این در حالی است که اتفاقاً امروز خود دشمن اعتراف می‌کند ما در چه حوزه ها و عرصه های مختلفی موفقیت های چشمگیری داشته ایم. سند استراتژی امنیت ملی آمریکا را که هفته گذشته منتشر شد حتما بخوانید. با نسخه قبلی اش که زمان اوباما منتشر شد نیز تفاوت زیادی ندارد. اگر جمهوری اسلامی اینقدر ناکارآمد است، چرا خود امریکایی ها در بالاترین اسنادشان میگویند هر طور شده باید جلوی ایران را بگیریم؟

سعید جلیلی شعار آشوب‌گران درباره رژیم پهلوی را مصداق ارتجاع محض دانست و گفت: باید محکم و بدون تعارف مقابل ضدانقلاب بایستیم.

 

به گزارش جماران، طی روزهای گذشته جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های استان تهران و فعالان تشکل‌های دانشجویی ضمن دیدار با نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی با وی دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار جلیلی ضمن تشریح مفهوم «فتنه» و ریشه‌های قرآنی آن، به مباحث دیگری مانند فتنه جدید، وظیفه دانشجویان در برابر مشکلات فعلی کشور، حصر و ... نیز پرداخت که مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت همه شما عزیزان خوش‌آمد عرض می‌کنم. با توجه به حوادثی که در سال 88 رخ داد که از 22 خرداد شروع شد تا روز عاشورا و 9 دی و بعد تا 22 بهمن که ما از آن به عنوان ایامی که در کشور فتنه‌ای شکل گرفت، یاد می‌کنیم خیلی صحبت می‌شود که این فتنه یعنی چه؟ مثلاً فتنه در سال هشتاد و هشت بود و تمام شد؟ چرا هر سال می‌گوییم نه دی مهم است؟

در قرآن کریم بیان شده که «الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ». در قرآن تعبیری داریم که: «الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ». یکی از بدترین کارها قتل است. یعنی پایان حیات یک انسان. مگر فتنه چیست که از قتل بدتر است؟ از آن شدیدتر است؟

باز در قرآن تعابیری را هم برای مبارزه با فتنه داریم: «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ».

پس اگر در ساحت سیاسی صحبتی از فتنه می شود، یک موضوع مهمی است. یک تعبیر دقیقی است. اگر از این تعبیر مفهوم صحیحی در ذهن ‌ما جای نگرفته باشد، شاید خود همین موجب فتنه بشود که اصلاً مگر فتنه چیست؟

آزمایش انسان ها دائمی است

عزیزانی که در جلسات قبل در این بحث‌ها شرکت داشتند خاطرشان هست که ما یک بحثی تحت عنوان «انتخاب» داشتیم. موضوع آن هم این بود که در اندیشه دینی و در نگاه دینی، انسان امکان انتخاب دارد و اگر بخواهد امکان انتخاب را داشته باشد، لازمه این دو مولفه است. اول این است که شما باید آزادی انتخاب داشته باشید. دوم این است که باید یک تکلیفی داشته باشید. اگر تکلیف نباشد که امتحان دیگر معنی ندارد. یعنی مثلاً شما اگر بگویید فردا امتحان است باید مشخص بشد از چه چیزی امتحان است؟ یعنی باید برای یک عرصه‌ای تعریف شده باشد تا به تناسب آن یک امتحانی داده شود.

برای چه این مقدمه را عرض کردم؟ چون تعبیر خود قرآن است که «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا». ما هدایت می‌کنیم ولی انسان می تواند شاکر باش یا کفور. آن وقت خود قرآن در این جا تعبیر فتنه را به کار می‌برد که «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ». این تعبیر را دارد که انسان‌ها خیال نکنند صرف ایمان آوردن کفایت میکند. امتحان یک امتحان مستمر است. یک امتحانی است که در طول حیات با انسان هست.

عین تعبیر قرآن است که «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ». می‌گوید این نیست که فقط شما شامل امتحان باشید. این سنت الهی است تا کاذب و صادق از هم روشن بشود: «فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِین».

و همان طور که عرض کردیم: «أَوَلَا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عَامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ» یعنی می‌گوید آیا نمی‌بینند که اینها در هر سال یک بار و دو بار مورد چنین آزمایش‌هایی قرار می‌گیرند؟ ما مرتب در این عرصه هستیم و اصلاً آن کمالی که می‌خواهیم به سمتش برویم، با همین امتحانات به دست می آید.

عرض من این است که اگر ما از برخی از حوادث انقلاب به عنوان فتنه یاد می‌کنیم، به خاطر همین است که در این مسیر افراد هی در معرض آزمایش قرار گرفته‌اند. با این آزمایش‌ها افرادی متفاوت شدند و صادق از کاذب مشخص شده است.

این فقط هم مربوط به انقلاب ما یا حتی دین ما نیست. یک سنت الهی است: «فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ» خود پیامبران در معرض سنگین‌ترین آزمایشات و فتنه‌ها قرار می‌گرفتند. این تعبیر را راجع به خود حضرت موسی علیه السلام ببینید: »وَ فَتَنَّاکَ فُتُونًا» یعنی تو را خیلی از این امتحانات کردیم. «وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی». چون تو از اینها موفق در آمدی این مقام را به تو دادیم. یا راجع به حضرت ابراهیم علیه السلام هست قرآن می فرماید: «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا.» این امتحانات شد و ایشان به کلمات ابتلا پیدا کرد. بعد آنها را تمام کرد و بعد به این مقام رسید که :إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا».

می‌خواهم از این مقدمه عبور بکنم. عرض من این است که اگر ما در چنین ایامی (9دی) که به غلبه ملت ما بر یک فتنه در یک مقطعی از زمان معروف است هستیم، بدانیم که فتنه یک چیزی نیست که قبلا اتفاق افتاده و دیگر اتفاق نخواهد افتاد. ممکن است هر کدام از ما در روز به تناسب حال و وضعیت‌مان بارها در معرض چنین آزمایش‌هایی در بحث‌های فردی باشیم. اما بنده بیشتر جنبه سیاسی اجتماعی این بحث را مطرح می‌کنم.

اما بهترین کسی که می تواند این بحث‌ها را برای ما مطرح بکند، امام معصوم است. امیر مؤمنان است که بیان می‌فرمایند اگر می‌خواهید بدانید فتنه اصلاً چه طور شروع می‌شود. چه جوری واقع می‌شود «اهواء تتبع». تبعیت از هواهای نفسانی است. «و احکام تبتدع یخالف فیها کتاب الله» و یک نگاه‌ها و رویکردهایی که خلاف سنت وکتاب خداست ابداع می‌شود. ایشان می‌فرمایند اگر یک مساله ای این قدری باطل بودنش روشن باشد طبیعتاً در بین کسانی که جامعه مؤمنین هستند پذیرش نخواهد داشت. یعنی اگر باطل همین طور که باطل بود، می‌آمد خودش را مطرح می‌کرد حداقل کمتر پذیرش داشت. «فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین.»

در هر فتنه ای نشانه ای از «حق» هم وجود دارد

ولی فتنه و شبهه کجا شکل می‌گیرد؟ وقتی یک بخشی از حق و باطل با هم ترکیب می شود. مثلا طرف مقابل نمی آید مستقیم بگوید علی علیه السلام بد است! می‌گوید «لا حکم الا لله». بله. حکم فقط برای خدا است. یک وجهی از حق را می‌آورد ولی نتیجه باطل می گیرد. همان چیزی که حضرت علی می‌فرماید: «کلمه حق یراد بها الباطل.»

ظاهرش می‌آید می‌گوید من دارم حق می‌گویم: «لا حکم الا لله». یا اینکه با قرآن نباید بجنگیم. مگر غلط می‌گویم؟ این جا است که آن فتنه شکل می‌گیرد. این جا است که شرایطی شکل می‌گیرد که دچار شبهه می‌شوید.

اصلاً چرا می گوییم «شبهه»؟ چون: «کانما شبّهت بالحق». چون شبیه حق است. خیلی اتفاقات ابتدا شبیه حق است اما با مرور زمان باطل بودنش مشخص می شود و این کلام حضرت علی علیه السلام است که مراقب باشید در این طور ایام و در این وقت‌ها از شما سواری نگیرند. به تعبیر ایشان شما را ندوشند: «کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظَهر فَیَرکب و لا ضَرعَ فَیحلب». که نه کسی بتواند از شما سواری بگیرد و نه به اصطلاح شما را بدوشد.

لذا اگر برخی اصحاب و یارانی برای حضرت علی علیه السلام عزیز هستند، به این دلیل است. مثلاً وقتی که از مالک یاد می‌کنند، می‌گویند «مالک و ما مالک». بعد از شهادت مالک این را فرمودند: «والله لو کان جبلاً و کان فندا». یعنی مالک یک کوه ممتازی بود. یا وقتی که در آن خطبه معروف نهج البلاغه یاد این یاران صدیق‌شان می‌کنند، می‌گویند: «اَینَ اخوانی الذین رکبوا الطریق و مضوا علی الحق؟». «اَینَ عمار؟»، «اَینَ ابن التیهان؟ اَینَ ذوشهادتین؟»

بحث ما این است همه این حرف‌هایی که گفته می‌شود، برای امروز ما هم هست. در همین چهل سال بعد انقلاب از این اتفاقات بسیار افتاده است. یک دفعه شرایطی پیش می‌آید و حق و باطل این قدر با هم مخلوط می‌شوند که نمی‌دانید باید چه کار بکنید؟

این خیلی مهم است که ما بتوانیم در آن مسیر به گونه‌ای حرکت بکنیم که ان‌شاءالله این حرکت درست باشد. هر زمانی هم اقتضائات خاص خودش را دارد. مثلاً در سال 88 کسانی می‌آمدند و ظاهر بحث مثلاً دمکراسی بود. رأی مردم بود. اما باطن بحث اتفاقاً استبداد بود و نادیده گرفتن رأی همان مردم بود. این مخلوط شد.

قبلا هم در جلسه دیگری عرض کردم که اصلا چرا سال 88 نظام با تدابیری که حضرت آقا داشتند، صبر کردند تا فتنه بعد از 8 ماه جمع شود؟ چون قرار بود مردم در این فتنه هدایت شوند. یعنی نگاه این نبود که یک بحران به وجود آمده و به هر قیمت باید با نگاه پلیسی و امنیتی در چند روز سرکوب شود. اصل بر این بود که اتفاقا ماهیت این فتنه بر همه روشن شود و خود به خود از بین برود.

فتنه آینده؛ پمپاژ ناامیدی و ناکارآمد نشان دادن نظام

حالا می‌خواهم در این باره یک نکته‌ای عرض بکنم. چون الان خیلی‌ها می‌گویند فتنه آینده چیست؟ باید دید امروز چه غباری دارد بلند می‌شود؟ باید بدانیم حق چیست و باطل چیست؟ که اگر کسی خواست این دو را مخلوط کند متوجه بشویم. بفهمیم تا کجا حق است و از کجا باطل با آن ترکیب شده.

امروز می بینید که سعی می شود فضایی ایجاد ‌کنند که اصلاً انگار هیچ موفقیتی در کارنامه نظام جمهوری اسلامی وجود نداشته است. می‌خواهند کیلومتر موفقیت‌های انقلاب را صفر بکنند. فضا را طوری درست می کنند پر از یأس و ناامیدی شود که بعد برخی که گویند اصلاً چرا انقلاب کردیم؟ این فتنه است.

تعابیری درست می کنند که کل نظام ناکارآمد است! در حال فروپاشی هستیم! بعضی‌ها هم مقهور فضا می‌شوند و بعد خجالت می‌کشند که از دستاوردهای انقلاب دفاع بکنند. چون یک مقدار از آن دستاوردها مربوط به زید می‌شود که رقیب من است! یا به عمرو مربوط می‌شود که یک دوره‌ای من از او خوشم نمی‌آمده! فتنه همینطوری شکل می گیرد.

نقطه مقابل هم این است که تصور شود هیچ مشکلی وجود ندارد! در حالی که باید واقع بین بود و از نقاط ضعف و قوت ارزیابی دقیق و صحیح داشت. خیلی از دوستان سؤال می‌کنند که ما در جنبش دانشجویی چه وظیفه‌ای داریم؟ اولین وظیفه همین فهم صحیح صحنه است.اگر ما در موشکی توانستیم پیشرفت بکنیم، پس مثلاً در تولید خودرو هم می‌توانیم پیشرفت بکنیم. اگر توانستم در فلان موضوع علمی پیشرفت بکنیم، پس در فلان موضوع کشاورزی هم می‌توانیم پیشرفت بکنیم. اتفاقاً همین‌ها دلیل بر ممکن بودن تداوم موفقیت هاست.

وظیفه جنبش دانشجویی در برابر فتنه آینده

جنبش دانشجویی نباید اجازه بدهد کیلومتر پیشرفت های انقلاب را صفر بکنند، نباید اجازه بدهد تجارب حرکت دانشجویی در این چند سال را هم صفر بکنند و بعد خدای نکرده همه آن آسیب‌هایی که بوده، دوباره وارد بشود.

در همان ابتدای انقلاب نکته مثبت جنبش دانشجویی انقلابی این بود که تمام تلاش و حرکتش در سمت و سوی خدمت به مردم و انقلاب بود. نمونه عالی آن حضور عظیم حرکت دانشجویی و دانشجویان انقلابی در عرصه دفاع مقدس بود. بسیاری از فرماندهان ما، بسیاری از شهدای ما آن زمان دانشجو بودند. چون احساس وظیفه کردند و نگفتند حالا این جا بنشینیم و فقط بیانیه بدهیم.

همه اش هم دفاع مقدس نبود. اصلاً جهاد سازندگی چه طور شکل گرفت؟ خود دانشجویان وقتی دیدند با آن ساز و کارها و ساختارها، امور پیش نمی‌رود یک حرکت انقلابی کردند و نهاد جدیدی را ایجاد کردند تا به مردم و انقلاب خدمت کنند. نهضت سوادآموزی هم همینطور شکل گرفت. خود دانشجویان بدون آنکه معطل نهادها و دیگران باقی بمانند در کوچه، مسجد و... راه افتادند و این نهضت را جلو بردند.

امروز بنده از شما سؤال می‌کنم. در سال 96 با این ساختارهای اداری می‌شود یک گوشه نشست و همه چیز را نگاه کرد تا مشکلات حل شود؟ با 4 تا بیانیه و اعتراض مشکلات حل می شود؟ با چند تا جلسه پرسش و پاسخ مشکلات تمام می شود؟ یا باید جدی پای کار کمک به حل مشکلات رفت؟

وظیفه ما حمایت از مسئولین انقلابی است، حتی اگر در این دولت باشند

بنده دو هفته پیش به جنوب بلوچستان رفتم. در شهرستان قصر قند دیدم یک خانم فرماندار اهل سنت واقعاً دارد انقلابی کار می‌کند. خیلی چیزهایی که ما بعضی وقت‌ها شعارش را می‌دادیم، ایشان عمل می‌کرد. ایشان می‌گفت من به ادارات زیر مجموعه خودم هم گفتم عوض این که بنشینید، مردم بیایند و جواب‌شان را ندهید، شما باید به سراغ مردم بروید و کار بکنید! در کارش هم موفق بود حالا اگر این مسئول در دولتی باشد که رقیب ما بوده، وظیفه دینی ماست که از او حمایت کنیم چون در حال خدمت به مردم و انقلاب است.

اگر هم دیدیم دارد جایی خطا انجام می‌شود باز وظیفه دینی ماست که در حد خودمان تذکر دهیم تا آن خطا تصحیح شود یا اگر جایی هست که اصلاً به موضوعی توجه نشده وظیفه داریم آن را تکمیل کنیم.

فتنه یعنی این که نیروی انقلابی که در دفاع مقدس آن حماسه‌ها را آفرید امروز درگیر فضای ناامیدی بشود و زمینگیر شود. منفعل شود، مایوس شود. اینکه تا نصف شب در فضای مجازی باشید مشکلی حل نمی شود. باید چهارتا کار جدی برای حل مشکلات تعریف کرد. نه فقط شما. هر کسی که دغدغه انقلاب و مردم را دارد. چون انقلاب یک حرکت متعالی است، به وضع موجود رضایت نمی‌دهد. اصلاً انقلاب این است که قله‌ها را نگاه می‌کند. نمی‌گوید همین اداره کشور با روزمرگی کفایت می کند. ما حتما می‌توانیم در همین مبارزه با فساد موفق شویم و تحول ایجاد بکنیم. حتما می‌توانیم در اصلاح ساختار کشور تحول ایجاد بکنیم. چون قبل از این در ده ها عرصه دیگر علمی، نظامی، تامین امنیت کشور و ... موفق بوده ایم. وقتی در آن حوزه ها موفق شدیم چرا در حوزه های دیگر نتوانیم؟ اتفاقا امروز می خواهند با مایوس کردن مردم و به خصوص جریان انقلابی مانع ادامه موفقیت ها شوند.

اگر جمهوری اسلامی ناکارآمد است، چرا امریکا این همه بر مقابله با ما تمرکز کرده؟

این در حالی است که اتفاقاً امروز خود دشمن اعتراف می‌کند ما در چه حوزه ها و عرصه های مختلفی موفقیت های چشمگیری داشته ایم. سند استراتژی امنیت ملی آمریکا را که هفته گذشته منتشر شد حتما بخوانید. با نسخه قبلی اش که زمان اوباما منتشر شد نیز تفاوت زیادی ندارد. اگر جمهوری اسلامی اینقدر ناکارآمد است، چرا خود امریکایی ها در بالاترین اسنادشان میگویند هر طور شده باید جلوی ایران را بگیریم؟ نظام ناکارآمد که موفقیتی ندارد که بخواهند جلویش بایستند! در دنیا نزدیک 200 کشور وجود دارد. چرا در بین همه این کشورها ایران کانون حملات امریکاست؟ چون ناکارآمد هستیم اینقدر به ما حمله می کنند؟!

یک بار زمانی که مسئول مذاکرات هسته ای بودم در خیابان یک نفر به من گفت این هسته‌ای چه خاصیتی دارد؟ بهتر نیست آن را رها کنیم؟ گفتم اگر این قدر بی‌خاصیت است، چرا آنها ول نمی کنند؟!

شبهه همین است! شما یک دفعه می‌بینید یک موفقیتی دارد با تمام ابعاد شکل می گیرد ولی یک دفعه عده ای در جامعه چنین القا میکنند که اصلا هسته ای برای چه می خواهیم؟ خیلی هزینه دارد! خب حالا چه شد؟ دشمن دست از دشمنی‌ برداشت؟ یا فشار را بیشتر کرده؟ شبهه این است که شما می‌بینید که جامعه یک دفعه دچار شک می‌شود. حق و باطل ترکیب می شود طوری که خیلی ها مسیر غلط را انتخاب کنند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.