شهردار منتخب میتواند در رده معاونتهای شهرداری تهران و ریاست سازمانهای زیرمجموعه شهرداری تهران از ظرفیت و تجربه زنان استفاده کند. در این صورت اصلاحطلبان در عمل اعتقاد خود را به این راهبرد اثبات میکنند و همچنین قطعا ظرفیت دیگری برای زنان ایجاد کرده و این گفتمان اثرگذاری بیشتری پیدا خواهد کرد
به گزارش جماران؛ روزنامه آرمان نوشت:
شورای شهر پنجم با تکالیف دشواری در این دوره روبهروست. مشکلات موجود در شهر تهران مانند آلودگی هوا، آسیبهای اجتماعی، حمل و نقل و ترافیک، ساخت و ساختهای غیر مجاز، نبود امکانات تفریحی مناسب در برخی از مناطق ۲۲ گانه تهران، حاشیه نشینی، عدم توزیع عادلانه و برابر امکانات رفاهی و شهری، فساد و تخلفات مالی در شهرداری تهران و... زندگی را برای شهروندان تهرانی دشوار و حتی غیر ممکن ساخته است. اما از آنجا که در انتخابات اخیر شعار زندگی سالم و توزیع عادلانه و برابر امکانات رفاهی و شهری و مبارزه با فساد مورد توجه اصلاحطلبان و شهروندان قرار گرفته است، شورای شهر پنجم برای تحقق مطالبات شهروندان در شهر تهران ناگزیر باید مسیر پرتلاطمی را پشت سر بگذارد. انتظاراتی که بیشک جز با نظارت، پیگیری مداوم و تلاش خستگیناپذیر و کارشناسانه اعضای شورا و شهرداری تحقق نخواهد یافت. از سویی همواره شاخص در جریان اصلاحطلبی شایسته سالاری بوده است، تا آنجا که این نگرش اصلاحطلبی منجر به ایجاد سهمیهای ۳۰درصدی برای زنان در دو انتخابات مجلس و شورای شهر اخیر شده است. بنابراین به تعبیر آذر منصوری «اگرچه انتظارات زنان در شورای شهر و کابینه آن طور که باید محقق نشد اما زنان همچنان امیدوارند که نخست رئیسجمهور در وزارت علوم که هنوز تکلیف آن روشن نیست، وزیر زن معرفی کند و سپس شهردار منتخب تهران در برخی از مناطق ۲۲ گانه این کلانشهر، شهردار زن منصوب کند تا این سازو کار منجر به ایجاد فرصت برابر جهت پر کردن شکافهای جنسیتی موجود شود»؛ در این راستا آذر منصوری، فعال سیاسی اصلاحطلب، با «آرمان» گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
مدیریت اصلاحطلبانه اداره شهر تهران به چه مفهوم است و قرار است چه چیزی در مدیریت شهرها اصلاح شود؟
مدیریت اصلاحطلبانه شهر تهران به مفهوم استفاده از همه ظرفیتهای موجود با هدف رسیدگی به مشکلات مردم در این کلانشهر است. اصلاحطلبان در ابتدا باید از وضع موجود با همه شاخصها اطلاع دقیق داشته باشند. قطعا هدف اصلاحطلبان در شورای شهر این است که منابع درآمدی در شهر تهران به صورت عادلانه توزیع شود و شهروندان در این شهر احساس کنند که از حقوق برابر برخوردارند، مدیریت اصلاحطلبانه بدین مفهوم است که درتهران شاهد رشد آسیبهای اجتماعی نباشیم. مدیران اصلاحطلب باید بتوانند با شناخت دقیق نسبت به عوامل به وجود آورنده آسیبهای اجتماعی روند رو بهرشد را متوقف کنند. چه بسا که اصلاحطلبان دراین دوره با همکاری و تفاهم با دولت بتوانند در مسیر توزیع عادلانه رفاه اجتماعی در سراسر کلانشهر تهران و سایر شهرها گام بردارند و حقوق اجتماعی و کرامت انسانی را درمیان شهروندان محقق کنند.از سویی دولت بتواند از سرمایههای موجود در تهران به نفع مشکلات مردم بهره ببرد. مدیریت اصلاحطلبان در تهران باید بتواند با بهرهگیری از توان و ظرفیت کارشناسان، مشاوره شهروندان به ویژه شهروندان متخصص، نهادهای غیردولتی و توجه به الزام پاسخگویی و ایجاد ظرفیت پرسشگری در میان مردم از یک سو شورا و شهرداری را به اتاق شیشهای تبدیل کنند و از سویی زمینه مشارکت شهروندان را در تعیین سرنوشت خویش و بهبود محیط زندگیشان افزایش دهند. این موارد وجوه تمایز مدیریت اصلاحطلبانه با شیوه مدیریت شوراهای دوم، سوم و چهارم است.
چه ضمانتی وجود دارد مجموعهای که اصلاحطلبان به وسیله آنها میخواهند مدیریت تهران را بهعهده بگیرند، گرفتار طمع و فساد نشوند؟
طی 12 سال گذشته شیوه مدیریت جریان مقابل میراث مخربی در کلانشهر تهران به جا گذاشت. امروز مشکلات تهران به کلاف سردرگم و پیچیدهای میماند، تا آنجا که نجات از این کلاف سردرگم و بهبود وضعیت شهر تهران را در نظر بسیاری از کارشناسان ناممکن کرده است. بنابراین در چهار سال پیش رو فرصت است برای اینکه اصلاحطلبان بتوانند در رویکرد مدیریتی خود اعتماد مردم تهران و سایر کلانشهرها را جلب کنند ودر نتیجه مشکلات شهر تهران را رفع کنند. امروز تهران شاهد توزیع نابرابر منافع و فرصتهایی است که موجب شد شهروندان تهران به شهروندان درجه یک، دو و سه تبدیل شوند. رویکرد اصلاحطلبانه به مفهوم ایجاد فرصت برای همه شهروندان است. باید در شهروندان اعتماد لازم ایجاد شود تا آنها از این منابع به صورت برابر استفاده کنند. برای ایجاد فرصت برابر باید حضور زنان را به عنوان 50درصد جمعیت شهرها درمدیریتها ومشارکت آنها در نهادهای تصمیمساز مد نظر قرار داد. در واقع مدیریت اصلاحطلبانه درشهرها باید مسیر تحقق حقوق شهروندی و حکمرانی خوب را در سراسر کشور مهیا سازد، درغیر این صورت پس ازچهارسال اصلاحطلبان نخواهند توانست از عملکرد خود در سطح شهرها دفاع کنند.
میتوان امیدوار بود که شهرداری تحت نظارت شورا باشد نه اینکه شورا در اختیار شهرداری قرار گیرد؟
در قانون شوراها بخشهایی به عنوان وظایف واختیارات شوراهای شهرو روستاها بر شمرده شده است. اما اختیارات، نظارت و پیگیری شوراها برشهرداری متناسب باوظایف پیشبینی شده در قانون شوراها نیست. بنابراین دراین قسمت خلأ قانونی وجود دارد. با توجه به اینکه تنها حوزه اعمال قدرت اختیارات و مسئولیت شوراها در قانون شهرداری است این تلقی به وجود میآید که شوراهای شهر تنها شوراهای شهرداری هستند. به همین دلیل گمان میرود اگر قرار بر این باشد که شوراهای شهر تنها شوراهای شهرداری نباشند باید دو مساله مورد توجه قرار بگیرد؛ نخست آنکه قانون شوراها اصلاح شود. بدین مفهوم که اگر شورای شهر پیگیر مسائلی غیر از شهرداری باشد که مربوط به دستگاههای دیگر دولتی است باید متناسب با این خواست و وظیفه به آنها اختیارات قانونی نیز داده شود. درحالی که درقانون این اختیار داده نشده است. از سویی تجربه نشان داده شوراهایی که توانستند با استفاده از ظرفیت موجود درشهرداریها و شورا تعاملی با دستگاههای اجرایی و سیاستگذاریها در شهرها ایجاد کنند، آنها با استفاده از این تعامل و تفاهم توانستند در امور دیگر شهر نیز موفق شوند و از این طریق سیاست خود را اعمال کنند. بر این اساس به نظر میرسد شورای شهر پنجم با توجه به حضور اصلاحطلبان دربسیاری از شهرهای بزرگ بتواند حداکثر بهرهبرداری را از این ظرفیت به عمل آورد. ضمن اینکه باید تلاش شود در شوراهای بالادستی شوراهای شهر، استان و شورای عالی استانها، شوراها با رسیدن به نقاط تفاهم و اتفاقنظر درباره مسائل کلان مانند آمایش سرزمینی، توزیع عادلانه منابع و درآمد درسطح کشور، تحقق حکمرانی خوب و تحقق حقوق شهروندی بتوانند از این مسیر و با استفاده از شورای عالی استانها پیشنهادهایی به مجلس دهم ارائه دهند که در قانون شوراها اعمال شود. بنابراین در این وضعیت میتوان امیدوار بود که شوراها محدود به شهرداری نباشد. البته تجربه شوراهای گذشته نشان داد که متاسفانه درباره مسائلی مانند املاک و استخدامهای نجومی، فروش تراکم شناور و وجود برخی جنبههای مفسدهانگیز در شهرداریها، شورای شهر چهارم حتی شورای شهرداری هم نبود چه برسد به اینکه به امور دیگر شهرنیز توجه داشته باشد.
شورای شهر پنجم در جهت افزایش اختیارات قانونی خود در شورا و شهرداری چه کار میتواند انجام دهد؟
شورای پنجم میتواند درجهت افزایش اختیارات خود، اعمال نظر، مدیریت و نظارت این نهاد مردمی بردستگاهها و نهادهای اجرایی پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی ارائه دهد. در قانون کنونی شوراها از این اختیار بیبهرهاند. در واقع اکنون خلأ قانونی که بتواند قدرت شوراها را در شهرها جریان سازی کند به شدت محسوس است.
واقعیت این است که در آن 8 سال دوران اصلاحات، فرصتی برای تربیت نیروی انسانی نداشتیم، در آن 8 سال دوران احمدینژاد نیز فضا برای فعالیت اصلاحات وجود نداشت، در دوره روحانی نیز اصلاحطلبان به بازسازی قوای خود پرداختند؛ تصور نمیکنید که از فرصت اداره شهر تهران باید برای تربیت نیروهای اصلاحطلب بهره برد؟
در دوران 8ساله اصلاحات اکثر قریب به اتفاق نیروهایی که امروز به میانسالی و سنین بالا رسیدهاند، در زمره مدیران جوان کشور بودند و بدیهی است در دوران 8ساله اصلاحات فرصتی فراهم شد تا بخشی از نیروهای جوانتر با استفاده از این فرصت، ظرفیت انسانی قابل توجهی برای کشور ایجاد کنند. در دوران بعد از اصلاحات، این جریان دچار وقفه شد. در واقع رئیس دولتهای نهم و دهم حتی نیروهای رده پایین را در سازمانهای زیرمجموعه خود تغییر داد و در آن دوران هیچفرصتی به جریان اصلاحات برای خدمت در دستگاههای دولتی داده نشد. بهطور مثال در یک شهرستان، جوانی 26ساله تازه فارغ التحصیل و بدون تجربه را در سمت فرماندار قرار داده بودند. بدیهی است این نوع بهرهبری از جوانان انتظاری را درجامعه ایجاد کرد که به هیچرو واقع بینانه نیست. قاعدتا اصلاحات همچنان برای سازمانهایی باید مدیر تربیت کند. در واقع در همه جوامع دموکراتیک نیز نهادهای مدنی و احزاب باید برای تربیت مدیران کلان و میانی و نمایندهها در نهادهای انتخاباتی برنامه داشته باشند. بنابراین باید در ایران نیز نحوه تزریق نیروهای جوان و رشد آنها در مدیریت میانی و کلان براساس یک برنامه مشخص و مدون صورت بگیرد. بسیاری از رخدادهای جهانی حکایت از این امر دارد. بهطور مثال طی ماههای گذشته یک جوان 35ساله در فرانسه به مقام ریاستجمهوری این کشور رسید که مسیر رشد این جوان نیز کاملا روشن است، اما در این میان اشکال اساسی این است که برای مسیر رشد و ارتقای جوانان در ایران در نهادهای دولتی و انتخابی هیچ برنامهای وجود ندارد و این خلأ جدی امروز به شدت احساس میشود. اما در شورای شهر تهران که اکنون در دست اصلاحطلبان است این ظرفیت و پتانسیل وجود دارد تا بتواند در گام نخست برای رشد و ارتقای جوانان تعریف روشن و مشخصی داشته باشند و گام بعدی این است که با استفاده از این تعریف مشخص از نیروهای متخصص، متعهد و سلامت در این مسئولیتها استفاده شود. به نظر میرسد امروز این ظرفیت وجود دارد کهشورای شهر تهران و شهرداری این کلانشهر ظرفیت بیبدیلی است برای اینکه زنان و مردان صاحب تخصص در این عرصه ایفای نقش کنند. بنابراین شورای شهر تهران باید از شهرداری بخواهد که برنامه شهرداری تهران برای افزایش این ظرفیت، ارتقای نیروهای جوانتر و آماده کردن آنها برای مسئولیت بعدی چیست.
قطعا شاخص در جریان اصلاحطلبی شایستهسالاری است، اما ما شاهدیم که به منظور ایجاد تمایل در زنان برای آنها در شوراها و مجلس سهمیهای 30درصدی در نظر گرفته شده است؛ اکنون که رئیسجمهور وزیر زن معرفی نکرد رویکرد اصلاحطلبان برای استفاده از زنان باید در شهرداری چگونه باشد؟
راهبرد ایجاد فرصت برابر در خدمت توسعه پایدار و متوازن است. اصلاحطلبان همواره بر استفاده از این راهبرد تاکید کردند. یکی از اجزای این راهبرد استفاده از سهمیه 30درصدی زنان است، زیرا این راهبرد تاثیر بسیاری بر توسعه پایدار و متوازن به جای میگذارد. حضور زنان در هیات وزیران نیز برگرفته از راهبرد توسعه و ایجاد فرصتهای برابر است. به همین دلیل امید میرود روحانی در وزارت علوم که هنوز تا به امروز تکلیف آن روشن نیست از میان زنان توانمند دست به انتخاب بزند و یک وزیر زن به مجلس معرفی کند تا این ساز و کار در کشور محقق شود. باید توجه کرد که زنان بارها ثابت کردهاند که در زمره پاشنه ورکشیدهها هستند. از سویی اگرچه اصلاحطلبان در شورای شهر در جایگاه ریاست و هیاترئیسه شورای شهر از حضور زنان آن طور که باید استفاده نکردند اما شورای شهر باید به برنامههای شهرداری به عنوان یکی از شاخصهای مورد توجه در به کارگیری زنان و سهمیه به بانوان در مدیریتهای شهر تهران توجه کند.
همانطور که مشاهده شد در شورای شهر پنجم از زنان در جایگاه هیات رئیسه و در جایگاه ریاست شورای شهر برحسب انتظار استفاده نشد، آیا امکان دارد که شهردار منتخب از زنان در برخی مناطق 22 گانه در منصب شهردار منطقه استفاده کند؟
قطعا شهرداری میتواند در مناطق 22 گانه از ظرفیت زنان استفاده کند. در واقع باید 30درصد از شهرداریهای مناطق به زنان تعلق پیدا کند. شهردار منتخب میتواند در رده معاونتهای شهرداری تهران و ریاست سازمانهای زیرمجموعه شهرداری تهران از ظرفیت و تجربه زنان استفاده کند. در این صورت اصلاحطلبان در عمل اعتقاد خود را به این راهبرد اثبات میکنند و همچنین قطعا ظرفیت دیگری برای زنان ایجاد کرده و این گفتمان اثرگذاری بیشتری پیدا خواهد کرد. به نظر میرسد که این مساله نه تنها در شورای شهر تهران بلکه در بسیاری از شهرها باید بدین صورت جریان سازی شود. شهرداران منتخب در رده معاونتها، سازمانهای زیرمجموعه، شهرداریها و واحدها و مناطق زیرمجموعه شهرداری باید از این سازوکار برای ایجاد فرصت برابر جهت پر کردن شکافهای جنسیتی موجود در شهرها استفاده کنند. این موضوع میتواند الگویی در سراسر کشور باشد. علاوه بر آن، ظرفیتی ایجاد کند برای اینکه زنان با اعتماد به نفس بیشتری در بزنگاههای انتخاباتی بعدی بهطور جدیتر حضور پیدا کنند. نکتهای که به عنوان آسیب در شوراهای دوره پنجم باید به آن توجه کرد این است که در انتخابات شورای پنجم درصد حضور زنان نسبت به دوره قبل کاهش پیدا کرد. در واقع در عرصهای که تصور بر این بود که زنان حضور بیشتری دارند و نمایندگی شوراهای شهر و روستا برای آنها سهلالوصولتر از نمایندگی در مجلس است در این عرصه با کاهش حضور زنان مواجه بودیم. بنابراین باید شوراهای اصلاحطلبی که رأی آوردند از این فرصت بهره لازم را ببرند تا بخشی از این شکافهای جنسیتی موجود را مورد ترمیم قرار دهند.