احسان شریعتی با اشاره به اینکه هماهنگی و وحدت بین انسان و طبیعت در آموزه‌های ملی و مذهبی ایرانیان ریشه دارد، نسبت به تناقضات رفتاری و اندیشه‌ای در جامعه ایران انتقاد کرد و گفت: جامعه ما از مدرنیته ناقص و از ضعف بینش مدنی و محیط زیستی رنج می‌برد و نیازمند یک انقلاب غیر خشونت‌آمیز علیه خشونت است؛ انقلابی که باید در درون خود ما صورت گیرد تا به تعریفی جدید در مورد نسبت انسان به هستی برسیم.

 

به گزارش جماران، بیست و هشتمین گفت‌وگوی پردیسان با موضوع محیط زیست در حال احیاء یا احتضار؟ با حضور احسان شریعتی، دانش‌آموخته دانشگاه سوربن فرانسه، فلسفه پژوه و استاد مدعو دانشگاه تهران امروز با همچنین فعالان محیط زیست، دانشجویان و جمعی از هنرمندان در سالن همایش‌های سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شد.

احسان شریعتی با این مقدمه که به تفکر و اندیشیدن در مورد محل زندگی نیاز داریم، گفت: فلسفه بنا به موضوعش به هستی می‌اندیشد، بنابراین باید بنیادی‌ترین اندیشه نسبت به سایر رشته‌ها باشد، اما متاسفانه در کشور ما از زمان ملاصدرا و ملاهادی سبزواری، دیگر فیلسوف بزرگ جهان‌شمولی نداشتیم و بیشتر استادان و شارحان فلسفه داشتیم، نه فیلسوف به معنای متفکری که عالم‌گستر بیاندیشد.

وی با اشاره به اینکه در جنبش‌های اجتماعی که از ابتدای مشروطه داشته‌ایم به لحاظ جهان‌بینی و عمق فلسفی فقیر بوده‌ایم، اظهار کرد: این جنبش‌های اجتماعی گاهی حتی بینش راهنمای عمل نداشتند و بیشتر به دنبال خواسته‌های سیاسی مثل عدالتخانه بودند. واقعیت این است که نهضت‌هایی که ایجاد می‌شوند به یک تعمق و تأمل بنیادین نیاز دارند تا پایدار باشند و در غیاب یک چشم‌انداز نظری، سطحی و شکننده می‌شوند.

این استاد فلسفه تاکید کرد: جنبش دفاع از محیط زیست در غرب نیز جنبش نوپا و جوانی است و طبیعی است که این بینش در کشور ما هم در میان روشنفکران کم باشد و در میان مسئولان و سیاستگذاران کمتر و در میان نیز به مراتب کمتر باشد. این وضعیت باعث شده امروز با یک فاجعه رو به رو باشیم که اگر انفجاری هم نباشد انسدادی است.

شریعتی با تاکید بر اینکه وضعیت انسداد ناشی از سیاست‌های کلانی است که در سده گذشته، در نظام گذشته و فعلی تعقیب شده است، گفت: در حوزه محیط زیست دو نگاه و رویکرد وجود دارد. رویکرد اول بدبینانه است که در آن امیدی به آینده وجود ندارد و شرایط اصلاح‌پذیر نیست، اما در رویکرد دوم امید به تغییر شرایط و اصلاح وضعیت وجود دارد. نگاهی که من خودم هم به آن اعتقاد دارم و به تغییر شرایط امیدوار هستم. چون جامعه ما یک جامعه جوان است و دارای نیرویی است که می‌تواند وضعیت فعلی را تغییر دهد؛ به شرط آنکه بتوان از این نیروی جوان حمایت کافی کرد.

راهکارهای برون‌رفت نیاز به مبانی دارد

این فلسفه پژوه افزود: فراتر از نگاه‌های خوشبینانه و بدبینانه باید یک نگاه واقع بینانه نیز نسبت به شرایط داشته باشیم تا بدانیم چطور می‌توان در شرایط فعلی راه‌های برون رفت را پیدا کرد. البته هر راهکار برون‌رفتی را در پیش بگیریم احتیاج به مبانی داریم.

شریعتی با بیان اینکه یکی از موانع برای برون رفت از شرایط کنونی محیط زیست بحث فرهنگی است، گفت: پرسش اصلی این است که چرا با توجه به اینکه در آموزه‌های ملی ما، یک نگاه احترام آمیز نسبت به طبیعت و بوم زیست وجود دارد، چنین روندی در برخورد با طبیعت و محیط زیست اتخاذ شده و وضعیت محیط زیست کشورمان به چنین شرایطی رسیده است؟

هماهنگی بین طبیعت و انسان در فرهنگ ملی

وی در ادامه با اشاره به برخی مصادیق در فرهنگ ملی و مذهبی ایرانیان در زمینه ضرورت توجه و احترام به محیط زیست گفت: برای مثال در اوستا ستایش انسان‌ها از ستایش جانوران، آب‌ها و گیاهان جدا نیست و همه پدیده‌های طبیعی هم ردیف یکدیگر ستایش می‌شوند. در ایران باستان شاهد آن هستیم که طبیعت و پدیده‌های آن شخصیت دارند و هماهنگی بین انسان و پدیده‌های طبیعی وجود دارد؛ به طوریکه در اشعار فردوسی می‌بینیم که در سوگ سیاوش خورشید و درختان نیز سیاهپوش می‌شوند و سوگواری می‌کنند.

این فیلسوف با اشاره به اینکه هماهنگی بین انسان و پدیده‌های طبیعی در اسلام و در جهان‌بینی توحیدی نیز وجود دارد، گفت: در قرآن بیش از ۵۰۰ بار به طبیعت و یادگیری از طبیعت اشاره شده است. همچنین شاهد آنیم که در ادبیات عرفانی نیز هماهنگی بین "انسان و طبیعت"، بین "ماده و وجود" وجود دارد.

تناقض در فرهنگ با عمل در جامعه ایران

شریعتی با بیان اینکه در جهان بینی ملی، مذهبی و عرفانی ما بر هماهنگی انسان و طبیعت تاکید شده است، گفت: پس از انقلاب اسلامی نیز در کشوری قرار داشتیم که دارای یک حاکمیت دینی بود و حاکمیت دینی تاکید می‌کند که باید نسبت به بوم زیست احترام قائل باشیم. به طور کلی واقعیت این است که در فرهنگ ملی ایرانیان حساسیت بسیاری رو به پاکی و طهارت وجود داشته که این تفکر در دوره اسلام و تشیع نیز ادامه پیدا کرد. اما  در حال حاضر در کشوری هستیم که آلودگی و ضایعات، دروغ‌گویی و دورویی بر خلاف آموزه‌های ملی و مذهبی به مشکلات عمده جامعه تبدیل شده است و به عبارت ساده‌تر این تناقض در سنت‌ها و آموزه‌های ملی و مذهبی با عمل نشان از نوعی اسکیزوفرنی دارد و نشان می‌دهد که ما یک جور فکر می‌کنیم، یک جور دیگر عمل می‌کنیم، یک جور می‌خواهیم و یک جور دیگر حرف می‌زنیم.

درک ناقص از مدرنیته منشا تناقض‌گویی در ایران

این فلسفه پژوه با تاکید بر اینکه بین قول، فعل، خواست و عمل در جامعه ما تناقض وجود دارد، گفت: در شرایط کنونی بین سنت و فرهنگ با عمل دچار تناقض هستیم و سوالی که پیش می‌آید این است که منشأ این تناقض‌ها چیست؟ از نظر من یکی از منشأها درک غلط از مدرنیته است که خود روشنفکران و مدرنیست‌ها در این درک و تلقی غلط از مدرنیته نقش داشتند. دریافتی که روشنفکران از مدرنیته داشتند به گونه‌ای بود که به تجدد آمرانه در دوره پهلوی تبدیل شد و رشد درون زای مدرنیته _که در اروپا اتفاق افتاده بود_ در ایران صورت نگرفت.

شریعتی افزود: در اروپا بعد از انقلاب صنعتی انقلاب سیاسی و حقوقی پیش آمده و ابعاد مدرنیته به طور هماهنگ پیش رفت، اما در کشور ما مدرنیزاسیون تنها از بعد نظامی و فنی رشد کرد و این تحولات با رشد نظری و عملی مدرنیته و رشد آزادی و حقوق شهروندی همراه نشد. در نتیجه مدرنیته ناقص و به اصطلاح ضایعات‌ساز وارد کشور ما شد.

این استاد فلسفه با بیان اینکه مدرنیته به سه بخش تقسیم می‌شود، اظهار کرد: اولی مدرنیته در حال زایش است که در آن مقطع شاهد دوره جوان مدرنیته و شکل‌گیری مفاهیم اومانیستی و رفورمیستی هستیم. در قرون ۱۵ و ۱۶ که دوره بلوغ مدرنیته است جهش کیفی مدرنیته صورت می‌گیرد که جنبه مثبت آن انقلاب‌های صنعتی، معرفتی و علمی است و جنبه منفی آن استثمار، آغاز دوره بردگی و سپس شکل‌گیری فاشیسم و کمونیسم است که به عنوان فرزندان ناخلف مدرنیته محسوب می‌شوند که ضایعات و بیماری‌هایی را ایجاد کردند.

شریعتی ادامه داد: مسیر به شکلی پیش رفت که متفکران متوجه غیرعقلانی بودن پروژه مدرنیته شده و خواستار تجدید نظر در رویکردهای موجود شدند. در این مقطع هانس یناس (فیلسوف آلمانی)، بر اصل مسئولیت تاکید کرد. او کتابی با همین عنوان دارد و بر این موضوع اشاره می‌کند که باید در برابر رفتارها و کنش‌هایمان نسبت به نسل‌های آینده پاسخگو باشیم. هانس معتقد بود؛ «باید با اخلاق جدید به عنصر تکنولوژیک اندیشیده شود. در حال حاضر سیاره بیش از حد گسترش یافته و تعادل طبیعت را به هم زده‌ایم و برخی جانوران را به سمت انقراض برده‌ایم. انسان با توجه به ماهیت اخلاقی حق دارد این شرایط را تحمل کند، اما باید وظیفه خود را نسبت به نسل‌های آینده و طبیعت بپذیرد.»

آثار مدرنیته ناقص در ایران

این فلسفه پژوه با تاکید بر اینکه در کشور ما مدرنیته به شکل ناقص وارد شده است، گفت: در دوره پهلوی اثرات مدرنیته ناقص را در بر هم خوردن نظام سنتی، سرازیر شدن روستاییان به شهرها، تمرکزگرایی در تهران، رونق اقتصاد دلالی، رانتی، واسطه گرایانه و مونتاژی، می‌بینیم. اقتصادی که مشابه اقتصاد اروپا نبوده و تولیدی نیست. بعد از انقلاب اسلامی نیز به رغم تلاش‌های ابتدایی، در دهه‌های بعد از توسعه‌ها عقب‌نشینی صورت گرفته و سیاست‌های خصوصی‌سازی بخش‌های دولتی، مهاجرت روستاییان به شهرها و پایتخت نشینی با شدت دنبال شد.

ساخت‌و سازها بدون توجه به محیط زیست در ایران محصول مدرنیته ناقص است

شریعتی تاکید کرد: در این دوره بورژوازی بی‌ریشه و بی‌فرهنگ ایجاد شد و نوسازی‌ها، سدسازی‌ها، جاده سازی‌ها و تراکم سازی‌های بی‌ملاحظه و بدون توجه به بوم زیست در پیش گرفته شد؛ به طوریکه حتی امنیت و سلامت شهروندان نیز در اولویت قرار نمی‌گرفت.

ضعف بینش اجتماعی و بنیش محیط زیستی در ایران

وی در ادامه با اشاره به کمبود وسایل نقلیه در کشور به عدم رشد نگاه اجتماعی نیز اشاره کرد و گفت: کمبود وسایل نقلیه و عدم تناسب تعداد اتوبوس‌ها و واگن‌ها نسبت به جمعیت شهروندان باعث می‌شود که به کرامت انسان‌ها توهین شود. همه اینها نشان می‌دهد که تقدم جمع بر فرد در کشور ما معنایی ندارد و علاوه بر اینکه بینش محیط زیستی در کشور ما ضعیف است بینش اجتماعی نیز وجود ندارد.

این فلسفه‌پژوه با بیان اینکه نیروهای چپ منتقد که رویکرد عدالت گرایانه دارند در کشور ما ضعیف شده است، گفت: در جامعه ما صحبت از ارزان شدن بلیط‌ها و سایر خدمات عمومی حرف‌های کمونیستی محسوب می‌شود. در حالیکه گفتمان چپ با نگاه انتقادی به نفع مردم می‌تواند در زمینه آگاهی رسانی محیط زیستی و بهبود شرایط نقش بسیاری داشته باشد. همه اینها نشان می‌دهد بینش مدنی در کشور ما ضعیف است.

بازگشت به دامان هستی محور اندیشه قرن ۲۱

شریعتی با بیان اینکه علاوه بر بینش محیط زیستی و مدنی، بینش فلسفی نیز دچار ضعف است، گفت: تا زمانی که بینش به شکل علمی و فنی و به شکل فلسفه وجودی تبدیل نشود، تغییرات ممکن نخواهد بود. اسپینوزا (فیلسوف هلندی) که تحت تاثیر ابن میمون است اعتقاد دارد انسان بخشی از جهان است و به اشتباه خود را آزاد و مستقل از جهان فرض می‌کند و در شرایط کنونی که در عصر پسامدرن، پساتاریخ و سایر پساها قرار داریم شاهد بازگشت انسان از خودمحوری کاذب به دامان هستی هستیم. در پایان قرن ۲۰ و آغاز قرن ۲۱ با اندیشه هستی‌گرایانه روبرو هستیم که قصد دارد انسان را در دامان هستی بازتعریف کند و نوعی بازگشت به شرق و آموزه‌های باستانی شرق در حال شکل‌گیری است. آموزه‌هایی که بر وحدت بین انسان، خدا و طبیعت تاکید دارد.

شریعتی تاکید کرد: این بازگشت به آموزه‌های شرق و بازگشت به دامان هستی و رشد اندیشه هستی گرایانه باید به شکل علمی صورت گیرد. یعنی این بازگشت باید با هضم  و با در نظر داشتن همه ملاحظات علمی و صنعتی انجام شود. به عبارت ساده‌تر باید از درون خطر راه نجات پیدا شود و از درون درد درمان یافت شود. یعنی باید در برابر تکنولوژی هشیاری به دست آوریم تا تکنولوژی انسان را به ابزار دست خود تبدیل نکند.

این فلسفه پژوه تاکید کرد: بشر سعی دارد تکنولوژی که دستاورد خودش است را مهار کند. اما اگر روند فعلی در سطح جهان پیش رود و مقاومت‌هایی که صورت می‌گیرد بی‌نتیجه باشد، فجایع ما را به انفجار، نابودی و احتضار می‌کشاند. در شرایط حاضر صحبت از گرمایش زمین و تخریب لایه ازن یک بحث جهانی است. چون آسیب‌های آن کل جهان را در بر می‌گیرد و یک امر جهان شمول محسوب می‌شود که محدود به یک نقطه از کره زمین نیست. بنابراین ناچاریم که مسایل را به طور جهانی حل کنیم.

وی با انتقاد از اینکه هنوز نگاه جهان شمول در جامعه ما وجود ندارد، گفت: تنها با داشتن نگاه فرافرقه‌ای، فراقومی، فراملی و فرامذهبی است که می‌توانیم در امر محیط زیست موفق باشیم. در شرایط حاضر در حوزه محیط زیست روی جنبش اکولوژی عمیق (Deep ecology) کار شده که به اندیشه سبز معروف است.

شریعتی با اشاره به اینکه وضعیت محیط زیست در کشور ما بسیار وخیم‌ است، گفت: آگاهی‌های محیط زیستی در سیستم آموزشی ما وجود ندارد و حتی حساسیت عمومی نسبت به ابتدایی‌ترین مسائل حوزه بهداشت وجود ندارد چه برسد به مسائل کلان محیط زیست. بنابراین فعالان محیط زیست باید روی این موضوع متمرکز باشند. همچنین باید یک بسیج برای حفظ نیروهای سالم و جوان در حاکمیت به منظور آگاهی رسانی و آموزش مسائل محیط زیست صورت گیرد.

این فلسفه پژوه در ادامه با اشاره به اینکه بوم زیست کشور ما در چهار عنصر آب، هوا، خاک و انرژی دچار آسیب است، گفت: جامعه ما نیاز به یک جهاد، بسیج و انقلاب دارد. انقلابی غیر خشونت آمیز علیه خشونت؛ انقلابی که باید در درون خود ما صورت گیرد تا به تعریفی جدید نسبت به هستی برسیم.

شریعتی در پایان در پاسخ به پرسش یکی از شرکت کنندگان در مورد دلیل منفعل بودن جامعه روشنفکری ایران در برخورد با مشکلات محیط زیستی اظهار کرد: روشنفکران سایر امور به ویژه امور سیاسی را در اولویت می‌بینند و محیط زیست در اولویت آنها قرار ندارد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.