مردم به هیچ عنوان نمیتوانند باعث از بین رفتن این دوره خشکسالی باشند اما دستکم میتوانند مروجهای خوبی در راستای کشاورزی صحیح و بدون هدررفت آب باشند.
به گزارش جماران؛ روزنامه جهان صنعت در شماره امروزش گزارشی نگران کننده در خصوص بحران آب منتشر کرده است؛
هشدار پشت هشدار. اخطارها یکی پس از دیگری، نگرانیها پشت سر هم اما هیچکسگویی بنای آن را ندارد تا راهکاری جدی بیندیشد. هنوز هم با آب شهری خودروهای شخصی در خانهها و معابر شسته میشوند. هنوز هم کسانی هستند که فارغ از مهمترین مسایل روز جلوی در منازل را با فشار آب شهری تمیز میکنند. هنوز هم انسانهای بیربط با انسانیت، بیدلیل آب را با فشار زیاد برای پر کردن استخرهای خانگی یا مصارف بدون بازگشت و برنامهریزیشده هدر میدهند. در یک کلام، بحران کمبود آب جدی است اما در واقع و در کمال تاسف هنوز هیچکس جدی بودن مساله را درک نکرده است. بحران نیز زمانی بیشترین اثر را از خود برجا میگذارد که کسی به وقوعش ایمان و اطمینان نداشته باشد.
طرحی از ماجرای یک بحران
سالها بود که ارگانها و مبادی ذیربط بالاخص وزارت نیرو مدام از صرفهجویی در مصرف آب میگفتند و میگویند. حتی ارگانهایی نیز که ارتباط مستقیم با مقوله آب نداشتند، به نوعی تلاش میکردند فرهنگ استفاده مناسب از آب و صرفهجویی را در میان مردم و اقشار مختلف جامعه نهادینه کنند. اینکه اینبار مردم مورد اهمیت قرار گیرند و در حل بحران موجود بخواهند یا بتوانند نقشی اساسی از خود ایفا کنند اگرچه شاید بهنوعی مغایر با امر تخصصگرایی باشد اما بدون هیچ شکی باید در بحث توجه به آب بدون هیچ تعللی نقش و جایگاه تودههای جمعیتی اعم از روستایی و شهری را مدنظر قرار داد چراکه اگر به نقش و جایگاه مردمی توجهی نداشته باشیم، بیشک دچار بحرانی مضاعف میشویم. وضعیت مصرف آب تصفیهنشده و آب شرب به صورت عمومی از دید بسیاری از کارشناسان اگرچه نمیتواند به عنوان عامل اصلی بحران کمبود آب باشد اما به همان اندازه که مردم را میتواند درگیر و دستاندرکار بحران کمآبی قرار دهد، این توانایی را دارد که تصویری بسیار دردناک از روزگاری بدهد که از قضا کمآبی توانسته در وضعیت آب شرب ما نیز تاثیرگذار باشد. اینکه امروزه خوردن آب در بطریهای کوچک و بزرگ به نوعی شیوع یافته و همگان کمابیش آب بطری برای شرب مصرف میکنند، هنوز در کشور ما به صورت امری اساسی نیست یعنی یکی از گزینههای رفع عطش برای ما میتواند گزینه استفاده از این آبها باشد در صورتیکه در همین همسایگی ما سالهای طولانی است که کشورهای همسایه استفاده از آبهای بطری برای شرب را به عنوان تنها راه و عامل و گزینه در زندگی خودشان دارند و علنا غیر از آن هیچ نوع آب دیگری سالم و سلامت در اطرافشان یافت نمیشود. اگر همین اصل را به عنوان اصل اساسی مدنظر قرار دهیم، باید بدون هیچ درنگی به این نتیجه رهنمون شویم که اولا مشکل کجاست و در وهله دوم جایگاه مردم در این شرایطی که از آن به عنوان بحران یاد میکنیم، کجاست؟
بحران کمآبی و نقش مردم
بسیاری از متخصصان امر علاوه بر آنکه اقلیم ایران را خشک و نیمهخشک میدانند، به موازات همین موضوع در سوی دیگر طرحی از خشکسالی و بیآبی را مقصر شرایط موجود میدانند که مدتی است بر اقلیم ایران حاکم شده و تا مدتی نیز ادامه مییابد. این مسایل اگرچه به نوبه خود میتوانند دلایل بسیار مهم و موجهی برای کاهش منابع طبیعی مورد استفاده و بارندگیهایی که بسیار کم شده است، باشد اما واقعیت دقیقا در همین نکته است که به تنهایی نمیتوانند دلایل موجهی برای وضعیت بیآبی باشند. در چشم کسانی که دست کم در نیمقرن پیش اقصینقاط ایران را دیده بودند این شرایط چنان عجیب و در عین حال ترسناک است که بیشک نمیتوان از آن بیتفاوت گذشت. کافی است علاوه بر رجوع به آمارهای بارندگی و میزان دِبی آب رودخانهها و منابع زیرزمینی دستکم در چهار یا پنج دهه گذشته، پای خاطرات روستاییان و کشاورزان بنشینید و آنها از منابع سرشار آب و چشمهها و پرآبی چاههای آب بگویند تا به میزان و شدت بحران کمآبی پی ببرید. علاوه بر میزان بارندگیها برای مثال در همین تهران که زمانی در حد بسیار مطلوب و قابل توجهی بود، در مناطق جنوبی کشور نیز میزان آب و منابع زیرزمینی به اندازهای بود که برای کشور که هیچ، برای اذعان و تایید بر داشتن یک منطقه خوشآب و هوا و پرآب میتوانستیم بسیاری از مناطق جنوب کشور را نام ببریم. این یک توهم و دروغ نیست. اگر دروغ بود، مساله کمبود آب در کشور تبدیل به مساله امنیتی نمیشد. تالابها یکی پس از دیگری خشک میشوند. شرایط عمومی آب مصرفی در استانها بالاخص استانهای مرکزی کشور به طرز بیسابقهای محدود و نگرانکننده شدهاند. اغلب دریاچههای کوچک و بزرگ کشور با راندمان کاهش آب مواجه هستند و باید گفت در بسیاری از شهرهای جنوبی و مرکزی کشور آب شهری برای منازل در چند ساعت محدود برای استفاده وصل هستند. این شرایط در معنای کلی دقیقا روندی را به ثبت رسانده که ایران را باید اقلیمی رو به بیآبی و خشک در جهان معرفی کنیم. تداوم شرایط در این چند دهه و بالاخص دههای که در آن قرار داریم، اگرچه موجی از دلنگرانی و آیندهنگری مطلوب را تا حدودی به وجود آورده اما مهمترین نکته آن، این است که حتی اگر بخشی از مردم نسبت به این مساله وقوف داشته باشند و بیتفاوت نباشند، به نوبه خود میتواند در برنامهریزیهای درست و مناسب و موجه بسیار اثرگذار و کارساز باشد.
مهمترین مساله برابر با درستترین اقدام است
اگر در همین شرایط مقداری تامل کنیم، متوجه میشویم که اکنون زمان طرحی و ارائه برنامهای هدفمند در راستای کنترل هدررفت آب و طرز صحیح مواجهه با منابع زیرزمینی و روزمینی آب به منظور استفاده صحیح و گذار از وضعیت موجود است. همانقدر که اذهان عمومی به نوعی بدانند که آب کم است و میتواند روزی پایان یابد، مهمترین معیار در راه اقدام به کنترل بحران آب در کشور است. به این معنا هیچگاه مردم را بهعنوان مهمترین عامل در کنترل هدررفت آب لحاظ نکردهایم. ارگانهای ذیربط و مسوول در این امر اگر برنامههای مدون خود را در راستای اقدامات نهادهای مردمی تعریف و تنظیم میکردند، اگرچه امروز کماکان شرایط مشابه اعمال طرح بود و هنوز نیز با بحران آب مواجه بودیم اما دستکم مردمی را در کنار خود میتوانستیم داشته باشیم که وقوف بسیار ارزشمندی به بحران دارند و با آنها میتوان بر بسیاری از مشکلات چیره شد.
مردم به هیچ عنوان نمیتوانند باعث از بین رفتن این دوره خشکسالی باشند اما دستکم میتوانند مروجهای خوبی در راستای کشاورزی صحیح و بدون هدررفت آب باشند. اگر مردمی آگاه و مثبت در این راستا داشتیم، امروز بلاشک در بدترین نقاط کشور به لحاظ نبود آب شاهد کشاورزیهای غرقابی نبودیم.
مشکل کجاست
اما مشکل کجاست؟ در سطور فوق به نوعی اشاره کلی به این وضعیت شد. اما به طرز و شیوه جدی خیر. مشکل به این نحوه تقسیمبندی نمیشود. مبحث خشکسالی اقلیمی که بر وضعیت اکولوژی منطقهای تاثیر عمیقی میگذارد، یک وجه از وجه اصلی و اساسی محسوب میشود. اما دلیل اصلی بیهیچ شک و شبههای نیروی انسانی و نوع مواجهه و برنامههای مهم و کلان ما با مساله طبیعت و محیط بیرونیمان است. آب اگرچه به هیچ عنوان بیارزش تلقی نمیشده اما نوع مواجهه و روش در پیش گرفته شده برای مصرف آن، بیشک از اولین و اصلیترین عوامل کاهش آب تلقی میشود.
بدون هیچ اغراق یا گزافهگویی به تناسب افزایش جمعیت طبیعی است که میزان استخراج از منابع آبی اعم از زیرزمینی و منابع روان روی زمین افزایش یابد اما این افزایش برداشت بدون هیچ شکی متناسب با وضعیت موجود و وضعیت طبیعت نبوده است.
از یکسو با نداشتن برنامههای جامع، الگویی درست و مناسب برای کشاورزی وجود ندارد و به نوعی این نبود برنامه در تخریب منابع زیرزمینی آب دخیل بودهاند. از سویی دیگر وضعیت استحصال آب از منابع زیرزمینی به طرز بسیار وحشتناکی بدون کمترین تامل و برنامهریزی صورت گرفته است. طرح حفر چاههای بیبرنامه که با وضعیت اقلیم مناطق به هیچ عنوان همسو نبوده و در حال حاضر نیز نیست. برنامه صحیح ترویجی برای کشاورزی به طریقی که مطابق با وضعیت و میزان منابع آب در مناطق مختلف صورت بگیرد، تحت هیچ شرایطی درست و مناسب اعمال نشده است. ارائه مجوزهای بیبرنامه حفر چاه در مناطقی که به هیچ عنوان سفرههای زیرزمینی قابلیت این حجم تعدد و تکثر چاهها را ندارند از بدترین موارد و معضلاتی بوده که امروز ما را در چنین تنگنایی از منابع آب و سفرههای زیرزمینی قرار داده است. تنها برای نمونه باید بگویم در استانهای ایلام در حوزه غرب کشور و کرمان در مناطق نزدیک به کویر مرکزی چاهها یا چشمههایی که تا مدتی پیش میتوانستند آب به زمینها و روستاها برسانند، امروز نهتنها خشک شدهاند بلکه با همت صاحبان این چاهها حدود10 تا 22 متر بر عمق چاه افزوده شده اما هیچ نمونه یا پیامی که بتوان آن را معیاری برای وجود آب در سطوح پایینتر دانست، رویت نمیشود. دشتهای دیگر و مرغزارهایی که به نوبه خود تاثیرگذارترین مناطق کشاورزی از حیث برداشت قابل توجه محصولات مورد نیاز در کشور بودند، به دلیل مهمترین و در عین حال اساسیترین مشکلات راه به سایر مناطق کشور بردهاند و کشاورزی که روزی میتوانست بهعنوان یک عامل ارائه قدرت تلقی شود، بیهیچ توجهی رها شده است.
کجای راه ایستادهایم
در حال حاضر اگرچه بالنسبه با وضعیت بحرانی آب در اقلیم ایران مواجه شدهایم و آن را پذیرفتهایم اما این موضوع تحت هیچ شرایطی نمیتواند مرهمی بر این بلا و فاجعه باشد که گویی هنوز خیلی جدی نزد ما مورد توجه قرار نگرفته است. نبود برنامهای کلان که بتواند مردم را برای مواجهه با این بحران بزرگ متحد و بسیج کند، باعث بروز نوعی از رفتارها از سوی مقامات دستاندرکار و مردم در این خصوص شده که بسیار نگرانکننده است. با کمال تاسف باید گفت هنوز نتوانستهایم به الگویی واحد حتی در دلنگرانی برسیم. اگر بحران کمبود آب با همین سرعت و فشار پیش رود، بدون هیچ تردیدی بخش اعظمی از معضلات و نابسامانیهای منشعب از آن به نبود الگوی واحد در میان مردم برای اتحاد در راستای مبارزه و مقابله با این بحران برمیگردد. وظیفه نهادها و ارگانهایی که متولی این امور در کشور هستند و بیش از هر نهاد دیگری افراد متخصص در خود دارند، این است که برای هدفبخشی و اثردهی به طرح مقابله با کمآبی، سیستمی جامع، مردمنهاد و هدفمند را طرحریزی کنند.
وضعیت همسایگان ما درخصوص کمآبی چگونه است
در حال حاضر کشورهای همسایه ما بالاخص در منطقه غرب برنامههای متعددی برای استفاده بهینه از آبی را دارند که در نهایت وارد ایران میشود و در این راه از هیچگونه سرمایهگذاری و برنامهریزی فروگذار نکردهاند. در شرایط فعلی قدرتی مانند کشور ترکیه مدام در حال اجرای برنامههای مهار آب و در اختیار گرفتن آن است که در آینده در منطقه نقش قدرت را بازی کند. درست در چنین مواردی است که ترکیه مدعی قدرت برتر را مینماید. اگرچه سازمان ملل متحد شرایط آب و میزان اختصاص آن به کشورهای ذینفع از یک منبع آبی را بسیار مورد ارزیابی قرار داده اما بیهیچ شکی متاسفانه باید گفت جنگ آب اگرچه نباید در قامت سلاح و بمب و خشونت مورد تصور قرار گیرد اما میتواند معادلات و مناسبات منطقهای بالاخص در مقوله آب را مورد کنکاش و تاثیر خود قرار دهد. به عنوان نمونه کشاورزی ما اگر بنا بر اصلاح نظام کشاورزی نداشته باشد، بیشترین و جدیترین بحرانها را هم میتواند تجربه کند و به صورت کاملا فراگیر اشاعه دهد.
فرض کنید در راستای توجه و ترمیم به بافت سیستم آبرسانی شهری نظر داشته باشیم. این موضوع به عنوان یک معضل و مشکل بزرگ در واقع بخش قابل ملاحظهای از آب شرب را هدر میدهد و طبیعی است که تا بازگشت آن به چرخه مصرف مجدد زمان زیادی از دست میرود. به نظر میرسد این مقوله به همراه میزان آب شرب شهری که مردم در وضعیت عدم صرفهجویی هدر میدهند، بخش قابل ملاحظهای از هدررفت در سیستم شهری است. این به عنوان یک نمونه شهری همیشه مورد توجه بوده و هنوز طرحی دقیق و مدون برای آن بالاخص در مناطق شلوغ از نظر جمعیتی و بافت شهری فرسوده برنامهریزی نشده است. به یک معنا مدعی صرفهجویی در مصرف آب هستیم اما از سوی دیگر درست در عمقی از محلی که ایستادهایم، آب هدر میرود. در بخش کشاورزی شاهد یکی از مهمترین عوامل از بین رفتن و چه بسا خشک شدن منابع عظیم آبی هستیم. سیستمهای نامناسب آبیاری از یکسو و برداشت و تلقی نامناسب از نحوه آبرسانی به زمینهای کشاورزی از سویی دیگر، عامل تضییع عامدانه سفرههای آب زیرزمینی و روان هستند. کاشت میوهها و محصولاتی که بیشترین میزان آب را مصرف میکنند بدون در نظر گرفتن کوچکترین معیارهای مصلحتی، تنها نمونههای دردناک این نبود الگوی کار و کشت در بخش کشاورزی به حساب میآیند. متولی و کنترلکننده این شرایط بدون نظارت صحیح در واقع مقصر وضعیت بحرانی آب است. به واقع هیچ نظارت درست و مناسبی از سوی وزارت کشاورزی به معیارهای کشاورزیهای مدرن و سنتی ما نمیشود. فقط زمانی که سخن از بحران آب میشود، حجم قابل توجهی از اسناد و مکاتبات و پروندههایی رو میشوند که نشاندهنده میزان جلای وطن، بایر شدن زمینها و کاهش جمعیت بافت روستایی ما و از همه مهمتر تخریب روستاها و هجوم فوجفوج مردم به شهرها صرفا به عنوان مصرفکننده منابع هستند.
کلام آخر
بحران به قدری جدی و خطرناک است که به هیچ عنوان در همین چند سطر نمیتوان به آن بسنده و در عین حال حق مطلب را ادا کرد. بله بحران به همین اندازه جدی است. نگرانیها رو به فزونی است. وضعیت آب امنیتی شده و بناست که کلیه امور در خصوص آب و گزارشهای موجود مدام مورد بررسی و واکاوی قرار گیرند. طرحهای مختلف صرفهجویی و ذخیره آب باید مورد توجه جدی قرار گیرند تا هر زمان که لازم است، کمککننده ما برای گذار از شرایط بحرانی باشند. اما چیزی که مشخص است، بحران به حدی جدی است که تا یک عزم ملی در راستای توجه به آن شکل نگیرد، تحت هیچ شرایطی نمیتوان امید گذار از بحران کمآبی را داشت. در این صورت تازه توجه به این بحران جدی میشود. برای وجود منابع آبی که بتوانند عاملی برای ازبین رفتن بحران کمآبی باشند، تنها و تنها باید منتظر معجزه و نزول رحمت الهی بود و جماعتی میتوانند از این رحمت بهره ببرند که قدر آب را میدانند و به اسراف آن را هدر نمیدهند.