شک نیست که دانشگاهها و نظامهای تعلیم و تربیت ما، در سرتاسر جهان، به عیوب و نقائص جدی و نابسامانیها و کمبودهای فراوان دچارند.

به گزارش جماران، مصطف ملکیان در کانال تلگرامی خود نوشت: کافی است آثار دردمندانه، عمیق، و انساندوستانه کسی مانند ایوان ایلیچ یا کسی همچون تئودور روزاک را بدقت مطالعه کنیم تا دریابیم که دانشگاهها و نظامهای تعلیم و تربیت متجددانه چه سنخ انسانهایی ساخته و پرداخته‌اند. انسانهایی که شاخصترین ویژگیشان این است که هیچ غایت و هدف نهایی‌ای در نظر ندارند و هم و غمشان همه مصروف آن است که با هر مشکل اقتصادی، تکنولوژیک، و اجتماعی جدیدی که از راه می‌رسد دست و پنجه نرم کنند و همة آنچه را آموخته‌اند، به عنوان وسیله‌ای، به کار گیرند تا به مدد آن بتوانند، علی‌رغم آن مشکل، نیازهای فوری و فوتی خود را برآورند.

 تعلیم و تربیت امروزین ما چیزی نیست جز هنر جنگیدن و فن پیروز شدن در اوضاع و احوال ستیهنده و دشمن‌خویی که در پیرامون ما برقرار است. با این هنر و فن، نصیب خود را از حلقوم جهان اطراف خود بیرون می‌کشیم و با چنگ و دندان حفظش می‌کنیم. هدف متعالی‌ای ورای برآوردن نیازها و خواهشهای فوری و فوتی در کار نیست.

ژاک مارتین در قطعه‌ای دردناک و غم‌انگیز می‌نویسد:

 “من جوانان روزگارمان را دوست می‌دارم و حرمت می‌نهم، و هرگاه که به کاروبار و حال و روزشان می‌اندیشم حس غریب اضطراب و تشویش به من دست می‌دهد… روی هم رفته، حد نصاب اخلاقی‌شان از حد نصاب اخلاقی نسل پیشین نازلتر نیست، اگرچه آشکارا آسانگیرانه‌تر است. صداقت و صراحت اطمینان‌بخشی دارند که دل را می‌شکافد و چاک چاک می‌کند… . زیرا جداً خوب و گشاده‌دست و با گذشت و بلندنظر و آزاد و بی‌تکلف‌اند و در اعمال شریف و نیز غیراخلاقی‌شان نوعی پاکی و خلوص نشان می‌دهند که به معصومیت پرندگان و آهوان می‌ماند. در واقع، درست در مرحله‌ای‌اند که در آن ساختارهای اکتسابی سنت اخلاقی و دینی از میان رفته‌اند و بشر هنوز سرگرم بازی کردن با میراث خویش است… جوانان روزگار ما در عین خوبیشان بر فراز هیچ ایستاده‌اند.”(1) 

همة اینها درست؛ ولی آیا عیوب و نقائص دانشگاه و تعلیم و تربیت متجددانه ضرورت تشکیل دانشگاه اسلامی را نتیجه می‌دهد؟ بلی، اما به شرط آنکه سه مطلب دیگر اثبات شود: یکی اینکه این عیوب و نقائص در تعلیم و تربیت اسلامی وجود ندارند، دوم اینکه عیوب و نقائصی بزرگتر از عیوب و نقائص تعلیم و تربیت متجددانه در تعلیم و تربیت اسلامی وجود ندارند، و سوم اینکه این بی‌عیب و نقص بودن اختصاص به تعلیم و تربیت اسلامی دارد و مثلاً تعلیم و تربیت مسیحی یا بودایی در ‌آن شریک و سهیم نیستند.

 

اسلامی کردن علوم و معارف توصیفی بشری نه ممکن است و نه مطلوب. علوم و معارف توصیفی انسان متجدد اصولاً و ذاتاً عیب و ایرادی ندارند تا بخواهیم چیز دیگری را جایگزین آنها کنیم. همة عیب و ایراد در علم‌زدگی یا علم‌پرستی است .

علاوه بر این، باید به دانشجویان نشان دهیم که علم فعالیتی بشری است و، برخلاف تصوری که عموم انسانهای متجدد دارند، فعالیت فارغدلانه و بیطرفانه‌ای نیست که فقط مبتنی بر عقل خونسرد، محتاط، و منطقی باشد و، به مدد پاره‌ای قواعد، از داده‌هایی خاص استقراءهایی فراهم‌ آورد و از آن استقراءها نظریه‌ها یا فرضیه‌هایی بسازد و آنها را در معرض آزمونهای عینی تجربی قرار دهد. 

از اینها گذشته، باید به دانشجویان تفهیم کرد که عقل استدلالگر، به هیچ روی، مذموم نیست ولی به شرط آنکه از جامع‌نگری‌اش سر سوزنی برندارد. مشکل انسان متجدد این نیست که تابع عقل استدلالگر است، بلکه این است که همه جا تابع این عقل نیست و با آن معاملة «یک بام و دو هوا»یی می‌کند، یعنی به محض اینکه واقعیتی در چارچوب فکری و عقلی‌اش قابل تبیین نبود، به جای اینکه از همین جا به عیب و نقصی در‌آن چارچوب پی ببرد، آن واقعیت را انکار می‌کند و یا از آن تغافل می‌ورزد.

 وجه جامع این نکات این است که همگی، در عین قدر نهادن به علم، ضعف و فقر جهانبینی علمی و علم‌پرستی را، که خاستگاه مشکلات انسان متجدد است، برملا می‌سازند.

ما امروزه بجد نیازمند دانشگاه معنوی‌ایم. دانشگاهی که دانش‌آموختگان آن جهان هستی را بسی فراختر از عالم طبیعت بدانند، وجود خود را منحصر به ساحت بدن نبینند، برای جهان هستی و زندگی خود معنا و هدفی قائل باشند که بتواند همة آنچه را در این زندگی می‌کنند و می‌بینند نظم و وحدت بخشد، ارزشهای اخلاقی را عینی بدانند، فقط خود را مسؤول هر آنچه بر آنان می‌گذرد تلقی کنند، و از آرامش، شادی، و امید بی‌بهره نباشند.

پاورقی 1:

Maritain, Jacques, Education at the Crossroads, (New Haven: Yale University Press, 1944), p. 86

مقاله امکان و ضرورت اسلامی شدن دانشگاه ،سال1378، کتاب راهی به رهایی

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.