فقط رییسجمهور و اعضای کابینه نیستند که باید به مطالبات مردم تعهد باشند. زیرمجموعه باید تعهد داشته باشد. استاندارها و مدیران را باید با این معیار انتخاب کنیم تا بتوانیم به خواستهای مردم پاسخ مثبت دهیم
به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد نوشت:
نیروهای سیاسی دو جناح و شخص رییسجمهور بارها ویژگی فراجناحی بودن را برای حسن روحانی برشمردهاند؛ خصیصهای که از دل آن واژه اعتدال در ادبیات سیاسی ایران ظاهر شد. هنوز هم عدهای معتقدند که همین واژه بود که توانست اصلاحطلبان را راضی کند که دست به حمایت از او بزنند. البته آنها بارها گفتهاند که این مشی و روش برخلاف هویت اصلاحطلبانهشان نبوده است و اعتدالگرایی را گونهای از عملکرد سیاسی میدانند که ذیل گفتمان اصلاحطلبی زنده است. کابینه دوم روحانی نیز کم و بیش نمایانگر همین مشی حسن روحانی است. فعالان جریان اصلاحات رضایت و نارضایتیهایی از برخی وزرای پیشنهادی روحانی به صورت توامان داشتند اما ارزیابی عمومی از کابینه روحانی یک ارزیابی انتقادی نیست و بسیاری معتقدند کابینه فعلی میتواند اهداف و وعدههای روحانی را محقق کند. رسول منتجبنیا، قائممقام دبیرکل حزب اعتماد ملی معتقد است که رفتار رییسجمهور در انتخابات کابینه دوازدهم برایش قابل انتظار بود و این دقیقا به سبب همان شخصیت فراجناحیای بود که روحانی آن را نمایش داده است.
بعد از جلسه تنفیذ و تحلیف و رای اعتماد به وزرای پیشنهادی روحانی به نظر میرسد که ضریب اختلافات بین مسوولان کاهش پیدا کرده است و مخالفان و منتقدان دولت نیز کمتر اقدام به نقد و تخریب دولت میکنند. در گفتوگوی اخیر تلویزیونی رییسجمهور نیز اعلام کرد که از رفتار منتقدان خوشحال است. آرایش سیاسی امروز کشور ماحصل چه اتفاقات و مذاکراتی است؟
در ایام تبلیغات انتخابات به طور طبیعی کاندیداها شعارهای تندی میدهند و در برابر رقبای خود چه بسا حرفهای تندی میزنند. این مساله طبیعی است. البته بستگی به میزان تدین و تقوای کاندیدا دارد. گاهی کاندیدایی ممکن است دروغ بگوید یا تهمت بزند. افرادی که حریم تقوا و اخلاق سیاسی را رعایت میکنند، سعی میکنند نقد منصفانه کنند که برخلاف تقوای سیاسی نباشد. در پی این برخوردها در ایام انتخابات تشنج فکری و روانی در جامعه به وجود میآید. یک جنگ تبلیغاتی در جامعه بین ستادها، کاندیداها و هوادارانشان پدید میآید. لیکن بعد از اعلام نتیجه انتخابات موضوع این برخوردها از بین خواهد رفت و موضوع دیگری جایگزین میشود. افرادی که انتخاب شدهاند باید کمر همت برای خدمت کردن ببندند و به همه هم خدمت کنند. هم به کسانی که به آنها رای دادهاند و چه رای ندادهاند و حتی رقبایشان باید خدمت کنند. همه را به عنوان شهروند درجه یک در نظر بگیرند. علاوه بر این شخص آقای روحانی طبع و مزاج سیاسیاش این است که در یک جبهه و حزب نمیگنجد و فراجناحی عمل میکند. تقریبا شبیه به مرحوم آیتالله هاشمی است که تا قبل از ماههای آخر عمر و به خصوص قبل از سال ٨٨ فراجناحی عمل میکرد. آقای روحانی نیز تا حدی این روش را انتخاب کرده است و میخواهد از نیروهای معتدل و لایق دو جناح بهره بگیرد. وقتی که چنین مشیای وجود دارد، طبیعی است که باید در گفتمان و رفتارش متانت و آرامش بیشتر داشته باشد تا هیچ کدام از جناحها از او نرنجند. همه را بتوان دور خود جمع کرد و منسجم بود. چنین سیاستی را آقای روحانی دارد. لذا جمع زیادی از این رویه خشنود هستند. آقای روحانی رییسجمهور همه ملت است و از همه نیروهای کارآمد استفاده میکند. در عین حال درصدی از نیروهای دو جناح ناراضی میشوند چرا که میگویند از ما استفاده نشده و آنطور که انتظار داریم با رقیب برخورد نمیشود. رضایت و عدم رضایت نسبی به وجود میآید. این سیاست نه رضایت مطلق را تامین میکند و نه عدم رضایت مطلق را. به طور نسبی هم جناح اصولگرا و هم جناح اصلاحطلب هم راضی و هم ناراضی هستند. آنچه مهم است این که مردمی که به آقای روحانی رای دادهاند فراتر از جناحبندیها به شعارها و وعدهها و مطالباتشان رای دادهاند. اینها باید مورد توجه قرار بگیرد. آنچه اصلاحطلبان از آقای روحانی توقع دارند همان انتظار مردم است. اینکه او ببیند که مردم از او چه میخواهند و چه وعدهای در زمان انتخابات به مردم داده است. اگر آقای روحانی بتواند رضایت مردم را تامین کند، من فکر میکنم هر دو جناح و حتی آنها یی که نارضایتی دارند، راضی میشوند. این اصل مورد اتفاق همه جناحها است که مردم باید از رییسجمهور راضی باشند. رضایتشان هم به این است که به مطالباتشان پاسخ مثبت بدهد. در این صورت اصولگرایان نیز از آقای روحانی راضی خواهند شد.
در چنین بستری که فضای اختلافات بین مسوولان کمتر شده آیا میتوان برای گفتوگوی ملی اقدام کرد؟
هنوز زود است که به اینجا برسیم. این اقدام آقای روحانی اقدامی فراجناحی و گامی به پیش است. خیلی وقت لازم است که به جایی برسیم که سیاست ما معطوف به منافع ملی باشد. هر فرد و حزب و جناحی مصالح کشور و منافع ملی را بر شخص و جناح خود مقدم بداند. این مساله پیشنیازها و مقدماتی دارد که باید فراهم شود. مساله اتفاق نظر بر سر منافع ملی خیلی مهم است. هنوز برای جناحها و فعالان سیاسی روشن نشده که منافع مشترک جناحهای سیاسی چه چیز است. درباره این مساله باید در قالب همایشها و جلسات و نشستها به اشتراک نظر رسید و بعد اعلام کرد که منافع ملی دقیقا چیست و هر جناح حزبی باید از آن پشتیبانی کند. این کاری است که شخص آقای روحانی و افراد موثر دو جناح باید انجام دهند. گام بعدی که لازم است همه اثرگذاران جامعه بردارند این است که همه اخلاق سیاسی را در جامعه بیشتر بسط دهند. خودشان مراقب باشند که بد اخلاقی را در جامعه بسط ندهند و هم خودشان چنین رفتاری نداشته باشند. میتوان بدون بداخلاقی سیاسی نیز فعالیت سیاسی کرد. میتوان رقابت سیاسی بدون تخریب و توهین و مرزشکنی اخلاقی و ارزشهای انسانی اسلامی داشت. اخلاق اسلامی و ارزشهای دینی و انسانی در جامعه ما بسیار کمرنگ شده است. لذا باید بر این موضوع تاکید کرد. ما میتوانیم به جایی برسیم که گفتوگوی ملی بر سر منافع ملی بین احزاب و جناحها آغاز شود و توجه همه به مصالح و منافع کل کشور معطوف شود. گفتوگوی ملی منافاتی با رقابتهای سیاسی و حزبی ندارد. در شرایط فعلی بستر برای گفتوگوی ملی فراهم است.
در صورت تامین شدن پیششرطها آیا شما به عنوان قائممقام دبیرکل حزب اعتماد ملی حاضر به گفتوگو با جناح اصولگرا بر سر منافع ملی هستید؟
بله. باید این کار را انجام دهیم. اگر بنا بر این باشد که جناحهای مختلف بر سر منافع ملی به وحدت برسند باید وارد صحنه شویم و منافع ملی را تبیین کنیم. این یک کار علمی و پژوهشی است که باید به صورت همایش و کنگره و بحث آزاد و جلسات مشترک دنبال شود. چه بسا ماهها باید روی این موضوع کار شود. صاحبنظران باید نظر دهند تا به یک جمعبندی واحد برسیم. حزب اعتمادملی نیز حاضر است روی این مساله کار کند و برای رسیدن به وحدت ملی و گفتوگوی ملی و مشخص کردن منافع ملی گام بردارد.
اخیرا برخی چهرههای اصلاحطلب منتقدانه در مورد آقای روحانی سخن گفتهاند. به اعتقاد آنها روحانی در زمان انتخابات راهنمای چپ زد و از مردم رای گرفت اما درحال حاضر به راست چرخیده است؟شما به این مساله اعتقاددارید؟
بنده با شناختی که از آقای روحانی از قدیم داشتم و رفاقتی که با ایشان داشته و دارم این مساله را از آقای روحانی خلاف انتظار نمیدانم. روش و مشی آقای روحانی همین بود. البته مهمتر از به کارگیری نیروها در دولت تعهد و پایبندی شخص رییسجمهور و همه وزرا در مطالبات مردم است. فقط رییسجمهور و اعضای کابینه نیستند که باید به مطالبات مردم تعهد باشند. زیرمجموعه باید تعهد داشته باشد. استاندارها و مدیران را باید با این معیار انتخاب کنیم تا بتوانیم به خواستهای مردم پاسخ مثبت دهیم. اگر هیات دولت با رییسجمهور همراه باشد اما استانداری با او همراه نباشد، ضربه میبینیم. اگر مدیرکلی به خط مشی دولت توجه نداشته باشد به مشی دولت ضربه میزند. لذا پالایش گسترده و دقیقی در مورد مسوولان لازم است. در دوره اول ریاستجمهوری آقای روحانی این پالایش صورت نگرفت. بسیاری از مدیرانی که در سطوح میانی دولت به کار گرفته شدند، معلوم شد که چون به مشی آقای روحانی اعتقاد ندارند، جهت درستی را انتخاب نمیکنند و بعضا کارشکنی هم میکنند. الان آقای روحانی هم به این نتیجه رسیده است که باید پالایشی اتفاق بیفتد. اگر وزرا و رییسجمهور هم فردی را انتخاب کنند کسی نمیتواند آنها را سرزنش کند. آنها پاسخگوی مردم هستند و با نیروهایی میتوانند پاسخگو باشند که با آنها هماهنگ باشند و مطالبات مردم را قبول داشته باشند.
ماموریت سخت اصلاحطلبان در شورای شهر و مجلس را چه میدانید؟ برای اینکه اتحاد و انسجام اصلاحطلبان حفظ شود و از تشتت درون جریان اصلاحات جلوگیری شود، چه کار باید کرد؟
ماموریتشان این است که با دولت هماهنگی داشته و همکاری کنند. نه به این معنا که دولت را انتقاد نکنند. همکاری کردن در عین نقاد بودن و تبادلنظر کردن وظیفه مسوولان در شورای شهر و مجلس است. انسجام اصلاحطلبان زمانی پایدار و ماندگار میشود که در قالب احزاب و تشکلهای شناسنامهدار باشد. همه فرهنگ تحزب را در کشور رواج دهند و از اقدامهای موازی با احزاب پرهیز کنند. در مواقع لازم در زمان انتخابات ائتلافها صورت بگیرد اما احزاب را باید تقویت کرد. هر گونه اقدام تضعیفکننده احزاب به ضرر کشور است و باید از آن پرهیز کرد. باید به سمت قانونمند کردن فعالیتهای سیاسی و حرکت در مسیر تحزب برویم تا اصلاحات نهادینه شود.