رفاقت بیش از حد با سعودی ها باعث ایجاد مناقشه بیشتر در کشور و چند پاره شدن بیش از حد سیاست در عراق و این بار در بین شیعیان خواهد شد. شاید که هدف اصلی سعودی برای استقبال از مقتدا تضعیف شیعیان عراق بوده باشد.
اگر از منظر تاریخچه تاریک خاندان سلطنتی در رفتار با شیعیان، چه در عربستان و چه دیگر نقاط، از جمله عراق، به ماجرا نگاه کنیم این سفر غیر معمول است. مقتدا از یاد نبرده است که عربستان سعودی چطور از قتل چندین تن از اعضای خانواده اش، از جمله پدرش محمد صادق صدر و عموی اش، آیت الله شهیر محمد باقر صدر توسط صدام حسین حمایت کرد.
مقتدا صدر به عنوان یکی از رهبران شیعه عراق، نمی توانست زمانی که مورد استقبال محمد بن سلمان قرار گرفت این حقیقت را فراموش کند که سعودی ها شهر شیعه نشین عوامیه را تقریبا در وضعیت محاصره قرار داده اند و در نظر داشتند تا چند تن شهروندان شیعه سعودی را اعدام کنند.
هر چند جایگاه مقتدا صدر صرفا به خاطر دودمان مشهور روحانی اش نیست. او خودش مرد جاه طلبی است، با برخی ادله ها، و با توجه به ایثارهای خانواده اش در زمان حکمرانی صدام، ادعای حضور در رهبری سیاسی و مذهبی عراق را دارد. در حقیقت از زمان سقوط صدام در سال 2003 وی چنین سودایی در سر داشته است.
علی رغم روابط نزدیک خاندان او با ایران؛ و این حقیقت که او در دورانی که خطری تهدیدش می کرد به ایران پناه برد، اما مقتدا صدر مایل نیست که ایران نفوذ بیش از حدی در عراق داشته باشد. زمانی که آیت الله سیستانی که اینک 87 سال دارد فوت کند، مقتدا اصلا خوشحال نخواهد شد ایران در خصوص رهبر مذهبی آینده عراق تصمیم بگیرد. احتمالا احساس او این است که عراق و عراقی ها ادعای نزدیک بیشتری نسبت به امامان شیعه دارند، چرا که اغلب ائمه در عراق دفن شده اند.
به نظر می آید فقط او نیست که چنین احساسی دارد. زمانی که مقتدا صدر به دیدار محمد بن سلمان رفته بود، عمار حکیم نیز از مجلس اعلای اسلامی عراق، که هویت خود را تقریبا از ایران گرفته کنار رفت. حکیم بازمانده یکی دیگر از خاندان های ثروتمند عراق است. آیت الله باقر حکیم در دوران صدام حسین سال ها در تبعید در ایران زندگی می کرد. علاوه بر این حرف و حدیث هایی مطرح است که وی نیز به زودی به ریاض سفر می کند.
حکیم نیز که دو سال جوان تر از مقتدا است شاید به تغییر سیاست در عراق فکر می کند، هم تغییرات در نهاد روحانیت و هم در نهاد حکومت، به ویژه در فضای پس از فوت آیت الله سیستانی که چندان دور نخواهد بود. در این صورت، دیدن رقابت میان این دو نسل جدید از صدر و حکیم جالب توجه خواهد بود.
هم صدر و هم حکیم هر دو دریافته اند که نسیم تغییر در سیاست های آمریکا وزیدن گرفته است، به ویژه سیاست های آمریکا در رو در رویی بیشتر با ایران. در نتیجه آنها می خواهند از ایران فاصله بگیرند و گزینه های خود را چه در سطح عراق و چه در سطح منطقه گسترده تر کنند. از ابتدا مشخص بود پس از آنکه نظام شیعه در عراق از زخم روحی دوران صدام و جنگ 2003 بیرون بیاید، قد علم می کند و نجف را به عنوان مرکز مذهب و آموزش شیعه در برابر قم مطرح می کند.
عامل قومیتی نیز وجود دارد. شیعیان عراق به شدت احساس عرب بودن دارند، یا دست کم عمیقا عربیزه شده اند. از این رو در کشورهای عربی بیش از ایران احساس می کنند در خانه هستند. اگر عراق به طور کامل در نظام سیاسی اعراب ادغام نشده به این خاطر است که دولت های سنی عرب با سلطه شیعیان بر دولت عراق مشکل دارند. از آنجا که عربستان سعودی در خط مقدم مقابله با شیعیان عراق قرار داشته سفر صدر به سعودی می تواند آغاز بازگشت حقیقی عراق به جهان عرب باشد.
فارغ از اینکه دلیل واقعی عربستان برای چنین تعاملی با صدر چه بوده، میزانی که وی می تواند با سعودی ها رفاقت کند و با ایران وارد تخاصم شود محدود است. گرچه در هر صورت ایران در عراق هوادار دارد. رفاقت بیش از حد با سعودی ها باعث ایجاد مناقشه بیشتر در کشور و چند پاره شدن بیش از حد سیاست در عراق و این بار در بین شیعیان خواهد شد. شاید که هدف اصلی سعودی برای استقبال از مقتدا تضعیف شیعیان عراق بوده باشد.
اما اگرعربستان برای ارتباط با شیعیان عراق خلوص نیت داشته باشد و مطالبه قطع روابط با ایران را مطرح نکرده باشد، چنین رویکردی می تواند خیلی مثبت باشد و از تنش ها میان سعودی و عربستان بکاهد .