داعش به لحاظ سرزمینی آب رفته، جریان درآمدیاش کاهش یافته و نیروهایش هم در حال از هم گسستن است اما حقیقت این است که عملیات خارجی این گروه همچنان برقرار است.
به گزارش جماران؛ ماه گذشته «مرکز تحقیقاتی پیو» نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که در آن از شهروندان 38 کشور خواسته بود تا نام یک تهدید بزرگ برای کشور خود را ذکر کنند. نظرسنجی پیو نشان میدهد که با وجود پیشرفتهای میدانی در نبرد علیه داعش اما این گروه همچنان سایه تهدید خود را بر سر شهروندان 38 کشور مورد بررسی گسترانده است.
این نوع احتیاط لازم است. برخی میگویند این گروه از میان نرفته و با وجود صحبت از حملات گرگهای تنها اما توطئههای جهادی در غرب سازمان یافتهتر و هماهنگتر از آن چیزی است که بسیاری تصورش را میکنند. یک سوءتفاهم متداول در مورد وحشتآفرینیهای مرتبط با داعش این است که شانس این گروه نسبت به مقدار مساحت سرزمینی که در کنترل خود داشته واژگونه شده است. به این ترتیب، این دسته معتقدند که قتل عامها در خیابانهای لندن، استانبول، بروکسل، پاریس و بارسلون نشان دهنده مرگ یا دست و پا زدنهای این گروه قرون وسطایی است که در حال فرو ریختن اساس عراق و سوریه است. با اخراج داعش از مراکز اداری و از میان رفتن جریان درآمدزاییاش و انجام اعدامهای دلخواه و در نتیجه قدرت سمبلیکی که نماینده تمام موارد فوق برای برانگیختن اعضای جدید در خارج است، صادرات جهاد هم به تدریج از میان خواهد رفت.
با این حال، چنین تفکری سابقه طولانی داعش در عملیاتهای خارجی را نادیده میگیرد؛ سابقهای که از تمام افت و خیزهای مالی داعش جان به در برده و در امان مانده و مدتها پیش از برقراری به اصطلاح «خلافت» وجود داشته است. اگرچه با این دیدگاه موافقم که داعش به لحاظ سرزمینی آب رفته، جریان درآمدیاش کاهش یافته و نیروهایش هم در حال از هم گسستن است اما حقیقت این است که عملیات خارجی این گروه همچنان برقرار است و بهصورت فردی و به شکلهای مختلف جریان دارد. بنابراین، نمیتوان گفت که داعش کاملا درحال از هم گسستن یا از میان رفتن است.
پایهگذار این گروه، ابومصعب الزرقاوی، در سال 2004 یعنی یک سال پیش از سازمان دادن به مجموعهای از بمبگذاریهای وحشتناک در هتلهای اردن، یک بمب شیمیایی در امان، پایتخت اردن، منفجر کرد؛ حادثهای که اردنیها آن را 11 سپتامبر خود تلقی میکنند. «مایکل ویس» در گزارشی برای سیانان مینویسد یک دهه قبل و حتی زمانی که شبکه جنگجویان سلف داعش در حال تشدید جنگ داخلی فرقهای در عراق بودند، سرویسهای امنیتی اروپایی مجموعهای از توطئههای زرقاوی برای وارد کردن ترور به داخل این قاره را کشف و خنثی کردند.
پیش از اینکه داعش شهر کردنشین کوبانی را از دست دهد، در عملیاتی که آغاز حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در سوریه و شروع سقوط نظامی داعش را رقم زد، این سازمان درحال اعزام عواملی به اروپا با هدف تشکیل هستهها و تشکیل نیروهای حرفهای متولد غرب بود؛ نیروهایی که حتی از کشورهای محل تولد خود پا بیرون نگذاشته بودند.
این عملیات اعزام نیرو به خارج که اساسا دکترین سیاست خارجی داعش بود، بر اساس موفقیت ابتدایی ملتسازی جهادیونش ساخته شد. این موفقیت کاملا در همراهی و توازی با جنگ تمام عیار این گروه با غرب بود؛ جنگی که همواره به معنای مبارزه نه در صحراهای خاورمیانه که در بلوارهای اروپا و آمریکا است. یکی از فراریان «امنالدوله»- سرویس جاسوسی داخلی داعش- به نویسنده این گزارش در استانبول میگفت که دو سال قبل، یعنی هفتهها پیش از حملات پاریس، شخصا دو مبارز فرانسوی عرب تبار را آموزش داده بود که به فرانسه بازگشته بودند.
آنها داوطلب جهاد بینالمللی شده بودند و نقش آنها همچون داراییهای خارجی و نیمه خودمختاری بود که به دلایل امنیتی فقط به مرکز فرماندهی داعش پاسخگو بودند. در واقع، مرکز فرماندهی راستین برنامهریزی برای عملیاتهای خارجی داعش – لااقل برای حمله به اروپا- شهر الباب واقع در استان حلب در سوریه بود. ارتش ترکیه، با پشتیبانی شورشیان سوری، این شهر را در فوریه بازپس گرفت اما نتوانسته موج حملات چاقویی، بمبگذاریها و قتلهای خودرویی مرتبط با ترورهای داعش در اروپا را چندان مختل کند.
ابومحمد العدنانی، سخنگوی کشته شده داعش نیز که مقام ارشد مسوول پرونده سوریه بود، دستور ننگینی صادر کرد که به تمام مسلمانان راستینی که در غرب زندگی میکردند – این دسته از مسلمانان گاهی «منطقه خاکستری» نامیده میشوند- دستور داد که آمریکاییها، اروپاییها، استرالیاییها و کاناداییها را با هر وسیلهای که در دسترس دارند و در هر جا که یافتند بکشند. با این حال، درست است که عدنانی بهدنبال الهام بخشیدن به کسانی بود که هیچ ارتباط قابلتوجهی با این سازمان نداشتند اما انواع «گرگهای تنها»یی که طرح ترور میریختند به ندرت در اروپا وجود داشتند. آنچه ابتدا بهنظر میرسید کار «مقلدانی» باشد که بهطور انفرادی و با ایدئولوژی داعش رادیکال شدهاند، بعدها ظاهرا با دقت بیشتری سازماندهی شد. در واقع، این عملیاتهای خارجی از سوی شبکههای داخلیای انجام میگرفت که از مدتها قبل حضور داشته و ریشه دوانده بودند. این بهویژه در مورد حمله به بازار کریسمس در برلین در سال گذشته مصداق دارد که از سوی «انیس عمری» انجام گرفت. ظاهرا در مورد حمله بارسلونا نیز مصداق دارد.
«الکساندر ملیگرو هیچنز»، مدیر تحقیق در برنامه افراطگرایی در دانشگاه جورج واشنگتن میگوید که «تنها 6 توطئه از هر 38 توطئه در اروپا در فاصله 2014 تا 2016 واقعا برنامهریزی شده و از سوی بازیگران تنها انجام گرفت.» او افزود؛ حتی در ایالاتمتحده، نیمی از هر حمله و توطئه داخلی ملهم از داعش در فاصله یکم مارس 2014 تا یکم مارس 2017 شامل شکلی از ارتباط با چیزی است که او «کارآفرینان مجازی» مینامد؛ یعنی افسران موردی آنلاین که برای آموزش و تامین حمایتهای لجستیکی برای مهاجمان احتمالی به استخدام داعش در آمدهاند.
داعش همچنین مجموعهای از پایگاههای خارجی – ولایت- را ساخته تا بقای خود را فراتر از فروپاشی آن «شبهدولتش» تضمین کند. افغانستان، لیبی، روسیه، یمن، شبهجزیره سینا، اندونزی و فیلیین را ببینید. این به آن معنا است که با وجود سر و دست شکستنهای پنتاگون مبنی بر از میان رفتن داعش اما حتی سقوط رقه پایان تهدید داعش برای آمریکا و اروپا را رقم نخواهد زد. پایگاههای داعش در کشورهای مختلف وجود دارد. علاوه بر این، نیروهای عملیاتی این گروه در کشورهای خارجی اعم از اروپا و آمریکا نیز فعال هستند. بنابراین، نمیتوان چشماندازی برای پایان داعش متصور شد.