در جریان اصولگرا ظرفیتهای ریشهداری همچون ناطق نوری، امامی کاشانی، علی لاریجانی و محمدرضا باهنر هستند که «گفتوگوی ملی» را کاملاً ضروری و لازم میدانند
به گزارش جماران، سید حسن رسولی عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، عضو هیأت مدیره بنیاد امید ایرانیان و منتخب مردم تهران برای شورای شهر پایتخت است. رسولی از ایده عارف برای طرح «گفتوگوی ملی» دفاع میکند و معتقد است که این طرح مختص جریانهای سیاسی درون مجلس نیست و گسترهای به وسعت ایران دارد. او به موفقیت این طرح خوشبین است و میگوید جریانها و شخصیتهای معقولی در جریان اصولگرا وجود دارند که آنها هم از گذر حوادث و تحولات سالهای گذشته به ایده گفتوگو روی خوش نشان خواهند داد.
گفتگوی وی با روزنامه ایران را در ادامه می خوانید:
٭٭٭
آقای محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی اخیراً از ضرورت طرحی به نام «گفتوگوی ملی» سخن گفته و تأکید داشته که اگر چنین طرحی اجرایی شود، اختلافات بزرگان نظام در فضای دوستانه حل و فصل میشود. شما مشخصاً چه بازخوردی از این ایده در بین جریانهای سیاسی دیدهاید؟
دکتر عارف از موضع یک چهره برجسته اصلاحطلب، رئیس فراکسیون امید مجلس دهم و نیز رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، ضرورت از سرگیری «گفتوگوی ملی» را به عنوان یکی از نیازهای جدی امروز کشور مطرح کرد. بدون شک انسجام و همگرایی ملی به معنای افزایش وحدت بین همه نحلههای فکری، جریانهای سیاسی، قوای سهگانه، نهادهای حکومتی، سازمانهای مردمی و همه مؤثرین در آرایش صحنه سیاسی کشور، یکی از مهمترین راهبردهای مورد نیاز کمک به استحکام نظام جمهوری اسلامی شناخته میشود.
امام عظیمالشأن همواره «وحدت» را رمز پیروزی توصیف میکردند و بدرستی نیز همین وحدت، رمز پیروزی ما در بهمن 57 و دوران دفاع مقدس بود و توانست جلوی خیل عظیمی از براندازان داخلی و خارجی را بگیرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز همواره و متناوباً به این مهم تأکید داشته و دارند. از طرفی متأسفانه در سالهای اخیر مشاهده شده مؤثرین صحنه سیاسی کشور، بعضاً به جای گفتوگوی رودررو، مواضع خود را از طریق تریبونهای رسمی اعلام میکنند. بی تردید تداوم این گفتوگوی رسانهای بین ارکان نظام، بزرگترین آفت وحدت ملی خواهد بود.
چه هر زمانی بین افراد و عناصر نهادهای مؤثر در طراحی و معماری یک وضعیت- چه در سازمانهای اداری و نهاد فرهنگی و اجتماعی و چه در مقیاس ملی در گستره یک کشور-از دامنه گفتوگو بین عناصر مؤثر کاسته شود، مبادله اطلاعات که لازمه تصمیمگیری صحیح و بهینه است، مختل میشود و متقابلاً در شرایط فقدان اطلاعات بهنگام و صحیح، بدگمانی، ابهامآفرینی، سوء تفاهم، سوء نیت و بعضاً تخاصم و دشمنی، فضای تصمیمگیری مدیریت کشور را اشغال میکند و آثار و عواقب منفی متوجه منافع ملی میشود.
برای غلبه پیدا کردن بر این آسیب جدی، دکتر عارف به همراه تعدادی از نمایندگان مجلس دهم، بدرستی ایده «گفتوگوی ملی» را مطرح کردند. این موضوع البته در سالهای گذشته هم طرح شد. امام خمینی(ره) در دهه 60، مرحوم حبیبالله عسگر اولادی در دهه 80 و رئیس دولت اصلاحات با ایده گفتوگوی تمدنها، پیشقدم این عرصه بودند.
فکر میکنم چنانچه محافل سیاسی، دستگاههای حکومتی و قوای سه گانه به این مهم بپردازند و رسانهها و وسایل ارتباط جمعی به مدد این طرح بشتابند، میتوان امیدوار بود بسیاری از سوء تفاهمها میان جریانها و گروههای مختلف سیاسی، قابل برطرف شدن است و همان قدر که این غبارها کنار زده شود، با حفظ مواضع سیاسی متفاوت، زمینه گسترش اخوت بین یاران انقلاب فراهمتر میشود.
بنابراین ایده مطرح شده از سوی آقای عارف منحصر به درون مجلس نیست؟
بله؛ کاملاً همین گونه است. ببینید در این مورد باید به اندازه کافی ادبیات تولید شود؛ درست این است که نهادی غیر دولتی به صورت مردمی، متولی و متصدی انجام گفتوگوهای ملی باشد و از طریق دانشگاهها، مراکز آموزش عالی، مراکز فکری و اندیشهگاهها، احزاب، گروههای سیاسی و صدا و سیما بستر گفتوگوها را فراهم کند.
بر این اساس بسیار مناسب است یک نهاد بی طرف، منصف، کارآمد و دلسوز «گفتوگوی ملی» را دنبال کند. البته مجلس به لحاظ جایگاهی که در قانون اساسی دارد، به عنوان «خانه ملت» میتواند پیشقدم باشد.
این ایده آیا یک طرح مطالعاتی و تحقیقاتی هم به همراه دارد؟ یعنی این مختصاتی که شما برای انجام آن ترسیم میکنید، بر اساس یک ایده مکتوب و کارشناسی شده است؟
بله؛ سالها پیش در بنیاد باران به ریاست رئیس دولت اصلاحات و در سالهای اخیر در بنیاد امید ایرانیان به ریاست دکتر عارف به این مهم پرداختهاند و به طور مشخص فهرستی از مهمترین فرصتها و چالشهای تعالی کشور تدوین شده است. پارهای از این چالشها با حوزه گفتمانهای رایج سیاسی کشور مرتبط است.
به عنوان مثال امروز اصلیترین چالش کشور در حوزه اقتصاد، تولید و اشتغال است. در چنین فضایی سرمایهگذاری خارجی زمانی تقویت میشود که ابتدا سرمایهگذاران داخلی وارد فضا شوند. ما ملاحظه میکنیم بناست قراردادی با توتال بسته شود و ماهها در کریدور مراجع تصمیمگیر سیر میکند و کلی وقت گرفته میشود تا به یک اجماع ملی و وحدت نظر همگانی برسیم.
این در حالی است که اگر موضوع سرمایهگذاری که لازمه رونق تولید و افزایش اشتغال است، به عنوان یک موضوع صرفاً اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به بحث گذاشته شود و مراکز فکر و اندیشه دو جناح سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا به صورت روشمند، علمی و حرفهای به این موضوع بپردازند، در آن صورت مشخص خواهد شد در چه بخشهایی اتفاق نظر جناحی وجود دارد، نقاط افتراق کجاست، چگونه میتوان بر دامنه نقاط مشترک افزود و از نقاط تفرقه انگیز کاست. به این ترتیب نظریهای در سطح کشور تولید شود که یک همفکری و اتفاق نظر درباره آن وجود داشته باشد. پس از این اتفاق نظر تئوریک و نظری، قوه مقننه، دستگاههای اجرایی، بنگاههای اقتصادی، بخش خصوصی و سایر نهادها در چارچوب این وحدت گفتمانی وارد میدان میشوند.
بنابراین گفتوگوی ملی، سرفصلهای مختلفی دارد؛از جمله نقش و جایگاه زنان در عرصه اداره کشور. امروز در برخی رشتههای دانشگاهی قریب 70 درصد دانشجویان، زنان و دختران ما هستند. درباره بحث اقوام و مذاهب و مقولههایی از این دست نیز به اندازه کافی مطالعه شده است. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، مرکز مطالعات مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری و دانشگاههای مختلف دستشان از این مقولات پر است و حالا زمان آن رسیده سیاستورزان بستر لازم برای گفتوگوی ملی را فراهم کنند.
همان طور که اشاره کردید، شخصیتهای برجسته یا حزبی کشور پیش از این نیز از ضرورت گفتوگوی ملی سخن گفتهاند که البته چندان هم منتج به نتیجه نبود؛ سؤال اینجاست که آقای عارف از موضع ایجابی به باز طرح این دغدغه پرداختند یا سلبی؟ به عبارت سادهتر آیا میبینند مقدمات و شرایط فراهمتر از گذشته است یا آسیبها و خطرات تشدید شده و باید فکری اساسی کرد؟
تا جایی که در جریان هستم، آقایان عارف و رئیس دولت اصلاحات در سالهای اخیر از موضع ایجابی این ایده را مطرح کردند. دغدغه این افراد به عنوان ظرفیتهای حوزه اصلاحطلبی به هیچ عنوان در بردارنده جوانب سلبی نبوده و نیست.
بر همین اساس از اصطلاح «گفتوگوی ملی» استفاده کردند. «گفتوگوی ملی» همانند هر گفتوگویی میتواند به همدلی و هم نظری بینجامد. اگر چنانچه ما در محیط خانواده تعارض افکار، تنش و تشنج داشته باشیم، قبل از هر تجویزی توصیه میکنند اعضای خانواده رودررو صحبت کنند تا بتوانند نقطه نظر پیدا و پنهان خود را همان گونه که هست، دریافت کنند و با گمانهزنی و بدگمانی نسبت به طرح مطالب دیگران برخورد نکنند. در جامعه کل هم این قاعده جاری و ساری است.
تا جایی که بنده در جریان هستم، جنبههای ایجابی آن مطرح است. به عبارتی چارچوب کلی این ایده، برقراری گفتوگوی فراجناحی بین همه کسانی است که به جمهوری اسلامی، مردم سالاری دینی، محوریت رهبری، حفظ منافع ملی و ضرورت تعالی و پیشرفت کشور اتفاق نظر دارند. طبیعی است درباره راهکارهای رسیدن به این اهداف متعالی، نقطه نظرات متفاوتی مطرح است که از طریق آغاز «گفتوگوی ملی» میتوان فاصلهها را کاهش داد.
برخی منتقدان اصلاحطلبی، این ایدهها را ناظر به این میدانستند که اصلاحطلبان میخواهند به بهانه گفتوگوی ملی خود را از آنچه که آنها اتهامات گذشته میخوانند مبرا ساخته و راه را برای ورود به حاکمیت فراهم سازند. در حقیقت آنها میگویند این ایده بیشتر از آنکه یک راهبرد باشد، تاکتیک است.
من این گونه تعابیر را از شخصیتهای ریشهدار اصولگرا نشنیدهام؛ فکر میکنم که آن بخش از نیروهای تندروی اصولگرا که در زمان مسئولیتشان در دولت و مجلس کارنامه قابل دفاعی نداشتند، از این گزاره به عنوان یک شیوه تبلیغاتی برای بیرون راندن اصلاحطلبان از صحنه سیاسی استفاده میکنند.
هم امروز و هم در گذشته جریان خط امام و اصلاحات یکی از اصلیترین بازوهای مؤثر در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، اداره کشور در شئونات مختلف بوده و هستند.
واضح و مبرهن است اگر ظرفیت اصلاحات نبود، الان دولتی اعتدالگرا در رأس قوه مجریه قرار نداشت؛ اگر ظرفیت اصلاحطلبی نبود، مجلس دهم به عنوان مجلس معتدل و خردمند شکل نمیگرفت.
اگر اصلاحطلبان مورد پذیرش مردم نبودند، امروز شوراهای اکثر کلانشهرها به صورت یکدست از اصلاحطلبان برگزیده نمیشد. به بیان دیگر حضور اصلاحطلبان در حاکمیت و پذیرفته شدنشان از سوی حاکمیت، مناقشه برانگیز نیست. سال گذشته من از اسحاق جهانگیری شنیدم رهبر انقلاب در ملاقات جهانگیری به صراحت اعلام کرده بودند: «من (رهبر معظم انقلاب اسلامی) هیچ مشکلی با اصلاحطلبان ندارم و سال 92 آمادگی داشتم دکتر عارف اصلاحطلب رئیس جمهوری بشود و تمام دولت او از بین اصلاحطلبان باشد.»
بنابراین برخلاف گزاره نخ نما شده که از سوی اصولگرایان ریشهدار و دلسوز شنیده نشده، نمیتوان انگیزه رهبران اصلاحات از جمله رئیس دولت اصلاحات و دکتر عارف را زیر سؤال برد. به عبارتی طرح این موضوع تاکتیکی نیست، راهبردی است.
بنابراین میشود گفت همگرایی اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان میانهرو که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 آغاز شد، محصول همین گفتوگوهاست...
به نظر من مشی اعتدال، عقلانیت و میانهروی که اردیبهشت امسال برای بار دوم توانست اعتماد رأی دهندگان را به خود جلب کند، نشان داد این پیشنهاد در اعماق وجود دلسوزان ایرانی ریشه دارد و امری نهادینه شده است.
امکان گسترش دایره این ائتلاف بر اساس گفتوگوی ملی وجود دارد؟
اگر بستر این گفتوگو، جغرافیای کشور به لحاظ فکری و فرهنگی نباشد، اصلاً نمیتوان آن را «ملی» نامید. گفتوگویی، «ملی» است که تمام صاحبنظران کشور در این بستر احساس امنیت کامل کرده و به تبادل نظر بپردازند.
در این مسیر بنا نیست جریانی موضوعی را به جریان مقابل تحمیل کند بلکه هدفش شناسایی و رسیدن به نقاط مشترک است که میتواند قطار توسعه کشور را به سرمنزل مقصود برساند.
یعنی شما درباره اینکه اصولگرایان هم از گفتوگوی ملی استقبال کنند، خوشبین هستید؟
من فکر میکنم در جریان اصولگرا ظرفیتهای ریشهداری همچون ناطق نوری، امامی کاشانی، علی لاریجانی و محمدرضا باهنر هستند که «گفتوگوی ملی» را کاملاً ضروری و لازم میدانند و فکر میکنم دیر یا زود فضای فکری کشور وارد این حوزه خواهد شد. مهم این است که بسترهای آن هم فراهم شود.
این بستر را چه کسانی یا نهادهایی باید فراهم کنند؟
مجلس شورای اسلامی و فراکسیون امید پیشقدم شده و برخی نمایندگان اصولگرای مجلس نیز هم عرض ما حرکت میکنند و امیدوارم کم کم با شتاب بیشتری سرعت بگیرد.
رویکرد دولت و بخصوص رئیس جمهوری چقدر میتواند به این بسترسازی کمک کند؟
اگر سخنان روحانی در مراسم تاریخی -سیاسی تحلیف و تنفیذ را تحلیل محتوا کنیم، قطعاً استقبال از این ایده را خواهیم دید. رئیس جمهوری به عنوان دومین مقام کشور به ضرورت این مهم پی بردند و مجدانه در پی تحقق این ایده هستند.
این ظرفیت در قوه قضائیه هم وجود دارد؟ آیا آقای عارف و همکارانشان در فراکسیون امید دیدارها یا جلساتی با مسئولان محترم قوه قضائیه هم در این خصوص داشتهاند؟
یکی از مهمترین شرایطی که پیشنهاد دهندگان گفتوگوی ملی باید داشته باشند، به رسمیت شناختن رقیب و تحمل آن، پرهیز از خودمحوری و خودشیفتگی است و قائل بودن به حقوق برابر بین سلایق سیاسی کشور. من فکر میکنم شخصیتهایی مثل ناطق نوری، عارف و علی لاریجانی بدون استثنا واجد این صفات هستند و اگر این هسته شکل بگیرد، با توجه به نفوذ گفتمانیای که خواهد داشت، بسرعت تمامی بخشهای حاکمیتی و ملی را تحت پوشش قرار میدهد.