بی‌تردید معیشت مردم با رشد در رونق اقتصادی رابطه‌ای مستقیم دارد، در واقع در این معادله، هنگامی معیشت مردم می‌لنگد که کار نباشد، درآمد و سطح زندگی کاهش پیدا کند و رفته‌رفته سفره‌ها، کوچک و کوچک‌تر شوند.

به گزارش جماران؛ مسعود سلیمی در روزنامه جهان صنعت نوشت:

«در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری دوازدهم، رهبر انقلاب و رییس‌جمهور هر دو در بیانات خود ضمن ابلاغ راهبردها و تشریح اهداف گوناگون به یک موضوع واحد یعنی «معیشت» اشاره کردند. به عبارت بهتر رهبر انقلاب و رییس‌جمهور منتخب مردم، دو شخصیت بالای نظام با آگاهی کامل از شرایط دشوار اقتصادی و به تبع آن اوضاع و احوال خرج و دخل اکثریت مردم یعنی 90 درصد جمعیت کشور، اولویت نخست دولت دوازدهم را در رسیدگی به چنین شرایطی و در نهایت بهبود سفره مردم قرار داده‌اند.

بدون تردید هنگامی که دو شخصیت اول کشور به ویژه رهبر انقلاب اصلاح اوضاع اقتصادی، بهبود و شرایط زندگی و در یک کلام کوچک‌تر شدن سفره مردم را در راس امور قرار می‌دهند، یعنی اینکه چرخ زندگی مردم- البته غیر از چند درصدی- گاهی لنگ می‌زند و در بسیاری از اوقات اصلا نمی‌چرخد.

سخنان رهبری و سپس تاکید رییس جمهور بر اولویت قرار دادن اقتصاد و معیشت به طور قطع فصل‌الخطاب است به این معنا که قطعا مشکل و کاستی و نارسایی وجود دارد که بیکاری و رکود، کلیه‌فروشی، اعتیاد و اسفبارتر از همه «بچه‌فروشی» و... هم از پیامد آن به حساب می‌آید.

بی‌تردید دست‌اندرکاران کشور نمی‌توانند از آنچه در مملکت می‌گذرد، بی‌خبر باشند، همان‌طور که بسیاری از موفقیت‌های نظامی، دیپلماسی، منطقه‌ای و.... که خبرهایشان در رسانه‌های داخلی به‌گونه‌ای مطلوب بازگو می‌شود و در نهایت دستاوردهای نظام به‌طور مطلوب بازتاب می‌یابند هم از نگاه آنان دور نمی‌ماند و در مواردی باعث افتخار و غرورشان هم می‌شود.

پیامد مشکلات اقتصادی، افزایش فاصله طبقاتی و رانت‌خواری و حضور تافته‌های جدا بافته‌ای هستند که به قول برخی از آقازاده‌ها به ایجاد بسیاری از معضلات اجتماعی می‌انجامد.

این روزها دیگر فروش اعضای بدن، تجارت نجومی مواد مخدر، قاچاق انسان از نوع تجاری آن به ویژه به حاشیه خلیج‌فارس و بدتر از همه بچه‌فروشی به عنوان یک کسب‌وکار بر کسی پوشیده نیست که گفتن و نوشتن از آنها نباید حمل بر سیاه‌نمایی به قول معروف آب به آسیاب دشمن ریختن باشد.

هنگامی که مقام رهبری به جد بر حل مشکلات اقتصادی مردم تکیه کرده و آن را در راس امور قرار می‌دهند، به طور قطع از پیامدهای برآمده از آن هم باخبر هستند. در واقع اینک پس از نزدیک به 40 سال از عمر انقلاب می‌گذرد و در شرایطی که رهبر انقلاب دغدغه معیشت مردم را به جد دارند، دیگر نمی‌توان مشکلات اقتصادی- اجتماعی را به قول معروف زیر فرش پنهان کرد.

بی‌تردید معیشت مردم با رشد در رونق اقتصادی رابطه‌ای مستقیم دارد، در واقع در این معادله، هنگامی معیشت مردم می‌لنگد که کار نباشد، درآمد و سطح زندگی کاهش پیدا کند و رفته‌رفته سفره‌ها، کوچک و کوچک‌تر شوند.

کار چگونه تولید می‌شود؟ خیلی واضح است، باید ابزار لازم از جمله سرمایه باشد تا کشاورزی، صنعت، خدمات و... بتوانند فعالیت کنند به قول معروف بی‌مایه فطیر است!

در شرایط کنونی که بیش از 90 درصد صادرات و بیش از 90 درصد رشد اقتصادی کشور به لطف و یمن ثروت خدادادی نفت و گاز و به قول معروف میعانات آنها تامین می‌شود، در شرایطی که می‌دانیم تا جایی که از زبان مقامات بالای کشور هم می‌شنویم که اجرای خصوصی‌سازی در حد فاجعه بوده و اینکه بخش مهمی از اقتصاد توسط خصولتی‌ها دست به دست می‌شود و در حالی که هنوز صادرات سنتی غیرنفتی ما مانند فرش و پسته و زعفران از زیر بار سیاست‌های ویرانگر گذشته کمر راست نکرده اند و در یک کلام در حالی که ایجاد بالقوه ثروت در کشور، دست‌کم هنوز میسر نیست، پس تکلیف «سرمایه» چه می‌شود.

اینکه باید کشور روی پای خود بایستد و ابتدا از امکانات خود برای ایجاد کار و رونق اقتصادی سود ببرد، قطعا جای بحث ندارد اما اگر قرار بر این باشد که معیشت مردم در صدر امور باشد، اگر قرار باشد در نظام اسلامی کسانی برای امرار معاش به انواع «فروش‌های غیرانسانی» دست نزنند، باید میان داشته‌های داخلی و مشارکت خارجی با اتکا به منافع ملی و حفظ حاکمیت ملی، پلی زد که ستون آن بر تعامل و تعادل جهانی استوار باشد ضمن اینکه باید کار را به دست کاردان سپرد و دست مفت‌خواران را کوتاه کرد.

به عنوان نمونه اگرچه تکراری است، کشورهایی چون هند، مالزی، اندونزی، تایلند و حتی نمونه‌هایی نزد کشورهای پیشرفته می‌توان یافت که ضمن «مشارکت» جهانی منافع ملی خود را هم حفظ کرده‌اند.

بی‌تردید در شرایط کنونی کشور، برخی خطوط قرمز وجود دارد که تعریف از مشارکت با حفظ منافع ملی را قابل تفسیر می‌کند اما هنگامی که در بالاترین سطح رهبری کشور نسبت به «معیشت مردم» که معنایی کلی دارد، نگاهی اولویت‌مند می‌شود یعنی «معیشت» خود به خط قرمز بدل شده که باید از آن گذر کرد است؛ خط قرمزی که وحشتناک‌ترین نماد آن در برخی آگهی‌های رسانه‌ای و یا چسبانده‌شده به در و دیوار، خودنمایی می‌کند؛ «پسربچه‌فروشی- قیمت قابل مذاکره و شماره تلفن ...» در اینجاست که باید حدیث مفصل بخوانیم از این مجمل که در صورت خوانده شدن باید به این واقعیت رسید که برای تحقق «تامین معیشت مردم» که امروز در بالاترین سطوح رهبری نظام مطرح می‌شود، باید اراده گذر از برخی اما و اگرها وجود داشته باشد، وگرنه شرایط از این هم بدتر خواهد شد.»

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 715431
  • منبع: جهان صنعت
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.