انتخابات به پایان رسیده و گلایهها از قالیباف گرفته تا میرسلیم آغاز شده است. در این بین همه از یک فرماندهی واحد که سعی میکرد همه را مدیریت کند انتقاد میکنند. اما از روزهای اول بعد از انتخابات تیم جلیلی نشان داد که میخواهد راه دیگری را در پیش بگیرد. فشارهای اصولگرایان جمنا بر جلیلی، (برای عدم ورود به انتخابات) منجر شد تا او متواضعانه بپذیرد به نفع رئیسی وارد گود انتخابات نشود.
به گزارش جماران، روزنامه قانون در تحلیلی از اوضاع این روزهای اصولگرایان، نوشت: جمنا درهمین راستا اولین همایش را نیز در تهران در دفاع از کاندیدای اصولگرایان، جلیلی برگزار کرد. اما انتخابات که جلوتر رفت، او را رها کردند و برای رای بیشتر به تتلو چسبیدند و دیگر از جلیلی خبری نبود. حتی در همایشهای بزرگ او را با خود نمی بردند. تحلیل ستاد رئیسی و جمنا این بود که جلیلی موجب می شود تا رایها ریزش کند و برای همین باید از او فاصله گرفت. در عوض از سمت دیگر به سراغ تتلو رفتند. جلیلی اما با همه این اتفاقات سکوت کرد و حرف نزد. حال نیز سخنی از آن روزها به زبان نمیآورد اما با این حال برادرش(وحیدجلیلی) نقدهای فراوانی به جریان اصولگرایی مطرح میکند. نقدهایی که اگر شنیده شود به نفع کشور و جریان اصولگرایی است.در ادامه این انتقادها، او از جریانی که تلاش کرد در انتخابات، مخلصها را با قالتاقها ترکیب کند، انتقاد کرده و میگوید:« مشخص است صحنهگردانی با کدام دسته بود». به نظر میرسد امروز دیگر انتخابات تمام شده و آنها لزومی نمیبینند سکوت کنند. قالیباف در نامهاش به جوانان از رأس جریان اصولگرایی انتقاد میکند. میرسلیم در گفتوگو با روزنامه دولت از خلافهای قالیباف حرف زده و گفته باید مراقب بود از این به بعد در هرجا هست فقط خلافی نکند! جلیلی اما نه فقط به مدیریت انتخاباتی آنها، بلکه به مرام و مسلکشان ایراد وارد میکند.
ژستهای اصلاحطلبانه محافظهکاران
نقدی جدی که نشان میدهد آنها به جایی رسیدهاند که حرفهای اصلاح طلبانه می زنند. هرچند خود را اصلاح طلب نمیدانند. جلیلی از «کمونیستی و چینی شدن» یکی از جریانهای مدعی نظام انتقاد کرده و آنها را مروج «اشعری مسلکی» میداند.اصولگرایان همه را گوش به فرمان میخواهند تا دیگران فقط حرفهای فرماندهی واحد اصولگرایان را گوش کرده و از آن ها تبعیت کنند.
خودزنیهای اصولگرایانه
مدلی که در میان اصلاح طلبان در سه انتخابات 92، 94 و 96 اجرا شد، مطلوب آنهاست اما نمیدانند برای داشتن چنین انسجامی چکار باید بکنند. با این حال اولین گام را در نقد جریان خودی برداشته اند.
به نظر، واقعیت این است که در میان اصولگرایان، تیم جلیلی زودتر از همه فهمیده که نباید درانتخابات با زدن برچسب «ضدولایت فقیه» به دیگران پیرزو شد. فهمیدند که این پیروزی یعنی «دوپینگ» و آنها به این دوپینگ معتاد شدهاند. این هشداری بود که پیشتر بارها و بارها اصلاحطلبان داده بودند. مصطفیتاجزاده در هنگامه انتخابات سال 94 بار دیگر به آنها تلنگر زده و گفته بود: «اصولگراها توجه ندارند که قدرت، تفرقه ساز و نزاع افکن است، برخلاف مقاومت که انسجام بخش و الفت دهنده دل ها به یکدیگر است. افزون بر آن، از این حقیقت غافلند که قدرت وقتی با رانت خواری و حذف رقیب یکدست شد، فساد فراگیر می شود و همه حوزه های سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی و ورزشی را آلوده می سازد».
دیرفهمی
اما امروز جلیلی با اشاره به اینکه پیروزیهای دوپینگی اصولگرایان را مفنگی کرده گفتهاست: «اصولگراهای مفنگی امروز همان پهلوان پنبه هایی هستند که به دوپینگ عادت کردند». این جریان همچنین به درستی به سمت نقد نهادهای دیگر قدرت در ایران کشیده شدهاند. جلیلی به درستی میگوید که باید در کنار انتقاد به دولت، نهادهای دیگر راکه در اختیار اصولگرایان است، باید نقد کرد.
تمام این اظهاراتی را که این جریان امروز به آن اذعان دارند، متفکران اصلاحات در روزهای گذشته بیان کرده بودنداما امروز از زبان خود آنها حتی به شکلی تندتر و بیرحمانهتری علیه اصولگرایان بیان میشود. زمانی گفته می شد رانت خواری مستمر و گسترده توام با سرکوب حقوق دیگران، هر فرد، گروه و جناحی را از پویایی و تحرک و نوآوری بازمی دارد، پرتوقع، مسئولیت ناشناس، مجیزگو و کم ظرفیت در برابر نقد دیگران بار می آورد و از مردم دور می کند ولی گوشی بدهکار این رهنمودها نبود. اصلاحطلبان هشدار داده بودند که این روشها باعث دوری اصولگرایان از مردم می شود و نتیجه سه انتخابات اخیر، آنها را وادار کرده تا واقعیت را ببینند.
اعتراف با تاخیر
این روزها تغییراتی مهمی درون اصولگرایی در حال شکل گرفتن است. برخی به سمت بدنه اجتماعی معترض و متفاوت در حوزه جوانان میروند و معتقدند با دادن آزادی بیشتر به امثال تتلو میتوانند رای همفکران آنها را در آینده کسب کنند. اما عدهای دیگر نیز وجود دارند که این تغییر عجیب و غریب اما غیراصولی بعضی اصولگرایان را درک نمیکنند. به نظر می رسد از میان اصولگرایان این تیم جلیلی است که درست تشخیص داده است. آنها فهمیدند برای جذب مردم نیاز به نمایش نیست. باید حرف دل مردم را فهمید و آن را بیان کرد. نباید چشم روی خطاهای برخی نهادها بست و فقط اصلاح طلبان و دولت را به باد نقد کشید. آنها به دنبال ترمیم خود هستند مانند تیم احمدینژاد که بعد از رانده شدن به بیرون گود قدرت و زمانی که برخی از نزدیکانش دستگیر شدند، معنای واژههایی چون:« زندان، ملاقات، دوری، حبس، حصر، اعتصاب غذا، مصاحبههای یک طرفه علیه افراد را درک کرده است و به اشتباهات خود اعتراف میکنند».