زنان ثابت کردهاند که توانایی های مدیریتی آنان در شرایط بسیار دشوار بیشتر از مردان است، بنابراین این نگاه که صرف تجربه اجرایی فرد میتواند صلاحیت داشته باشد، درست نیست.
به گزارش جماران؛ الهه کولایی اگرچه خود را معلم می داند اما همواره به عنوان یک چهره سیاسی شناخته شده است. در روزهایی که هنوز حتی تکلیف لیست امید مشخص نشده بود، گفت که این توان در میان اصلاح طلبان وجود دارد که برای شهرداری تهران زنان را معرفی کنند؛ اصلاح طلبانی که در میان زنان تمایل زیادی برای معرفی معصومه ابتکار داشتند. معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست اما تمایلی برای ورود به مدیریت شهری نداشت و بعد از آن بود که نام الهه کولایی مطرح شد و بعد هم اعضا با 16 رای بعد از محمدعلی نجفی و حسین مرعشی به او فرصت ارائه برنامه در حوزه مدیریت شهری دادند، اما انتقاد و حیرت زیاد بود؛ چرا که رزومه اجرایی تنها زن مطرح شده برای شهرداری تهران در برابر رزومه دو نفر دیگر لیست زوری نداشت و بعضی این انتخاب اصلاح طلبان را فرصت سوزی دانستند. الهه کولایی این روزها در حال گرفتن ایده ها و نظرات 24 نفر از گزینه های شهرداری تهران است و هر روز هم دیدارهایی را با این افراد انجام می دهد. برای همین گفت و گو با تنها گزینه زن شهرداری تهران در اتاق انتظار معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست انجام شد.
در ابتدای دولت دوازدهم بحث ها درباره ورود زنان به کابینه دولت زیاد بود اما ظاهرا در نهایت هیچ خبری از ورود زنان به کابینه نیست. از سوی دیگر، منتخبان شورای شهر برای شهرداری تهران شما را به عنوان یک گزینه زن معرفی کردند که البته بعد هم در برابر آن موضع منفی گرفته شد. در واقع مساله اینجاست که شما رزومه مرتبط و سابقه اجرایی کافی در حوزه شهری ندارید. پاسخ شما به این انتقادات چیست؟ اصلا چرا چنین فضایی در برابر ورود زنان به عرصه های رقابتی وجود دارد؟
ما باید نگاه به شهر و مدیریت شهری را تغییر دهیم. من فکر می کنم این کار یک زن و مادر است که می تواند نگاه مبتنی بر منافع عمومی را برجسته کند. حضور یک زن در این گونه عرصه ها تنها خواست جامعه ما نیست، البته در بسیاری از کشورها زنان که به قدرت می رسند سیاستهای رفاهی را مورد توجه قرار میدهند اما من بهعنوان معلم علم سیاست معتقدم، ما بیشتر نیازمند تغییر نگرش نسبت به مدیریت شهری هستیم و باید تهران را از مدیریت سختافزاری به نرمافزاری منتقل کنیم و سهیمکردن همه مردم در همه منافع و منابع تهران را مورد توجه قرار دهیم. ما نیازمندیم که به جای نگاه صرفا مهندسی به ساختوساز در شهر به ضرورت ایجاد پیوند بین بخشهای مختلف جامعه و استفاده بهینه از منابع توجه پیدا کنیم. این که فردی در مدیریت شهری سابقه نداشته است، به معنی نداشتن توان مدیریتی او نیست. مدیریت علمی این است که منابع مختلف در حوزههای مختلف را براساس وظایف آن شناسایی میکند تا از آن بهرهبرداری و امور را ساماندهی کند. زنان ثابت کردهاند که تواناییهای مدیریتی آنان در شرایط بسیار دشوار بیشتر از مردان است، بنابراین این نگاه که صرف تجربه اجرایی فرد میتواند صلاحیت داشته باشد، درست نیست. تجربه نشان میدهد که اندوختن تجربهها به تنهایی ضامن موفقیت نیست. ما نیاز به مدیرانی داریم که توان استفاده مناسب از همه منابع را همزمان با شناخت دقیق اقتصاد سیاسی شهر داشته باشد و نگاهش عمیق و همهجانبه باشد. خواستگاه من علوم اجتماعی است و با توجه به این خواستگاه نگاه به انسان و نیازهای او لازم است تا تحولات جامعه شهرها در خدمت اجتماع قرار بگیرند نه اینکه مردم به دنبال شهرها کشیده شوند. نیاز تاریخی است که ما سیکل مدیریت شهری را تغییر دهیم و به جای نگاه اثباتگرانه از زاویه علوم اجتماعی و پیچیدگیهای در هم تنیده زندگی امروز به آن توجه کنیم. ما اگر توانایی در حوزههای اجرایی، علمی و پژوهشی را در کنار هم قرار دهیم، بسیار توان بالایی برای حلوفصل مشکلات تهران داریم و طبیعی است که بهعنوان یک زن که تعهد اجتماعی را در کنار تخصص علمی خود ذخیره کردهام، فکر میکنم که باید آن را برای بهرورزی شهر تهران به کار بگیرم و به نظرم این خیلی انتقاد درستی نیست. بسیاری از افرادی که رزومه طولانی هم دارند، در نهایت باید تجربه آنها به مقام پاسخگویی برسد. بنابراین این کلیگوییها خیلی با واقعیتهای موجود تطبیق ندارد.
شهر تهران با این ناهنجاریها، نیازمند یک شهردار میدانی است به این معنا که فرد نهایی باید در کنار قدرت چانهزنی به عرصههای مدیریت شهری ورود موثر داشته باشد و این حرف بسیاری از متخصصان شهری است. آنها میگویند تهران تئوریسین یا نظریهپرداز نمیخواهد و شهردار آینده باید رزومه عملی خوبی داشته باشد. وقتی شما بهعنوان یک زن برای شهرداری معرفی شدید، قطعا خیلی از زنان خوشحال شدند اما بدنه کارشناسی مدیریت شهری این اعتقاد را ندارند و معتقدند اصلاحطلبان با این انتخاب فرصتسوزی کردهاند؛ اصلاحطلبانی که میتوانستند گزینه زن قویتری را برای شهرداری معرفی کنند که در نهایت برای شهردارشدن رأی بیاورد. شاید اصلا آنان امیدی ندارند که یک زن بهعنوان شهردار رأی بیاورد. بنابراین با تمام ویژگیهای مثبتی که دارید، به نظر میرسد گزینه مناسبی برای شهرداری نیستید.
نیمی از ظرفیت انسانی در جامعه ما زنان هستند؛ درحالی که نگاه تاریخی در جامعه ما وجود دارد که زنان نمیتوانند. زمانی که مدیرکل آموزش دانشگاه تهران- که سختترین کار اجرایی در قلب آموزش عالی کشور بود- شدم، خیلیها همین حرفها را مطرح کردند اما تجربه سهسال کاری من نشان داد که قضاوتها درست نبوده است، کسانی که در آن دوره با من کار کردند هم، میتوانند قضاوت کنند. وقتی به دوره مجلس هم برگردیم، آن هم درحالی که نمایندگی به دلیل حجم کار و اثرگذاری در نظام اداری ما معادل چهارسال وزارت ارزشگذاری میشود، به همین میرسیم و معتقدم بد نیست کسانی که تردید دارند عملکرد من بهعنوان یک زن را با عملکرد سایر مردهایی که آن زمان در مجلس بودند، مقایسه کنند. ما باید به جامعه اطمینان بدهیم که زن و مردبودن ضامن تأمین موفقیت افراد نیست، در شرایطی که بسیاری از مشکلات امروز تهران ناشی از مدیریت مردانه است. واقعا تا بهحال چند زن جز عده معدودی ازجمله خانم نوری مدیریت اجرایی شهر را به عهده داشتند. اتفاقا شرایط امروز تهران ناشی از غیبت زنان است و ما نیازمند نگاه عمیق و همهجانبه به مسائل شهری هستیم. از سوی دیگر، ما تصوری بسیار سنتی از مفهوم مدیریت داریم، مدیریت این نیست که آستین بالا بزنید و کاری را اداره کنید. مدیریت، استفاده درست از فکر و ظرفیتهای انسانی و حتی منابع مالی آنان در جهت منافع عمومی است. ما هم باید از روشهای جدید مدیریت علمی که جوامع پیشرفته توسط آن اداره میشوند، بهره ببریم و ببینیم کشورهای دیگر- نه کشورهای توسعهیافته که کشورهای درحال توسعه- چطور مشکلات شهرهای خود را حل کردند؟ بنابراین این ناباوریها تاریخی است. اگر ما بخواهیم در جامعه تغییر ایجاد کنیم، باید الگوهای موفق به جامعه عرضه کنیم و نشان دهیم زنان توانایی برعهدهگرفتن مسئولیتها را به نحواحسن دارند. نگاه جنسیتی به موضوع نگاه عقبماندهای است که با پیشرفت جامعه بشری و حتی آموزههای دینی ما منافات دارد. واقعیت این است که در جامعه سنتی ما آن هم در خاورمیانه همیشه بهطور طبیعی مقاومتهایی جدی در این زمینه وجود دارد.
فکر میکنید اگر مخالفت و مقاومتی هست، فقط به نگاه جنسیتی بر میگردد و دلیل دیگری ندارد؟
بله. چون بسیاری از مردان که در موقعیتهای ارزشیابی قرار میگیرند، این ایرادات به آنها گرفته نمیشود ولی در مورد یک زن مطرح میشود.
چرا؟
چون در ناباوری تاریخی تلاش میشود جنبههای منفی برجسته شود. بنابراین به لحاظ سیاسی و اجتماعی این نوع نقدها میتواند در مورد بسیاری از افراد دیگر هم مطرح شود اما میبینید که آنجا مطرح نمیشود و فقط در مورد یک زن مطرح میشود.
گزینههای دیگر ازجمله آقای نجفی یا آقای مرعشی که برای شهرداری تهران مطرح شدهاند و در واقع قبل از شما هستند، سابقه اجرایی دارند و آنها را در مقام وزارت، معاون رئیسجمهوری، استانداری یا ریاست یک سازمان دیدهایم و این خیلی تفاوت دارد با سابقه در دانشگاه.
شما بگویید کجا فرصت وزارت یا پستهای مدیریتی به زنان داده شده است و سهم زنان در تمام تحولات سیاسی جامعه ما از قدرت چقدر بوده است؟ آیا حضور زنان در پستهای مدیریتی در کشور ما با استانداردهای جهانی تناسبی دارد؟ متاسفانه جایگاه قابل دفاعی نداریم، درحالی که زنان ایرانی در یک موقعیت بسیار تأثیرگذار مثبت هستند و نقششان در همه تحولات اجتماعی بسیار سازنده بوده است، اما چرا وقتی به مسأله قدرت میرسیم، این بحثها طرح میشود؟ چون یک دور باطل شکل گرفته است. مرتب فرصتها را از زنان دریغ میکنند، بعد به نداشتن تجربه استناد میکنند که شیوهای کاملا ضدزن است. دقیقا در هر دوره از انتخابات که حضور زنان در کابینه مطرح میشود، همین بحثها هم مطرح میشود. مسائل و مشکلاتی را که هست، تجربهاندوزی بسیاری از آقایان فراهم کرده، مگر غیر از این است؟ ولی کسی به این جنبهها توجه نمیکند. اتفاقا به همین دلیل معتقدم؛ نگاه را باید عوض کرد و مجالهای جدید فراهم کرد، چراکه زنان این تجربه موفق را در جهان نشان دادهاند.
البته در ایران زنان موفق زیادی در عرصههای اجرایی سراغ نداریم.
باید ببینیم فرصتها با توجه به امکاناتی که فراهم بوده، چقدر به زنان مجال داده است. ما زنان موفقی در حوزه اقتصاد و سایر تخصصها داریم اما طبق یک قانون نانوشته، به عرصه قدرت راه پیدا نمیکنند. سهم زنان از قدرت در جامعه ما چقدر است؟ در تمام ادواری که زنان در مجلس حضور پیدا کردند، سهم آنان زیر ٥درصد بوده است. سهم زنان در وزارت، معاون وزارتخانهها، روسای سازمانها چقدر است؟ همیشه پستها بین مردان تقسیم شده است، بعد که کسی میخواهد وارد عرصه شود، میگویند تجربهات کو؟ اما مگر بقیه مردانی که این تجربه را اندوختند، از کجا اندوختند؟ مگر از محل منافع ملی آموزش ندیدند؟
بهتر نیست ابتدا زنان در لایههای زیرین مدیریت شهری، مدیران مناطق، شهرداران مناطق یا معاونان به کار گرفته شوند.
تجربه نشان داده است که تا در موضع قدرت نباشید، تضمینی برای چنین تحولی نیست. ما در سالهای گذشته تحربه کردهایم و نتایج حضور جریانهای مختلف را دیدهایم. واقعا چه درصدی از زنان حتی در دورههای گذشته در ١٥سال یا ٢٠سال قبل در شهرداری ارتقا پیدا کردهاند و چه درصدی در مدیریتهای مناطق و سازمان به کار گرفته شدهاند؟ آمارها گویاست. همیشه این وعده را دادهاند که از ردههای پایین شروع کنید و ما را به تدوام وضعیت موجود راضی کردند. زنان تا در پست تصمیمگیری حضور پیدا نکنند، تضمینی برای تغییر در ردههای مدیریتی نداریم و ما بارها آن را تجربه کردهایم. نمونه، عملکرد شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و شوراها بود که اگر دکتر عارف
نبود و این نگاه از رأس مجموعه تقویت نمیشد هرگز ساز و کار برای حضور زنان فراهم نمیشد که حالا تعداد زنان در شورا دو برابر شود. تغییر در این وزن ناشی از یک اراده در عرصه قدرت است و شما اگر در مسند قدرت نباشید، آقایان برای شما تصمیم میگیرند.
منظورتان همان تبعیض مثبت است.
یک بخش آن تبعیض مثبت است اما تبعیض مثبت هم ضمانت اجرایی میخواهد و ضمانت اجرایی آن کیست؟ الان دولت اعلام کرده است که زن در کابینه راه ندارد اما برنامهها و شعارهای رئیسجمهوری در زمان انتخابات را ببینید، پس چه اتفاقی افتاد؟ کسانی که به نظریهپردازی و کلیگویی کمتر توجه میکنند، اما این کلیگوییها پایه قیاسی دارد، درحالیکه این اتفاقات در جاهای دیگر افتاده است. قرار نیست همه چیز را از اول شروع کنیم، باید از تجربههای دیگران استفاده کنیم، بنابراین اگر در قدرت دستی نداشتهباشیم وضعیت موجود تداوم پیدا میکند مگر اینکه به سمت مدلهای دیگر برویم که به آن اعتقاد نداریم مثلا دیگران برای ما تصمیم بگیرند که سهمیه داشتهباشیم. ارزش کاری که در ایران انجام میشود طبق یک برنامه بیرونی و جهانی نیست. فعالان سیاسی اصلاحطلب به این ضرورت رسیدهاند که باید این اتفاق بیفتد و به همین دلیل از بین گزینهها به گزینه زن رأی میدهند و این یعنی مطالبات زنان را دیدهایم. به مقاومت کردن مردان درباره ورود زنان عادت کردهایم و اینکه بگویند چرا فرصتسوزی میکنید؟ درحالیکه زنان سرمایههای این جامعه هستند. ما ناچاریم در مقابل این حرفها مقاومت و از جنسیت عبور کنیم تا توانایی ملاک ارزشیابی در نظر گرفته شود. درحالیکه اگر روی موازین قانونی، عدالت و عمومی متمرکز شویم گفتمان جدیدی ایجاد میشود. واقعا در بودجهگذاری شهرداری انسان کجاست؟ ما میخواهیم بگوییم که انسان را هم در بودجهگذاری ببینید، بنابراین ما پوستمان را برای همه این حرفها کلفت کردهایم.
رایزنی با شما برای ورود به لیست گزینههای شهرداری از چه زمانی شروع شد؟
یکی، دو روز قبل از برگزاری انتخابات در جلسه شورا از سوی چند نفر از زنان شورا این بحثها مطرح شد و البته با افراد دیگری هم رایزنی شده بود، اما من پذیرفتم وارد رقابت شوم تا لیست با انتظارات و مطالبات بخش بزرگی از رأیدهندگان که نیمی از آنان زنان هستند سازگاری بیشتری داشته باشد.
قرار بود خانم ابتکار معرفی شوند، اما وقتی ایشان انصراف دادند، گفته میشود که اصلاحطلبان از روی اجبار شما را وارد لیست کردند تا نشان دهند قصد پرداختن به زنان را دارند.
اگر به زور بوده است پس چگونه ١٦ نفر به من رأی دادهاند.
گفته میشود اصلاحطلبان با این رأی خواستهاند نمایش دهند که درنهایت یک زن را در گزینههای شهرداری مطرح کردهاند.
اگر تلقی نمایشی داشتم، وارد این عرصه نمیشدم اما اینکه در حوزه عمل، رفتار سیاسی، علایق، گرایشها و سلیقههای مختلف در داخل جریان اصلاحات وجود دارد واقعیتی غیرقابل انکار و البته کاملا طبیعی است، اما این رویه نشان میدهد که سعی شده دایره بزرگتری از انتظارات مردم در نظر گرفته شود. از طرفی این تحلیل نسبت به روندی که در شورا شکل گرفته است، بدبینانه است، درحالیکه طبیعیترین رفتار هر ٢١ نفر که از اصلاحطلبان بودهاند در برابر مردمی که به آنها رأی دادهاند و خواستار تغییر و بهبود موقعیت زنان هستند همین رویه بود.
اگر شهردار شوید از اعضای شورا یا مدیران فعلی شهرداری - اصلاحطلب یا حتی اصولگرا - استفاده میکنید؟
همه کسانی که میتوانند به تأمین مطالبات مردم کمک کنند، باید در این فرآیند دیده شوند اما اینکه مدیریت راهبردی شهرداری را چه کسانی برعهده خواهند گرفت؛ روشن است که افراد همفکر ما در مسند شهرداری هستند اما به معنی نادیده گرفتن و حذف کسانی که مانند ما فکر نمیکنند، نیست. در دستگاه شهرداری هم مثل بسیاری از نهادهای دیگر افرادی هستند که همفکر ما نیستند اما خوشفکر، صادق و وفادار به آرمانهای مردم هستند. قرار نیست که ما فقط همفکران خود را در مجموعه ببینیم. مهم این است که از ظرفیتهای انسانی بیشترین استفاده را بکنیم.
هفته گذشته بحثهایی درباره میثاقنامه مطرح شد که البته فعلا با آن مخالفت شدهاست. در جریان این میثاقنامه گفته شد که اعضای منتخب باید درباره بکارگیری مدیران، معاونتها و روسای سازمانهای شهرداری نظر یا به آنها رأی اعتماد بدهند. این حرفها شائبه سهمخواهی از شهردار آینده را به وجود میآورد. موضع شما بهعنوان کسی که جزو گزینههای شهرداری هستید نسبت به اینگونه مسائل چیست؟
در این زمینه قانون راهنمای خوبی است و هر آنچه در چهار دوره شورا وجود داشته است، میتواند مورد بهرهبرداری قرار گیرد اما من اعتقاد دارم که همواره باید به فکر نقد و ارزیابی روشها و سطوح مختلف باشیم و همه مسائل قابل بررسی، گفتوگو و تعامل است. من اینگونه مسائل را چالش تلقی نمیکنم و فکر میکنم همه بحثها در داخل مجموعه برای پیشبرد برنامه اصلاحات و در راستای مطالبات مردم بر بهترین افراد و بهترین برنامهها تمرکز خواهد کرد و مسأله نگرانکنندهای در اینباره وجود نخواهد داشت.
بهعنوان تنها گزینه زن شهرداری تهران برنامههایتان برای زنان شهر تهران چیست؛ با توجه به این که فضاهای شهری در تهران هم مثل همه امکانات دیگر همیشه در دست مردان بوده است و خیلی سهم کمی در فضاهای شهری دارند.
فضاهای عمومی در شهرهای ما هم به شکل تاریخی به فعالیتهای مردان اختصاص پیدا کرده است. درواقع حضور زنان در عرصه عمومی یک پدیده نسبتا جدید در کشور ماست. البته اینها آثار ورود مدرنیته در دهههای گذشته و اوایل قرن بیستم است درحالیکه تغییر این روند در ساخت و سازهای شهری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. همواره نگاه سختافزاری به مدیریت شهری حاکم بوده است و کمتر نیازهای انسانها، تغییر در نقشها، جایگاه و شرایط رو به تغییر انسانها که زنان بخشی از آن را تشکیل دادهاند در کالبد شهر مورد توجه قرار گرفته است. وقتی هم که این موضوع مورد توجه قرار گرفته است نوعی شیوههای جداسازی دنبال شده است، درحالیکه به دلیل تحولات سریع در جامعه ما زنان بهخصوص بعد از انقلاب اسلامی حضور پررنگی در فضای عمومی و عرصه عمومی دارند. متاسفانه تطبیقی میان این تحول اجتماعی و تحول در کالبد شهرها نمیبینیم، یعنی سرعت تحولات اجتماعی بسیار سریعتر از نگرشی است که باید در توسعه فضاهای عمومی قابل دسترسی برای همه به ویژه کودکان و زنان در نظر گرفته شود. درحال حاضر بسیاری از زنان سرپرست خانوار هستند که ممکن است به دلیل نوع کارشان مجبور باشند دیروقت یا در طول شب به خانه برگردند و ما در مدیریت شهری نیازمند توجه به این اضطرارها هستیم. باید یک رابطه مستقیم بین جامعه و مدیریت شهری به وجود بیاید و طبیعی است که شورا رابط خوبی بین شهرداریها و مردم است. بنابراین تقویت نهادهای مردمی و امکان ارتباط بین مردم و تصمیمگیرندگان و مجریان در مدیریت شهری مهم است درحالیکه بخش وسیعی از این افراد زنان هستند که وارد عرصه عمومی شدهاند و ما باید به حضور زنان در عرصه عمومی بیشتر توجه کنیم.
آقای قالیباف سیاستهایی با عنوان زنانه، مردانه کردن بعضی از فضاهای شهری در تهران داشتند که شما هم در حرفهایتان به آن اشاره کردید. اگر شهردار شوید ادامهدهنده این سیاستها هستید؟
پارکهایی که ساخته شده مورد استفاده قرار بگیرد، اما معتقد نیستم که این شیوه، پاسخگوی نیازهای شهروندان است. ما نیازمندیم که روابط اجتماعی را بر پایه آموزش ارزشهای دینی و بومی تصحیح و روابط انسانی ترویج کنیم. ما باید نگاه جنسیتی را کاهش دهیم چرا که زنان بعد از انقلاب اسلامی موظف شدند با حجاب در حوزه عمومی حاضر شوند و این باور وجود داشت که زن بهعنوان یک کالا و ابزار نباید مورد استفاده قرار بگیرد. وارد این حوزه نمیشوم که نتیجه این نوع نگاه چه بودهاست، اما هدف این بود که تواناییهای انسانی زنان به حوزه عمومی منتقل شود بنابراین ما نیازمندیم که جامعه را با این ارزشها در نظر بگیریم. شهرداری امکانات بسیاری برای فرهنگسازی و آموزش در اختیار دارد. میتواند به مردان آموزش دهد که چگونه با زنان رفتار کنند و آنها را بهعنوان انسانهایی که فقط سوژههای جنسی هستند در نظر نگیرند. چون زنان با مردان در سرشت انسانی با هم برابرند اما فیزیک متفاوتی دارند و باید با هم در جهت رفع نیازهای جامعه کمک کنند، بنابراین نیازمندیم زیربناهای فرهنگی را با یک تعامل سالم مبتنی بر احترام حقوق انسانی متقابل تقویت کنیم اما تا به حال چقدر روی این مسائل کار شده است؟ همین مسأله عفاف و حجاب چقدر در جامعه ما مکانیکی است، درحالیکه نیازمند تقویت نگاه ارزشمدار و محترمانه نسبت به زنان هستیم، این که زنان را ببریم در محیطهای جداگانه با واقعیتهای زندگی ما تناسب ندارد. زنان در محیطهای مشترک با مردان کار میکنند و مهم است که این نگاه را تقویت کنیم. بنابراین شهرداری به دلیل توانایی بسیار زیادی که در انتقال این ارزشها با ابزارهای آموزشی دارد، میتواند شیوههای کارآمدتری را به کار بگیرد، چون جداسازی جنسیتی راهحل مشکلات زنان در جامعه نیست.