دستگاه دیپلماسی ما باید این دانایی را در ساختار قدرت و در بافتار نظام تزریق کند که اصول و آرمانها را نادیده نگر نمیانگارد اما حقیقت قدرت را در لایههای رویین واقعیتهای موجود به نظاره نشسته است.
به گزارش جماران مطهرنیا در گفتوگو با «ایران» با بیان اینکه وزارت امور خارجه به عنوان بخشی از دولت و بخشی از سیاست خارجی محسوب میشود، اما مسئولیت تصمیمگیریها با کلیت نظام اعم از دولت و دستگاههای فرا دولتی است، اظهار داشت: «با این وجود در نهایت این وزارت خارجه است که باید بیش از قدردانی به دلیل موفقیتها، باید جوابگوی ناکامیها باشد. بنابراین آنچه از وزارت امور خارجه توقع میرود بیش از میزان قدرتی است که در وزارت خارجه انباشته شده است و این وزارت از این جهت دچار یک نقصان درونی است.» وی این نقیصه را یکی از دلایل احتمالی گمانهزنیهایی دانست که از تلاش دیپلمات برجستهای مانند محمدجواد ظریف برای نپذیرفتن جایگاه وزارت امور خارجه در دولت دوازدهم خبر میداد و گفت: «اینکه وزیر امور خارجه باید پاسخگوی ناکامیها یا فقدان کامیابیهایی باشد که به دلایل مختلفی خارج از حیطه قدرت اوست و در مقابل همه کامیابیها به نام کل دستگاه سیاست خارجی کشور پیوند میخورد، از ضرورت تغییر نگرش به این وزارت حکایت دارد.»
مطهرنیا درباره انتظاراتی که در بعد منطقهای از وزارت خارجه دولت دوازدهم وجود دارد، گفت:«خواه ناخواه ایران به عنوان یک قدرت بزرگ منطقهای مطرح است. اما وقتی از تعامل سازنده منطقهای سخن میگوییم این تعامل نمیتواند تنها وجه سیاسی را دربرگیرد. بلکه باید این تعامل سازنده بر اساس یک پشتوانه اقتصادی معنادار صورت پذیرد.» وی با بیان اینکه گسترش روابط اقتصادی با کشورهای منطقه و فرامنطقه تضمین کننده بیشتر امنیت سیاسی است، افزود: «امروزه بزرگترین دشمنان استراتژیک به جای رو در رویی با یکدیگر تلاش میکنند همکاریهای اقتصادی هدفمندی را ایجاد کنند، تا در پرتو این همکاریهای اقتصادی امکان ضربه وارد آوردن به یکدیگر از منظر تعریف عملیاتی کاهش یابد. از این منظر طرحریزی پیمانهای اقتصادی منطقهای جدید و فعال کردن پیمانهایی که در گذشته وجود داشتهاند مانند پیمان اکو میتواند چارهساز باشد.» این استاد دانشگاه سپس با ضروری دانستن حرکت به سمت نوعی آرمانگرایی حقیقت محور، گفت: «این درست است که باید ایدهآلهای انقلابیمان را در نظر داشته باشیم، اما در عین حال باید این حقیقت را نیز در نظر داشته باشیم که سیاست از هویتی قدرت محور برخوردار است و هر کس قدرت بیشتری داشته باشد میتواند آرمانهایش را تحقق بخشد.» وی در این باره افزود: « دستگاه دیپلماسی ما باید این دانایی را در ساختار قدرت و در بافتار نظام تزریق کند که اصول و آرمانها را نادیده نگر نمیانگارد اما حقیقت قدرت را در لایههای رویین واقعیتهای موجود به نظاره نشسته است.»