در هند یک یا چند اتاق از زندان های مردان را به زنان اختصاص داده اند. جیره غذایی زنان کمتر است و امکانات به مراتب نازل تر و بدتری دارند.
به گزارش جماران، روزنامه ایران در گزارشی نوشت: به تازگی، شورشی در یکی از این زندان ها رخ داد و به فاجعه انجامید؛ شورشی که شروع آن تنها به خاطر گم شدن چند تکه نان بود و به مرگ چند زندانی منجر شد. قصه این زنان هندی گرچه پرازغصه، اما به غایت خواندنی و در نوع خود اعجاب آور است.
برای استاد حقوق، شمیم مؤدی، نخستین شب بدترین شب بود. او در میان یک سلسله اعتراضات قبیلهای توسط پلیس دستگیر شد و به زندانی در ناحیه «هاردا مادیا پرادش» منتقل شد. تک اتاقی در این زندان به زنان اختصاص داده شده بود.
شب اول، برق رفت. موشهای بزرگ در جای جای زندان جولان میدادند. این زن 46 ساله این شب را وحشتناک توصیف میکند و میگوید، در آن شب شوم، نتوانست حتی ثانیهای بخوابد. زمین زندان پُر از لکههای خون بود. هر اعتراضی شمیم به نگهبان زندان میکرد با این جواب رو به رو میشد: «خانم، اینجا زندان است نه هتل.» روز بعد، وقت خوردن ناهار باز دستهای موش بزرگ حمله کردند.
او 22 روز را در وحشت و در این شرایط اسفناک توأم با حمله موشها سپری کرد. او تا سرحد جنون پیش رفت و شانس آورد که به زندان بزرگ تری در هوشنگآباد منتقل شد. اما نگهبانان آنجا خشنتر رفتار میکردند و بشدت زندانیان را کنترل میکردند. او میگوید: «یک بار مرا به اتاقی پر از مورچه قرمز بردند. در این اتاق برای اینکه متهم را شکنجه کنند روی او شربت میریختند تا مورچهها به هوای آن سراغ متهم بروند. واقعاً شکنجه جسمی و روحی آزاردهندهای بود.»
شمیم مدت کوتاهی بعد از زندان آزاد میشود. «این یک ماه من زندگی را تجربه کردم که قبلاً حتی نمیتوانستم آن را تصور کنم. من با حقایقی رو به رو شدم که نمیدانستم وجود دارند. در آنجا ارتباطم با جهان قطع بود. آنجا از زندانیان هر نوع سوءاستفادهای که فکرش را بکنید میشود. نگهبانان جوری با شما رفتار میکنند که انگار حق و حقوقی ندارید. انگار وجود خارجی ندارید.»
مدتی پیش اتفاق آزاردهندهای در یکی از زندانهای بمبئی رخ داد. یکی از زندانیان به نام مانجولا شاتی به جیره غذایی اعتراض کرد.
او به گم شدن چند تکه نان و دو عدد تخم مرغ اعتراض کرده بود. اما نتیجه آن وحشتناک بود: او را حسابی کتک زدند، به طور قانونی به او تجاوز کردند و در نهایت او را به حال خود رها کردند تا بمیرد.
پس از این حادثه دردناک، شورش دیگری در زندان بایکولا رخ داد. 200 نفر از زندانیان به شرایط اسفباری که داشتند اعتراض کردند که درنتیجه آن 6 نفر جانشان را از دست دادند. پس از انجام تحقیقات اعلام شد که نگهبانان و مأموران بیگناه هستند و در مرگ آنها هیچ اشتباهی متوجه آنها نیست.
آنچه را که نمیبینیم
طی 15 سال گذشته، جمعیت زنان زندانی هندی بیش از 61 درصد افزایش یافته است؛ در حالی که این رقم برای مردان 31درصد است. اما نکته تأسفبار اینجاست که امکانات لازم برای این زنان هیچ تغییر نکرده و در نتیجه، وضعیت نگهداری این زندانیان سال به سال بدتر میشود.
زنان اغلب در بخشهای کوچکی در زندانهای مردان نگهداری میشوند، حقوق آنها درجه دو است و توجه خاصی به خواستههایشان نمیشود.
متأسفانه تعداد کمی از آنها – حدود 4.3 درصد - از امکاناتی نظیر پدهای بهداشتی برای دوران قاعدگی، امکانات لازم برای پیش و پس از زایمان و نیازهای ضروری بهرهمند میشوند. در اکثر زندانها، به جای پد به زنان پارچه میدهند.
مادهوریما دانوکا از سازمان حقوق بشر کشورهای مشترک المنافع به خبرنگار هندوستان تایمز میگوید: «مشکلات در زندانهای کوچکتر به مراتب بیشتر است. در برخی از آنها، تعداد زندانیان در یک اتاق آن قدر زیاد است که بدنهایشان به هم میخورد. زندگی برای مدتی طولانی در چنین وضعیتی غیر قابل تصور است.»
او میافزاید: «زندانیان زن از تعداد کم نگهبان، پرستار و پزشک رنج میبرند و کسی نیست که مشکلات آنها را حل کند. در نتیجه، فاصله زیادی بین خواستههای آنها و جوابهای نگهبانان به وجود میآید که در نهایت منجر به شورش میشود و مشکلات را بیشتر میکند.»
ویجایی راگاوان از مؤسسه مطالعات اجتماعی تاتا به خبرنگار ما میگوید: «فاصله زیادی بین امکاناتی که در اختیار زنان و مردان زندانی قرار میگیرد وجود دارد. این فاصله آن قدر زیاد است که دو سر آن ناپیداست. در واقع، امکانات زنان آن قدر کم است که انگار اصلاً وجود ندارد. آنها جوری با زنان رفتار میکنند که انگار انسان نیستند. مشکلات زنان برای کسی اهمیت ندارد و این دردآور است.»
واریکا تاندا که بنیانگذار مؤسسهای غیرانتفاعی برای حل مشکلات زنان زندانی است میگوید: «یکی از مشکلات اصلی زنان زندانی جیره غذایی آنهاست. من با تعدادی از آنها در زندانهای مختلف صحبت کردهام و از جوابهای آنها حیرت کردم. وضعیت آنها به قدری در زمینه جیره غذایی اسفناک است که به مهمترین مشکل آنها تبدیل شده است. آنها میگویند ما برای زنده ماندن به غذا نیاز داریم.»
بچههای پشت میلههای زندان
غیر از جیره غذایی، یکی دیگر از مشکلات زنان زندانی، نگهداری از بچههایشان است. مادرها میتوانند تا 6 سالگی فرزندانشان آنها را پیش خودشان در زندان بزرگ کنند. اما بعد از این سن آنها را از زندان بیرون میکنند و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار این بچههاست. اگر آنها خویشاوندی داشته باشند که حاضر به پذیرش بچه باشد خوش شانس هستند، وگرنه آن کودک سر از خیابان و زندگی خیابانی در میآورد.
تِلک تولسی 37 ساله یکی از این زنان است. او مادر سه فرزند است و به اتهام همدستی در قتل شوهرش به زندان افتاد. محکومیت او 5 سال بود.
داستان محکوم کردن او هم غم انگیز است. هیچ مدرکی جز یک اعتراف علیه او وجود ندارد. مأموران او را آن قدر کتک زدند تا مجبور شد زیر برگه اعتراف را امضا کند. او امضا کرد تا بتواند زنده بماند و فرزندانش بیسرپرست نشوند. پس از مدتی او از حق مشاور حقوقی برخوردار شد و در دادگاه تجدیدنظر تبرئه شده و در نهایت آزاد شد.
دانوکا که مشاور حقوقی او بود میگوید: «وقتی نخستین بار با او صحبت کردیم از اینکه به ناحق محکوم شده ناراحت و نگران نبود. او بیشتر نگران دختر بزرگش بود که با داییاش زندگی میکرد و این واقعاً دل هر آدمی را به درد میآورد.»
رانجانا مرتیا وکیلی است که بیش از دو دهه است در ایالت راجستان وکالت میکند. او میگوید بیش از 99 درصد موکلین او را زنان فقیری تشکیل میدهند که هیچ مدرک مستدلی علیه اتهام وارده به آنها وجود ندارد و بیشتر آنها بیگناه به زندان افتادهاند.»
بازداشتهای طولانی باعث میشود تا این زنان فراموش شوند: «اکثر این زنان از سوی خانوادههایشان طرد میشوند؛ کسی به ملاقاتشان نمیآید؛ کسی با آنها تماس تلفنی نمیگیرد. خیلی از خانوادهها آنها را مایه ننگ میدانند و حاضر نیستند حتی اسم این زنان را به زبان بیاورند.»
زندگی پس از آزادی از زندان
شیرین صدیق، استاد جامعه شناسی، با چند نفر از این زنان صحبت کرده است تا از زندگی آنها پس از آزادی از زندان آگاه شود. او میگوید: «خودم چند تا از این زنان را دیدم که روز آزادی گریه میکردند. آنها میترسیدند. آنها نمیدانستند چه در انتظارشان است. آنها نمیدانستند از این به بعد چطور باید زندگی کنند.» «وقتی مردی در هند به زندان میافتد، همسر و خانوادهشان تلاش میکند به هر صورتی که شده او را آزاد کند. حتی پول خرج میکنند و رشوه میدهند. اما اگر زنی زندانی شود، کلاً فراموش میشود. کسی اسمش را هم نمیآورد. شوهرهایشان هم خیلی راحت از آنها جدا شده و با زن دیگری ازدواج میکنند. به نظر من، اصلاحات در روند محاکمه بسیار مهمتر از اصلاحات در زندان زنان است.»