پسر آیتا... هاشمی بهخوبی میدانست که اهداف به ظاهر دلسوزانه و در باطن تفرقهافکنانه چه هدفی را دنبال میکنند. محمدعلی زم در نامهای به محسن هاشمی به سادگی نشان داد هدف «غضنفرها» چیست.
به گزارش جماران؛ افراد شناخته شده که نامشان برای جلوس بر شهرداری تهران مطرح شده است، به این جایگاه وزانت بالایی داده است؛ افرادی مانند نجفی و مرعشی که هر کدام دارای کارنامه موفقی در امور سازندگی و شهری هستند سبب شده تا مردم از هماکنون به آینده تهران امید زیادی داشته باشند. ساز و کار جدید منتخبان شورای پنجم هم دراین امیدبخشی سهم بالایی دارد. چنانکه آنها اولویتهایی را برای انتخاب گزینههای شهردار تعیین و بر اساس آن رای گیری کردند که تعداد آرا نشان از شایستگی مرعشی و نجفی داشت. طبیعی است که برخی نتوانند شاهد این برتریها باشند و هر روز با طرح شایعاتی سبب نگرانی جامعه شوند. ترفند تفرقهافکنان دیگر رنگی ندارد و آن اندازه سالها برای تاثیرگذاری بر مردم آن هم به هر قیمت از راههای تکراری استفاده کردهاند که کمتر کسی دیگر تحت تاثیر قرار میگیرد. محسن هاشمی هم البته با کنارهگیری از شهردار شدن سبب بر هم ریختن برنامه مخالفان شد. دلواپسان درصدد بودند با اعلام کاندیداتوری محسن هاشمی تبلیغ کنند که شورای شهر پنجم فاقد هویت واقعی و افراد مورد اطمینان است که به رای مردم خیانت میکنند اما پسر آیتا... هاشمی بهخوبی میدانست که اهداف به ظاهر دلسوزانه و در باطن تفرقهافکنانه چه هدفی را دنبال میکنند. محمدعلی زم در نامهای به محسن هاشمی به سادگی نشان داد هدف «غضنفرها» چیست.
چنگ به ریسمان!
رئیس سابق حوزه هنری به هر ریسمانی برای رسیدن به هدفش چنگ زده است. چنانکه از آیتا... هاشمی هم سوءاستفاده کرده و خطاب به محسن هاشمی آورده است: «حدود یک میلیون و هشتصد هزار نفر از مردم تهران در آخرین انتخابات مجلس خبرگان به مرحوم پدر بزرگوارتان رأی دادند و به همان تعداد هم برای شورای شهر تهران، به شما رأی دادند! با این تفاوت که در رأی به ایشان میدانستند که ایشان یک عضو معمولی این مجلس خواهند بود اما در مورد شما مردم به عنوان شهردار تهران شدنتان به شما رأی دادند! اما این روزها شاهد آنند که گویا جریان دیگری به راه افتاده است که حتی در لیست کاندیداهای شهرداری هم قرار نگرفتهاید و یا قرارتان ندادهاند! تا اینجای کار معلوم میشود که از نام بلند مرتبه آن آیت خدا و مرحوم پدر استفاده ابزاری شده و شما را سرلیست اصلاحات و یا به عبارتی زینت المجالس آن لیست کرده تا همراهتان گروهی کم و یا ناشناخته وارد لیست شوند!» زم سپس تئوریسین اصلاحات میشود و مینویسد: «شاید این بازیها در عالم سیاست عرف باشد، اما مبادا عدول از تصمیم پیشین نامگذاری یک خیابان فرعی و تغییر نام بزرگراه نیایش به نام آن بزرگمرد، حکایت از یک معامله و یا یک بازی سیاسی پشت پرده به نام آن مرحوم و جلب رضایت شما به ازای شهردار نکردنتان قلمداد شود. اساسا تغییر نام عرفانی و معنادار کلمهای همچون «نیایش» به همان اندازه زشت است که تغییر نام یک خیابان پرت و فرعی و کوچک را به نام آن بزرگ پیشنهاد کردن! و اساساً چه ضرورت و فوریتی در رابطه با چنین نامگذاری، آنهم در آستانه تغییر شورا و همزمانی آن با انتظار مردم برای واگذاری مسئولیت شهردار شدن به شما دارد؟! آیا واقعا گمان بر این است که این نامگذاریهای معطوف به قدرت چیزی بر شخصیت الهی-مردمی مردان بزرگی چون هاشمی و هاشمیها خواهد افزود؟ آن عزیز متفکر سفرکرده همواره با چنین عوامزدگیها و ظاهر و سطحیگراییها مخالف بود!» البته توهم در نوشتار زم آشکار است و شاید آگاهی ندارد بزرگراه نیایش از مهمترین بزرگراههاست و برای احترام به آیتا... هاشمی این نامگذاری انجام میشود.
سایه آمران
بخش بعدی نامه او تناسبی به قبل آن ندارد و نمایش فرصتطلبی است. درخواست او از محسن هاشمی سبب خنده همگان شد و گویی او ماموریتی دارد که به سادگی آن را فاش کرد: «اساسا چرا جریانات سیاسی کشور (چه آنها که منتسب به اصولگرایی و یا منتسب به اصلاحطلبی هستند) وقتی به قدرت میرسند، راه تمامیتخواهی و زیادهطلبی را در تیول اقتدار خویش بهکار میگیرند و نمیگذارند مدیریت این کشور در طریق اعتدالگرایی قرار گیرد؟ چه اشکالی دارد اگر شما و حتی دو سه نفر دیگر از شورا بیرون بیایید و به جایتان چند نفر از اصولگراها بالا بیایند و وارد شورا شوند؟ آیا این سعه صدر به گفتمان وحدتطلبی، تفاهمجویی و تعاملخواهی نزدیکتر نیست؟ اصلاً چه اشکالی داشت که رئیس دولت اصلاحات از ابتدا در برابر زیادهخواهی دوستان خود میایستاد و میگفت من لیست بیش از 15-14 نفر را تأیید و تکرار نمیکنم! تا تعدادی هم از بقیه جناحها و از جمله مخالفان! به شورا راه پیدا کنند؟ لیستی که میتوانست تلویحاً در بردارنده این مهم باشد که کسی که بیشترین رأی مردمی را به دست آورد، در صورت تمایل بخواهد شهردار شود و در این صورت نقش شورا در مرتبه تنفیذ رأی مردم، ارتقا بیابد. اگر چنین میشد و در آینده چنین بشود، آیا شهروندان تهرانی در همراهی با شهردار برگزیده خود، احساس احترام و مردمسالاری بیشتر و همراهی برتر و نوینتری نخواهند داشت؟»