بیمورد نیست که روحانی و ظریف با سیاست تعامل سازنده توانستند موفق شوند. در آینده نیز هرگاه ایران از این سیاست فاصله بگیرد موفق نمیشود در حالی که در دوره خاتمی و مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز این سیاست موفق بود چراکه جهان سیاست تعامل سازنده را میپذیرد.
به گزارش جماران؛ علی خرم، کارشناس مسائل بینالمللی، در تحلیلی نوشت:
«رییسجمهور در مراسم تحلیف میثاقش را با خداوند، مردم و قانون اساسی تجدید میکند و متعهد میشود نسبت به وظایف خود، رفاه و توسعه مردم و کشور گامهای جدی بردارد. اقدامی که رییسجمهور در مراسم تحلیف انجام میدهد از نظر بقیه کشورها موضوع مورد توجهی است؛ اولا اینکه در کشورمان دموکراسی وجود دارد و رییسجمهور بر اساس رای مردم برسرکار میآید، دوم اهدافی است که رییسجمهور در سخنرانی خود در مراسم تحلیف بیان میکند که این اهداف میتواند برای بقیه کشورها مهم باشد چراکه کشورهای حاضر در مراسم با سخنان رییسجمهور تشخیص میدهند که کشور ما در آینده چه راهی را میخواهد برگزیند؟ آیا راه دشمنی را انتخاب میکند یا راه تعامل با دنیا را؟ کشورهای دیگر در این مراسم ارزیابی میکنند که نگاه کشور ایران به جهان، منطقه، مردم، حقوق بشر، دموکراسی و پارامترهای مورد توجه دیگر چگونه است؟ اکنون شاید بتوان گفت چند دهه است که به صورت عرفی رهبران یا نمایندگان کشورهای جهان در مراسم تحلیف شرکت میکنند و به نوعی حمایت، پایداری، همکاری و همگامی خود را پس از آنکه رییسجمهور برسرکار آمد، اعلام میکنند.
میزان شرکت رهبران در مراسم تحلیف نشاندهنده اهمیتی است که در جهان برای رییسجمهورمان قائل هستند و از تعداد و سطح شرکتکنندگان در این مراسم میتوان فهمید که دوستان ما چه کسانی هستند. با وجود اینکه این مراسم، عرفی و تشریفاتی است اما در کنار آن میتواند فرصتی برای سایر کشورها باشد. مقاماتی که در این مراسم حضور دارند و میتوانند بعد از تحلیف با رییسجمهور ملاقات کنند و این فرصتی برای کشورهاست تا در شروع روابط صرفهجویی کنند و مبنایی برای کشورها میشود تا از همان مراسم تحلیف با رییسجمهور ملاقات و قرارهای خود را در همان لحظه اول پایهگذاری کنند. به این ترتیب رییسجمهور هم با توجه به کسانی که در مراسمش حضور پیدا میکنند نگاه مثبتتری به این کشورها دارد و راحتتر با آنها همکاری و همفکری میکند.
روحانی میان کشورهای خارجی هم مرغوبیت و هم محبوبیت دارد، نه به خاطر شخص خودش بلکه به خاطر نوع سیاستش که تعامل سازنده با جهان است. ایشان برای رسیدن به این موفقیت جنگیدند و در توافق هستهای نیز این را نشان دادند. این در حالی است که احمدینژاد سیاستی دیگر در پیش گرفت؛ سیاست تهاجمی با جهان و هیچگاه نه احمدینژاد و نه هیچکس دیگر با سیاست تهاجمی موفق نمیشود چراکه همه بلافاصله در مقابل گارد میگیرند و از آن احساس خطر و سعی میکنند طوری آن را محاسبه کنند که هیچ تاثیر بیرونی نداشته باشد. جهان با کسی که اهل تعامل سازنده باشد نشست و برخاست میکند و به حرفش گوش میدهد و حتی در مقابلش از خود انعطاف به خرج میدهد. لذا بیمورد نیست که روحانی و ظریف با سیاست تعامل سازنده توانستند موفق شوند. در آینده نیز هرگاه ایران از این سیاست فاصله بگیرد موفق نمیشود در حالی که در دوره خاتمی و مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز این سیاست موفق بود چراکه جهان سیاست تعامل سازنده را میپذیرد و همه براساس همکاری مشترک پیش میروند پس هیچگاه کسی نمیتواند اعلام کند که میخواهم با جهان بجنگم و جهان آن را بپذیرد. طبق روال چهار سال گذشته انتظار میرفت روحانی در مراسم تحلیف اعضای کابینه را معرفی کند اما ظاهرا امروز صدایی از معرفی کابینه از زبان رییسجمهور شنیده نمیشود. همه روسایجمهور برای اینکه هیات دولتشان را معرفی کنند از طریق جناحها و احزاب، مراکز قدرت و فشار در داخل و خارج تحت فشار هستند، در عین حال رییسجمهور میخواهد همه عوامل را در نظر بگیرد که البته این موضوع مختص به ایران نیست اما ممکن است در کشوری با کشور دیگر متفاوت باشد. مثلا ممکن است روحانی در خصوص تعیین چند وزیر تردید داشته باشد و از نظر اینکه چه کسی میتواند مشکل دولتش را در آینده حل کند و رای لازم را از مجلس بگیرد و هم اینکه برخی جناحها نسبت به آن وزارتخانه یا عملکرد آن شخص حساس باشند نگرانی در شخص رییسجمهور وجود داشته باشد لذا روحانی ممکن است نتواند مقداری از تردیدهایش را تا آخرین لحظه جمع کند که البته این نیز شکل معمولی در جهان دارد.
نبود مرحومهاشمی در مراسم تنفیذ و تحلیف روحانی مشهود است. مرحوم هاشمی رفسنجانی درسال 1392 کنار روحانی بود ولی در سال 1396 عدم حضور ایشان به چشم آمد. تمام دستاندرکاران و کسانی که از نظر فکر و خطمشی اقتصادی- سیاسی شکل متعادل و اصلاحطلبی دارند به هاشمی احترام میگذاشتند چراکه ایشان به نوعی از ابتدای انقلاب و تا زمانی که در قید حیات بودند نقش کلیدی و پدرانه بر این جریانات داشتند و از این نظر برای آقای روحانی هم اگر مرحومهاشمی حضور داشت قطعا قوت قلب بیشتری بود چراکه یکی از کسانی که روحانی میتوانست برای انتخاب هیات دولت مشورت و همفکری کند مرحومهاشمی بود که به هر دلیل تقدیر اینگونه رقم زد و حالا روحانی مجبور است راه را خودش ادامه دهد و جای خالی او را خودش و دیگرانی که تا حدودی مناسب هستند، پرکنند. چراکه در این رفتوآمدها با اینکه نبود برخی افراد یک خسارت است ولی چارهای نیست و باید در برابر آن تسلیم بود.»