اعتراض اصلاحطلبان به ترکیب کابینهای که خود از اعضای اصلی آن هستند غیرقابل قبول تلقی میشود و قبل از آن که واقعی باشد، مصنوعی به نظر میرسد
به گزارش جماران؛ حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
اعتراض گسترده مدعیان اصلاحات به ترکیب کابینه دوازدهم که از هنگام معرفی وزرای پیشنهادی آغاز شده و این روزها، پس از رأی اعتماد مجلس به آنها نیز با شدت ادامه دارد، طبیعی به نظر نمیرسد، چرا که اعضای کابینه جدید، چه وزرا و چه معاونان رئیسجمهور، تقریبا بدون استثناء از جبهه اصلاحات و یا کارگزاران که خواهرخوانده و همسو با اصلاحات است، انتخاب شدهاند، بنابراین اعتراض اصلاحطلبان به ترکیب کابینهای که خود از اعضای اصلی آن هستند غیرقابل قبول تلقی میشود و قبل از آن که واقعی باشد، مصنوعی به نظر میرسد. اما، چرا مدعیان اصلاحات اصرار دارند کابینهای را که به خودشان تعلق دارد، غیرخودی! معرفی کنند؟! دراینباره گفتنیهایی هست؛
1- دولت دوازدهم برآمده از دولت یازدهم است و ترکیب کابینه با اندکی تغییر که تعیینکننده به نظر نمیرسد همان ترکیب قبلی است. 11 تن از وزرای کابینه جدید، در کابینهقبلی نیز حضور داشتهاند، 5 تن از وزرای جدید هم در کابینه قبلی معاون وزیر بودهاند و طبیعی است که در جایگاه وزارت نیز ادامهدهنده مواضع و عملکرد وزیری باشند که در دولت قبلی معاون او بودهاند. 2 سرپرست که برای وزارتخانههای نیرو و علوم انتخاب شدهاند نیز به ترتیب، قائممقام و معاون وزیران نیرو و علوم دولت یازدهم بودهاند.
بنابراین کابینه دوازدهم با اندکی تغییر همان کابینه دولت یازدهم است و سؤال این است که مگر مدعیان اصلاحات که امروزه از همه سو به ترکیب کابینه جدید حمله میکنند و چینش آن را غیراصلاحاتی میدانند، با همه توان از کابینه یازدهم که همین کابینه دوازدهم است، دفاع و حمایت نمیکردند؟ اگر ترکیب کابینه جدید را نمیپسندند، چرا از همین ترکیب در دولت یازدهم با همه توان حمایت میکردند؟! و چنانچه حمایتهای قبلی خود را خطا و ناشایسته میدانند چرا بر ادامه همان مواضع و عملکرد دولت یازدهم اصرار دارند و از تغییر احتمالی آن ابراز نگرانی میکنند؟!
2- طیف یاد شده از مدعیان اصلاحات به شدت فراکسیون امید را به باد انتقاد گرفته و این فراکسیون را در رأی اعتماد به وزرای کابینه جدید مقصر اصلی معرفی میکنند، تا آنجا که از اهانت به آن نیز دریغ نمیورزند، مثلا؛ یکی از همین مدعیان اصلاحات در مصاحبه با سایت انتخاب میگوید «ترکیب لیستامید برای مجلس، عقلانی نبود، بیشتر احساساتی بود»! و یا «افرادی در لیست امید حضور پیدا کردند که بیشتر دنبال منافع خود هستند»! و یکی دیگر از مدعیان اصلاحات میگوید «کارنامه فراکسیون امید به هیچوجه خوب نیست. عملکرد این فراکسیون ناامیدکننده است»! و دهها نمونه دیگر از این دست.
حمله به فراکسیون امید در حالی است که نمایندگان عضو این فراکسیون را همین مدعیان اصلاحات برگزیده و با تعریف و تمجیدهای آنچنانی همگان را به انتخاب آنان تشویق و ترغیب کرده بودند و حالا به گونهای با این فراکسیون برخورد میکنند که انگار اعضای آن از کره مریخ آمدهاند و با مدعیان اصلاحات هیچگونه آشنایی ندارند!
این سؤال نیز بیپاسخ مانده است که اگر نمایندگان فراکسیون امید را شایسته نمیدانند چرا آنان را برگزیده و آنهمه تعریف و تمجید نثارشان کرده بودند؟! و چنانچه قبولشان دارند، اینهمه پرخاش و اهانت به آنان برای چیست؟!
3- مدعیان اصلاحات در حمله به ترکیب کابینه جدید و اعتراض به اعضای آن، این پرسش را به عمد و نه از روی غفلت، بیپاسخ میگذارند که چه کسانی را به جای اعضای کنونی کابینه در نظر داشتهاند که آقای روحانی از معرفی آنان خودداری ورزیده است؟! رئیسجمهور میگوید؛ «همه تلاشم را به کار گرفتم، با همه کسانی که لازم میدیدم مشورت کردم، حرف بسیاری را گوش کردم، با فراکسیونهای سهگانه مجلس هم نشست داشتیم، همه را در کنار هم قرار دادیم. بهترینهایی که توانستیم انتخاب کنیم همینها بودند.»
خب! مدعیان اصلاحات با چه توجیهی در مقابل این اظهارات آقای روحانی سکوت کرده و مثلا نمیگویند چرا فلانی و فلانی و فلانی را انتخاب نکردهای؟! بخوانید!
4- شاید این نگاه بدبینانه باشد ولی شواهدی در دست است که جای چندانی برای خوشبینی باقی نمیگذارد و آن، این که مدعیان اصلاحات یک حرکت دوسویه را در برخورد با دولت دوازدهم تدارک دیده و در پی اجرای آن هستند.
یک سوی این برخورد، ادامه راهی است که برخی از اعضای همین جبهه در دولت یازدهم دنبال کردند و نتیجه آن، ناکارآمدی اقتصادی، بر زمین ماندن بسیاری از وعدهها، تحمیل تحریمهای بیشتر به جای لغو تحریمها، حاشیهسازیهای مصنوعی که اتلاف نیروی دولت و هزینه شدن امکانات و ظرفیتها در جادههای فرعی را به دنبال داشت، ناراضیتراشی از طریق بیتوجهی به معیشت مردم، گسترش بیکاری که در بسیاری از زمینهها میتوانست قابل پیشگیری باشد، واردات بیرویه، عدم برخورد جدی با قاچاق کالا و تعطیلی بسیاری از مراکز تولید که برخی از آنها کارخانجات بزرگ و اسم و رسمدار بودند، انفعال در مقابل حقوقهای نجومی که از آن بوی رضایت به مشام میرسید، تن دادن به قراردادهای خسارتآفرین، نظیر قرارداد با توتال، واگذاری کترینگ قطارهای مسافربری به یک شرکت اتریشی، به پیمان سپردن بزرگراه شمال به یک شرکت ایتالیایی، امضای معاهده خودتحریمی FATF، امضای سند ذلتبار 2030 و...
اگر نگوئیم بسیاری، حداقل برخی از موارد یاد شده به آسانی قابل پیشگیری بود ولی متاسفانه مسئولان ذیربط در دولت یازدهم یعنی همین مدعیان اصلاحات، بیتوجه به هشدارهای مستند دلسوزان، از ادامه راهی که در پیش گرفته بودند خودداری نکردند.
و اما، سوی دیگر برخورد یاد شده ابراز مخالفت با دولت است تا ناکارآمدی احتمالی آن به حساب مدعیان اصلاحات نوشته نشود و مردم از آنان انتظار پاسخگویی نداشته باشند و این در حالی است که با توجه به آنچه مورد اشاره قرار گرفت؛ کابینه دوازدهم با اندکی تغییر، همان کابینه یازدهم است و اکثریت قریب به اتفاق اعضای آن، اعم از وزرا و یا معاونان رئیسجمهور برگرفته از میان اصلاحطلبان و کارگزاران هستند که خواهرخوانده یکدیگرند، بنابراین مخالفت مدعیان اصلاحات با ترکیب کابینه نمیتواند منطقی و طبیعی باشد و احتمال یاد شده یعنی فرار اصلاحطلبان از پاسخگویی در حالی که اکثریت اعضای کابینه از همین طیف است، قوت بیشتری میگیرد.
5- و بالاخره با توجه به سابقه سوء برخی از مدعیان اصلاحات و همراهی آشکار شماری از آنان با اصحاب و سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 این احتمال وجود دارد که طیف یاد شده برنامهای برای کارشکنی در دولت دوازدهم و بر زمین ماندن دوباره وعدهها تدارک دیده باشد. با این انگیزه که در فشار حاصل از سختی معیشت و رکود و بیکاری و... راه نجات را در تسلیم مقابل باجخواهی دشمنان تابلودار نظام و مردم این مرزوبوم آدرس بدهد. یعنی همان راهی که در فتنه 88 دنبال میکرد و با ایستادگی و بصیرت مثالزدنی ملت ناکام و ناتمام ماند.
مقابله با این ترفند به هوشیاری همه مسئولان و مردم و از جمله رئیسجمهور محترم نیاز دارد و نباید از این واقعیت غافل بود که دشمن وقتی برای فتح قلعههای مستحکم، توان عبور از دیوارهای بلند آن را نداشته باشد، به فریب از دروازهها وارد میشود.