سوال این است که چرا ایران که نه سلاح هسته ای دارد، نه قدرت نظامی آن به اندازه روسیه است و نه حتی جمعیت و اقتصادی به بزرگی چین دارد، باید تصویری تهدیدآمیز برای آمریکا ایجاد کند؟
به گزارش جماران؛ جلیل بیات* در یادداشتی که در "عصر" ایران منتشر شده است نوشت:
مقامات آمریکا علی رغم آنکه چین را به عنوان مهم ترین تهدید برای جایگاه این کشور در جهان بیان می کنند اما به تحریم روسیه، ایران و کره شمالی می پردازند. چرا چین مورد تحریم آمریکا قرار نمی گیرد و چرا ایران در سیبل تحریم های آمریکا است؟
مایک پامپئو رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در جریان سخنرانی در Washington Free Beacon تروریسم و کره شمالی را بزرگترین تهدیدهای کوتاه مدت و چین، روسیه و ایران را به عنوان تهدیدات میان مدت تا بلندمدت برای منافع امنیتی آمریکا خطاب کرد.
وی در عین حال تصریح کرد پکن به خاطر اقتصاد قویتر و جمعیت بزرگترش اصلیترین تهدید برای آمریکا محسوب میشود. این مقام بلندپایه آمریکایی گفت: چین خودش را به عنوان یک ابرقدرت رقیب آمریکا میداند و چیزی جز برتر بودن از آمریکا نمیخواهد.
این سخنان پامپئو جدید نیست و تقریبا در یک دهه اخیر همیشه این چهار کشور به همراه تروریسم، اصلی ترین تهدیدات امنیتی از دیدگاه مقامات و حتی شهروندان آمریکا بوده اند. حتی درباره خیزش چین و اینکه آیا مسالمت آمیز خواهد بود یا خیر و واکنش آمریکا در برابر آن باید چگونه باشد از دو دهه پیش بحث مفصلی در مجامع آکادمیک آمریکا شکل گرفته است.
در این باره دو سوال مطرح است. اول آنکه اساسا چرا ایران می بایست در کنار چین، روسیه و کره شمالی که دارای سلاح هسته ای هم هستند به عنوان مهم ترین تهدید آمریکا خوانده شود؟ و سوال دوم چرا علی رغم آنکه چین بزرگ ترین تهدید برای آمریکا تلقی می شود با تحریم های این کشور مواجه نمی گردد، اما تحریم های روسیه، ایران و کره شمالی مدام در حال به روز رسانی است؟ چرا باید مهم ترین و بزرگ ترین تهدید را کنار گذاشت و به تنبیه تهدیدات بعدی اقدام کرد؟
در پاسخ به سوال دوم برخی کارشناسان علت را در نیاز متقابل اقتصادی آمریکا و چین به همدیگر می دانند. در این باره محمود سریع القلم بیان می کند: تجارت آمریکا با روسیه حدود ۴۰ میلیارد دلار است که در مقیاس جهانی بسیار ناچیز است و بنابراین، تحریم روسیه بسیار آسان و کمهزینه است؛ در حالی که آمریکا با چین بسیار محتاطانه عمل میکند چون نیم تریلیون دلار با آن کشور تبادل دارد. این استاد دانشگاه با بیان اینکه روابط بینالملل در سه واژه نیاز، ترس و احترام خلاصه می شود، تصریح می کند: ایران هم دیگران را از خود بینیاز کرده است و هم بعضا در مدارهای حساسیت آنان وارد میشود که نتیجه آن کاملا روشن است.
با تصدیق این دیدگاه به نظر می رسد عامل دیگری نیز در تحریم ایران، روسیه و کره شمالی و عدم تحریم چین از سوی آمریکا موثر است که به نوعی می تواند پاسخ سوال اول نیز باشد و آن ادراک و برداشتی است که آمریکا از این چهار کشور دارد. در این باره تکلیف کره شمالی با توجه به آزمایش های مکرر هسته ای و موشک های بالستیک مشخص است. درباره روسیه نیز خیلی جای تعجب ندارد که با توجه به رویکرد سخت و نظامی آن در سیاست خارجی در گذشته و حال، تصویری تهدیدآمیز از خود در ذهنیت مقامات و مردم آمریکا ایجاد کند. درباره چین نیز که پامپئو خود تصریح کرده که به خاطر اقتصاد قویتر و جمعیت بزرگترش اصلیترین تهدید برای آمریکا محسوب میشود.
لذا سوال این است که چرا ایران که نه سلاح هسته ای دارد، نه قدرت نظامی آن به اندازه روسیه است و نه حتی جمعیت و اقتصادی به بزرگی چین دارد، باید تصویری تهدیدآمیز برای آمریکا ایجاد کند؟
بر اساس نظرسنجی های موسسه گالوپ، از انتهای دهه 80 میلادی تاکنون ایران از نظر مردم آمریکا همیشه یکی از مهم ترین تهدیدات برای این کشور بوده است. در سال 2014 چین از این نظر بالاتر از ایران قرار گرفت، اما در سال 2016 دوباره ایران، تصویری تهدیدآمیزتر نسبت به چین برای مردم آمریکا پیدا کرد. این در حالی است که در همین سال 44 درصد پرسش شوندگان نظر مثبتی درباره چین داشتند، در حالی که این رقم برای ایران تنها 14 درصد بوده است.
در یک دهه اخیر چین سرمایه گذاری زیادی بر روی قدرت نرم داشته تا تصویر خود در دنیا را به عنوان کشوری صلح طلب و مسالمت جو نشان دهد. لذا علاوه بر موضوع نیاز متقابل اقتصادی که جایگاه خود را دارد، برخورد آمریکا با این کشور نیاز به مشروعیت هم دارد که امروز این مشروعیت خیلی وجود ندارد. در فوریه 2017 پنجاه درصد پرسش شوندگان آمریکایی نظر مثبتی درباره چین ابراز کردند که بالاترین رقم در سه دهه اخیر بوده است. لذا باید گفت اگرچه میزان قدرت نظامی و اقتصادی چین با ایران قابل مقایسه نیست، اما رهبران چین با در پیش گرفتن استراتژی قدرت نرم و اعلام خیزش مسالمت آمیز، از ایجاد تصویری تهدیدآمیز در دیدگاه مردم جهان و به خصوص آمریکا جلوگیری کرده اند.
بنابراین به نظر می رسد برای ایجاد روابط متقابل و نیازمند کردن دیگران به خود، گام اول ارائه تصویری دوستانه و یا حداقل غیرخصومت آمیز از کشور به نظام بین الملل است. ایران تا چه اندازه در این مسیر گام برمی دارد؟ چطور می توان تصویر تهدیدآمیزی که بعضا دیگران از ایران ارائه می کنند (ایران هراسی) را تصحیح و خنثی ساخت؟ جایگاه قدرت نرم در سیاست خارجی ایران کجاست؟ به نظر می رسد اینها سوالاتی است که مسئولان ایران باید بیشتر به آن بیاندیشند.
*دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس