شعار مبارزه با فقر و ریشهکنی آن طی چند دهه گذشته همواره از سوی مسئولان و البته نامزدهای انتخاباتی در هر قامتی مطرح شده است. باید گفت این شعار نه تنها هیچگاه تحقق پیدا نکرد، که در پارهای مواقع هرچه شعار فقرزدایی شدت بیشتر گرفت، عمق فقر نیز به موازات آن بیشتر شد.
به گزارش جماران؛ روز گذشته علی ربیعی وزیر رفاه در گفتوگوی ویژه خبری به این موضوع پرداخت و گفت: «بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان در بخش رفاه هزینه کردیم، این پول کمی نیست اما فقر کم نشد بنابراین نشان می دهد که نظریه نداشتیم. » به نظر میرسد اظهارات وزیر ذهن را به سمت سلسله اشتباهات تاریخی در خصوص محرومیتزدایی هدایت میکند. به بیان دیگر تحقق شعار رفع فقر نه با حمایت مستقیم مالی و تزریق پول که نیازمند استفاده از یک مدل تجربه شده در دنیا است.
طی سالهای 84 تا 92 شعار عدالت به اوج خود رسید و البته تصمیمهای گرفته شده از جمله پرداخت یارانه نه تنها به کاهش سطح نابرابری منجر نشد که چهره محرومیت را عیانتر از همیشه به معرض نمایش گذاشت. هر چند باید گفت این روند در دولت یازدهم تنها توانست توفیقی نسبی آن هم در برابر کردن افزایش درآمد همپای تورم داشته باشد.
کارشناسان بسیاری هستند که معتقدند فقرزدایی نیازمند سلسله اقدامات موازی در عرصه های اقتصادی و البته برنامه مدون در حوزه فرهنگ کاهش محرومیت است. از طرف دیگر تجربه نشان داده هرچه چتر حمایتی دولت با شیوههایی مانند پرداخت پول نقد به محرومان بیشتر شود، تنها به تعمیق فقر کمک شده است. وحید محمودی اقتصاددان و صاحب نظر توسعه معتقد است: «هر سیاستی که مردم را به دولت (حاکمیت) وابسته کند خلاف توسعه است و هر سیاستی که به مردم استقلال و استغنا ببخشد در مسیر توسعه است. بدیهی است این دو تفکر دو نوع حکمرانی و بهتبع دو نوع شکل ساختاری و فرآیندی طلب میکند. تفکری که با روش درآمدمحور آن هم به شکل صدقهای و گداپروری به فقرزدایی میاندیشد، با تفکری که از طریق توانمندسازی به این مهم میاندیشد دو راه متفاوت و بهتبع ساختار و ابزار متفاوتی را طلب میکند.»
موضوعی که البته وزیر رفاه نیز بعد از 4 سال مسئولیت خود به آن رسیده است. هرچند که رفع فقر و کاهش آن به مجموعهای از متغیرهای در هم تنیده ای گره خورده است، اما باید دید دولت دوازدهم میتواند مسیر اشتباه فقر زدایی را با یک مدل تجربه شده به جاده اصلاح بازگرداند؟
گذر از دولت رفاه به جامعه رفاه
نظریهپردازان زیادی در دنیا توانستند با ارائه مدلهای معینی در تغییر روند افزایشی فقر در کشورهای توسعه یافته اثرگذار باشند. شاید علی ربیعی را بتوان اولین مسئولی در کشور دانست که به جای شعار از نیاز به نظریه در رفع محرومیت استفاده میکند. هرچند این اظهار نظر 4 سال زمان برای تجربه را پشت سر گذاشت، اما میتواند سرآغاز یک تحول باشد. وحید محمودی استاد دانشگاه تهران در گفت و گو با «ابتکار» در این خصوص
می گوید: «اظهار نظر آقای ربیعی درست است و البته جالب است که ایشان بعد از 4 سال مسئولیت چنین نتیجهای را گرفتهاند. البته جای خوشحالی دارد اما حدود 15 سال است بنده که در حوزه رفاه کار میکنم این مسئله را مطرح کردهایم. بارها گفتهایم که دیدمان درآمدمحوری منسوخ شده است، دیدمانی که با مبنا قرار دادن درآمد، محرومیتزدایی می کند.
وی می افزاید: دیدمانهای جدید بر پایه توانمندیهای انسانی مبنای تحول در توسعه رفاه اجتماعی قرار میگیرد. به عبارتی دیگر ما نیازمند گذر از دولت رفاه به جامعه رفاهی هستیم.»
نظام صدقهای فقر را گسترش داد
این پژوهشگر توسعه در ادامه اظهار می کند: «نگرش دولت پرستار و دیدگاه صدقهای و یارانهای جز عمیقتر شدن فقر نتیجهای نخواهد داشت. فربه شدن هزینههای حمایتی در حوزههای اقتصادی به خصوص در نظام حمایتی ما یک چالش بزرگ است اما چون چارچوب فکری مشخصی بر مبنای دیدگاههای مرزی توسعه و رفاه اجتماعی حاکم نبوده است عملاً هزینهها افزایش یافته و کارایی لازم را نداشته است و جلوه های آسیبهای اجتماعی فقر روز به روز مشهودتر میشود.
وی می افزاید: اگر به خاطرات 8 ساله کیلینتون رئیس جمهوری آمریکا مراجعه کنید؛ میگوید وقتی بر سرکار آمدم با یک خمودگی در نیروی کار و بالا رفتن هزینه های حمایتی مواجه هستیم. بنابراین یک سازمان ایجاد کردم به نام کار برای رفاه، که به آن ماموریت دادم تا این سازمان افرادی که تحت پوشش حمایتی دولت هستند، آموزش داده و در پوشش بیمههای اجتماعی قرار دهند. این به مفهوم گذار از حوزه پوشش حمایتی به حوزه پوشش بیمه ای است. او توضیح می دهد که در انتهای 8 سال ریاست جمهوریاش توانست هزینه های حمایتی و فقر را توامان نصف کند.
محمودی یادآور می شود: در کشور ما به طور مرتب هزینههای رفاهی افزایش پیدا کرده و همینطور آثار بهرهوری هم روی گروههای هدف ندارد. ما نیازمند بازنگری جدی و استقرار یک دیدمان مدرن در حوزه رفاه اجتماعی هستیم، که بتوان بر پایه آن، تحول در تدوین استراتژیها، برنامه های عملیاتی و اجرایی را ایجاد کنیم تا در موضوع اشتغال نیز که به این موضوع مربوط است هم تحول ایجاد کنیم. با اصلاح در اشتغال می توان نرخ پشتیبانی در صندوقهای بازنشستگی نیز به شدت بهبود پیدا کند. این مسیری است که می توان با آن بحران صندوقهای بازنشستگی را برطرف کرد.»
ریشههای شکاف درآمد و راه درمان آن
با بررسی دلایل و البته نمودهای گوناگون فقر میشود نتیجه گرفت که شکاف بین درآمد و تورم به این معضل دامن زده است. سعید لیلاز اقتصاددان پیش از این گفته بود:« من توجه شما را به این نکته جلب میکنم که قدرت خرید کارمندان دولت بین سالهای 84 تا 92، هفتاد و سه درصد کاهش پیدا کرده است. چنین سقوط اقتصادی در تاریخ ایران بیسابقه است. فقط و فقط قدرت خرید کارگران ایران در سال 90 یازده درصد کم شده است.»
درست در مقطع حساس تاریخی کشور که بالاترین درآمدهای نفتی را در کل ادوار فروش نفت داشتیم به جای توسعه تولید، یارانه پرداخت شد و اثرات آن تا به امروز هم در اقتصاد کشور مشاهده می شود. مرتضی عمادزاده استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در این خصوص به «ابتکار»
می گوید: فقر علتی است که از نبود تولید و ارزش به وجود می آید. برای مثال شما اگر تلاش کنید که یارانه را از 50 هزار تومان به 200 هزار تومان افزایش دهید اثر کوتاه مدت می گذارد اما باز به دامنه فقر شدت می بخشد. سابقه تمام کشورها نشان می دهد، فقر زمانی کاهش پیدا میکند که ایجاد درآمد از مسیر تولید صورت بگیرد.
وی می افزاید: وقتی تولید انجام شود پتانسیل درآمد زایی نهادینه خواهد شد. بنابراین هرگاه منابع به فرصت های خلق ارزش تبدیل شوند گام های موثری جهت از بین بردن فقر است. اما اگر منابع راحت در اختیار مردم قرار بگیرند، هیچ گاه فقر از بین نمی رود. تولید البته شامل کالا و خدمات می شود. صنعت گردشگری، آموزش، بهداشت، بازارهای مالی نیز در مجموعه تولید قرار می گیرند.