صادق زیباکلام بر حضور زنان و کردها در کابینه تاکید دارد اما مقصود این نیست که اگر زنان وارد کابینه نشوند، حرکت در جهت توسعه متوقف خواهد شد یا حضور اقلیتها در کابینه موجب میشود که مشکلات آنها رفع شود. اگر با این دید به کابینه بنگریم گرفتار سادهانگاری شدهایم
به گزارش جماران؛ صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در یادداشتی که در روزنامه آرمان منتشر شده است، نوشت:
نوبت به معرفیکابینه رسیده است. این روزها اخبار مختلفی از کابینه دوازدهم منتشر میشود. اهمیتی که رسانهها برای کابینه دوازدهم قائل میشوند، قابل بررسی است. به راستی با در نظر گرفتن ساختار سیاسی در ایران، یک وزیر تا چه اندازه میتواند تاثیرگذار باشد؟ یک وزیر توانمند چه اندازه میتواند موفق باشد که یک وزیر غیر متخصص نمیتواند؟ البته نگارنده این قلم همواره بر حضور زنان و کردها در کابینه تاکید دارد اما مقصود این نیست که اگر زنان وارد کابینه نشوند، حرکت در جهت توسعه متوقف خواهد شد یا حضور اقلیتها در کابینه موجب میشود که مشکلات آنها رفع شود. اگر با این دید به کابینه بنگریم گرفتار سادهانگاری شدهایم. این روزها بسیاری از اصلاحطلبان به رئیس جمهور انتقاد میکنند که چرا فلان وزیر در کابینه دوازدهم ابقا خواهد شد. سوال این است که اگر به جای آن وزیر، شخص دیگری وزیر باشد، مشکلات در راه توسعه سیاسی در ایران حل خواهد شد؟ برای مثال در شرایطی که نمایندگان و مسئولان استانی در تعیین استاندارها نقش دارند، چه تفاوت یا نیازی به تغییر در وزارت مربوطه وجود دارد؟ از این رو به نظر میرسد در دولت دوازدهم حساسیتها بیش از اندازه شده است و تصور میکنیم اگر بنا به فرض بهجای نعمتزاده یعنی کسی که در صنعت و معدن استخوان خرد کرده، یک وزیر جوان قرار بگیرد، توسعه صنعتی کشور سرعت خواهد گرفت؟ در دوران احمدینژاد مدیران و وزیران جوان کم نبودند. جوان سی سالهای رئیس بزرگترین واحد صنعتی در ایران شد. این مدیر جوان چه تحولی در صنعت خودرو بهوجود آورد که در حال حاضر نعمتزاده نتوانسته آن تغییرات را در صنایع کشور ایجاد کند؟ واقعیت این است که نظام اداری ایران نظامی بوروکراتیک و درهم تنیده است و شخصیتهای متعدد حقیقی و حقوقی در مدیریت استانها تاثیر میگذارند. برای نمونه نگارنده درچند ماه گذشته دو بار به دانشگاه بینالمللی قزوین دعوت شده است اما یکی از مدیران استانی غیر مرتبط، هر مرتبه جلوی سخنرانی بنده را در این دانشگاه گرفته است. در این شرایط هر وزیری که در راس قرار داشته باشد، باز هم یک مقام استانی به راحتی در تصمیمگیریها اثر میگذارد. از این زاویه میتوان به نقاط دیگر کشور و مسائل دیگر هم نگاه کرد. برای مثال این که منع قانونی برای برگزاری کنسرت وجود ندارد با این حال در برخی نقاط کشور جلو آن گرفته میشود. مدیریت در ایران در بعضی حوزهها آنقدر پیچیده است که آرایش کابینه نمیتوان تحول چشمگیری ایجاد کند و در توسعه کشور تاثیرگذار نخواهد بود. البته نویسنده قصد ندارد اعلام کند که از نظر او اصلا تفاوتی ندارد که چه شخصی در کدام پست و جایگاه قرار بگیرد، این که رئیس فلان دانشگاه مهم کسی باشد که راسا به تفکیک جنسیتی در دانشگاه اقدام کند، تعدادی از اساتید را خانهنشین و تعدادی دانشجویان را ستارهدار کند، مطلوب نیست. اینکه یک نفر در حوزه مدیریتی خود و بیتوجه به قانون تا این اندازه میتواند قدرتمند باشد، به دلیل ضعف است. اینکه کسی به عنوان مدیر دانشگاه میتواند چنین تحولاتی ایجاد کند که بازخوردهای رادیکال ایجاد کند به خاطر ضعف است. گاهی با نگاه سیاسی به کابینه نگاه میشود و به لحاظ سمبلیک اعلام میشود که اقلیتها، اهل سنت و زنان باید درکابینه باشند اما به لحاظ کارایی، قوه مجریه در وضعیتی قرار دارد که فارغ از این گونه داوریها و حکمها حرکت میکند.