متاسفانه در تاریخ طولانی حمایتگرایی در تجارت، کمتر اقدامی بدون عوارض جانبی دیده میشود. اکثر قریب به اتفاق برندگان را ثروتمندان و افرادی با روابط سیاسی مستحکم تشکیل میدهند و بازندگان را مصرفکنندگانی که ناچارند قیمتهای بالاتری بپردازند.
به گزارش جماران؛ جهانیسازی تجارت در طول 25سال اخیر یک نیروی پیشران قوی بوده است. آرزوی تجارت در آنسوی مرزها که از دوره جاده ابریشم وجود داشته، بالاخره محقق شده است. گسترش اینترنت نیز به پایداری این وضع کمک شایانی کرده است. کسبوکارهای بینالمللی شکوفا شدهاند و تولید ناگزیر به مکانهایی منتقل شده که نیروی کار ارزانتر در دسترس است. به همین دلیل دستمزدها در اقتصادهای پیشرو پایین ماندهاند. از سوی دیگر خودکارسازی وظایف، مشاغل تولیدی و حتی خدماتی را تهدید میکند. گسترش جهانی صنایع موجب افزایش درآمد مدیران و رهبران کسبوکارها شده است، اما عموم کارگران از این افزایش بیبهره ماندهاند.
خشم عمومی که ناشی از حس جداافتادگی و بیبهره ماندن از ثمره این پیشرفتها است، یکی از دلایل تصمیماتی نظیر برگزیت یا انتخاب ترامپ است. در صحنه این تعارض، شعار ترامپ، «آمریکایی استخدام کن و آمریکایی بخر»، نشاندهنده بازگشت به سیاست حمایت از تولید داخلی است. اما مطالعات نشان دادهاند این سیاست که به مد پوپولیستی روز تبدیل شده، نمیتواند به آنچه ادعا میکند، دست یابد. نشریه «پروجکت سیندیکیت» مقالهای را به قلم کنت راگاف، استاد اقتصاد و سیاستگذاری عمومی دانشگاه هاروارد، درمورد حمایتگرایی و تبعات آن منتشر کرده است. راگاف که در سال 2011 برنده جایزه اقتصاد مالی بانک آلمان شد و در سالهای2001 تا 2003 بهعنوان اقتصاددان برجسته صندوق بینالمللی پول فعالیت میکرده است، در این مقاله «حمایتگرایی» را راهکاری ناکارآمد ارزیابی میکند.
بحران در آسیا هم جدی است
در شرایطی که رهبران سیاسی آمریکا و اروپا در مورد آینده مشاغل کیفی به تهییج افکار عمومی مشغولند، باید به مشکل بسیار بزرگتری که آسیای در حال توسعه با آن روبهرو است، توجه شود. مشکلاتی که ممکن است فشار قابلتوجهی در جهت کاهش دستمزدها ایجاد کند. در هند که درآمد سرانه تقریبا یک دهم ایالاتمتحده است، سالانه بیش از 10 میلیون نفر به شهرها مهاجرت میکنند و معمولا حتی نمیتوانند بهعنوان «چای والا» (کسی که در معابر عمومی چای سرو میکند) مشغول بهکار شوند. تعداد بسیار کمی بهعنوان برنامهنویس استخدام میشوند. همان نگرانی که امروز اروپاییها و آمریکاییها در مورد آینده مشاغل دارند، در مرتبهای بزرگتر در آسیا وجود دارد.
آیا هند باید همان مدل سنتی تولید صادراتی را که ژاپن ابداع کرد و بسیاری از جمله چین پی گرفتند، ادامه دهد؟ اینکار در طول دهههای آینده، هنگامی که بیشتر مشاغل خودکار میشوند، به چه نتیجهای خواهد رسید؟
البته بخش خدمات هم هست که 80 درصد جمعیت در اقتصادهای پیشرفته در آن مشغولند و بخش برونسپاری هند هنوز در این زمینه سرآمد است. متاسفانه در این بخش هم آینده چندان امیدوارکننده نیست. سیستمهای پاسخگویی خودکار تماس جایگزین بخش قابلتوجهی از کسبوکار مراکز تماس جهانی شدهاند. بسیاری از وظایف جزیی در برنامهنویسی نیز به کامپیوترها واگذار شده است.
پیشرفت اقتصادی چین شاید بزرگترین اتفاق در 30 سال اخیر بوده، اما چین هم با چالشهای مشابهی دست به گریبان است. با وجود اینکه چین در مقایسه با هند، بسیار شهریشدهتر است، هنوز سالانه 10 میلیون نفر به شهرها کشیده میشوند. با در نظر گرفتن خودکار شدن بسیاری از مشاغل و نیز رقابت بر سر دستمزد پایینتر نیروی کار با ویتنام و سریلانکا، جذب نیروی کار جدید هر روز مشکلتر میشود.
راهحل حمایتی
اخیرا رویکرد جهانی به حمایتگرایی، اوضاع را وخیمتر کرده است. نمود آن را میتوان در تصمیم فاکسان (یکی از تامینکنندگان اپل) دید که قصد دارد با احداث کارخانهای در ویسکانسین آمریکا 13 هزار شغل ایجاد کند. این تعداد در برابر مجموع (بیش از) 20 میلیون شغلی که هند و چین در هر سال باید ایجاد کنند یا حتی 2 میلیون شغلی که آمریکا نیاز دارد، رقم قابلتوجهی نیست و نمیتواند مشکلات را برطرف کند.
ایالاتمتحده و اروپا ممکن است درحاشیه نیم نگاهی هم به منصفانهتر کردن تجارت داشته باشند، همانطور که ترامپ هم ادعا دارد چنین خواهد کرد. برای نمونه، بسیاری از صنایع تولید ورق فولاد در چین برترین تجهیزات کنترل آلودگی را در اختیار دارند. اما این تجهیزات را میتوان برای کمشدن هزینهها خاموش کرد. هنگامی که آلایندههای اضافی همراه با قیمتهای پایین به بازارهای جهانی تحمیل میشود، کشورهای غربی توجیه کافی برای در نظر گرفتن اقدامات تلافیجویانه دارند.
عوارض جانبی را جدی بگیرید
متاسفانه در تاریخ طولانی حمایتگرایی در تجارت، کمتر اقدامی بدون عوارض جانبی دیده میشود. اکثر قریب به اتفاق برندگان را ثروتمندان و افرادی با روابط سیاسی مستحکم تشکیل میدهند و بازندگان را مصرفکنندگانی که ناچارند قیمتهای بالاتری بپردازند. کشورهایی که بر بستن مرزهایشان به روی رقابت خارجی اصرار میورزند، نهایتا از قافله نوآوریها عقب میمانند و در نتیجه این مساله روند اشتغالزایی و رشد اقتصادی را تحتتاثیر قرار میدهد. بهعنوان مثال هند و برزیل که پیشتر تحتتاثیر نگاه به داخل متحمل مصائب بسیاری شدند، در سالهای اخیر رویکرد بازتری نسبت به جهان اتخاذ کردهاند.
مشکل دیگر این است که اغلب اقتصادهای غربی مدت زیادی است که با زنجیرههای تامین جهانی در هم آمیختهاند. حتی دولت ترامپ هم ناچار شد در برنامه خود مبنی بر خروج از توافقنامه تجارت آزاد آمریکایشمالی تجدیدنظر کند. زیرا نهایتا دریافت که بسیاری از اقلام وارداتی ایالاتمتحده از مکزیک را کالاهای ضروری تشکیل میدهند. وضع تعرفههای سنگین ممکن است به همان میزانی که مشاغل را در مکزیک به نابودی میکشاند، به تهدید مشاغل در آمریکا نیز منجر شود. البته در صورتی که تعرفههای بالایی بر کالاهای وارداتی از مکزیک وضع شود، بخش قابلتوجهی از بار این افزایش هزینه، در قالب قیمتهای بالاتر، به مصرفکنندگان آمریکایی منتقل خواهد شد.
وقتی از صادرات خدمات حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟
تجارت مسلما به بخش خدمات هم نفوذ خواهد کرد. طرح ترک مکانیکی آمازون (که زیرکانه از نام ماشینی گرفته شده که در قرن هجدهم شطرنج بازی میکرد و در واقع انسانی در آن پنهان شده بود) نمونهای است از پلتفرم تازهای که کارفرمایان را قادر میسازد وظایف بسیار جزیی (نظیر برنامهنویسی یا رونویسی دادهها) را طی قراردادهایی با نرخ کار کشورهای جهان سوم به انجام برسانند. شعار هوشمندانه آمازون «هوش مصنوعی» است.
حتی اگر حامیان تولید داخلی موفق شوند برونسپاری وظایف را متوقف کنند، به چه قیمتی این کار را خواهند کرد؟ مطمئنا پلتفرمهای اینترنتی باید قانونمند شوند. تجربه «اوبر» این موضوع را نشان داده است. اما با توجه به مشاغل پرتعدادی که هند و چین باید هر سال ایجاد کنند و با در نظر گرفتن ادامه نفوذپذیری فعلی اینترنت، سادهلوحانه خواهد بود اگر تصور کنیم اقتصادهای پیشرفته میتوانند صادرات خدمات را محدود کنند. سوالی که مطرح میشود این است که کشورها با ابداعات تازه فناوری و تجارت باید چگونه برخورد کنند؟ تقویت زیرساختها و آموزش تا مدتها میتواند مؤثر باشد. در حالیکه باقی جهان درگیر عواقب بحران 2008 بودند، چین به تقویت زنجیرههای لجستیک و تامین خود ادامه داد.در جهانی که مردم ناگزیرند به دفعات شغل خود را تغییر دهند و گهگاه این تغییرات بنیادین است، نظام آموزشی بزرگسالان نیازمند تغییرات کلی است که عموما از طریق آموزشهای آنلاین حاصل میشود. در آخر نکته مهم دیگری را نیز باید مد نظر داشت. کشورها باید از طریق مالیاتها و یارانه، نظامهای بازتوزیع مناسبتری ایجاد کنند. سیاستهای تجاری پوپولیستی سنتی، نظیر آنچه ترامپ عنوان کرده است، در گذشته نتوانستهاند به خوبی عمل کنند و انتظار میرود امروز نتیجه بدتری داشته باشند.