در طی ساعاتی که سربازها در اسارت بودند، کری و همتای ایرانی او، جواد ظریف روی خط بودند. آن روز عصر 5 بار با هم حرف زدند، اما در تماس دوم توافقی حاصل شده بود. تماس بعدی برای حل و پیش برد امور لجستیک و حل و فصل سوء تفاهمی بود که بر سر راه قرار گرفته بود.
برای نمونه، در یک مقطع، کشتی ها و هلی کوپترهای نیروی هوایی به سمت جزیره ای که سربازها در اسارت بودند در حرکت بودند. ظریف به کری، با لحنی که بازگوکننده فوریت ماجرا بوده است می گوید: "لطفا به نیروی دریایی خود بگویید نزدیک نشوند. ما نمی خواهیم وارد رویارویی نظامی شویم، اما اگر هواپیماهای تان نزدیک شوند با مشکلات جدی روبه رو خواهیم شد."
کری فورا تلفن را قطع می کند و با ژنرال جوزف دانفورد، فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح تماس می گیرد تا از او بخواهد نیروها را عقب بکشد. کری به ژنرال می گوید: "این اقدام احتمال شدت گیری نزاع را بالا می برد. آنها به ما نشانه های مثبتی ارائه دادند مبنی بر اینکه می خواهند بچه های ما را آزاد کنند. بنابراین فعلا باید هلی کوپترهای خود را عقب ببریم و ببینیم چقدر حرف شان راست است." دانفورد قبول می کند و از رویارویی نظامی خطرناکی دوری می گزیند. ظریف برای اینکه ثابت کند حال سربازان خوب است عکسی از آنها را از طریق جیمیل خود به ایمیل وزارت امور خارجه کری ارسال می کند.
دو سال مباحثه شدید و مذاکره میان کری و ظریف انجام شد تا توافقی صورت گرفت که آنها را قادر می ساخت خیلی سریع بحران های پیش بینی نشده مانند مورد سربازان آمریکایی را حل و فصل کنند. کانال ارتباطی که توافق به وجود آورده بود، سودمندی و کارایی غیرقابل انکاری داشت. به طور قطع، حادثه اسارت سربازان می توانست همچون بحران گروگان گیری طولانی مدت دیگری رقم بخورد. اما در عوض بسیاری از آمریکایی ها حتی از این اتفاق بد باخبر هم نشدند.
امروز، بحران های پیش بینی نشده بسیاری در کار است که قابلیت این را دارد که ایالات متحده و ایران – و در واقع کل خاورمیانه – را وارد رویارویی مستقیم کند. ایالات متحده و ایران منافع مشترکی در شکست داعش داشتند، اما پس از سقوط داعش، توازن منافع آنها می تواند این دو کشور را به سمت رویارویی های مستقیم بیشتری هدایت کند. دینامیک مشابهی در سوریه برقرار است، جایی که ایالات متحده تاکنون هواپیماهای بدون سرنشین ایران را ساقط و گروه های تحت حمایت ایران را بمباران کرده است. علاوه بر این تنش ها در خلیج فارس نیز بالا گرفته است، به نظر عربستان سعودی از دولت ترامپ برای افزایش رویارویی ها و قلدری ها چراغ سبز گرفته است.
رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق توهمی در خصوص اهداف سعودی ها نداشت. او سال 2010 به همتای فرانسوی خود گفته بود سعودی ها می خواهند "تا آخرین سرباز آمریکایی با ایران بجنگند." از آن زمان اشتهای سعودی برای بروز جنگ میان ایران و ایالات متحده همیشه فزونی گرفته است.
با وجود این موارد برجسته، دولت ترامپ و رکس تیلرسون باعث شدند که خط تماس داغ (فوری) با تهران از کار بیفتد. علی رغم وجود خطر چشمگیر جنگ، حتی یک تماس تلفنی میان ظریف و تیلرسون برقرار نشده است. یک مورد تلاش برای حل و فصل تنش های دیپلماتیک انجام نشده است.
در جریان سفر تیلرسون به عربستان سعودی از او در خصوص دیپلماسی با ایران پرسیدند ، گفت که هیچ برنامه ای برای تماس با ایران نداشته است، هر چند اینکه در آینده این کار را بکند را رد نکرد.
این حرف کافی نیست. بزرگترین مسئولیت رئیس جمهور و دولت اش این است که آمریکا را امن نگه دارد و فقط زمانی مردان و زنان آمریکایی را در مسیر خطر قرار دهد که همه گزینه های دیگر امتحان شده باشد.
ماجراجویی ها دولت ترامپ آمریکا را به خطر انداخته و مردان و زنان آمریکایی را وارد مخاطره کرده است. اگر قرار بود که تیلرسون فرد بالغ دولت باشد و دولت را به مسیر درست هدایت کند، باید نقش آفرینی خود را آغاز کند.
پیش از آنکه تنش ها با ایران به نقطه غیر قابل بازگشت برسد، می بایست به دیپلماسی فرصت داده شود. این وظیفه آقای تیلرسون است. مدیر عامل سابق شرکت اکسن موبایل شماره ظریف را دارد. زمان آن است که تماس تلفنی بگیرد.