از خانم شرمن تعجبی نیست که برای حفظ وجهه طرف خودی، دست به قلب معانی کلمات نیز بزند و ثابت کند که برخلاف آنچه در زمان مذاکرات به طرف ایرانی نسبت میدادند، نادرستی و کژی «بخشی از دیانای» خودشان است.
به گزارش جماران؛ بهزاد صابری، کارشناس مسائل حقوقی و بینالمللی، نوشت:
در فروردین ماه امسال، برخی سایتها و شبکههای اجتماعی بریدهای از یک سخنرانی خانم شرمن مذاکره کننده ارشد سابق امریکا را پوشش دادند و با استناد به آن سخنان، مدعی شدند که تیم ایرانی به معنای کلمه انگلیسی «lift» آگاهی نداشته و در حالی که این کلمه، معنای «تعلیق» میدهد، تیم ایرانی فریب خورده و تصور کرده که این کلمه معنای «خاتمه» میدهد. این مسأله دستمایه فشارها و توهینهای عجیبی نسبت به تیم مذاکره کننده کشورمان شد.
همان زمان، بسیاری از کارشناسان درخصوص این موضوع توضیحات کافی دادند؛ هم اشتباه و شیطنت شرمن در سخنانش، هم ترجمه غلطی که از همان اظهارات نادرست شرمن شده بود و هم جنبههای حقوقی مربوط به این مسأله را تبیین کردند. مع الوصف، در دو سه روز اخیر آن بخش از سخنان شرمن با همان ترجمه نادرست و این بار با توهینهایی تندتر باز هم در شبکههای اجتماعی و برخی سایتها در حال چرخیدن است. همین ابتدای مطلب باید روشن کنیم که به گواه لغتنامههای حقوقی و حتی لغتنامههای غیرحقوقی و عادی، برخلاف آنچه ادعا شده، کلمه lift زمانی که در ارتباط با محدودیتها، ممنوعیتهای قانونی و تحریمها به کار میرود، دقیقاً به معنای خاتمه، ابطال، پایان و رفع آنها است و لذا این کلمه از قضا کاملاً با منظور و خواست طرف ایرانی انطباق دارد جالب اینکه اغلب لغتنامه ها از قبیل آکسفورد، کمبریج، میریام وبستر و بقیه، در توضیح این معنا از کلمه lift که مترادف با پایان دادن و خاتمه بخشیدن است، اتفاقا پایان بخشیدن به تحریم ها و ممنوعیت ها را مثال زده اند.
البته از خانم شرمن تعجبی نیست که برای حفظ وجهه طرف خودی، دست به قلب معانی کلمات نیز بزند و ثابت کند که برخلاف آنچه در زمان مذاکرات به طرف ایرانی نسبت میدادند، نادرستی و کژی «بخشی از دیانای» خودشان است. اما گذشته از این توضیح کوتاه، بدیهی و ساده که با یک مراجعه سریع به هر لغتنامه تخصصی و غیرتخصصی قابل مشاهده است، در چند جمله کوتاه، مروری میکنیم بر اینکه موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال تحریمها چه بود و این موضع چگونه در متن برجام منعکس شد. نهایت سادهانگاری است که کسی تصور کند تعیین تکلیف لغو این مجموعه گسترده و مملو از جزئیات فنی و حقوقی، صرفاً با یک کلمه میتوانست صورت بگیرد.
تحریمهایی که در ارتباط با برنامه هستهای ایران وضع شده بودند، به لحاظ فنی و حقوقی دستهبندیهای متفاوت و متکثری داشتند. برخی مصوب شورای امنیت سازمان ملل متحد بودند، برخی مصوب اتحادیه اروپایی، برخی در کنگره امریکا به صورت قانون درآمده بودند و برخی ریشه در دستورالعملهای اجرایی رئیس جمهوری امریکا داشتند. فعل حقوقی که در ارتباط با هردسته از این تحریمها باید صورت میگرفت، با دسته دیگر متفاوت بود. حتی تحریمهایی که صرفاً مربوط به نظام حقوقی امریکا بودند هم انواع مختلف داشتند.
به عنوان مثال، برخی از این تحریمها قانون مصوب کنگره و برخی دستورهای اداری رئیس جمهوری بودند. همچنین برخی از تحریمها مستقیماً با نام و عنوان ایران وضع شده بودند اما برخی دیگر از آنها به این صورت بود که مثلاً در یک قانون عام مصوب کنگره، تحریمها و مجازاتهایی از سوی امریکا برای کشورها یا شرکتها یا اشخاصی که مرتکب یکسری اقدامات مشخص شوند، تعیین شده و اختیار مشخص کردن «مصداق» برای این موارد را مثلاً به وزارت امور خارجه یا خزانهداری امریکا سپردهاند و در این راستا، نام اشخاص حقیقی یا حقوقی ایرانی در فهرستهای تحریمی مختلف در کنار نام اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر از کشورهای دیگر گنجانده شده و مشمول آن تحریمها قرار گرفته بود.
در چنین وضعی و در مواجهه با این کلاف پیچیده تحریمها، هیأت ایرانی دو راه در پیش داشت یا اینکه به طور کلی و عمومی طرف مقابل را متعهد به این کند که از زمان اجرایی شدن توافق، نباید هیچ تحریم اقتصادی و مالی مرتبط با پرونده هستهای علیه ایران وجود داشته باشد و دیگر وارد جزئیات نشود یا اینکه وارد ریز جزئیات این مجموعه قوانین و مقررات فنی و حقوقی اعم از شورای امنیت، اتحادیه اروپایی، کنگره امریکا، دستورالعملهای اجرایی رئیس جمهوری امریکا و نهایتاً فهرستهای تهیه شده توسط وزارت خارجه و خزانهداری امریکا شود و قدم به قدم با طرف مقابل بر سر هر یک از این موارد مذاکره کرده و تکلیف آن را روشن کند. هیأت مذاکره کننده ایرانی با تمام سختیها و پیچیدگیهایی که وجود داشت، هر دو مسیر را به صورت توأمان برگزید. یعنی از یک طرف، با صرف ساعات بیشمار جلسات کارشناسی و تخصصی و سپس جلسات عالیرتبه سیاسی، طرفهای متقابل را در قالب دو پیوست مفصل برجام یعنی پیوست شماره دو (که شرح ریز تحریمهای هستهای علیه ایران و اقدام دقیق حقوقی که باید برای رفع آنها صورت بگیرد و حتی اثرات عینی این اقدامها را در خود دارد) و پیوست شماره پنج (که برنامه زمانی و مرحلهای اجرای تعهدات متقابل دو طرف را با جزئیات دقیق تبیین نموده) متعهد کرده است و از طرف دیگر، با هدف بستن راه توجیه و گریز طرفهای مقابل خصوصاً امریکا و استنادهای بی وجه آنها به ریزهکاریهای حقوق داخلی خود برای شانه خالی کردن از تعهدات برجامیشان، در متن خود برجام تعهد کلی هم از آنها گرفته است که کلیه تحریمهای مرتبط با هستهای باید رفع شوند. در آن بخش مربوط به جزئیات، هر ناظر منصفی میتواند مشاهده کند که پیوستهای دوم و پنجم برجام برای هر دسته از تحریمها، فعل حقوقی دقیقی که برای متوقف کردن آنها باید صورت بگیرد را با اصطلاحات مربوط به خودش برشمردهاند. اصطلاحات مختلف از قبیل terminate، cease the application of، issue waivers، removal of designations، delisting، legislative action as may be appropriate to terminate, or modify و بسیاری اصطلاحات دقیق حقوقی دیگر بسته به مورد و متناظر با تحریم مورد نظر به کار رفتهاند. از سوی دیگر، در بخشهای کلیتر برجام، در قالب یک تعهد کلی، باید کلمهای به کار میرفت که عام بوده و همه آن اصطلاحات حقوقی خاص و فنی که برای دستههای مختلف تحریمی در نظر گرفته شده بودند را پوشش دهد و با آنها تعارضی نداشته باشد و فارغ از تمام ریزه کاریهای حقوقی که در قوانین داخلی یا منطقهای طرفهای مقابل به زبانی صریح و آشکار، نشان دهنده برداشته شدن و رفع تحریمهای مورد نظر باشد. برای این منظور، کلمه lift انتخاب شد که همانطور که در بالا گفتیم، اتفاقاً بیشتر خواسته طرف ایرانی را تأمین میکند و صراحتاً به معنای برداشته شدن، خاتمه و رفع است.