انتصاب افرادی که کمترین آشنایی با جغرافیایِ فرهنگی منطقه و نقشِ خطیر و پیچیده فرهنگ ندارند منجر به خسارتهایی خواهد شد که ای بسا جبران آن امکانپذیر نباشد.
به گزارش جماران؛ با اعلام اسامی کابینه دولت دوازدهم و آغاز زمزمه تغییر رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و ابقا نکردن زهرا احمدیپور به عنوان معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بیش از ۶۵۰ نفر از کارشناسان، باستان شناسان، کنشگران، اصحاب رسانه و پیشکسوتان و هنرمندان صنایع دستی در نامهای به حسن روحانی، رییس دولت دوازدهم با اشاره به آسیبهای تغییرات پیدرپی مدیریتی در این سازمان خواستار باقی ماندن زهرا احمدیپور در سازمان میراث فرهنگی هستند، اما در کنار آن حق انتقاد نسبت به کارنامهی کاری وی را برای خود محفوظ میدانند.
در این نامه آمده است: «هر چند تشکیل دولت دوازدهم و معرفی کابینه جدیدِ دولتِ «تدبیر و امید» از خبرهای گوشنواز این روزهاست، ولی خبر تغییرات قریبالوقوع در مدیریت سازمان میراث فرهنگی و گزینههایی که مطرح میشود برای اصحاب میراث گوشخراش و طاقتفرسا شده است.
این پرسش برای کارشناسان، متخصصان و کنشگران این حوزه مطرح است که بهرغم آنکه میراث فرهنگی کشور هنوز از گرههای کهنه خود و مصائب و بحرانهای عهد دولت مهرورزی عبور نکرده، چه منطقی برای تغییر زودهنگامِ رییس کنونی این سازمان وجود دارد؟ بهویژه چه منطقی حکم به تغییر شتابزده و انتصاب افرادی میکند که پیوندی با مسایل این سازمان ندارند و ــ در خوشبینانهترین حالت ــ قرار است پس از یکی دو سال تازه به سطح رییس کنونی این سازمان برسند؟
به عنوان کارشناسان و کنشگرانی که عمر و زندگی خود را وقف شناخت، شناساندن و صیانت از میراث فرهنگی میهن عزیز کردهایم، ضمن تجدید میثاق با اهداف ترقیخواهانه دولت تدبیر، از رییس محترم جمهور، دکتر حسن روحانی، انتظار داریم پیش از هرگونه تصمیمی برای انجام تغییرات در مدیریت «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» دغدغههای متخصصان و کارشناسان و کنشگران این حوزه را مورد توجه قرار دهند و اجازه ندهند حوادثی نظیر آنچه در دولتهای نهم و دهم برای این نهاد زخمخورده رخ داد دیگر بار به وقوع پیوندد.
۱. رییس کنونی «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری»، دکتر زهرا احمدیپور، که تاکنون سومین رییس این سازمان در دولت تدبیر بوده است، نزد افکار عمومی به عنوان مدیری شناخته میشود که تلاش کرده زمینههای فساد در این حوزه را برچیند یا دستکم از پدید آمدن چنین بسترهایی پیشگیری کند.
این امر برای سازمانی علمی و فرهنگی که به شدت سیاستزده شده بود و بیش از یک دهه بحرانهای عمیقی را تجربه کرد، حیاتی بود و قابل تحسین است.
۲. ضمن محفوظ داشتن حق انتقاد خود نسبت به کارنامه رییس کنونی سازمان میراث فرهنگی، معتقدیم وی در برخی زمینهها گامهای خوبی را برای تحقق اهداف این سازمان برداشته که هنوز مجال بروز نیافتهاند. از سوی دیگر، بخش بزرگی از فعالیتهای زهرا احمدیپور معطوف به موضوع «اقتصاد مقاومتی و اشتغالزایی» و اصلاح ساختارهای معیوب برای بالندگی گردشگری کشور بوده است. اگرچه این امر از نگاه ما الزاماً به حل بحرانهای «میراث فرهنگی» کشور کمک نکرده، اما بیشک در راستای پیشبرد منویات دولت بوده و ربط مستقیمی با خواستهای کلان دولت داشته است. از این نظر، احمدیپور با وجود مدت کوتاه تصدی امور این سازمان یکی از مدیران موفق دولت به شمار میآید. لذا این پرسش وجود دارد که تغییر چنین مدیری و مجال دادن به تلاطمها و بحرانهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بر چه اساسی استوار است؟
۳. به عنوان کارشناسان و کنشگران این حوزه یادآوری میکنیم که تغییراتِ غیرضروری و پیدرپیِ مدیریتی نه تنها کمکی به پیشبرد اهداف این سازمان نخواهد کرد، بلکه بحرانهای آن را عمیقتر میسازد. آنچه امروز بیش از همه بر نگرانیها میافزاید آوردن نامهایی برای نشستن بر مسند ریاست «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» است، که نه تنها نشانی از امید در پی ندارد بلکه راه را بر تدبیر نیز فرو میبندد و این پرسش را مطرح میسازد که چرا باید رییس این سازمان با چنین شتابی دوباره تغییر یابد و هزینههای گزاف مادّی و معنوی و خسارتهای جبرانناپذیری بر این عرصه تحمیل شود.
هشدار میدهیم که میراث فرهنگی عرصه آزمون و خطا نیست و انتظار داریم که هر تصمیمی در این حوزه با تأمل و درنگی مضاعف انجام پذیرد. قرار گرفتن در جغرافیایی پر تنش که بخش بزرگی از معضلات آن به تاریخ، فرهنگ، دین و هویت ارجاع دارد تأکیدی است بر اجتناب از تصمیمگیریهای شتابزده و مبتنی بر مطالبه اهداف کوتاهمدت و ناپایدار.
انتصاب افرادی که کمترین آشنایی با جغرافیایِ فرهنگی منطقه و نقشِ خطیر و پیچیده فرهنگ ندارند منجر به خسارتهایی خواهد شد که ای بسا جبران آن امکانپذیر نباشد. تجربه مدیریتی دهههای گذشته نشان میدهد که نگاه سیاستزده و شعارهایِ شتابزده مبتنی بر درآمدزایی و بهرهبرداریِ صرف از میراث فرهنگی تا چه حد سبب آسیبپذیری آن شده است. آسیبهایی که الزاماً محسوس و ملموس نیستند و اثرات و تبعات آن در درازمدت و به نحوی هولناک تبلور مییابد.»