حقیقت این است که آنچه در روزهای گذشته رخ داد تنها علایم و عوارضی از بیماری نگرانکننده و پیشلرزهای هشدار دهنده از گسستی است که در عمق جامعه ایرانی در شرف تکوین بوده و با دامن زدن به ناامیدی فزاینده"چشمانداز آینده" را مخدوش میسازد.
به گزارش جماران؛ انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها در بیانیهای نسبت به ناآرامیها و اعتراضهای اخیر در تهران و برخی شهرستانها واکنش نشان داد و به تحلیل آن پرداخت.
در متن این بیانیه آمده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
ملت بزرگ و شریف ایران، مسئولان محترم نظام جمهوری اسلامی ایران
اینک که با گذشت چند روز از بروز ناآرامیها در برخی شهرهای کشور، در پرتو الطاف الهی، با هوشیاری و شکیبایی قاطبه ملت ایران و با تدبیر و مساعی نهادهای مسول باردیگر تا حدودی آرامش و امنیت در سراسر کشور حکمفرما شده است، ما در ایفای رسالت اسلامی-میهنی خویش به این مناسبت مواردی چند را مطرح و عموم مردم و جریانهای سیاسی و نهادهای حاکمیتی را به توجه و تدبیر در آنها فرا میخوانیم.
۱) گویی که بروز ناآرامیها و حرکتهای اعتراضی از سوی بخشهایی از جامعه شهری مختص ایران نیست و تقریباً امری فراگیر است که در پرتو توسعه تکنولوژی ارتباطی بهویژه در عصر شبکههای اجتماعی وجه جهان شمول یافته است، اما جدای از اینکه آنچه در هفته گذشته در ایران رخ داد از کجا و چگونه آغاز شد و اولین جرقه آتشافروز آن حوادث چگونه و بدست چه کسانی زده شد، آنچه قابلتأمل است: یکی علت بروز چنین حوادثی در ایران آن هم در این مقطع زمانی و با وجود شرایط نسبتاً خطیر کشور است و دیگری چرایی گسترش سریع این اعتراضات به دهها شهر کشور و تغییر جهت پیکان اعتراضات از مسائل اقتصادی به سمت سویههای سیاسی و نیز خشونتبار شدن آنهاست. همین نکات بررسی و کنکاش درخصوص زمینههای حدوث، علل و عوارض بروز و پیامدها و نتایج این رخدادها و راههای پیشگیری از آنها را ضروری می سازد.
۲) با آنکه موجسواری و تلاش برای رخنه و نفوذ درصفوف مردم ازسوی قدرتهای سلطهگر جهانی و منطقهای امری مسلم است و در این ناآرامیها نیز به وضوح ردپای آن معلوم است. هرگونه کنکاش و ارزیابی در خصوص ناآرامیهای اخیر میبایست بهصورت عمیق، با کاربست روشهای علمی، با واقعبینی تمام، و با پرهیز از هرگونه پیشداوری و دخالت دادن انگارههای ذهنی از قبل معلوم صورت پذیرد و تنها چنین بررسیهای "واقعبینانهای"میتواند بهشناخت "حقیقت ماجرا" و "امرواقع" منجر شود و تهیه و تدارک اقدامات پیشگیرانه و پیشبینی صحیح آینده را ممکن سازد.
۳) با تأکید بر اصل ۹ قانون اساسی که "تفکیکناپذیری" آزادی، استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور در جمهوری اسلامی ایران را اعلام میدارد و "مردم و مقامات" را زنهار میدهد که مبادا بنام یکی به دیگری کمترین خدشهای وارد کنند، و با الهام از اصل ۲۷ همان میثاق ملی که به "آزادی تشکیل اجتماعات و راهپیماییها" تأکید دارد. به تأسی از سیره بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران (امام راحل ره) و رهبری معظم. اعتراض مسالمتآمیز نسبت به نهادهای حاکم و سیاستها و خطمشیهای اجرایی را از زمره حقوق و آزادیهای اساسی مردم قلمداد نمود و این حق را تبلور اصل حاکمیت ملت و حق تعیین سرنوشت آنها میدانیم و همگان را به التزام و رعایت این مهم و فراهم کردن فرصت برای آن فرا می خوانیم.
۴) واقعیت این است که جامعه ایران در بستری از انواع گسلهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی واجد پتانسیل گستردهای از نارضایتی است و بخشهای قابلتوجهی از مردم و بهویژه جوانان کشور بدلایل مختلف و به درجاتی متفاوت ناراضیاند. چنین گسترهای از نارضایتیها یکباره حاصل نشده و واجد یک بعد یا ناشی از یک عامل نیست. حقیقت این است که آنچه در روزهای گذشته رخ داد تنها علایم و عوارضی از بیماری نگرانکننده و پیشلرزهای هشدار دهنده از گسستی است که در عمق جامعه ایرانی در شرف تکوین بوده و با دامن زدن به ناامیدی فزاینده"چشمانداز آینده" را مخدوش میسازد. لذا با فرض اینکه نارضایتیهای عمومی از منظر وجودی "امری واقعی" و بهلحاظ ماهوی خصلت و "سرشتی اجتماعی" دارند، تنها با اذعان و اعتراف به این دو ویژگی است که میتوان این پدیده را به درستی شناخت و برای آن بهنحو صحیح چاره کرد.
۵) این نارضایتی در واکنش به فقر، فساد، تبعیض و در یک کلام ناکارآمدی است. از این رو در پیدایی این نارضایتیها کمابیش همه مقصرند. ناخرسندی مردم تنها معطوف به قوه مجریه یا دولت نیست؛ بلکه به همان میزان مردم از قوای مقننه و قضائیه و درگیریهای حاکمیتی گلایهمندند و لذا همه حاکمیت پیش و قبل از هر اقدامی در راستای دلجویی از مردم باید دقایقی درنگ کرده و صدای اعتراض مردم را بشنوند و پس از شنیدن آنچه مردم به حق میگویند با بازنگری در آنچه کردهاند، در سیاستها و برنامهها و کارویژههای جاری خود تجدیدنظر کنند و به این ترتیب خود را با خواستهها و مطالبات عمومی همراه کنند. گویی تاکنون خیلیها در مقام سخنگو "از مردم" و "از طرف" مردم بزرگ ایران سخن گفتهاند، اما حالا وقت آن است که بهجای سخن گفتن از آنها، صدای اعتراض و خواستشان شنیده شود و این میتواند آغازی دوباره و حرکتی همدلانه به سوی امید و آینده باشد.
۶) با تأکید بر ضرورت تمیز بین اعتراض و اغتشاش و تفاوتگذاری مابین صدای اعتراض مردم از اقدامات اقلیتی آشوبطلب و یا مداخله دشمن کینهجو بر این باوریم که دشمنان ملت ایران در این فقره نیز چون گذشته در پی موجسواری و سوءاستفاده از رویدادهای داخلی در راستای ایجاد شکاف در صفوف ملت، ایجاد و گسست در پیوند دولت و مردم و سرانجام تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران و ایجاد چالش برای آن هستند. لذا ضمن آنکه مردم و شهروندان محترم را به خویشتنداری، نفی خشونت و جدا کردن صفوف خود از فرصتطلبان و بدخواهان ملت فرا میخوانیم، درعین حال معتقدیم خطای بزرگی است که بجای شنیدن صدای اعتراض مردم این حوادث را صرفاً به توطئه و دسیسه خارجی منتسب کنیم و با این نگرش به مقابله باآن برخیزیم. پس بیایید مدیرانه و از سر خردورزی و مصلحت جویی هوشیارانه آن "تهدید" را به "فرصتی" دگر برای مفاهمه و گفتگوی ملی حسن استفاده از همه سرمایه های اجتماعی تبدیل کنیم و با ایجاد شرایط مناسب برای رشد و بالندگی جوانه های امید در دل مردم، همراه با آنها به سوی آینده ای درخشان حرکت کنیم.
انجمن اسلامی مدرسین دانشگاههای سراسر کشور ۱۷/۱۰/۱۳۹۶