امری که این روزها سبب اهمیت و چالشی شدن این خواست شده، فضای سیاسی عراق پسا داعش، موضع گیری کشورهای همسایه و همچنین نقش و منافع کشورهای غربی در منطقه خاورمیانه و به ویژه در عراق است که موجب شده مسئله کردستان به معادلهای پیچیده و مهم تبدیل گردد.
به گزارش جماران؛ سرمقاله شماره امروز «مردم سالاری» به مسئله همه پرسی اقلیم کردستان عراق اختصاص یافته است:
بمباران شیمیایی، انفال، مشکلات اقتصادی، تبعیض سیاسی و اجتماعی، حق تعیین سرنوشت و... همه از دلایل مسعود بارزانی رئیس اقلیم خودگردان کردستان عراق جهت برگزاری همه پرسی استقلال این منطقه در 25 سپتامبر سال جاری عنوان شده است. طبق ماده 140 قانون اساسی عراق، دولت مرکزی در سال 2007 موظف به تعیین تکلیف مسئله کردستان شده است تا طی آن تکلیف مناطقی که مورد ادعای کردهای عراق است روشن گردد. زمزمههای استقلال و برگزاری رفراندوم که این روزها از کردستان عراق به گوش میرسد به دلیل اختلافاتی که از چند دهه گذشته تاکنون بین اکراد و دولت مرکزی عراق وجود داشته است، موضوع جدیدی در عرصه سیاسی این کشور به شمار نمیرود. این اختلافات اساسی و دامنه دار به نوعی از گذشتههای دور موجب گردیده تا نوعی واگرائی در بین اکراد نسبت به دولت مرکزی وجود داشته باشد. بر این اساس استقلال خواهی و حق تعیین سرنوشت در این منطقه سابقهای کهن به طول حداقل یک قرن دارد. در طی سالها مردم این منطقه به زعم خود شاهد سرکوبها و مشکلات بسیاری بودهاند که با امید رسیدن به استقلال آنها را پشت سر گذاردهاند. اما امری که این روزها سبب اهمیت و چالشی شدن این خواست شده، فضای سیاسی عراق پسا داعش، موضع گیری کشورهای همسایه و همچنین نقش و منافع کشورهای غربی در منطقه خاورمیانه و به ویژه در عراق است که موجب شده مسئله کردستان به معادلهای پیچیده و مهم تبدیل گردد. به گونهای که برگزاری و یا عدم برگزاری آن میتواند منجر به تحول معادلات منطقهای و تغییر نقش و روابط دیپلماتیک کشورهای درگیر در آن گردد.
اگر چه رابطه دولت مرکزی و اقلیم کردستان به لحاظ سیاسی و اقتصادی تعریف شده و کردها سهم خاصی در فضای سیاسی عراق داشته و رئیسجمهور نیز از کردها میباشد اما بخش عظیمیاز مردم کرد و مقامات دولت محلی کردستان با دستاویز قرار دادن عدم همکاری دولت مرکزی در رابطه با مسائل اقتصادی، نسبت به این امر ابراز نارضایتی کرده و جدایی از دولت مرکزی و همسایگی صلح طلبانه را بر بودن درون مرزهای یک کشور ترجیح میدهند. علاوه بر این نقش نیروهای پیشمرگه در مبارزه با داعش و آزادسازی مناطق شمالی عراق و به ویژه موصل سبب شده در روزهای پساداعش، علیرغم بیمیلی برخی احزاب داخلی و نارضایتی دولت مرکزی و حتی تهدید بسیاری از همسایگان به بستن مرزها، دولت اقلیم کماکان در حال مهیا سازی فضا جهت برگزاری رفراندوم استقلال باشد و این مسئله را نه تجزیه کشور عراق بلکه حق تعیین سرنوشت مردم خود بداند.
با توجه به اهداف و امیدهای بارزانی دراعلام همهپرسی اما باید گفت مشکلات اعلام استقلال برای دولت محلی اقلیم بیشتر از چیزی است که میتواند به عنوان دستاورد مورد توجه قرار گیرد.
طرف اصلی این همهپرسی که دولت مرکزی عراق است بارها به صورت مستقیم مخالفت خود را اعلام کرده و این عمل را مغایر قانون اساسی عراق وگامیبه سوی تجزیه و ایجاد ناآرامیو بیثباتی در کشور میداند. حتی پارلمان عراق در اقدامی سریع استاندار کرکوک را که خواستار شرکت در همهپرسی استقلال شده بود را خلع و فرد جدیدی را منصوب نمود. در ادامه این اقدامات برخی از سران رسمیبغداد امکان اقدام نظامیجهت حفظ آرامش و ثبات کشور را امری محتمل عنوان کردهاند. به عبارتی دولت مرکزی از هم اکنون در حال نشان دادن زمینههای تقابل میان بغداد و اربیل پس از استقلال است تا احتمال همکاری و صلح میان آنها را دور از تصور نشان دهد و از طرفی نیز با مطرح کردن بحث اقلیتهای سنی و ترکمن ساکن مناطق مورد ادعای بارزانی در تلاش جهت القای عدم توانایی دولت اقلیم در ایجاد وحدت در مناطق تحت سیطره کردستان است.
در سطح منطقه نیز واکنشها به همهپرسی را باید با توجه به همسایگان عراق بررسی کرد. اقلیم کردستان به لحاظ جغرافیایی در منطقهای واقع شده که همسایگان آن یعنی ایران، ترکیه و سوریه علاوه بر داشتن مرز مشترک با اقلیم، دارای بافت جمعیت کردی در نواحی مرزی مشترک هستند که هر گونه تحولی در کردستان عراق میتواند این مناطق را نیز متأثر نماید. از اینرو بیدلیل نخواهد بود که کشورهای همسایه به دلایل امنیتی و ثبات پایدار در مناطق مرزی خود با تغییر جغرافیای سیاسی و برگزاری همهپرسی مخالفت نمایند. این کشورها در موضعگیریهای خود با حمایت از وجود یک عراق یکپارچه در صدد تأمین و تثبیت امنیت ملی خود هستند. حتی کشوری مانند ترکیه و ایران خطوط و تعهدات کنونی مرزی خود را صرفا در قالب توافق با دولت بغداد اعلام کردهاند.طرف دیگر این مسئله غرب و به ویژه آمریکا میباشد که همه آنها موضع مخالفتآمیز نسبت به آن اتخاذ کرده اند. آمریکا که همواره از حامیان استقلال کردستان بوده شرایط کنونی را زمان مناسبی برای استقلال این منطقه نمیداند و از طرفین خواسته مشکلات خود را در قالب گفتگو حل و فصل نمایند وحتی با ارائه طرح جایگزین همهپرسی درصدد تغییر تصمیم دولت اقلیم برآمده و تحرکات دیپلماتیک زیادی را به نمایش میگذارد.
لذا دیده میشود همهپرسی استقلال مشروعیت چندانی در عرصه بینالمللی برخوردار نیست و به غیر از رژیم اسرائیل که با صراحت از آن حمایت کردهاند، در برهه کنونی مورد پذیرش هیچ کشوری قرار نگرفته است. که این امر به منزله بن بست دیپلماتیک و حصر در چارچوب مرزهای خود خواهد بود.
لذا با وجود این موضعگیریها و محالفتها نسبت به همهپرسی، امکان ایجاد تعاملهای سیاسی و همکاری و مراودات اقتصادی – تجاری کردستان مستقل با همسایگان خود و به ویژه بغداد به پایینترین حد خود و حتی صفر خواهد رسید و دولت کردستان در وضعیتی به مراتب سختتر از وضعیت کنونی خود قرار خواهد گرفت. اما با این حال مسعود بارزانی که خود بیشتر از همه به این محدودیتها واقف است کماکان بر برگزاری رفراندوم تأکید میکند و چنین به نظر میرسد بارزانی در صدد برگزاری حتمیاین رفراندوم است. اما با توجه به گفته خود وی که رفراندوم را فقط با طرح جایگزین به تعویق میاندازد و از طرفی نیز طرح جایگزین را نپذیرفت به نظر میرسد وی در جهت کسب امتیازاتی بیش از آن چه در طرح جایگزین آمده بود، از دولت مرکزی است و در روزهای آینده احتمال ارائه مجدد طرحهای جدید از سوی دولتها و نهادهای درگیر در این مناقشه خواهیم بود.
با توجه به مشکلات پیش روی اقلیم برای برگزاری همهپرسی و حتی پس از آن، اگر چه به لحاظ منطقی برگزاری همهپرسی منتفی به نظر میرسد اما باید گفت در این مناقشه منطقهای چه در صورت برگزاری و چه عدم برگزاری کشورهایی برنده خواهد بود که تحرکات دیپلماتیک بیشتر و مؤثرتری داشته باشند و بتوانند مورد اعتماد بغداد و اربیل واقع شوند. صرف اعلام موضع مخالفت آمیز و تهدید بابت برهم زدن نظم و ژئوپلیتیک منطقه نمیتواند دستاورد چندانی برای کشورها و به ویژه شرکای مرزی آنها داشته باشد.
ارائه طرح جایگرین همهپرسی از سوی سازمان ملل، آمریکا، فرانسه و انگلیس نشان از تأثیرگذاری بیشتر کشورها و نهادهای غربی در آینده عراق دارد در حالیکه بیشترین تأثیر مستقیم تحولات عراق در کشورهای همسایه انعکاس خواهد یافت و در گذشته نیز این همسایگان عراق بودهاند که بیشترین هزینهها را از تحول و ناآرامیهای این کشور متحمل شدهاند، اکنون نیز میباید این همسایگان با تحرک بیشتر و دیپلماسی فعالتر سعی در به دست گرفتن ابتکار عمل در بحران مذکور را داشته باشند. صرف اظهار نظر مقامات نظامیو ارسال پیامهای مخالفتآمیز به اربیل نمیتواند گزینه مناسبی بوده و امنیت ملی این کشورها را تأمین کند.
در این میان جمهوری اسلامیایران که طی سالها همواره در کنار مردم و مقامات کردستان عراق بوده و همواره کمکهای مادی و غیرمادی را به این سرزمین ارسال کرده، اکنون از اولویتدارترین کشورهایی است که میباید بازیگردان صحنه تحولات کشور همسایه باشد. استقلال کردستان در اولین گام میتواند تهدیدی برای حاکمیت ملی همسایگان به شمار آید و محل تجمع نیروهای مخالف این دولتها و حتی سبب پررنگ شدن تفاوتهای قومیمذهبی درون این کشورها گردد اما باید گفت تلاش در جهت ایجاد آرامش منطقه و حفظ وحدت و یکپارچگی کشور عراق پتانسیل فراوانی جهت اعلام حضور قدرتمندانه در خاورمیانه و کسب امتیازهای اقتصادی- سیاسی دارد. بازیگری فعال در تحولات کردستان عراق میتواند فرصت مناسبی برای تاثیر گذاری بیشتر ایران در عرصه منطقهای باشد، که هم به عنوان یک شریک تجاری ویک مقصد مطمئن جهت صادرات کالاهای ایرانی و هم از لحاظ جذب نیروی انسانی و سرمایه گذاری مالی بتواند در این منطقه ابتکار عمل را در دست گرفته و بخش عظیمیاز نیروی جوان و تحصیلکرده و جویای کار را در بخشهای مختلف صنعتی و خدماتی این منطقه به کار گیرد. البته اقتضای این امر دیپلماسی فعال ومؤثر جمهوری اسلامی ایران در بحران کنونی کردستان عراق است.