرویم، مطمئن هستم خیلیها از ایران میروند ولی فرزندان هاشمی اینجا میمانند. یادم است اوایل انقلاب دشمنان بهشتی میگفتند بالاخره بهشتی از ایران فرار میکند ولی من گفتم این بنیصدر است که فرار میکند نه بهشتی زیرا بهشتی ریشه در این خاک دارد. ما همه ریشه در این خاک داریم و هر اتفاقی بیفتد در ایران میمانیم.
در حال حاضر آیا همه اعضای خانواده آیتالله هاشمی در ایران حضور دارند؟
دو نفر در خارج از کشور تحصیل می کنند. سایر اعضای خانواده در ایران هستند.
این روزها شاهدیم که پیشبینیهای آیتالله هاشمی درباره سرنوشت احمدینژاد محقق شده است. آیا پدر پیشبینیهای سیاسی دیگری هم دارد که هنوز محقق نشده باشد؟
بله، پیشبینیهای دیگری هم داشتند که من نمیتوانم آنها را بگویم. پدر بالاخره سیاستمداری با مطالعه بود و کسی میتواند تحلیل و پیشبینی درستی داشته باشد که اطلاعات کافی نسبت به موضوع در اختیارش باشد. پدر مطالعه زیادی میکرد. تمام اخبار سایتها و روزنامهها را میدید و فرد باهوشی بود و مسئولیتهای فراوانی هم در کشور داشت بنابراین مسائل را به درستی تحلیل میکرد. مثلا در موضوع گروگانگیری پدر نزد امام (ره) رفت و گفت که موضوع را به مجلس واگذار کنند تا حل شود یا درباره جنگ همه میگفتند راه قدس از کربلا میگذرد اما پدر تحلیل واقعبینانهای به امام ارائه داد مبنی بر اینکه با این روش نه تنها نمیتوانیم قدس را آزاد کنیم بلکه برای کشور هم ممکن است مشکلات زیادی درست شود. امام (ره) هم فردی نبود که هر صحبتی را قبول کند. افرادی میآمدند که خودشان اعتقادی به جنگ نداشتند ولی میگفتند باید بجنگیم. ولی امام چون اطمینان کامل به آقای هاشمی داشتند و می دانستند کارشناسانه مسائل را تحلیل می کنند نظر ایشان را قبول کردند.
نبود ایشان چه تاثیری بر فضای سیاسی کشور داشته است؟
ایشان محور اعتدال بود. هر وقت بین چپ و راست درگیری شدیدی ایجاد میشد یا یکی بر دیگری حاکم میشد پدر میتوانست اعتدال را حفظ کرده و کشور را از تک محوری نجات دهد. در انتخابات ریاستجمهوری 92 هم تاثیر حضور پدر را دیدیم. در آن مقطع پدر، گروه و دستهای نداشت اما وقتی حمایت خود را از روحانی اعلام کرد تحول بزرگی در رای روحانی ایجاد شد زیرا تا پیش از آن آرای روحانی خیلی پایین بود. در انتخابات خبرگان هم جناح راست همه اعتبار خود را برای سه نفری که در لیست امید نبودند خرج کرد ولی نتیجه کار را دیدید.
پدر در عرصه بینالمللی به عنوان یک چهره اعتدالی شناخته شده بود و همین اعتدال در تصمیمات بینالمللی تاثیر داشت. از وقتی ایشان فوت کردند میبینیم چه مسائلی در حال رخ دادن است. در دوران خودش روابط ایران و عربستان را خوب کرد ولی الان این روابط در بدترین شرایط قرار دارد. یک بار از پدرم پرسیدم چگونه توانستید رابطه ایران و عربستان را درست کنید؟ پدر در پاسخ گفت با تواضع. وقتی سنگال بودیم ولیعهد عربستان از من خواست به اتاقشم بروم من هم قبول کردم. در پاکستان هم چنین اتفاقی رخ داد و وقتی به او گفتم به اتاق شما میآیم ولیعهد عربستان دست مرا گرفت و گفت من به اتاق شما میآیم در واقع با یک تواضع رابطه دو کشور برقرار شد. پدر تاکید داشت در همه زمینهها باید این تواضع را داشته باشیم.
آیتالله هاشمی به عنوان بزرگترین حامی دولت روحانی شناخته می شد و در مقاطع مختلف از دولت حمایت کرده و البته به رییسجمهور هم توصیه داشت. فوت ایشان آیا تاثیری بر عملکرد دولت داشته است؟
فوت پدر تاثیر منفی بر دولت داشته است به هر حال پدر اشراف کاملی بر مسائل دولتی داشت. دولت وی وقتی سر کار آمد که جنگ تازه تمام شده بود و شرایط از حالا خیلی بدتر بود اما پدر تمام زیرساختها را احیا کرد و تولید را گسترش داد. بسیاری از این تجارب میتوانست به دولت روحانی منتقل بشود.
برای مدتی هشتکی با عنوان پشیمانی از دولت در فضای مجازی مطرح شده بود. نظر شخصی شما درباره این هشتک چیست؟
من پشیمان نیستم. روحانی بهترین گزینه بین کاندیداهای موجود بود پس دلیلی برای پشیمانی از انتخاب او ندارم. البته درست است که روحانی آنچه مردم انتظار داشتند انجام نداد ولی فشار بر روی روحانی خیلی زیاد است. همین تجمعات هم به این دلیل است که میخواهند فشار را بر روحانی بیشتر کنند و افرادی پشت این قضایا هستند. شعارها هم در این تجمعات ابتدا علیه روحانی داده شد.
روحانی با توجه به این فشارها نتوانسته است همه وعدههای خود را محقق کند البته تیمی هم که انتخاب کرده است باید بهتر از این انتخاب میشد. از اینکه اتفاق جدید نیفتاده است ناراحتم ولی از اینکه ایشان را انتخاب کردم پشیمان نیستم.