این اقدام یعنی تغییر نظام ریاستی، پایان رای مستقیم مردم است و من با آن مخالفم.
به گزارش جماران، صادق زیباکلام در روزنامه قانون نوشت: گذشته از صحبت نمایندگان درباره ارسال نامه به مقام معظم رهبری و درخواست تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و نیز تغییر نظام ریاستی به پارلمانی و اینکه نیت و هدف دوستان از تبدیل پست ریاست جمهوری به انتخاب نخست وزیر از سوی مجلس چیست، بنده فوقالعاده به این بحث بدبین هستم. این موضوع بهتازگی مطرح نشده و چندسال پیش نیز بحث تغییر به نظام پارلمانی شنیدهشد. انتخابات ریاستجمهوری آخرین جزیره از مردمسالاری و رای مستقیم مردم هست که باقی ماندهاست.
ترس از این موضوع باعث شده برخی بهدنبال حذف مقام ریاست جمهوری و تشکیل مجدد پست نخستوزیری برآیند. به نظر نباید راه دور برویم و مباحث پیچیده آکادمیک را مطرح کنیم. همین مجلس دهم که بیش از صد نماینده فراکسیون امید دارد و از نمایندگان مستقل و اصولگرایان معتدل و میانهرو تشکیل شدهاست را در نظر بگیرید و فرض کنید این مجلس قصد داشتهباشد از بین آقایان رئیسی، قالیباف و روحانی یک نفر را به عنوان رییس قوه مجریه انتخاب کند. آیا غیر از این بود که مجلس دهم غیر از آقای رئیسی را انتخاب میکرد؟! بیشک گزینه مجلس آقای رئیسی بود. با تمام احترامی که برای نمایندگان مجلس دهم قایل هستم، متاسفانه این موضوع را تلاش ترسناک و حرکت مخوفی میدانم که قصد دارند آخرین بقایای مردمسالاری و انتخاب رییسجمهور با رای مستقیم مردم را تعطیل کنند تا شاهد این باشیم که تمامی مقامها به صورت مستقیم و غیرمستقیم انتصابی باشد. بنابراین با تمام وجود با این برنامه مخالف هستم.
بنده امیدوار بودم که نمایندگان مجلس دهم و فراکسیون امید طرحی را انتخاب کنند که نظام، انتخابیتر و مردم سالاری پررنگتر شود نه اینکه باعث کمرنگتر شدن این ویژگی نظام مردمسالاری شویم.
طرحی باید مطرح میشد که شورای نگهبان را ملزم میکرد تا در چارچوب قانون فردی را ردصلاحیت کند و مانع از این روند میشد که افراد بهصورت غیرقانونی ردصلاحیت شوند.
نباید جایگاه شورای نگهبان را نیز نادیده گرفت. به نظر من موضوع اصلی، در چارچوب قانون عمل کردن است. شورای نگهبان طبق قانون ملزم است که برای رد صلاحیت افراد دلیلی قانونی بیاورد. چه زمانی این شورا در قبال رد صلاحیت افراد دلیلی قانونی بیان کردهاست.
شورای نگهبان تا به امروز هزاران نفر را برای انتخابات مجلس و ریاستجمهوری ردصلاحیت کرده و یکبار نیز پاسخگو نبودهاست. حداکثر کاری که این شورا انجام داد این بود که عباس کدخدایی گفت که نمیگوییم برای مثال صادق زیباکلام صلاحیت ندارد بلکه صلاحیت وی برای شورای نگهبان محرز نشد! مطرح شدن این موضوعات مصداق بازیکردن با لغات،عبارات و قانون است.
متاسفانه شورای نگهبان بابی را باز کرده و تعداد قابل توجهی از ردصلاحیتشدگان با بهانههایی سیاسی از صحنه انتخابات کنار میروند. بهانههایی از جمله عدم التزام به مسائل مختلف، نداشتن اعتقاد کافی به جمهوری اسلامی ایران و لبخند به فتنه که هیچ کدام در قانون مطرح نیست ولی شورای نگهبان به راحتی آب خوردن، افراد را ردصلاحیت میکند. امید ما نیز این بود که نمایندگان دستکم جلوی این ردصلاحیتهای غیرقانونی را بگیرند اما اقدامی تا به امروز از سوی نمایندگان صورت نگرفت. در پایان دوباره تاکید میکنم که این اقدام یعنی تغییر نظام ریاستی، پایان رای مستقیم مردم است و من با آن مخالفم.