من به وضوح دیدم راهکارهایی که توسط چهرههای سیاسی ارائه میشود برای حل این معضل مناسب نیست بنابراین دو جنبه مختلف، یکی نجات سرزمینی ایران و دیگری موضوع اشتغال و تولید و همچنین رسیدگی به محرومان را در دستور کار کلی کشور قرار دادم و به این نتیجه رسیدم که غیر از این که وارد مدیریت اجرایی کشور شوم، راه دیگری برای تحقق این اهداف وجود ندارد
انتخاباتهای اخیر شاهد حضور پدیدههایی است که شاید در فضای جنجالسازی سیاسی و هیاهوهای جریانی، تاثیرگذاری چندانی نداشته باشند اما اظهارات و انتقاداتی که در مناظرات و رقابتهای انتخاباتی بیان میکنند،بخش عظیمی از واقعیتهای جامعه است. از سیدمحمدغرضی گرفته تا سیدمصطفیهاشمیطبا، عقاید و ایدههایی را در ذهن داشتند که شاید عامه مردم آن را جدی نمیگرفتند ولی مشکلات بنیادی کشور را بازگو میکرد. بعد از تایید صلاحیت هاشمیطبا بسیاری از کارشناسان وی را یکی از گزینههای خنثی این رقابتها اعلام کردند ولی برخلاف ادعای آنها، او توانست در بسیاری از مناظرهها، حرفی برای گفتن داشته باشد و کاندیداهای دیگر را با چالش روبهرو کند. «قانون»با این مرد مجرب عالم سیاست گفتوگویی را درباره انتخابات اخیر، وضعیتکشور و مشکلاتی که وجود دارد انجام داده است که در ادامه، مشروح آن را میخوانید.
چه اتفاقی افتاد که به این نتیجه رسیدید در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کنید؟
بنده از سال 94 و با توجه به مشکلات و بیتوجهیهایی که در کشورمان نسبت به موضوعات مختلف و زیست محیطی به ویژه در بحث آبوهوا، کشاورزی و همچنین معضلات اقلیمی وجود داشت، شروع به مطالعه و کار تحقیقاتی کردم و در این زمینه اقداماتی را انجام دادم اما با گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که به این مساله در کشور آن گونه که باید توجه نمیشود و برای اقدامات اثربخش در این حوزه باید در راس امور قرار گرفت. از طرف دیگر تاکیدی که مقاممعظمرهبری در خصوص اشتغال و تولید در بیانات خود داشتند، با استقبال ظاهری همه سیاسیون روبهرو شد بدون آنکه گرهها و مشکلات را بشناسند و برای حل این معضل راهکاری داشته باشند . من نیز به وضوح دیدم راهکارهایی که توسط چهرههای سیاسی ارائه میشود برای حل این معضل مناسب نیست بنابراین دو جنبه مختلف، یکی نجات سرزمینی ایران و دیگری موضوع اشتغال و تولید و همچنین رسیدگی به محرومان را در دستور کار کلی کشور قرار دادم و به این نتیجه رسیدم که غیر از این که وارد مدیریت اجرایی کشور شوم، راه دیگری برای تحقق این اهداف وجود ندارد. از همان ابتدا نیز میدانستم که امکان رای آوری من کم است اما انگیزه و اهدافی که به آن اشاره کردم دلیل اصلی حضور من در انتخابات ریاست جمهوری بود.
در خصوص شرکت در انتخابات با فرد خاصی مشورت کردید؟
خیر! بنده با توجه به اهدافی که در بالا به آن اشاره شد در انتخابات شرکت کردم و برای حضور در این عرصه با کسی مشورت نکردم.
اگر امروز زمان انتخابات ریاست جمهوری بود دوباره حاضر بودید که در این رقابت انتخاباتی شرکت کنید؟
بله؛ به نظر من گذشته از این موضوع که یک فرد رای بیاورد یا خیر، احساس وظیفه موجب میشود که در برخی صحنهها حضور جدی داشته باشد. من با توجه به اهدافی که در ذهن داشتم خود را موظفم میدانستم که در عرصه انتخابات شرکت کنم.
میزان رای پایین در انتخابات ریاستجمهوری سبب ناامیدی و یأس شما نشد؟
وقتی کسی برحسب وظیفه و با اخلاص اقدام کند، آنگاه فقط انجام وظیفه مهم است. از طرفی افرادی که در ایام مناظرات و بعد از انتخابات با من برخورد داشتند، از حضور من در این عرصه قدردانی کردند. همچنین واکنشها در فضای مجازی نسبت به آنچه توسط من ارائه شد، بیانگر این بود که حضور در انتخابات ریاستجمهوری بازخورد مثبتی داشته است.
ماجرای پیشنهاد کنارهگیری شما به نفع آقای رئیسی چه بود؟
شخص محترمی با من تماس گرفت و در یک جلسه حضوری که با ایشان داشتیم ، این پیشنهاد مطرح شد ولی من گفتم اگر خودم را اصلح نمی دانستم در این عرصه حضور پیدا نمی کردم و بنابراین وقتی خودم را اصلح می دانم دلیلی ندارد به نفع کسی کنار بروم. البته فکر می کنم خود آقای رئیسی از این موضوع مطلع نبودند.
چه شخصی این پیشنهاد را از سوی آقای رئیسی به شما ارائه داد؟
در این مورد نمیتوانم نامی را مطرح کنم ولی اگر رئیسی بخواهد به ایشان نام آن فرد را خواهم گفت.
از طرف آقای روحانی یا نزدیکان او فشاری مبنی بر کنارهگیری شما وجود داشت؟
نه به هیچ عنوان، چنین موضوعی در ایام مناظرات و بعد از آن مطرح نشد.
از پشت صحنه فضای مناظرات موضوعی وجود دارد که به آن اشاره نشده باشد؟
هر چیزی در مقابل دوربینها و پشت صحنه اتفاق افتاد، مردم دیدهاند و موضوع جدیدی در این خصوص برای مطرح کردن وجود ندارد. تلویزیون نیز قبل از شروع مناظره و زمانی را که نامزدها کنار یکدیگر نشسته بودند، به تصویر کشید و به جز آن صحنهها اتفاق خاص دیگری نیفتاد.
شما در روند موفقیت آقای روحانی چه دلایلی را بیشتر و پررنگ تر میبینید؟
برخورد عقلایی آقای روحانی با مسائل اجتماعی و سیاسی کشورمان بیشتر مورد توجه و عنایت مردم قرار گرفت و توانست آرای مردم را به سبد روحانی بکشاند.روحانی رای دهندگان را جذب کرد.
خط فکری که حامی آقای روحانی بود را چهمیزان در رای آوری ایشان موثر می دانید؟
آقای روحانی خط فکری جدای از آنچه در جمهوری اسلامی می گذرد نداشته و ندارد. خط فکری او همان اعتدال، هماهنگی و ارتباط با جهان است. برخی از مسائل وجود دارد که افراد در ردههای پایینتر آن را دنبال میکنند. ذهنیت این افراد نسبت به مسائل کلان همچون سرنوشت کشور، نحوه ارتباط با دنیا و اینگونه مسائل جالب نیست، آنها به مسائل کوچک و جزییتر توجه میکنند و وقتی کسی مثل آقای روحانی اندیشه بزرگ در سر داشته باشد، ممکن است بعضیها آن را درک نکنند و با آن اندیشههای کوتاه تر به مقابله با او بپردازند. اما نکته قابل توجه این است که جمع کثیری از مردم روش روحانی را پسندیدند و به او رای دادند.
در فضای مناظرات شاهد یک نوع یارکشی بودیم، شما، جهانگیری و آقای روحانی در یک سمت، رئیسی، قالیباف و میرسلیم در سمت دیگر، در این راستا تقسیم وظایف یا هماهنگی میان نفرات صورت گرفته بود؟
من در هیچ یارکشی شرکت نکردم و با هیچ کس نیز مشورت نکردم و کسی به من خط نداده است که موضوعی را مطرح کنم یا نکنم.البته ممکن است دو نفر که صحبت میکنند مشترکاتی میانشان باشد.برای مثال من میگویم که روش عقلایی آقای روحانی را مردم پسندیدند و من نیز می پسندم اما از طرفی دیگر، من معتقد به اجرای روشها یا اولویت بندیهای دیگر نیز در کشور هستم، بنابراین مشترکاتی بین من، روحانی و جهانگیری وجود دارد. البته شاید مشترکاتی بین من، قالیباف و رئیسی نیز وجود داشته باشد. آنچه که در ظاهر ممکن است در ذهن مخاطب خطور کند این است که من با حرفها و وعدههایی که از جانب رئیسی و قالیباف مطرح میشد، مخالف بودم و روحانی و جهانگیری نیز همینگونه بودند. در همین راستا شاید مشترکاتی میان ما وجود داشته باشد ولی هیچ هماهنگی، صحبت، تقسیم کار یا حتی ملاقاتی در آن ایام میان ما صورت نگرفت.
اصولگرایان بعد از انتخابات، روحانی و حامیان او را به بی اخلاقی متهم کردند، نظر شما در خصوص این ادعا چیست؟
نیاز نیست که ما بگوییم چه کسانی بیاخلاقی و اتهامات را در روزهای انتخابات مطرح کردند، عملکرد این افراد یا نزدیکانشان چنین القایی را در ذهن مردم ایجاد کرده است. اظهارات امام جمعه مشهد را در آن ایام به یاد آورید، ایشان پدر خانم آقای رئیسی هستند و وقتی چنین موضعی در بعضی از بیانات و صحبتهای خودشان دارند به طور طبیعی دو طرف وارد یک درگیری لفظی میشوند و ممکن است یک چنین اتفاقی نیز بیفتد. ما شاهد بودیم که روزنامه کیهان یا جوان، در طول سه چهار سال گذشته بدترین حرفها و جملات را در مورد آقای روحانی به کار بردند. برخی اصولگرایان مطرح کردند که حامیان روحانی دو قطبی رعب و وحشت را برای روی کار آمدن رئیسی در جامعه ایجاد کردند اما واقعیت این است که هراس را خود این افراد با عملکردشان و سخنانشان ایجاد میکنند. موضوع دیگری که نباید آن را فراموش کرد این است که در عالم سیاست وقتی اتهامی به فردی وارد میشود او از خودش دفاع خواهد کرد.
در سخنانتان مطرح کردید که خودتان را اصلح میدانستید اما به روحانی رای دادید، این موضوع حرف خودتان را نقض نمیکند؟
همانگونه که در روزهای قبل از انتخابات نیز مطرح کردم هم خودم به روحانی رای دادم و هم دیگران را به انجام این کار تشویق کردم اما موضوع دیگر این بود که من به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری در صحنه حاضر بودم و تمایلی به انصراف نداشتم.
البته وقتی نتیجه نظرخواهیها را دیدم متوجه شدم شانسی برای پیروزی در رقابت ندارم بنابراین به این نتیجه رسیدم که اگر بر صلاحیت خودم اصرار کنم، ممکن است لطمه ای به مجموعه رای روحانی وارد شود. در همین راستا،برای تقویت آقای روحانی به حمایت از او پرداختم.
معضلات زیست محیطی را یکی ازدلایل حضور در انتخابات اعلام کردید، چرا یک شیوه مدیریتی استوار و صحیح در خصوص مسائل زیستمحیطی در کشور اجرا نمیشود؟
اگر یک مدیریت صحیحی و کارآمد در حوزههای زیست محیطی وجود داشت، من وارد عرصه انتخابات نمیشدم. از لحاظ اقلیمی و آب و هوایی، کشور وضعیت خوبی ندارد. ما در بعضی نقاط چاههای عمیق 450 متری داریم و حتی به آب شور رسیدیم. حقابههای تالاب ها را نمی پردازند و برخی به اسم اینکه کشاورزی توسعه یابد هر اقدامی را انجام میدهند. متاسفانه سبک کشاورزی ما درحد 1500 سال پیش است. کشاورزی غرقابی یک امر مذموم در دنیاست که امروز در کشور ما برای آبیاری زمینها از آن استفاده میکنند. اگر این نقاط ضعف نبود من وارد میدان نمیشدم، اگر آمدم برای این بود که بگویم باید اصلاح شیوههای کشاورزی صورت گیرد ، از آب مصرف بهینه و به موضوع فاضلابها جدی رسیدگی شود. این مسائل بسیار مهم بوده و با سرنوشت کشور ما در ارتباط است اما اینکه چرا مشکلات حل نمیشود یک پاسخ دارد و آن این است که نمیخواهند حل شود! اگر ما یک موضوع را داشته باشیم که به استقبالش نرویم و حلش نکنیم، آن موضوع به استقبال ما می آید و بر ما چیره می شود.
با توجه به اینکه مطرح کردید در حوزه زیست محیطی برنامههای ویژهای داشتید، این برنامهها را در اختیار دولت قرار خواهید داد؟
بله ولی در قانون برنامه ششم در زمینه موضوعات زیست محیطی موارد خوبی مطرح شده که اگر دولت آنها را اجرا کند، میتواند موفقیتهای خوبی بهدست آورد.
با توجه به سابقه شما در صنعت، روند پیشبرد اهداف را چگونه ارزیابی میکنید؟
من از اول مخالف ادغام وزارت بازرگانی و صنایع بودم. زمانی که وزیر صنایع بودم سه وزارتخانه صنایع، معادن و فلزات را ایجاد کردم. من می خواستم در هیات دولت، صنعت سه صدا داشته باشد و سه نفر در مورد صنعت و تولید صحبت کنند ولی بعد از آن اتفاقات، این وزارتخانهها ادغام شد. در کشورهای غربی، وزارت بازرگانیشان عهده دار صادرات صنعتی است. یعنی در حقیقت وزارت صادرات صنعتی،اما در کشور ما بازرگانی وزارت واردات است. به همین دلیل در اینسالها که ادغام شده تاثیر مثبتی مشاهده نکردیم. آیا واردات ما کم و منظم شدهاست؟ این مسائل نشان میدهد که ادغام بیجهت بوده و صنعتگران ما راهی برای موفقیت ندارند چون وزیر مربوطه بیشتر وقتش صرف بازرگانی و مسائل آن می شود. به نظر، باید یک وزارتصنعت داشته باشیم تا دستکم به مشکلات صنعتگران رسیدگی کند.
عملکرد وزارت صمت(صنعتمعدن و تجارت) را در دولت روحانی چگونه ارزیابی میکنید؟
به دلیل ادغام دو وزارتخانه و اینکه در این مدت بازرگانی بر صنعت سلطه پیدا کرده است به نظر من این وزارتخانه عملکرد خوبی نداشته است.
برای همکاری با دولت دوازدهم از شما دعوتی به عمل نیامده است؟
در گذشته صحبتهایی مطرح بود ولی من براین باورم که باید جوانگرایی صورت گیرد و به جوانها میدان دهیم. باید نیروهایی که در دولت حضور دارند از نسل جدید باشند و باید نسل جدید معتقد به انقلاب، امور را در دست بگیرد، بنابراین من درخصوص پیشنهادهای مطرح شده اعلام کردم اگر کاری لازم باشد آمادگی کمک و مشاوره را دارم ولی سمت و پستی نمیگیرم زیرا سمتها برای جوانان است.
روحانی باید چه اولویت هایی را در برنامهاش قرار دهد تا عملکرد دولتش در شرایط بهتری قرار گیرد؟
کار دولت بسیار سنگین و سخت است. دولتها در ایران خدمات فراوانی به مردم ارئه میدهند بنابراین نباید دولت را بیش از این بزرگ کنیم و انتظار خدمات بیشتر داشته باشیم. من در صحبت هایم در ایام تبلیغات انتخاباتی گفتم همین شبکه آب، برق، سوخترسانی، شبکه استخراج و پالایش و صادرات گاز مجموعه اقداماتی است که دولت و حکومت انجام میدهد، از همین رو میتوان گفت خدمات و وظایف بزرگی به دوش میکشد. من معتقدم برنامه ششم توسعه یک برنامه خیالی است و قابل عمل نیست، اما دولت باید وظایف خود را در قالب همین خدماتی که انجام میدهد به اضافه آن چیزی که برای حفظ سرزمینی ایران لازم است حفظ کند و بقیه امور را به بخش خصوصی و نیروهای عمومی مردم بسپارد که کار را انجام بدهند. در صنعت، حمل و نقل و بسیاری از موارد اینچنینی، دولت نباید دخالت کند و باید کار را به نیروهای مردمی بسپارد. این موضوع سبب چابک سازی دولت میشود و ضمن بالابردن راندمان کاری دولت، افزایش رضایت مردم را نیز در بر خواهد داشت.
در این سالها پروژههای فراوانی در قالب واگذاریهای مردمی به شرکتها و نهادهای خاص واگذار شد و نتیجه چندان مناسبی نیز مشاهده نشد. برای حل اینگونه مشکلات چه تصمیماتی باید اتخاذ شود؟
اگر شما موضوعات مختلف را نتوانید شفاف به مردم بگویید بی شک در آن فساد صورت خواهد گرفت. در موضوعاتی مانند واردات و بحث قاچاق بسیاری از افراد اظهار نظر نمیکنند و این عدم شفافیت است که سبب بروز اشکال میشود. چه ایرادی دارد جزییات قراردادهای قرارگاه خاتمالانبیا(ص) یا هر نهاد دیگری که برای پروژه خاص با دولت همکاری میکند به همراه میزان پیشرفت پروژه به مردم اعلام شود. اگر حقیقت دارد که یک نهادی از دولت پول گرفته و کار نکرده دولتیها به طور رسمی اعلام کنند. مسئولان تا چه زمانی میخواهند در لفافه حرف هایی بزنند؟ باید صریح بگویند و برای سخنانشان دلیل و مدرک بیاورند. متاسفانه این پنهانکاریها و محافظهکاریها سبب بروز مشکلاتی میشود، در غیر این صورت سپاهپاسداران و هر نیرویی که مطابق ضوابط در مناقصه شرکت کند و کار را انجام دهد، اشکالی ندارد.
نظر شما نسبت به ورود نهادهای حاکمیتی مثل ستاد فرمان اجرایی حضرت امام(س) یا بنیاد مستضعفین به مسائل اقتصادی چیست؟آیا این کار در میان افکار عمومی ایجاد شبهه نمیکند؟ در بحث توتال ما شاهد این بودیم که ستاد فرمان امام(س) با پیشنهاد مبلغ هنگفتی خواستار به دست گرفتن این طرح بود، آیا اینگونه فعالیتها موجب خدشهدار شدن وجهه آنها نمی شود؟
برخی سرمایه گذاریها باید طی برگزاری مناقصه باشد تا تواناییها سنجیده شود. در کارهای اجرایی طبق قوانینی که سازمان برنامه و بودجه دارد، روش فعالیتها مشخص است. من اشکالی نمیبینم هر نهاد خصوصی و دولتی وارد کار شود ولی باید در شرایط مساوی و ویژگیها بررسی شود.
وضعیت حزبکارگزاران را در این روزها چگونه ارزیابی میکنید؟
اطلاعی ندارم. من در اقداماتی که بتوانم موثرباشم و فایده داشته باشد، وارد می شوم. چون بسیاری از مسائل، سیاسی است و ارزش این را ندارد که آدم برای آن وقت بگذارد. من وقتی ببینم موضوعی فایده ندارد دنبالش نمی روم.
امروزه شاهد درگیریهایی میان اصلاحطلبان و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحات هستیم، به نظر شما این روند به آینده جریان ضربه وارد نمیکند؟
من اصلاحات را یک امر مشخص و واحد نمیبینم. بسیاری از اصلاح طلبان درواقع اصولگرا هستند و بسیاری از اصولگراها معنای اصول را نمی دانند و به هیچ موضوعی پای بند نیستند.
اصل در جریانها اصول بنیادیاست. در موارد مختلف اظهارنظرهای گوناگونی وجود دارد واین طبیعی است. باید تاکید کنم که جریان اصلاح طلبی هرگز از پا نمی افتد و نباید مخالفان نظام و انقلاب را در دایره اصلاحطلبی قرار داد.
برخی مدعی هستند که آقای عارف و اطرافیانش بعد انتخابات سال 92، اصلاحطلبان و آقای روحانی را مدیون خود میدانند! شما به این موضوع باور دارید؟
این احساس ممکن است برای آقای عارف باشد ولی فکر نمی کنم روحیه او به گونهای باشد که خللی در امور ایجاد کند. عارف فردی فهمیده، عالم و با سعه صدر است ولی شاید برخی بخواهند مسائلی را بزرگ کنند. اگر در سال 92 اقدامی صورت گرفته، امروز از آن دوران سالها گذشته و تمام شده است. ما هیچ وقت نباید سهمخواهی کنیم.
اینکه گفته میشود بسیاری از تصمیمهای شورای عالی به نام رییسدولت اصلاحات ثبت میشود ولی در پشت پرده 4 یا 5 نفر از نیروهای جریان اصلاح طلب عامل هستند را قبول دارید؟
در این زمینه اطلاعاتی ندارم ولی طبیعی است وقتی یک جمعیتی کاری می کند چنین اتفاقاتی رخ بدهد.
شورای عالی قرار بود فقط برای انتخابات سال 94 فعال باشد ولی ادامه دار شد، به نظر شما این روند برای جریان اصلاحات مناسب است؟
چه اشکالی دارد؟ یک عده همفکر هستند که با یکدیگر فعالیت میکنند و مسائل را پیش میبرند.
این روند خللی در فعالیت احزاب ایجاد نمی کند؟
من مشکلی در این قضیه نمیبینم. وقتی قرار است تصمیماتی گرفته شود گروهی این تصمیمات را اتخاذ میکنند و اگر قرار باشد مسائلی را رییسدولت اصلاحات بررسی کنند بی شک در دستور کار قرار میگیرد.
آیا درست است که بسیاری از تاییدهای رییسدولت اصلاحات تحت فشارها و قهرهای مختلف اعضای شورای عالی است؟
رییسدولت اصلاحات فشارپذیر نبوده و مستقل است. او حرف خود را زده و میزند و یکسری اصول و مبانی دارد که بر همان اساس عمل میکند.
آیا حضور شخصیت های نزدیک به آقای لاریجانی با تفکر اصولگرایی را در کابینه موثر میدانید؟
من معتقدم بسیاری فقط ظاهرشان اصولگراست ولی از دورن، اصلاح طلب هستند و به ویژه آقای لاریجانی نیز از این قبیل افراد است. او یک تفکر عقلایی منطقی دارد که میخواهد کار، روز به روز بهتر شود و این روند به معنای اصلاح طلبی است. به نظر من حضور نیروهایی نزدیک به آقای لاریجانی در کابینه ایرادی ندارد ولی این امر باید به بهتر شدن کار بینجامد نه اینکه بگویند توان جریانی ما بالاتر است.
رییسدولت اصلاحات نیز در انتخابهایش هیچگاه جریانی فکر نمیکرد و با همین تفکر ، در وزارت آموزش وپرورش دولت اصلاحات شاهد حضورآقای مظفر بودیم که از لحاظ نگاه سیاسی با ما متفاوت بود.
نظر شما راجع به فواید استفاده از زنان در کابینه دولت دوازدهم چیست؟
وزرا نباید به این عنوان که زن هستند انتخاب شوند بلکه باید به دلیل شایستگی برگزیده شوند. ما در انتخاب کابینه باید ببینیم چه کسی شایسته تر است و اینکه خانم یا آقا باشد مهم نیست. اینکه با اجبار بگوییم یک وزیر باید زن باشد یا مرد باشد را قبول ندارم و معتقدم نیروهای توانا و فعال باید بر سر کار بیایند. برای مثال فردی مانند خانم فائزه هاشمی توانا و کارآمد است. در هر سمتی قرار بگیرد میتواند کار مثبتی انجام دهد. کاری نداریم که ایشان دختر آقای هاشمی بوده یا زن هستند بلکه چون یک انسان دینامیک و فعال است و میتواند در هر جا که هست مثبت و فعال باشد، شایستگی دارد.
به نظر شما کابینه دولت دوازدهم نسبت به دولت فعلی تا چه میزان باید تغییر کند؟
حدود40 تا 50 درصد کابینه فعلی باید در راستای تقویت دولت آینده تغییر کند.