مردی که اکنون اداره کره‌شمالی را در دست دارد در چین به «برادر چاق» معروف است. یک سناتور آمریکایی هم در بحبوحه تنش‌های آمریکا با کره‌شمالی او را «بچه چاق دیوانه» خطاب کرد. ترامپ هم یک‌بار او را «چاق احمق به تمام معنا» نامید. اما این جوان 33 ساله کیست که کشوری را به بردگی گرفته و کشورش «اسرارآمیزترین کشور کره خاکی» لقب گرفته است؟

به گزارش جماران؛ رسانه‌های کره‌شمالی می‌گویند پرتاب موشک به سوی ژاپن مقدمه‌ای است برای انجام مانورهای نظامی بیشتر. رسانه‌ها می‌گویند ممکن است گوام هدف بعدی باشد. به گزارش سی‌ان‌ان، خبرگزاری KCNA کره‌شمالی اعلام کرد که «کیم جونگ اون» بر شلیک این «سیستم راکتی سوپر مدرن» نظارت داشت و این اولین موشکی بود که از پایتخت این کشور یعنی از پیونگ‌یانگ شلیک شد. مقام‌های کره‌شمالی به سی‌ان‌ان در پیونگ‌یانگ گفتند که «اون» از این شلیک «و عملکرد این موشک بسیار راضی است». موشک میان‌بردی که به‌سوی ژاپن شلیک شد هواسونگ 12 نام داشت؛ شلیکی که بار دیگر تنش میان کره‌شمالی، آمریکا و متحدانش به‌ویژه ژاپن و کره‌جنوبی را شدت بخشید. خبرگزاری رسمی کره‌شمالی می‌نویسد این پرتاب «اولین گام مانور نظامی پیونگ‌یانگ در اقیانوس آرام بوده و مقدمه‌ای است برای هدف قرار دادن گوام.» با این حال، فرماندار این جزیره می‌گوید هیچ تغییری در سطح تهدید در این جزیره وجود ندارد.

رهبران کره‌جنوبی و ژاپن بر این باورند که «فشار بر کره‌شمالی برای محدود کردن این کشور باید افزایش یابد تا این کشور وادار شود داوطلبانه به پای میز مذاکره بیاید.» این در حالی است که پوتین اخیرا گفته است تحت فشار قرار دادن پیونگ‌یانگ رسیدن به «جاده بن‌بست» است و از آمریکا خواست که با گفت‌وگو به‌دنبال راه‌حل بحران شبه‌جزیره باشد. رئیس‌جمهوری روسیه در این زمینه می‌گوید: روسیه بر این باور است که سیاست اعمال فشار علیه پیونگ‌یانگ برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای کره‌شمالی یک سیاست اشتباه است. او این سخنان را روز پنج‌شنبه در اجلاس بریکس در چین ابراز کرد. او افزود: روسیه تنها از گفت‌وگوی مستقیم حمایت می‌کند و مسائل منطقه‌ای تنها باید از این راه‌حل شود، آن هم بدون هیچ پیش‌شرطی. پوتین تصریح کرد: تحریم‌ها، فشارها، تهدیدات نظامی و لفاظی‌های توهین‌آمیز تنها ما را به یک بن‌بست می‌رساند. این سخنان درحالی ابراز شده است که روز پنج‌شنبه 4 جت جنگنده اف‌-35 آمریکا به دو بمب‌افکن B1B در کره‌جنوبی ملحق شدند.

کره‌شمالی نیز در واکنش به این اقدام آمریکا آن را مصداق بارز «اقدام وحشیانه نظامی» خواند. در حال حاضر شبه‌جزیره کره با لفاظی‌های بیشتر تبدیل به آتشفشانی فعال شده است که هر آن احتمال دارد فوران کند.  به اعتقاد برخی، این تهدیدها موجب شده است پرخاشگری کره‌‌شمالی افزایش پیدا کند. در این ارتباط گوام همواره نقطه کانونی خشم کره‌شمالی علیه آمریکا بوده است. این جزیره در لفاظی‌های کره‌شمالی علیه آمریکا مورد تهدید پیونگ‌یانگ بوده است. این جزیره کوچک یک‌بار دیگر در اوج تنش‌ها میان دو کشور در سال 2013، مورد تهدید قرار گرفته بود. این جزیره کوچک که در اقیانوس آرام واقع شده نزدیک‌ترین قلمرو آمریکایی به کره‌شمالی است که میزبان دو پایگاه مهم آمریکایی در منطقه است که یکی پایگاه نیروی هوایی «اندرسون» است که بمب افکن‌های B-1 از آنجا برفراز کره‌شمالی به پرواز در می‌آیند. اکنون این پرسش مطرح است که گوام اساسا در کجا قرار گرفته است؟ دارای چه اهمیتی است؟ جمعیت آن چقدر است؟ آیا کشور است یا یک جزیره؟

گوام کجاست؟

گوام بزرگ‌ترین جزیره از جزایر منطقه میکرونزی است و پس از طی سه‌چهارم از راه هاوایی به فیلیپین می‌توان به آن رسید. گوام از قلمروهای منضم‌نشده ایالات‌متحده آمریکا در اقیانوس آرام غربی است. جمعیت این جزیره 378/ 160 نفر است. امور سیاسی میان گوام و ایالات‌متحده از سوی «دفتر امور جزایر» وزارت کشور آمریکا اداره می‌شود. گوام از سوی دولت ایالات‌متحده آمریکا اداره می‌شود ولی جزو خاک ایالات‌متحده به‌شمار نمی‌آید. «جاشوا برلینگر»، گزارشگر سی‌ان‌ان می‌نویسد: «گوام شاید قربانی بزرگ‌ترین دارایی خود شده است: موقعیت استراتژیکش.» او می‌نویسد گوام با واقع شدن میان آسیا و قاره آمریکا مهم‌ترین توقفگاه برای کسانی است که به دلایل تجاری یا نظامی در جست‌وجوی عبور از پاسیفیک هستند. مردمان هندومالزیایی حدود 4 هزار سال پیش برای اولین بار در این جزیره ساکن شدند. در قرن 16 میلادی ابتدا این «فردیناند ماژلان» دریانورد پرتغالی بود که در این جزیره فرود آمد. ماژلان نخستین کسی بود که در جهت غرب از اروپا به آسیا رفت و در اقیانوس آرام کشتی راند. سپس به مالکیت تاجران اسپانیایی در آمد. در جنگ جهانی اول به‌عنوان یکی از «دارایی‌های مهم» آمریکا در آمد. در جنگ جهانی دوم به تسخیر ژاپن درآمد و از 1941 تا 1944 در اختیار ژاپنی‌ها بود اما در نهایت بار دیگر به دست آمریکایی‌ها افتاد.

برلینگر می‌افزاید این جزیره اکنون «نوک پیکان نیروهای آمریکایی در پاسیفیک است» و وزارت دفاع آمریکا یک سوم گوام را در اختیار دارد. بیش از 160 هزار نفر در آنجا زندگی می‌کنند که حدود 13 هزار نفرشان در ارتش بوده یا از خانواده‌های نظامیان هستند. این حضور آمریکا همچون شمشیری دولبه است. گوام نزدیک‌ترین قلمرو آمریکایی به کره‌شمالی است. به دلیل استقرار بسیاری از تجهیزات نظامی آمریکا، ساکنان این جزیره اطمینان دارند که اگرچه در سیبل حملات احتمالی کره‌شمالی قرار دارند اما آمریکا مدافع آنان است. آنها «مغرورانه» چنین می‌گویند. «ویکتوریا لولا لئون گوررو» از کنشگران مستقل در این جزیره می‌گوید: «بهتر این است که بگوییم گوام پایگاه آمریکاست نه یک جزیره. این حضور تبعاتی برای مردم دارد که بسی بزرگ است. کجای جهان را می‌توانید نام ببرید که آمریکا یک‌سوم آن را اشغال کرده باشد؟» گوام سرزمینی ادغام نشده و جداافتاده از آمریکا است و شهروندانش فاقد حق رای هستند. آنها نمایندگانی در مجلس نمایندگان آمریکا دارند اما نمی‌توانند رای بدهند. گوررو می‌افزاید: «این یعنی ما به آمریکا تعلق داریم اما بخشی از آن نیستیم.» برخی از شهروندان گوام مدافع حضور نظامی آمریکا هستند و برخی دیگر آن را نقد می‌کنند.

به گزارش سی‌ان‌ان، اکنون جنگ به بخشی از واقعیات روزمره زندگی همه در گوام تبدیل شده است. «دومینگو سانتوس» که در روزهای اشغال ژاپن 10 ساله بود، به سی‌ان‌ان می‌گوید در دوران ژاپنی‌ها زجر و شکنجه و اسارت بخشی از زندگی گوامی‌ها بود.  بازماندگان گوامی دوران جنگ جهانی دوم پیر و فرتوت شده و برخی هم مرگ را در آغوش کشیده‌اند. آنها دوران حضور آمریکا را- به‌رغم استقرار تجهیزات و نظامیان آمریکایی، بهتر از روزهای اشغال ژاپن می‌دانند. اگرچه جغد شوم جنگ مدام بر فراز گوام و شبه‌جزیره کره در پرواز است اما ساکنان گوام می‌گویند به پشتوانه استقرار نیروهای آمریکایی خیالشان از بابت امنیت‌شان راحت است هرچند شب‌ها با دغدغه جنگ به خواب می‌روند و صبح‌ها با همین دغدغه بیدار می‌شوند.

«اون»؛ فردی با کیش و شخصیت خاص

شهروندان کره‌شمالی درحالی رشد می‌کنند و بزرگ می‌شوند که باید همواره لباس سربازی به تن داشته باشند. گویی در هنگام تولد هم باید لباس نظام به تن داشته باشند و تا لحظه مرگ این لباس بر تن آنها است. تعداد افرادی که در کره‌شمالی مشغول به خدمت سربازی هستند، دو و نیم برابر جمعیت نروژ است؛ مردان در این کشور باید 11 سال و زنان 7سال لباس سربازی به تن کنند. قبلا سن و سال سربازی در این کشور 13 سال بود اما ظاهرا به 18سال افزایش یافته است. یعنی افرادی که به 18 سالگی می‌رسند باید عازم خدمت شوند. «ملیسا مهتانی»، گزارشگر سی‌ان‌ان می‌نویسد؛ «سوکی کیم» که در سال 2011 حدود 6 ماه را در کره‌شمالی زندگی کرد، می‌گوید: «زندگی در اینجا کاملا براساس برنامه‌ریزی رهبر بزرگ (کیم جونگ اون) انجام می‌گیرد. هرگونه کسب اطلاعات از خارج ممنوع است. این سیستم بر کنترل مطلق متکی است.» «سوکی» نویسنده کتاب «بدون تو، ما دیگر نیستیم»، که به‌عنوان مبلغ و مدرس در دانشگاه علم و تکنولوژی پیونگ‌یانگ مشغول بود به فرزندان طبقه نخبه و حاکم این کشور درس می‌داد. او در مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان از روانشناسی پیچیده مردم کره‌شمالی سخن گفته و می‌افزاید: «مردم بسیار دوست داشتنی و انسان هستند» اما به لحاظ فکری و احساسی بسیار منزوی‌اند.

او در توصیف این کشور می‌گوید: «برای شناخت مردم کره‌شمالی ابتدا باید کیش شخصیت رهبر این کشور را بشناسیم. کره‌شمالی یک دیکتاتوری نظامی با یکی از بزرگ‌ترین ارتش‌ها در جهان است. اینجا جایی است که ارتباطات بی‌معنی است.» او می‌افزاید: «وقتی تمام راه‌ها و منافذ ارتباطی مردم با جهان را ببندید چگونه انتظار دارید که اطلاعاتی برای آموزش مردمی وجود داشته باشد که در بی‌خبری از جهان به سر می‌برند؟» خانم سوکی کیم می‌گوید حتی مهندسان کامپیوتر در اینجا تا چندی پیش نمی‌دانستند اساسا چیزی به نام اینترنت هست. دانشجویان هفته‌ای یک‌بار جمع می‌شوند و همدیگر را نقد کرده و در مورد یکدیگر به هم گزارش می‌دهند: «در اینجا یک سیستم نظارتی سفت و سخت وجود دارد» به‌گونه‌ای که هر شهروند بر دیگری نظارت دارد.

او می‌گوید: «ساختمانی برای مطالعه جنبه‌های فکری و شخصیتی رهبر کره‌شمالی وجود دارد. شما برای مطالعه و تحقیق پیرامون او به آنجا می‌روید و همزمان باید محافظ ساختمان هم باشید. باید آنجا را نظافت کنید.» در این کشور مردم فقط به یک روزنامه دولتی و یک شبکه تلویزیونی دسترسی دارند. آنها نه فرصت و نه توانایی سفر داخلی دارند. خانم سوکی می‌گوید: «این کشوری است که تا کنون نمونه‌ای از آن وجود نداشته است؛ قدرتی هسته‌ای است که شهروندانش را به بردگی می‌گیرد؛ اینجا مردمانش افسرده‌ترین مردمان این کره خاکی هستند.» با این حال، پرسش این است که «کیم جونگ اون» کیست که 24 میلیون انسان را به بردگی گرفته و کشورش را به دل اژدهای جنگ رهنمون می‌شود؟

«جوان چاقی» که صاحب قدرتی هسته‌ای است

مردی که اکنون اداره کره‌شمالی را در دست دارد در چین به «برادر چاق» معروف است. یک سناتور آمریکایی هم در بحبوحه تنش‌های آمریکا با کره‌شمالی او را «بچه چاق دیوانه» خطاب کرد. ترامپ هم یک‌بار او را «چاق احمق به تمام معنا» نامید. اما این جوان 33 ساله کیست که کشوری را به بردگی گرفته و کشورش «اسرارآمیزترین کشور کره خاکی» لقب گرفته است؟ او جوان‌ترین فرزند از میان سه فرزندی است که به سرعت مراتب ترقی را طی کرد و توانست جانشین پدرش «کیم جونگ ایل» شود. بسیاری از تحلیلگران او را فردی بی‌تجربه می‌دانستند. وقتی «اون» به قدرت رسید 27سال داشت و برخی بر این باور بودند که او دوام نخواهد آورد. اما 6 سال گذشته و اکنون عنان قدرت در کشورش را در دست گرفته است. «چو سانگ هون» در گزارشی برای نیویورک‌تایمز می‌نویسد: «بر خلاف تمام حرف‌هایی که در مورد او وجود دارد اما اکنون کره‌شمالی در زمره معدود کشورهایی قرار گرفته که با وجود فقر و انزوا از قابلیت هدف قرار دادن آمریکا با موشک‌های هسته‌ای برخوردار است. کیم اکنون نه اهمیتی به ترامپ می‌دهد و نه به همسایگانش که متحدان آمریکا هستند.»

برخی به دولت آمریکا اصرار می‌کنند که با «اون» وارد مذاکره‌ شود اما معلوم نیست آیا او بپذیرد یا نه. او دستیابی به سلاح هسته‌ای را «بالاترین اولویت» خود ساخته و استدلال می‌کند که این کار تنها راه برای تضمین امنیت و توسعه اقتصادی کره‌شمالی است. کیم هم سفرهای اندکی می‌رود و هم میهمانان اندکی را می‌پذیرد. از جمله چهره‌هایی که می‌توان به دیدارشان با «اون» اشاره کرد می‌شود به «دنیس رودمن» ستاره سابق بسکتبال، آشپز ژاپنی‌اش و معاون روسای جمهور کوبا و چین اشاره کرد. مقام‌های اطلاعاتی کره‌جنوبی می‌گویند به دستور «کیم جونگ اون» برخی از رهبران ارشد این کشور اعدام شده‌اند از جمله دایی‌اش که مشاور و مرشد او نیز بود. «کیم» حتی دستور قتل برادر ناتنی‌اش را نیز صادر کرده بود که در مالزی در فوریه سال جاری با گاز اعصاب کشته شد.

با این حال، به‌نظر می‌رسد شرایط داخلی و فشارهای اقتصادی او را ملزم کرده که از میزان فشار بر اقتصاد بکاهد تا کشورش اندکی رشد اقتصادی را تجربه کند. آندری لانکوف، متخصص کره‌شمالی در دانشگاه کومکین در سئول می‌گوید: «کیم تصمیمی هوشمندانه، عملگرایانه و قاطع گرفته اما در عین حال، تصمیمی است از روی هوس که می‌تواند به راحتی از میان برود.» میان رویکرد «کیم ها» بر سر دستیابی به تسلیحات هسته‌ای اختلاف است: کیم پدر حاضر بود در ازای کمک‌های اقتصادی و تضمین‌های امنیتی برنامه هسته‌ای را کنار بگذارد. به این ترتیب با دولت کلینتون به توافقی دست یافت اما اندکی بعد نقض شد. اما کیم پسر تحت هیچ شرایطی حاضر به کنار‌گذاشتن برنامه هسته‌ای نیست و آن را رمز بقای خود و کشورش می‌پندارد. در دوران کیم پسر بیش از 80 آزمایش موشکی انجام شده که دو برابر دوران کیم پدر و کیم پدربزرگ (کیم ایل سونگ) است.

وارث اسرارآمیز

«اون» برای اولین بار در سپتامبر 2010 – اندکی پیش از اینکه جانشین «رهبر بزرگ» یعنی پدرش شود- آفتابی و در رسانه‌ها تصاویری از او پخش شد. در آن زمان اعلام شد که او ناگهان یک ژنرال 4 ستاره شده و اینکه حزب حاکم کارگران او را به‌عنوان قائم مقام کمیسیون نظامی مرکزی منصوب کرده است. تا آن زمان هنوز معلوم نبود که آیا او قرار است جانشین پدرش شود یا نه. خارجی‌ها هیچ تصویری از او نداشتند.  «کیم جونگ ایل» (پدر) که از 1994 تا زمان مرگش در سال 2011 قدرت را به دست داشت 3 همسر داشت و 6 فرزند. همسر اول او در سال 1971 یک فرزند آورد؛ اما از چشم «کیم» افتاد و در نهایت در مسکو و در تبعید درگذشت. همسر دومش 2 دختر به دنیا آورد؛ اما هیچ پسری نداشت. همسر سوم که «کو یونگ هویی» نام داشت دو پسر و یک دختر به دنیا آورد. تا سال 2001 چنین تصور می‌شد که «کیم جونگ نام»، فرزند ارشد، جانشین پدر است اما وقتی با پاسپورت جعلی در ژاپن دستگیر شد شانس رسیدن به قدرت از او سلب شد.

او به تبعید رفت و در «ماکائو» زندگی می‌کرد و تا پیش از ترورش در مالزی در فوریه سال جاری به شدت از رژیم انتقاد می‌کرد. «کیم جونگ چول»، دومین فرزند کیم پدر، در سال 2015 در کنسرت «اریک کلاپتون» در لندن دیده شد؛ اما اطلاعات اندکی از او هست و معلوم نیست چرا شانس رسیدن به قدرت را از دست داد. اما «کنجی فوجیموتو»، آشپز سابق کیم پدر که در سال 2001 از کره‌شمالی گریخت و در سال 2003 خاطرات خود را منتشر کرد و تنها کسی است که از شانس کیم جونگ اون برای رسیدن به قدرت سخن می‌گفت، می‌گوید کیم پدر «چول» را فردی «بسیار زن صفت» می‌دانست.  گزارشگر نیویورک تایمز می‌نویسد: «اما فرزند سوم یعنی همان کیم جونگ اون مورد علاقه پدر بود و کیم نگرش‌ها و ویژگی‌های رهبری خود را در او می‌جست؛ گویی از همان طفولیت خلق و خوی او بسیار شبیه به خلق و خوی پدرش بود.»

فوجیموتو می‌نویسد «چول» در هنگام بازی بسکتبال زمین را ترک کرد؛ اما «اون» هم‌تیمی‌های خود را جمع کرد و شروع به تحلیل موقعیت کرد. همو می‌نویسد «اون» در تخته بازی گاهی از برادرش پیش می‌افتاد. «کو یونگ سوک»، خاله «اون» که در سال 1998 به آمریکا گریخت، می‌گوید در هشتمین سالروز تولدش، به «اون» اونیفورم یک ژنرال هدیه داده شد و از آن پس ژنرال‌های ارتش حرمت او را پاس می‌داشتند. «کوه یو هوان»، استاد مطالعات کره‌شمالی در دانشگاه «دونگ گوک» در سئول می‌گوید: «او از همان بچگی آموخته که قدرت چیست. اصول قدرت را فراگرفته.» رسانه‌های کره‌شمالی دوران کودکی «اون» را با افسانه آمیخته‌اند و او را «نابغه‌ای در میان نوابغ» نامیده‌اند که دوست دارد ماشین را با سرعت براند. گفته می‌شود «اون» در 16 سالگی مقاله‌ای تحقیقی در مورد شیوه رهبری پدربزرگش در جنگ کره نوشت.

از 1996 تا 2000 در مدارس دولتی سوئیس درس خواند آن هم نه به‌عنوان فرزند رهبر کره‌شمالی بلکه به‌عنوان فرزند یکی از دیپلمات‌های این کشور تا هویتش ناشناخته بماند. این کلاس‌ها به زبان آلمانی بود و کیم جوان با این زبان بسیار کلنجار می‌رفت. «جوائو میکائلو»، همکلاسی آن دوران «اون»، می‌گوید او جوانی بود که عاشق فیلم‌های جیمز باند و بسکتبال بود. او می‌گوید «اون» از برخی ابزارهای بازی مانند PlayStation برخوردار بود و راننده و معلم خصوصی داشت.  فوجیموتو می‌گوید در صحبت‌هایی که با کیمِ جوان و رهبر آینده این کشور داشتم، او از کمبود قدرت در کشور شکایت می‌کرد و از مغازه‌های فراوان در آن‌سوی آب‌ها متعجب بود. او می‌نویسد کیم جوان معتقد بود که باید از سیاست‌های اقتصادی بازار محور چین درس گرفت. این تحلیل‌ها باعث شده بود که ناظران کره‌شمالی امیدوار به بهبود اوضاع شوند.

عصر وحشت

این امیدواری‌ها دیری نپایید. وقتی این جوان به قدرت رسید تمام آرزوها بر باد رفت. عبارت «عصر وحشت» را اولین بار مقام‌های کره‌جنوبی به‌کار بردند. کیم جوان پس از بازگشت به کشورش وارد دانشگاه نظامی «کیم ایل سونگ» شد و در سال 2006 از تحصیل فراغت یافت. او به سرعت مدارج نظامی را طی کرد. در همان روزهای اولی که به قدرت جلوس کرد برخی می‌گفتند کنترل او بر قدرت لرزان است. اما نکته این است که او در محاصره رهبران نظامی و مقام‌های حزبی بود و همان‌ها بودند که دستیابی او به قدرت را مسجل کردند. در خارج از کره‌شمالی بسیاری تصور می‌کردند که او در نام رهبر کشور است و امور در واقع به دست دایی‌اش «جانگ سونگ چائک» گردانده می‌شود. او به خواهرزاده‌اش کمک کرد که دست به تصفیه سیستماتیک بزند و بسیاری از بوروکرات‌های استخواندار و ژنرال‌های قدرتمند به شکل‌های مختلف حذف شدند. دو سالی نگذشته بود که دایی هم طعمه شهوت قدرت «اون» شد. اتهام او این بود که وقتی «اون» وارد اتاق حزب شد او «به شکلی بی‌حال دست زده است.» بنابراین، گفته شد که چائک قصد براندازی دارد.

«چونگ سونگ چانگ»، متخصص خاندان کیم در موسسه سجونگ، می‌گوید بسیاری از فراریان و پناهندگان رده بالای این کشور به او گفته‌اند که چائک حدود 20 فرزند داشت که به دست «اون» همگی کشته شدند. گفته می‌شود «اون» از زمانی که به قدرت رسیده 140 تن از مقام‌های ارشد کشور را کشته است. «دانیل اِی. پینکستون»، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه تروی در سئول می‌گوید: «او به سرعت و بی‌رحمانه پیش می‌رفت. فکر می‌کنم بیشتر مردم انتظار نداشتند که چنین جوانی در مدیریت دیکتاتوری در این کشور آنقدر حرفه‌ای باشد؛ اما واقعا حرفه‌ای بود.» برخی تحلیلگران می‌گویند او اقتدار حزب کارگران کره را بازگرداند؛ تصمیمات را در جلسات فوق العاده پنهانی و با محارم خود در راس قدرت اتخاذ می‌کند و میزانی از پیش‌بینی‌پذیری را هم به سیستم وارد کرده است؛ اما برخی هم هستند که نظری بر خلاف این دارند.  نیویورک تایمز می‌نویسد «اون» بر خلاف پدرش سعی کرده تصویری مردمی از خود نشان دهد؛ فردی که از دل مردم برخاسته است. او دست خود را گرد سربازانش می‌اندازد، با کارگران در خانه‌هایشان دیدار می‌کند، گهواره کودکان را در بیمارستان‌ها تکان می‌دهد، گاهی هم با همسر خود که فردی طرفدار «مُد»های جدید است در برخی مراسم حضور می‌یابد تا بگوید از درد مردم آگاه است.

توسعه موازی

در بیشتر دوران «کیم ایل سونگ» اقتصاد کره‌شمالی بزرگ‌تر از اقتصاد کره‌جنوبی بود اما امروز درآمد سرانه در این کشور قابل قیاس با کره‌جنوبی نیست. حجم تجارت خارجی کره‌جنوبی چیزی حدود 3 تریلیون دلار است؛ اما حجم تجارت خارجی کره‌شمالی به زور به 5 میلیارد دلار می‌رسد. استراتژی «اون» همانا دنبال کردن سیاست «byungjin» یا «توسعه موازی» است. براساس این سیاست این کشور همزمان هم باید به تسلیحات هسته‌ای دست یابد و هم به توسعه اقتصادی. «اون» معتقد است که فقط با یک بازدارندگی هسته‌ای کره‌شمالی می‌تواند بر رشد خود متمرکز شود. با این حال، او اجازه داده بازارها حتی به‌صورت زیرزمینی و مرزی به حیات خود ادامه دهند. فضای ساخت‌وساز در این کشور رشد کرده است. هرچند با وجود دهه‌ها تحریم اما اقتصاد این کشور نشانه‌هایی از زندگی را از خود نشان می‌دهد. اما فضا خارج از پیونگ‌یانگ تیره و تار است. رشد اقتصادی مستلزم امنیت و پایان دادن به بحران هسته‌ای است. از آغاز قحطی دهه 90 به بعد گفته می‌شود بیش از 30 هزار کره‌ای از کشور خود گریخته‌اند. ظاهرا «اون» افرادی مانند صدام حسین و قذافی را پیش روی خود می‌بیند که وقتی تسلیحات خود را تسلیم کردند عمرشان هم به‌سر رسید.

کره‌شمالی معتقد است با قدرت هسته‌ای می‌خواهد غرب را وادار به کرنش کرده و آنها را به قبول این حقیقت وادارد که پیونگ‌یانگ به جرگه کشورهای هسته‌ای پیوسته است و اکنون وقت معامله با این کشور رسیده است. تسلیحات هسته‌ای اعتماد به نفس زیادی به رهبران این کشور می‌دهد تا به آن وسیله هم به رسمیت شناخته شود و هم به‌عنوان کشوری هسته‌ای با قدرت چانه زنی بیشتری وارد میز مذاکرات شود. آقای «کوه یو هوان»، استاد مطالعات کره‌شمالی در دانشگاه «دونگ گوک» در سئول می‌افزاید: «اون معتقد است که جهان چاره‌ای ندارد جز پذیرش این کشور به‌عنوان قدرت هسته‌ای.» کره‌شمالی معتقد است درصورت هرگونه اقدام نسنجیده‌ای از سوی آمریکا «جنگ حتمی است.»

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 731304
  • منبع: دنیای اقتصاد
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.