چه شده است که آنان امروز شرمنده مردم میشوند، شرمنده وضعیت معیشتی مردم؟ آیا اگر به جای روحانی آن دوست و همجناحی عزیز، رئیسجمهور میشد هم این شرم را داشتند؟!
به گزارش جماران؛ غلامرضا بنی اسدی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
مردم مشکل دارند. مشکلات عدیده هم دارند، کیست که نداند؟ رکود هم دارد کمر شکن میشود اما نمیدانم چرا دوستان از «گرانی و تورم» به عنوان عامل اعتراضات اخیر سخن میگویند؟ کدام گرانی و کدام تورم؟ آنچه آزار دهنده است هر چه باشد تورم و گرانی نیست. مگر اخیرا چه گرانی بیمهاری رخ داده است که مردم را به خیابان بکشاند؟ فقط تخم مرغ گران شده که موقتی است و حرف از گرانی بنزین در لایحه بودجه 97 به میان آمد که آن هم توسط مجلس، حذف شده است، پس کدام گرانی بیحساب و کتاب؟ ما هم شهروند همین دیاریم و همین جا زندگی میکنیم و خرید را هم خود ما انجام میدهیم و به ضرورت حرفه خبرنگاری هم اطلاعمان از بازار از خیلیها بیشتر است لذا میپرسم کدام گرانی؟ اگر گرانی مردم را به خیابان میکشاند، باید در زمانی به خیابان اعتراض میآمدند که قیمت کالاها از «الان تا الان» متفاوت بود. اگر تورم، اعتراض آفرین و موج ساز است باید وقتی دریای شهر طوفانی میشد که تورم به حدود 46 درصد میرسید نه امروز که روی خط تک رقمی، حرکت میکند. اگر مشکلات معیشتی بود که قابلمهها آن روزها خالیتر از امروز بود اما چرا برخی آقایان امروز که همه چیز- تقریبا- به ثبات و قرار است، احساس شرمندگی میکنند و آن دیروزهای تلخ و گرانی کمر شکن که قشر متوسط را هم به مدار فقرا میکشاند، میفرمودند از وعدههای غذاییتان بکاهید و یک وعده غذا بخورید و باز از بازگشت اشکنه پیاز به سفره سخن میگفتند؟ چه شده است که آنان امروز شرمنده مردم میشوند، شرمنده وضعیت معیشتی مردم؟ آیا اگر به جای روحانی آن دوست و همجناحی عزیز، رئیسجمهور میشد هم این شرم را داشتند؟! بگذریم، دیروز شرمی نبود با اینکه مردم در سالهای دولت دوستان حضرات، مشکل درمان را هم به گرده، تحمل میکردند و کم نبودند کسانی که نسخه در دست از مردم طلب کمک میکردند اما از یاد بردهاند انگار آن روزها را که امروز، احساس شرم میکنند. دیگران هم که نماد «تیزهوشی سیاسی» هستند، مرگ بر روحانی را به شوق و شعف برمی خیزند و نمیدانند که کودک دبستان هم این «مرگ بر روحانی» را مرگ بر «حسن روحانی» نمیداند که دایره این «روحانی» خیلی وسیعتر و فراگیرتر از یک فرد است حتی اگر «رئیسجمهور» باشد. توئیتر بازان شوخ و شنگ که در دل شان عروسی گرفتهاند این شعار را اگر میفهمیدند و یا لااقل میشنیدند بقیه شعارها را، باید به عزا مینشستند نه اینکه به شادی برخیزند. حرف گرانی و تورمی - که متعادل است- آدرس انحرافی است. رکود هست، مشکل بیکاری، تاب سوز هست، اما گرانی و تورم نیست. مشکل جای دیگری است. یک سرش بر میگردد به موسسات مالی و اعتباری، که اعتماد مردم و اعتبار نظام را به بازی گرفتهاند اما این موسسات مال چه کسانی است و کی و چگونه مجوز گرفتهاند و امروز با پول مردم چه میکنند را باید جستجو کرد و آدرس درست به مردم داد تا با نشانی غلط، آنان را به خیابان نکشانند که بهره فریادشان را دشمن، به خانه برد. در این اعتراضها مطمئن باشید توئیت کنندگان شادمان و تریبونداران شرمنده، چیزی به انبان نخواهند کشید که اگر حاصل کاشت حرفها شان، برداشت شود، توفان در خانه خودشان خواهد پیچید. باری، گروهی از مردم اعتراض دارند، قانون و شرع هم حق اعتراض را به رسمیت شناخته است اما از راه خود و در جای خود. نظام و به ویژه دولت هم موظف است با رفع مشکلات به مردم ادای دین کند. مکلف است با اصلاح نظام بودجه و حتی همین لایحه بودجه 97 و حذف و کاهش برخی از سرفصلها، به معیشت مردم، ویژهتر از همیشه، توجه کند. اگر همین اصلاح بودجه اتفاق افتد هم مردم راضی خواهند شد و هم کسی شرمنده معیشت مردم نخواهد ماند و هم خوشحالان امروز دیگ چه کنم،چه کنم بارخواهند گذاشت و فصل خندیدن مردم به آنان هم خواهد رسید.