تفاوت عمده ایران با کرهشمالی این است که کرهشمالی به کشوری هستهای تبدیل شده است که مجهز به موشکهای دور برد است، اما ایران بمب هستهای ندارد.
به گزارش جماران؛ نشریه فارنافرز در مقالهای به مقایسه برنامه هستهای ایران و کرهشمالی پرداخته و به دولتمردان آمریکا و خاورمیانه توصیه کرده است از ناکامیهای خود در برابر برنامه هستهای کرهشمالی درس بگیرند و رویکرد درستی در قبال ایران اتخاذ کنند. در این مقاله آمده است:
آزمایشهای اخیر موشکهای بالستیک دوربرد ازسوی کرهشمالی که نشاندهنده پیشرفت در توانایی حمله هستهای به خاک آمریکاست، ایالاتمتحده و متحدان آسیایی آن را نگران کرده است. اما تاثیر این آزمایش بسیار فراتر از آسیا و آمریکایشمالی است. در خاورمیانه این پرسش مطرح شده است که تمایل آمریکا به کنار آمدن با تسلیحات هستهای کرهشمالی به این معنی است که در برابر ایران هم چنین رویکردی اتخاذ میشود. رهبران و سیاستمداران رژیم صهیونیستی و کشورهای حوزه خلیجفارس نگران هستند که آنچه اکنون در شرق آسیا روی میدهد بهزودی در نزدیکی آنها هم اتفاق بیفتد. در سال 1994 دولت بیل کلینتون، رئیسجمهوری وقت آمریکا، یک«چارچوب مورد توافق» را اعلام کرد که برنامه هستهای کرهشمالی را ابتدا متوقف میکرد و سپس برمیچید. او متعهد شد: «از کرهجنوبی و دیگر متحدان ما بهتر محافظت خواهد شد و کل جهان امن خواهد بود و ایالاتمتحده و بازرسان بینالمللی به دقت کرهشمالی را زیر نظر خواهند گرفت تا اطمینان حاصل کنند به تعهداتش پایبند است.» اما پیونگیانگ دست به فریبکاری زد، این توافق از میان رفت و طی یک دهه کرهشمالی به مسیر ساخت بمب هستهای بازگشت.
دولت جرج دبلیو بوش، رویکرد تهاجمیتری را در پیش گرفت، اما آنهم با شکست مواجه شد. بهرغم دکترین جدید «پیشدستی و الزام» که به منظور جلوگیری از دستیابی بازیگران «متخاصم آمریکا» مانند کرهشمالی به تسلیحات کشتار جمعی طراحی شده بود، زمانی که کرهشمالی در سال 2006 سلاح هستهای آزمایش کرد بوش به جز محکوم کردن این اقدام، کار دیگری انجام نداد. حتی زمانی که کرهشمالی اقدام به ساخت یک رآکتور آبسنگین در سوریه کرد، دولت بوش هیچکاری انجام نداد و به گفته یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی آمریکا، رژیم صهیونیستی خود وارد عمل شد و در سال 2007 این سایت را بمباران کرد.
دولت باراک اوباما که بهدنبال اجتناب از رویارویی نظامی بود و در عین حال نمیخواست با مذاکره به رفتارهای کرهشمالی پاداش دهد، به سیاست«صبر استراتژیک» روی آورد، اما شاهد بود که پیونگیانگ بهطور چشمگیری تسلیحات هستهای خود را گسترش داد و سیستمهای ارسال این تسلیحات را پیشرفته کرد. اکنون نوبت به دولت ترامپ رسیده است. در ژانویه امسال، هنگامی که کیمجونگاون، رهبر کرهشمالی اعلام کرد موشک بالستیک دوربرد با توانایی حمل کلاهک هستهای آزمایش خواهد کرد، ترامپ در توییتر نوشت که: «این اتفاق نمیافتد» و سپس اعلام کرد که یک ناو جنگی به منطقه اعزام کرده است. مایک پنس، معاون رئیسجمهوری آمریکا، با سفر به منطقه بیطرف کره به پیونگیانگ هشدار داد عزم و اراده ترامپ یا قدرت نیروهای مسلح ایالاتمتحده را نیازماید. اما به نظر میرسد کرهایها اطمینان دارند آمریکا نسبت به قبل واکنش موثرتری نشان نخواهد داد.
با چنین سابقهای، سیاستمداران خاورمیانه نگران هستند که تلاش آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای موفقیتآمیز نخواهد بود. اما برنامه هستهای ایران با برنامه کرهشمالی تفاوتهای اساسی دارد. به نوشته فارنافرز، برخی معتقدند که چون دیپلماسی در کرهشمالی شکست خورده است، ایالاتمتحده و شرکایش باید از تلاش برای مذاکره دست بکشند و تا زمان فروپاشی حکومت ایران، بر انزوای اقتصادی و دیپلماتیک تمرکز کنند. اما به دلایل فراوان، این اقدامی اشتباه خواهد بود. در مورد کرهشمالی، چارچوب مورد توافق دچار فروپاشی شد زیرا کنگره آمریکا مصمم بود پیونگیانگ را خشنود نکند و از اجرای تعهدات خود مبنی بر تامین انرژی برای کرهشمالی سر باز زد، بنابراین رویکرد درست نسبت به ایران ترک توافق هستهای نیست، اقدامی که منجر به پذیرش جایگزینهای مصیبتبار میشود، بلکه موثرکردن توافق است.
به نوشته فارنافرز، جامعه ایران نسبت به کرهشمالی بازتر و پویاتر است. ایران دارای طبقه متوسطی تحصیلکرده است و ایرانیان خواستار پیوستن به جامعه بینالملل هستند، بنابراین احتمالا یک دهه آینده که محدودیتهای اعمالشده بر برنامه هستهای پایان مییابد، ایران به دنبال گفتوگوهای سازنده خواهد بود و امکان همکاریهای منطقهای با تهران وجود خواهد داشت. این در شرایطی است که کرهشمالی به دلیل اجتناب از مذاکره و تعامل با جامعه بینالملل به کشوری منزوی و فقیر تبدیل شده است. به اعتقاد فارنافرز، تهران و مردم ایران به شرایط کرهشمالی نگاه و آیندهای دیگر را انتخاب میکنند.
تفاوت عمده ایران با کرهشمالی این است که کرهشمالی به کشوری هستهای تبدیل شده است که مجهز به موشکهای دور برد است، اما ایران بمب هستهای ندارد. حتی افرادی که در واشنگتن و خاورمیانه مخالف توافق هستهای بودند، باید تصدیق کنند که این توافق مانع از دستیابی ایران به سلاح هستهای شده است. واشنگتن باید نظرات آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دیگران را مبنی بر پایبندی ایران به توافق هستهای بپذیرد و به منظور حفظ این توافق، به تعلیق تحریمهای هستهای ادامه دهد. تصمیم یکجانبه دولت ترامپ برای اعلام پایبند نبودن ایران به توافق هستهای یا برنامهریزی برخی از افراد دولت برای ایجاد بحران درمورد بازرسیها، فقط و فقط به انزوای ایالاتمتحده منجر میشود و به ایران بهانه میدهد تا فعالیتهای هستهای خود را از سر بگیرد. ایالاتمتحده باید بهطور صادقانه با شرکای بینالمللی خود درمورد چگونگی تایید و اجرای توافق هستهای و همچنین درباره اینکه درصورت نقض احتمالی آن از سوی ایران چه اقدامی باید انجام شود، مذاکره کند. توافق هستهای به این منظور طراحی شده است که به ایران فرصت داده شود ظرف 10 تا 15 سال نشان دهد برنامه هستهای آن کاملا صلحآمیز است. نادیده گرفتن تفاوتهای برنامه هستهای کرهشمالی و ایران یک اشتباه بزرگ است. اگر رهبران ایالاتمتحده و خاورمیانه این تفاوتها را درک کنند، ایران به کرهشمالی تبدیل نخواهد شد.