در بخشی از این بیانیه آمده: «دانشگاه در ایران متولیان متعدد با منافع متفاوت دارد. حضور نهادهای غیرآکادمیک در تصمیمگیری و اداره دانشگاه موجب میشود شعار اصیل «استقلال دانشگاه» در شرایط امروز که شمایل کلی هیئتهای علمی با مهندسی دقیق یک و نیم دهه اخیر متحول شدهاند، به آرمانی دور از دسترس تبدیل شود».
به گزارش جماران؛ کانون دانشگاهیان حزب کارگزاران سازندگی ایران به مناسبت سال جدید تحصیلی دانشگاهی بیانیه ای منتشر کرد.
متن بیانیه بدین شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
جامعه در حال گذار ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری به نهاد مستقل و مؤثر دانشگاه در علم و سیاست نیاز دارد.
برای جامعه در حال گذار ایران، بیشک نهادی با قدمت و پراکندگی وسیعی چون «دانشگاه»، موهبتی است که در کارکرد اصیل خود، به توسعه علمی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور کمک شایانی میکند. کارنامه 73ساله دانشگاه ایرانی، پیوند عمیق این نهاد مدرن را با تغییرات مهم اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران نشان میدهد؛ از ورود اندیشه مدرن به لایههای مختلف اجتماعی و تسریع روند صنعتی شدن کشور تا کمک به ایجاد و تثبیت طبقه متوسط مدرن شهری و مطالبه و نمایندگی خواستههای مردمی در بزنگاههای تاریخی چون ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی و عصر اصلاحات نشان از ظرفیتهای بیبدیل این نهاد برای توسعه همهجانبه و متوازن در کشور دارند.
پس از هشت سال سخت و طاقتفرسا در دولتهای نهم و دهم، انتخاب حسن روحانی در خرداد 92، نویدی برای پایان روزهای دشوار برای دانشگاه بود. هرچند دولت یازدهم توانست تا حد زیادی به روندهای آزاردهندهای چون اخراج اساتید، ستارهدار کردن دانشجویان، تعطیلی تشکلهای دانشجویی و ارائه بورسیههای دکترا خاتمه دهد و حتی گامهایی در جهت اصلاح این مسیر بردارد، اما دانشگاه چنان از هویت تهی شده بود که حتی صدای اعتراض رئیسجمهور از انفعال دانشگاه در چالشهای اصلی کشور نیز بلند شد. نگاه واقعبینانه به مشکلات درهمتنیده جامعه ایران موجب میشود تا «کارگزاران سازندگی ایران» نسبت به لزوم احیای مسئولیتهای اجتماعی دانشگاه برای اصلاح سازوکارهای گاه معیوب اقتصادی و مدیریتی تأکید کند و دولت، مدیران، اساتید و دانشجویان را به پرداختن به اولویتهای اصلی در این مسیر دعوت نماید:
1) دانشگاه در ایران متولیان متعدد با منافع متفاوت دارد. حضور نهادهای غیرآکادمیک در تصمیمگیری و اداره دانشگاه موجب میشود شعار اصیل «استقلال دانشگاه» در شرایط امروز که شمایل کلی هیئتهای علمی با مهندسی دقیق یک و نیم دهه اخیر متحول شدهاند، به آرمانی دور از دسترس تبدیل شود و دولت، تنها متحد دانشگاه در بلوک قدرت باشد.
2) در سالهای اخیر، دانشگاه در حالی متهم به افول علمی شده است که بسیاری از گلوگاههای تصمیمگیری در خارج از این نهاد و حتی دولت قرار دارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی نهادهای متعددی برای کنترل دانشگاه ساخته است:
«شورای راهبری نقشه جامع علمی کشور» با حضور چند وزیر و چندین عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و به ریاست دبیر این شورا مشغول جهتدهی به توسعه علمی کشور است.
هشت سال است که اختیار استخدام اساتید از دانشگاه گرفته شده و به نهادی ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان «هیئت عالی جذب اعضای هیئت علمی» سپرده شده است.
نهاد دیگر «شورای تحول و ارتقای علوم انسانی» است که تلاش میکند سرفصل تکتک رشتههای علوم اجتماعی و انسانی را «اسلامی» کند.
نقش دانشگاه و حتی دولت در این روندهای گفتهشده ناچیز است و این در حالی است که رئیسجمهور، رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است. لازم است نقش دانشگاه در فرآیند تصمیمگیری برای این نهاد پررنگتر شود و دولت باید به این مهم، اهتمام ویژهای داشته باشد.
3) مورد آخر لزوم توجه به نشاط در محیط دانشگاههاست. در چهار سال گذشته دهها تشکل مستقل دانشجویی احیا شدهاند و نهادهای صنفی و فرهنگی فضای هموارتری برای فعالیت داشتهاند. هرچند این به معنای ایجاد فضای مطلوب در دانشگاهها نیست، اما از بهبود نسبی شرایط حکایت دارد. با این حال، دانشجویان اصلاحطلب برای کسب مجوز «اتحادیه» در این سالها با مشکلات و موانع متعددی مواجه بودهاند؛ هرچند در ساعات آخر دولت یازدهم تنها با یکی از درخواستهای مجوز برای تأسیس اتحادیه موافقت شد. «حزب کارگزاران سازندگی ایران» ضمن استقبال از اعطای مجوز به نخستین اتحادیه دانشجویی اصلاحطلب، توجه تمامی فعالان، احزاب و جریانهای اصلاحطلب را به نکات ذیل جلب میکند:
نخست اینکه همکاری و همراهی میان جریانهای دانشجویی اصلاحطلب، نیاز امروز دانشگاه برای ایجاد نشاط سیاسی است. اختلافات در برابر تهدیداتی که متوجه دانشگاه است، بسیار جزئی هستند و راه دغدغهمند کردن دانشجویان پرشمار ایران، دوری از حاشیهها و تمرکز بر متن است.
دوم اینکه دولت و وزارت علوم باید خود را در برابر تکتک درخواست مجوزها برای تشکیل اتحادیه دانشجویی مسئول بداند و هرچه سریعتر پاسخ دهد تا در برابر پنج اتحادیه دانشجویی اصولگرا، تشکلهای اصلاحطلب نیز که از بدنه اجتماعی مناسبتری برخوردارند، اتحادیه داشته باشند.