کسانی را که آقای رییسجمهور به عنوان همکار خود در کابینه انتخاب میکند از دو جنبه دارای ماموریت و مسوولیت هستند. یک بخش از مسوولیتشان در حوزه تخصصی آنهاست و بخش دیگر ماموریت و مسوولیت مشترکی است که اعضای کابینه در کنار رییسجمهور دارا هستند.
به گزارش جماران؛ چه کسانی قرار است چهار سال آینده همراهان حسن روحانی در کابینه باشند؟ این سوال در شرایطی مطرح است که نه فضای حاکم بر کشور شبیه سال ٩٢ است و نه حسن روحانی رییسجمهوری است که در سال ٩٢ قدم به پاستور گذاشت. چهار سال گذشته از روحانی مردی دیگر ساخت، مردی که بیش از هر چیز این تغییر را در روزهای پیش از انتخابات به نمایش گذاشت و فضای نسبتا سرد انتخابات را تبدیل به معرکهای داغ کرد و در روز انتخابات صفهای طولانی را در حوزههای رایگیری رقم زد. همه اینها سبب شد تا بحث کابینه در این دوره شکل دیگری به خود بگیرد و روحانی بیش از هر کس دیگری بر این امر واقف بود که در جلسه هیات دولت با صراحت گفت: «اکنون نوبت آن ٢٤ میلیون نفر است». در این میان حتی این جمله هم نتوانسته نگرانیهای اصلاحطلبان درباره کابینه را پایان ببخشد و اظهارنظرها و شواهد نشان از این دارد که مهمترین جریان حامی حسن روحانی چندان امیدی به انعکاس صدایش در کابینه ندارد. محمد عطریانفر به عنوان یک چهره اصلاحطلب اما خوشبینانه به این ماجرا نگاه میکند و معتقد است اصلاحطلبان نباید خود را درگیر جزییات کنند و کلان ماجرا را نگاه کنند. او در گفتوگو با «اعتماد» مهمترین توقع اصلاحطلبان از رییسجمهور را پیگیری کردن گفتمان اصلاحات میداند و معتقد است اینکه چه کسانی قرار است بازوهای رییسجمهور در این امر باشند در تخصص شخص حسن روحانی است. عطریانفر اما بر یک موضوع تاکید دارد؛ موضوعی که از زبان همه اصلاحطلبان بیان شده و آن وجود یک کابینه همگرا و متحد است. به باور بسیاری در چهار سال گذشته وزرا چندان همپای رییسجمهور نبودند و همین امر سبب شد تا خود او بار بسیاری از مسائل را به دوش بکشد. اکنون عطریانفر هم بر این مساله تاکید میکند که وجود یک کابینه همپا و همگرا برای چهار سال آینده ضروری است. مشروح گفتوگوی «اعتماد» با محمد عطریانفر را در ادامه بخوانید.
در چهار سال گذشته بسیاری معتقدند دولت به سیاست داخلی توجه نکرده است و در دولت آینده مهم است به این بخش توجه ویژهای شود. از سوی دیگر وزارت کشور متولی سیاست داخلی است که همواره در این مدت عملکردش مورد انتقاد بوده است. فکر میکنید نقش وزارت کشور و شخص وزیر در این زمینه چقدر میتواند پررنگ باشد؟
کسانی را که آقای رییسجمهور به عنوان همکار خود در کابینه انتخاب میکند از دو جنبه دارای ماموریت و مسوولیت هستند. یک بخش از مسوولیتشان در حوزه تخصصی آنهاست و بخش دیگر ماموریت و مسوولیت مشترکی است که اعضای کابینه در کنار رییسجمهور دارا هستند. به نظر من وزرای ما در مسیر پذیرش این دو مسوولیت مهم باید بپذیرند که مسوولیت مشترکشان بهعنوان عضو کابینه مهمتر از مسوولیت تخصصی آنهاست. علتش این است که وقتی کابینهای به صورت منسجم و یکپارچه مسوولیتها و ماموریتهایی را عهدهدار میشود، انسجام و اتحاد وزرا کارکرد و تاثیرگذاری بیشتری نسبت به صفت فردی آنها در حوزه مسوولیت فردیشان خواهد داشت. از این حیث این دو جنبه قابل تاکید است.
از نگاه یک اصلاحطلب مهمترین توصیهای که در این مورد میتوانید داشته باشید، چیست؟
آقای روحانی یک تجربه چهار سالهای را از سر گذرانده با مجموعهای از همکاران و مدیرانی که عملکردشان مثبت بوده است. اما شاید بهتر باشد که روی همگرایی و یکپارچگی وزرایی که انتخاب میکنند، تاکید داشته باشد و از این مهم نگذرد. اگر رییسجمهور این نکته را مدنظر نداشته باشد علیالقاعده یک کابینه غیرهمگرا و متفرق حتما آسیبپذیر خواهد بود. اصلاحطلبان امیدوار هستند که آقای روحانی به این مورد توجه ویژه داشته باشد و دست کم وزرا متحد و همگرا باشند. به نظر من هر قدر روی این جنبه تاکید شود، ارزشمند خواهد بود و حتی اگر یک وزیر هم بنا به دلایلی گزینه اصلی رییسجمهور هم نبوده باشد و بنا به دلایل حاشیهای مجبور به پذیرش او در کابینه شده باشد آن ضعف به دلیل قوت یکپارچگی و همگرایی کابینه پوشیده خواهد شد.
به مسائل حاشیهای اشاره کردید؛ اتفاقا این روزها بسیار شنیده میشود که رییسجمهور برای چینش کابینه تحت فشار است و فکر میکنید بهترین مسیری که رییسجمهور میتواند در مسیر مقابله با فشارهای احتمالی در پیش بگیرد، چیست؟
من چندان بر این عقیده نیستم که آقای رییسجمهور تحت فشاراست. البته کسانی که این جمله را بیان میکنند دلسوز رییسجمهور هستند اما به نظر من اساسا گفتن چنین حرفهایی باعث تضعیف رییسجمهور است. رییسجمهوری که با ٢٤ میلیون رای یا به گفته خودشان ٢٧ میلیون رای روی کار آمده و دارای چنین پشتوانه مردمی است، معنی ندارد تحت فشار قرار گیرد.
اما بسیاری خلاف نظر شما را باور دارند و معتقدند چنین فشاری وجود دارد و تحت همین فشارها ممکن است مهرههای اصلی روحانی در کابینه حضور نداشته باشند.
در چینش کابینه هماهنگیهایی وجود دارد که به نظر من خسارتبار نیست و نباید آنها را به عنوان فشار به رییسجمهور تلقی کنیم. من به چند مورد اشاره میکنم و توضیح میدهم چرا از نظر من اینها فشار نیستند. نکته اول این است که رییسجمهور در مقام کسی که کابینه را میچیند به صفت یک امر عقلانی، منطقی و عرفی کابینه خود را به رهبری معرفی میکند و رهبری هم اگر نقطه نظری داشته باشد در مقام توصیه و مشورت به رییسجمهور اعلام میکند و این شخص رییسجمهور است که نسبت به توصیه و تذکر رهبری بنا به تشخیص عمل کند. پس صلاحدید رهبری را نباید به عنوان فشار تلقی کرد، ضمن اینکه دستکم در سه وزارتخانه خارجه، اطلاعات و دفاع نظر مساعد رهبری شرط است و رییسجمهور هم آن را به رسمیت میشناسد. در واقع این سه حوزه به دلیل اینکه در مقام تقویت امنیت ملی هستند و در دفاع از تمامیت ارضی کشور این وزرا نقش کارگزار هستند و تمامیت ارضی و حفظ وحدت ملی از شؤون و وظایف رهبری نیز محسوب میشود طبیعی است که وزرای این سه حوزه رای موافق و تایید رهبری را داشته باشد و جزو الزاماتی است که اگرچه در قانون اشاره نشده است اما براساس عرف سیاسی حاکم بر کشور کاملا پذیرفته شده است. در گذشته آقایان هاشمی و خاتمی هم این جنبه را رعایت میکردند. در مورد سایر وزرا هم رهبری نفیا یا اثباتا اظهارنظری نمیکند و اگر به صورت خاصی موردی مدنظرشان باشد به صورت ارشادی در اختیار رییسجمهور میگذارد. نکته دوم توقعی است که جریان اعتدالی و اصلاحطلب به صفت اینکه حامی رییسجمهور بودند، دارند و معتقدند رییسجمهور باید گفتمان اصلاحات و اعتدال را در کشور پیگیری کند. به نظر من این جنبه هم دارای یک منطق است و نمیتوان آن را فشار تلقی کرد. پس رییسجمهور هم نسبت به این توقعات جامعه مخاطب خودش که رای نیرومندی را در اختیارش قرار دادند باید نگاه مثبت داشته باشد. نکته سوم هم این است که، به هر حال وقتی به عنوان رییسجمهور با شخصی وارد مذاکره میشوی تا اختیار یک وزارتخانه را بر عهده او بگذاری باید این حق را به آن وزیر بدهی که او هم متقابلا توقعاتی را مطرح کند. برای مثال وقتی رییسجمهور تیم اقتصادی را تعیین میکند این حق وزیر اقتصاد است که بخواهد سایر کارگزاران اقتصادی دولت در هماهنگ با او عمل کنند. منظورم این است که توقعات یک وزیر در هماهنگی با سایر کارگزاران را هم نباید فشار تلقی کرد. از سوی دیگر بر کسی پوشیده نیست که وزرا باید از مجلس رای اعتماد بگیرند و نمایندگان حقشان است که در این رابطه اظهارنظر کنند. بهطور کلی جنبههایی را که بیان کردم به عنوان فشار تلقی نمیکنم و بر همین اساس معتقدم رییسجمهور برای چینش کابینه تحت فشار نیست و این مسائل کاملا طبیعی است و باید این منطق هماهنگی و الفت سیاسی را به رسمیت شناخت.
پس از دیداری که نمایندگان فراکسیون امید با رییسجمهور داشتند چندان امیدوار نیستند که نظر اصلاحطلبان در چینش کابینه اعمال شود و به گونهای فضای یاس در میان اصلاحطلبان و بدنه اجتماعی آنها درباره کابینه غالب شده است.
موضعگیریهای فراکسیون امید را باید از دو جنبه مورد بررسی قرار داد. یک زمان به صفت یک اقلیت نیرومند در مجلس اظهارنظر میکنند که بیشک رییسجمهور باید اظهارنظرهای نمایندگان مجلس را مورد توجه قرار دهد زیرا عقل حکم میکند فراکسیونی که بیش از صد عضو دارد میتواند در رای اعتماد به وزرا تاثیرگذار باشد. اما جنبه دیگر این است که آیا فراکسیون امید در مقام نمایندگان جامعه پشتیبان رییسجمهور وارد مذاکره و صحبت با او شدهاند؟ اگر چنین باشد حرفها و خواستههایشان را باید به عنوان یک امر پیشنهادی تلقی کرد، ضمن اینکه به باور من شخص رییسجمهور به این جنبهها هم توجه دارد. به نظر من نباید تلقی ما این باشد که فراکسیون امید اگر در مقام گفتوگو با رییسجمهور در آمده باشد، موضع گفتوگویی آنها بهگونهای تحکمآمیز باشد که رییسجمهور احساس نکند جریان یا گروهی به دنبال سهمخواهی است.
شما نسبت به توجه رییسجمهور به خواستههای اصلاحطلبها خیلی خوشبین هستید. اکنون به عنوان یک اصلاحطلب پاسخ دهید، اگر رییسجمهور در چینش کابینه نظر اصلاحطلبان را تامین نکند فکر میکنید این جریان سیاسی چه سیاستی را در مقابل روحانی اتخاذ خواهد کرد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید اصلاحطلبان را تعریف کنیم و توجه داشته باشیم این اظهارنظر اصلاحطلبان از چه بستری صادر میشود. با کمال احترامی که برای نمایندگان فراکسیون امید قایل هستم، اما فکر میکنم اگر چینش کابینه بهطور کلی مورد تایید شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و شخص آقای سیدمحمد خاتمی قرار بگیرد به این معنی است که اصلاحطلبان در چینش کابینه به نوعی تفاهم و توافق با رییسجمهور رسیدهاند. نمیتوانیم تصور کنیم رییسجمهور با تک تک افرادی که عنوان اصلاحطلبی را یدک میکشند خود را هماهنگ کند. آقای خاتمی به دلیل تجاربی که به عنوان رییسجمهور در گذشته داشتهاند به خوبی متوجه هستند آقای روحانی با چه محدودیتها و معذوریتهایی در چینش کابینه مواجه است. اتفاقا شما بحث وزارت کشور را مطرح کردید و من هم با حرف شما موافقم که عملکرد وزارت کشور قابل انتقاد است و دولت نتواسته در این حوزه نظر اصلاحطلبان را تامین کند. اما نباید از نظر دور نگه داشت که در امر انتخاب استاندار به سختی میتوان توافقی را به دست آورد که در یک استان نظر موافق نمایندگان رهبری، ائمه جمعه، نماینده نیروهای مسلح و گروههای سیاسی و نهادهایی که ادعاهایی دارند روی یک مورد که کاملا با کابینه هماهنگ است، به دست آورد و باید قبول کرد این کار دشوار و پر مسالهای است. در واقع بحث من این است که باید بپذیریم در این مسیر رییسجمهور هم با محدودیتهای سنگینی روبهرو است. اما در مجموع فکر میکنم ما اصلاحطلبان و حامیان دولت باید به کلان ماجرا فکر کنیم و خیلی خودمان را درگیر جزییات نکنیم و تنها یک انتظار از رییسجمهور داشته باشیم، اینکه گفتمان اصلاحات و اعتدال را به صورت جدی و به عنوان یک امر استراتژیک حمایت و پیگیری کند. حال اینکه کارگزار تقویت و پیگیری این گفتمان چه کسانی میتوانند باشند در تخصص رییسجمهور است که شخص ایشان با توجه به محدودیتها و مشکلاتی که دارد گزینه اصلح را انتخاب میکند.