ریشهها را نباید فراموش کنیم. از تکنولوژی غرب هم باید استفاده کنیم، چرا که با پیشرفت تکنولوژی باید حواسمان باشد سرعتها بالاست و سخت است که اثری بیش از یکی دو دهه فاخر بماند.
به گزارش جماران؛ در سالهای اخیر، سه تلقی از اصطلاح «اثر فاخر» مرسوم است، بنابراین به نظر میرسد ابتدا باید بر سر تلقی از اصطلاح «اثر فاخر» به توافق رسید: نخست اینکه به آثاری فاخر گفته شده است که برای تولید آنها هزینههای گزاف و زمانی طولانی صرف شده است. این تلقی، از آنجا که فقط پیشتولید را مد نظر قرار دارد، تعریف درست و کاملی نیست. تلقی دوم مبتنی است بر اینکه هر اثری درباره موضوعات ارزشی، فاخر است. همین الان اگر در یک موتور جستوجوی اینترنتی «اثر فاخر» را جستوجو کنید، خبرهایی مییابید مبنی بر اینکه سیصد، چهارصد یا پانصد اثر فاخر به دبیرخانه فلان جشنواره شهرستانی رسید! این خبرها ناشی از استقرار همین طرز تلقی است که هر اثری در رابطه با موضوعات ارزشی، فارغ از شیوه تولید و اجرا و کیفیات آن، فاخر است. اما تلقی سوم، که البته چندان رایج نیست اما درستترین و کاملترین تعریف را برساخته این است که هر اثری اگر منجر به ماندگاری شود، فاخر است. به عبارت بهتر، صرف هزینه گزاف و مدت زمان طولانی برای تولید اثر و نیز پرداختن بدون ملاحظات کیفی، فرع بر این فرض است که هر اثری موقعی فاخر نامیده شود که بتواند ماندگار باشد. اما کارشناسان درباره این تلقیها چه نظری دارند؟ آنها برای رفع خلا تولید آثار فاخر چه پیشنهادهایی دارند؟
ماندگاری، اسم رمز است
رئیس کمیسیون فرهنگی و پیوست فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی معتقد است اساسا نیازی به خلق معیار برای دستیابی به تعریف اثر فاخر نداریم چرا که در طول تاریخ تمدنمان آثار فاخری خلق شدهاند که مورد تائید دنیاست. او به طور مثال به حافظ اشاره میکند که بسیاری از دانشمندان در دنیا از جمله در آمریکا زبان فارسی را فراگرفتهاند تا آثار این شاعر بزرگ را به زبان اصلی فهم کنند. حسن بنیانیان که سالها ریاست حوزه هنری را عهدهدار بود و اکنون در شورایی مسئولیت دارد که تصمیمسازی برای مقولات فرهنگی، جزو مهمترین وظایفش است در این رابطه میافزاید: «وقتی به چرایی فاخربودن آثار کهن فاخرمان توجه کنیم، پی میبریم که خالقان این آثار، علم روز را با دین الهی پیوند زدهاند. آنها در واقع خلاقیت خودشان را با شناخت علوم زمانه پیوند زدهاند. آنها متوجه شدهاند که راه حل بسیاری از معضلات بشریت، رجوع به دین الهی است و آن هم نه رجوعی سطحی. راز ماندگاری اینها این است».
محمدرضا سنگری اما به موضوع دیگری اشاره دارد که به نوعی سه طرز تلقی از «اثر فاخر» را کامل میکند. او میگوید فارغ از اینکه طرز تلقی از اثر فاخر، آن را تعریف کند، خود اثر باید به تعریف خود برخیزد. این شاعر و پژوهشگر در این باره میگوید: «باید بدانیم که اگر ما فاخربودن را به اعتبار خود متن بدانیم یا به اعتبار تلقی مخاطب از فاخر بودن، با دو مقوله روبهرو خواهیم بود. امروز باید فخر را از خود اثر استخراج کنیم فارغ از اینکه جامعه چه تلقیای از آن میتواند داشته باشد. یک اثر یا فاخر است یا نیست، چه در هنرهای تجسمی و داستان و شعر باشد چه در تئاتر و در سینما». با این حل و با تاکید بر خود متن اثر هنری، سنگری از تاثیرگذاری اجتماعی اثر نیز غافل نیست، چرا که حتی به آثار نهچندانپرمایهای اشاره میکند که تاثیرگذاری اجتماعی فراوانی داشتهاند: «در طول حدود 40 سال انقلاب، شعر نیز به مانند دیگر هنرها چه در قالب سرودهها و چه در شعارها، تاثیر اجتماعی مهمی داشته است. در طول سالهای دفاع مقدس، حتی شعرهای ناپخته، تاثیرگذار بودند؛ شعرهایی که آهنگران در تهییج رزمندگان میخواند بسیار مهم بود. چقدر نسلهای بعدتر با اینها زمزمه کردند؟ با این حال این آثار وقتی فاخر باشند، ماندگار خواهند شد».
ملزومات امروز اثر فاخر
بنیانیان با مقدمهای که ذکر میکند و با تاکید بر وجه ماندگاری در تعریف «اثر فاخر»، معتقد است امروز نیز اگر بخواهیم اثر فاخر خلق کنیم، پیوند دین با علوم روز برای حل معضلات، چارهساز است. او میگوید: «بنابراین، سرمایهگذاری باید صورت بگیرد اما شرط کافی نیست. اثر فاخری که متکی بر رفع نیاز امروز بشریت باشد، هزینهزاست و طبعا به طول مدت بیشتری هم برای خلق آن نیاز است. بنابراین ریشهها را نباید فراموش کنیم. از تکنولوژی غرب هم باید استفاده کنیم، چرا که با پیشرفت تکنولوژی باید حواسمان باشد سرعتها بالاست و سخت است که اثری بیش از یکی دو دهه فاخر بماند».
اما علاوه بر حسن بنیانیان که نگاهی کلان به ضرورت مدیریت فرهنگی بر تولید آثار فاخر دارد، اسماعیل آذر که شاعر و ادیب و پژوهشگر است، نگاهی فنی به این ملزومات دارد. او به نوعی، بازگشت به سنتهای ادبیات و هنر فارسی را راه چاره میداند و میگوید: «این حرف فرمالیستها درست است: میگویند وقتی دو پزشک، با هم صحبت میکنند ما نمیفهمیم چون با زبان خودشان صحبت میکنند. به طور مثال زبان شعر هم چنین زبانی است. شعر زبان خودش را دارد، اگر کسی بلد نباشد از این زبان استفاده کند از ساحت شعر دور میشود. زبان شعر، زبان نثر نیست. ما در مکالمههای روزمره از واژگان استفاده میکنیم. در این تلقی، آب چیزی جز H2O نیست. همان آبی که در شعر معنی آبرو، اشک و... میدهد. بنابراین همانطور که اگر زبان شعر را رعایت کنیم، به ساحت شعر رسیدهایم، برای تولید اثر فاخر نیز باید، زبان و دیگر ملزومات آن را بیابیم. اگر اینها رعایت بشود، اثر میتواند فاخر نامیده شود. نمونه دوری از اثر فاخر در شعر امروز، فراگیرترشدن ترانه است. وقتی زبان را میشکنیم، از ساحت فخرآمیز شعر دوری کردهایم».
موانع تولید چیست؟
رئیس کمیسیون فرهنگی و پیوست فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی، به مهمترین موانع بر سر راه تولید آثار فاخر اشاره میکند و میافزاید: «یکی از موانع این است؛ هنرمندانی که میتوانند مسیر رشد و تکامل را طی کنند و خالق آثار فاخر شوند، در میانه راه، به دلایلی روند رشدشان متوقف میشود. چرا؟ چون بسیاری از این جشنوارهها که هیجان بالایی تولید و شخصیتها را معرفی میکنند، خود این آسیبها را میسازند. اینها باعث میشوند، بسیاری از میوهها پیش از این که برسند، چیده شوند. دقت کنید، هنرمندی 20ساله معرفی و تقدیر میشود، معروفشدن جلوی تواضع او را میگیرد. وقتی متواضع نباشد، پویایی لازم را برای عمقبخشیدن به دانش خود را نخواهد داشت. متاسفانه برخی افراد بیش از آنچه باید در رسانهها بزرگ میشوند. اینگونه همه وقتش را میگیریم. خلق آثار فاخر سالها مطالعه و تعمق و تواضع میخواهد. بزرگان ما اغلب بعد از مرگ مطرح شدند، چه بسا اگر اینها در جوانی شناسایی میشدند بعید بود سیر کمال را طی کنند. برای تولید اثر فاخر، مطالعات عمیقتر تاریخی باید صورت بگیرد. بنابراین او هیچگاه نمیتواند دانشش را برای تولید اثر فاخر تکمیل کند».
بنیانیان در توضیح آسیب دوم میگوید: «یکی دیگر از آسیبها که باز هم مربوط به برگزاری جشنوارههاست، موثرواقعشدن در تولید آثار دمدستی است. این جشنوارهها متاثر از افکار عمومی و نیازهای مقطعی بنا شده است، بنابراین، در تعیین اولویتها ملاکهای دقیق مد نظر قرار داده نمیشود و از سویی سلیقههای سیاسی هم اعمال میشود. از چنین جشنوارههایی نمیتوان انتظار خروجی فاخر داشت.»
با استهلاک سرمایه چه کنیم؟
حسن بنیانیان، خلأ تولید آثار فاخر را بیش از آنکه محصول مشکل مستقیم تولید بداند، به شیوههای نادرست مدیریت فرهنگی مرتبط میداند: «در مدیریت فرهنگی، جامعه را باید مد نظر قرار دهیم. به اشتباه بر بخش کوچکی از فرهنگ که مربوط به تولید آثار هنری است، زیاد متمرکز و از مدیریت کلان غافل شدهایم. صرفا هم میخواهیم اثر فاخر تولید کنیم. باید در نظر داشته باشیم مطابق با نظر مدیران نظام که فرهنگ را اصل و اساس میدانند، بسیاری از معضلات اقتصادی و اجتماعی، ریشههای جدی فرهنگی دارد. اگر بخواهیم کمک کنیم، باید مدیریت فرهنگ این ریشهها را در نظر بگیریم. باید هنرمندان را برای شناسایی معضلات و ارائه راهحل متناسب با آن، دعوت کنیم. اینگونه بخش بزرگی از هنرمندان برای پیشرفت کشور وارد تولید میشوند. اگر این قاعده شکل بگیرد، میتوان از این بین، اثر فاخر هم تولید کرد. هنر ما نفتی و متکی بر درآمدهای دولت است. دولت هم صرفا میخواهد هنرمندان ناراضی نباشند. پس حل مشکلات چه میشود؟ چرا هیچ وقت به اثری جایزه نمیدهیم که بر تحکیم بنیان خانواده همت گماشته، یا به اثری که به معضل مدرکگرایی پرداخته است؟ جدای از این، چرا اثری که در این باره موثر باشد، تولید نمیکنیم. اثری که منشأ تحول اجتماعی شود و فضای کشور را عوض کند، نداریم. نهادهایی داریم که بودجه دولتی میگیرند و برای اوقات فراغت اثر تولید میکنند. از اثری که برای اوقات فراغت تولید شود، نمیشود انتظار تولید اثر فاخر داشت. تاثیر مدیریت فرهنگی درست، در تولید آثار فاخر نمایان خواهد شد».